دعای موثر و مجرب برای باطل کردن طلسم و سحر و جادو
اگر فردی دعای قرآنی ذیل را بنویسد و با
خود نگاه دارد از کلیه طلسمات و جادو و سحر در امان خواهد بود و اگر کسی
را مورد سحر و طلسم و جادو قرار داده باشند، باید که این دعا را با زعفران و
گلاب نوشته و سپس در آب حل کرده و بیاشامد و همچنین بر سر بریزد وسپس یکی
دیگر را نوشته و در نزد خود نگاه دارد. با عنایت باریتعالی سحر و جادو
برطرف خواهد گردید. توجه شود که این دعا همچنین برای گشایش بخت و کارگشائی
نیز مفید فایده است.
بسم الله الرحمن
الرحیم خَتَمَ الله عَلی قُلوُبِهِم وَ عَلی سَمعِهِم وَ عَلی اَبصارِهِم
غِشاوَةٌ وَ لَهُم عَذابٌ عَظیم وَ مِن النّاس مَن یَقول امَنّا بِالله وَ
بِالاخِرَةِ وَ ما هُم بِموُمِنین یُخادَعون الله وَالّذینَ امَنو وَ ما
یَخدَعون اِلاّ اَنفُسَهُم وَ ما یَشعَروُن فی قُلوبِهِم مَرَضٌ فَزادَهُمُ
الله مَرَضاً وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُران ما هُوَ شَفاءٌ وَ رَحمَةٌ
لِلموُمِنین یا ارحَمَ الرّاحِمین قالَ موسی ما جِئتُم بِه السِّحر اِنَّ
اللهَ لا یُصلِح عَمَلَ المُفسِدین فَسَیَکفیکََهُمُ الله وَ هُوَ
السَّمیعُ العَلیم لا حَولَ وَ لا قُوَّةَ اِلاّ باللهِ العَلیِّ العَظیم
اِنّا لُلّه وَ اِنّا اِلَیهِ راجِعوُن وَ اُفَوِّضُ اَمری اِلی الله اِنَّ
اللهَ بَصیرٌ باِلعِباد یا اَرحَم الرّاحِمین.
باز شدن شخص بسته
برای باز شده شخص بسته شده این آیات شریفه را بنویسید و به همراه شخص نمایید.
بسم الله الرحمن الرحیم
ثُمَّ
قَسَتْ قُلُوبُکُم مِّن بَعْدِ ذَلِکَ فَهِیَ کَالْحِجَارَةِ أَوْ أَشَدُّ
قَسْوَةً وَإِنَّ مِنَ الْحِجَارَةِ لَمَا یَتَفَجَّرُ مِنْهُ الأَنْهَارُ
وَإِنَّ مِنْهَا لَمَا یَشَّقَّقُ فَیَخْرُجُ مِنْهُ الْمَاء وَإِنَّ
مِنْهَا لَمَا یَهْبِطُ مِنْ خَشْیَةِ اللّهِ وَمَا اللّهُ بِغَافِلٍ
عَمَّا تَعْمَلُونَ بقره 74
الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَةٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیْهِ رَاجِعونَ بقره 156
وَنُنَزِّلُ مِنَ الْقُرْآنِ مَا هُوَ شِفَاءٌ وَرَحْمَةٌ لِّلْمُؤْمِنِینَ وَلاَ یَزِیدُ الظَّالِمِینَ إَلاَّ خَسَارًا اسرا 82
و نیز آورده اند اگر کسی را بسته باشند سوره مبارکه مریم را بنویسد و بشوید و بخورد گشاده میگردد انشاءالله تعالی
هنگام نوشتن دعا ،طهارت و با وضو بودن و شرایط مکانی و زمانی را رعایت فرمائید
دعا جهت ابطال سحر
حضرت علی (ع) فرمود: هرکس بر پوست آهو بنویسد و نزد خود نگهدارد سحر از او باطل میشود
بسم
الله و بالله ماشاءالله بسم الله و لا حول ولا قوه الا بالله العلی العظیم
قال موسی ما جئتم به السحر ان الله سیبطله ان الله لا یصلح عمل المفسدین و
یحق الله بکلماته و لوکره المجرمون فوقع الحق و بطل ما کانو یعملون فغلبو
هنالک وانقلبو صاغرین بسم الله و قدمنا الی ما عملو من عمل فجعلناه هباء"
منصورا" وجعلنا من بین ایدیهم سدا" و من خلفهم سدا" فاغشیناه فهم لا یبصرون
و القی السحره ساجدین قالو امنا برب العالمین رب موسی و هارون قال امنتم
به قبل ان اذن لکم انه لکبیر کم الذی علمکم السحر قالو ان هذان لساحران
یریدان ان یخرجاکم من ارضکم بسحرها بحق کهعیص و بحق حمعسق و بحق صم بکم عمی
فهم لا یسمعون و لا یتکلمون.
توجه شود:
سحر، دانش شگرف و شيطانی است كه به امور خارق العاده شباهت دارد
ابتدا خلاصه ای از داستان دو فرشته به نام های هاروت و ماروت كه در سوره ی بقره از آنها ياد شده اين گونه بيان شده است: هنگامی كه بازار سحر و جادو در سرزمين بابل به اوج خود رسيد و جادوگران نابكار از اين رهگذر به آزار و اذيّت مردم آن سامان دست اندازی می كردند، گوئی مردم چشم امّيد به درگاه خدا دوخته و دست نياز به سوی يگانه فريادرس خود دراز كردند و گشايش كار خود يعنی نابودی ساحران نابكار را از خداوند متعال خواستار شدند و خداوند رحيم در رحمتش را گشود و دو فرشته از بارگاه پرعظمت خود به نام های هاروت و ماروت را به صورت دو انسان مأمور به تعليم روش های خنثی سازی و باطل ساختن جادو و سحر كرد وظيفه ی دو فرشته ی انسان نما (هاروت و ماروت) در ميان مردم بابل اين بود كه نكات و مطالب علم سحر و جادو را برای مردم تشريح و توضيح می دادند تا بتوانند در برابر آزار و اذيت و ترفندهای جادوگران مقاومت و يا حدّاقل سحر آنان را خنثی و باطل سازند و پس از تعليم نكات سحر و جادو به مردم هشدار می دادند كه مبادا از تعليمات آنها سوء استفاده شود زيرا كه اين تعليمات مايه ی آزمايش است و كسی كه سوء استفاده كند به خدا كفر ورزيده است[1] (با رسوخ خرافات و اسرائيليات در متون اسلامی ما ساحت مقدس اين دو فرستاده ی الهی (هاروت و ماروت) مورد اهانت واقع می شوند).
حال با بررسی معانی سحر و جادو در لغت
نامه ها به اين نكته پی می بريد كه معانی جادو حول محور خدعه و نيرنگ و
فريب می چرخد كه اين معانی عبارتند از: 1 - علم و دانش. 2 - شعبده بازی،
تردستی، چشم بندی. 3 - اغفال كردن، خدعه، نيرنگ و فريفتن و حيله ی دروغين
به كار بردن. 4 - خيال و پندار موهوم. 5 - به كار گيری عوامل مرموز و
نامرئی در جلب شياطين جنّ و انس. 6 - تصرف در طبيعت از طريق اوراد و افسون
ها و طلسم های شيطانی. 7 - فساد و تباهی. 8 - ديوانگی و در انگليسی نيز
معادل Magic است[2].
سحر و جادو چيست و ساحر و جادوگر
كيست؟ سحر، دانش شگرف و شيطانی است كه به امور خارق العاده شباهت دارد اما
خود خارق العاده نيست چرا كه اولا آموختنی است و ثانياً شخص جادوگر و مرتكب
عمل جادوئی آخرين شخصی نيست كه توانسته با توجهات و تلقينات شيطانی در
مجاری عادت تصرف كند بلكه اشخاص ديگری هم با تعليم می توانند به مانند او
انجام دهند و جادوگر شخصی است كه تحت تعليم اين علم شيطانی قرار گرفته و با
الهامات و توجهات و اوراد طلسم های شيطانی اقدام به امور شبه خارق العاده
می كند چرا كه اين اعمال شيطانی از درجه ی اعتبار از معجزه و كرامت كه
خداوند به بندگان صالح و برگزيده ی خود عطا می كند تفاوت دارد.
سحر مؤثر سحری كه است که دلالت بر تأثير جدائی زن و مرد از يكديگر دارد
انواع سحر و جادو:
1 - سحر مؤثر: همان سحری كه در آيه ی 102 سوره ی بقره دلالت بر تأثير جدائی زن و مرد از يكديگر داشت.
2 - سحر تخيّلی: كه ساحران با بهره گيری از ساده لوحی مردم اقدام به اغفال آنان می نمايند چنان كه در سرگذشت حضرت موسی (عليه السلام) و نمايان شدن ريسمان ساحران به صورت مار در قرآن به صورتی زيبا نقل شده است.
3 - سحر شيميائی: در
اين نوع سحر شخص جادوگر با اطلاع از خواص اشياء و عناصر طبيعت اقدام به
اعمال خارق العاده می كند. چنان چه در تاريخ آمده ساحران فرعون در درون
ريسمان هايشان مقداری جيوه به كار برده بودند كه پس از تابش آفتاب به حركت
درآمد و اعجاب فرعونيان و حتی حضرت موسی (عليه السلام) را برانگيخت[3].
از آن جا كه قرآن با صراحت از سحر و
ساحر سخن به ميان آورده و بر واقعيّت و حقيقت آن صحّه گذاشته است و هم چنين
در داستان ها و فيلم ها و رمان ها سخن از سحر و جادوگری بسيار به ميان
آمده خود دليلی روشن بر وجود سحر است چرا كه در دنيای امروزی هم هر از گاهی
شينده می شود كه فلان عمل جادوئی از شخصی سر زده است و هر چند با ورق زدن
كتاب ها نمی توان تاريخچه ی معيّنی برای اولين جادوگر و اطلاعات جادوئی را
به دست آورد ولی اين نكته قابل توجه است كه می توان بنيان گذار و واضع اين
علم را به ابليس نسبت دهيم چرا كه تمامی بدی ها و گمراهی ها سرانجام به او
منتهی می شود و اما گفته اند كه شوم ترين منابع فساد در دست شوم ترين ملل
بلاد منظور علم جادو و قوم يهود است چرا كه هنوز هم قوم بی تعهّد بنی
اسرائيل با تحريف آسمانی تورات، روش های جادوگری و رمّالی و شعبده بازی را
در آن وارد ساخته اند و ساحت پاك و مقدس پيامبرانی هم چون حضرت ابراهيم
خليل (عليه السلام) و حضرت سليمان (عليه السلام) را متهم به ساحری و
جادوگری می كنند و فرشتگان الهی هم چون هاروت و ماروت را مورد غضب خداوند و
جادوگرانی منفی معرفی می نمايند[4].
و دليل ديگری كه حقيقت اين علم را
تأئيد می كند تأليف كتاب هائی است كه در اين علم نگاشته شده است از جمله
كتاب كُلُّهُ يسرٌّ و كتاب تسخيرات نوشته ی سكاكی و السحر فی القرآن
الكريم، عبدالمنعم الهاشمی و ...
راههایی برای نجات از سحر و جادو !
به نظر شما چرا خدا از بین شرور که به
صورت کلی بیان می کند، در سوره فلق فقط این سه تا شر را انتخاب کرده است؟
تاریکی، سحر و حسود؟ مگه اینها چه خصوصیت مشترکی دارند؟
سوره فلق
«قل اعوذ برب الفلق» بگو پناه می برم به پروردگار سپیده دم (اعوذ یعنی پناه بردن از شئی هراسناک به موجودی نیرومند برای دفع شر)
«من شر ما خلق» از شر آنچه که آفریده است
«و من شر غاسق اذا وقب» از شر تاریکی آنگاه که فراگیر شود.
«و من شر نففثت فی العقد» و از شر زنان جادوگر که به هنگام افسون کردن مردمان در گره های جادو سخت می دمند .
«و من شر حاسد اذا حسد» و از شر هر حسود آنگاه که حسد می ورزد.
مگر خداوند شر آفریده است؟
حضرت معشوق می فرماید: «من شر ما خلق» مگر خداوند شر آفریده است؟
خداوند
در این سوره می فرماید: آنچه من آفریده ام که البته خلق آنها و دارای وجود
شدن آنها خیر است اما بعضی از اوقات این خیرات آفریده شده با اختیار خود
شر ایجاد می کنند و خدا طبق سنت خود که بنا دارد به انسان ها اختیار بدهد
تا خود انتخاب کنند جلوی شر آنها را نمی گیرد اما به ما راهکار ارائه می
دهد که چگونه با این شرور می توانیم مقابله کنیم و این راهکار همان پناه
بردن به خالق آنهاست که مسلما کسی که می تواند شر آنها را از بین ببرد خالق
آنهاست که به همه ابعاد وجودی شما و آنها آگاه است.
خداوند اسباب
فراوانی برای امان بخشیدن به انسان ها از شر آفریده ها تدارک دیده، به
عنوان مثال، خانه ای که در آن زندگی می کنیم وسایلی که توسط آن خطرات را
پیش بینی می کنیم. در زمان حاضر و هر چه پیش می رویم این وسایل را بیشتر
پیش بینی می کنیم (ترمز ای بی اس، انرژی اتمی، دارو های رفع بیماری و...)
گاهی
وجود همین اسباب و وسائل، مانند حجابی بر یک واقعیت ما را از ناتوانی خود
در محافظت از خویشتن غافل می سازد، که بشر در این شرایط به حدی می رسد که
مانند فیلسوف آلمانی " نیچه " به طور رسمی اعلام می دارد: خدا مرده است.
این سوره به ما می فرماید که هر مقدار پیشرفت داشته باشیم ، باز هم برای دفع کوچکترین این شرور به توسل به خدا نیازمندیم.
3 شر از میان همه ی شرها
به
نظر شما چرا خدا از بین شرور که به صورت کلی بیان می کند ،فقط این سه تا
شر را انتخاب می کند؟ تاریکی، سحر و حسود؟ مگه اینها چه خصوصیت مشترکی
دارند؟
شاید پاسخ این باشد که هر سه این شرور از دید ما مخفی هستند و در حالت غفلت، به سراغ ما می آیند.
تو
تاریکی که از خطرهای احتمالی غافلیم، چه راهی برای حفظ خویش داریم؟ اگر
حیوان درنده ای یا انسان شروری بخواهد به ما آسیبی برساند، بی آنکه ما از
وجود آن آگاه باشیم.
اگر ساحران با ورد و جادو و دمیدن در گره ها
بخواهند ، ما را دچار مشکل سازند بی آنکه ما از اصل سحر و راه ابطال آن
خبری داشته باشیم؛ اگر برادر یا دوستانمان نسبت به ما حسادت بورزند و
بخواهند ضرری به ما برسانند، بی آنکه از نیت سوء او آگاه باشیم؛ در برابر
این شرور نهان چه کاری از دست ما بر می آید و چه راهی برای نجات خویشتن از
شر آنان سراغ داریم؟
اینجا فرصت مناسبی است تا ناتوانی خویش را با همه وجود در یابیم و به دنبال پناهگاه حقیقی باشیم.
آیا خدا در قرآن سحر را تأیید می کند؟
خداوند در سوره بقره آیه 102 هم این مسأله را مطرح می کند که به وسیله سحر بین دو همسر جدایی می اندازند.
سحر،
جادو، طلسم و بستن بخت از امورى است كه واقعیت دارد و از نظر فقهی تعلیم و
تعلم آنها - به جز برای بی اثر كردنشان- حرام است. وجود چنین نیروهائی به
مقتضای نظام دنیا می باشد كه تزاحم میان زشتی ها و پلیدی ها وجود دارد و
همچنان كه انسان های شیطان صفت و زشتكار وجود دارد ، جن های پلید و آزار
دهنده نیز وجود دارد.
البته نمىتوان مطمئن بود كه هر نوع مشكلی
ریشه در همین مسئله دارد و باید توجه داشت كه غالب آنچه امروزه در میان
مردم در اینباره شایع است، بى اساس است و بیشتر به افكار روانى، تخیلات،
سوءظنها، توهمات و مشكلات واقعى موجود در رفتار و اعمال آنها مربوط است.
لازم
به ذكر است كه خداوند متعال با قدرت خویش، چنین اراده و نیرویی را در
افراد به ودیعت نهاده است كه با بهره گیری از این اراده و تقویت آن می
توانند به كارهای شگفت انگیزی دست زنند.
برخی مانند اولیای خداوند
از آن نیرو و در مسیر مناسب، استفاده می كنند و عده ای دیگر، با سوء
استفاده از آن به كارهای ناشایست اقدام می كنند. پس در واقع اصل وجود این
نیرو در نهاد آدمی از آن خداوند و به فرمان او است، منتها چگونگی بهره گیری
از آن به عهده خود انسان نهاده شده است و او در چگونگی بهره گیری از آن
مسئول است.
خداوند برای رسیدن به هر مقصدی راهكار و اسباب و عللی قرار داده است ، برای بطلان سحر نیز راهی مشخص كرده است.
با استفاده از راهكارهای زیر انشاءالله می توانید سحر و طلسم را باطل كنید:
1 ـ پناه بردن به خداوند (گفتن اعوذ بالله من الشیطان الرجیم) و زیاد خواندن سورههای فلق و ناس؛
2- خواندن آیه 51 و 52 سوره قلم (یعنی از: «و إن یكادالّذین ... تا آخر سوره») و هم چنین خواندن «آیة الكرسی».
3- حاج
شیخ عباس قمی در كتاب مفاتیح الجنان از امیرالمۆمنین علی علیه السلام نقل
نموده است كه جهت باطل كردن سحر این جملات را بنویسید و همراه خود داشته
باشید:
«بِسمِ الله وَ بِالله، بِسمِ
الله وَ ما شاءَالله، بِسم الله لاحَولَ ولاقُوّه الا بالله، قالَ موسی ما
جِئتُم بِه السِّحرُ اِنَّ اللهَ سَیُبطِلُهُ اِنَّ اللهَ لا یُصلِحُ
عَملَ المُفسِدینَ، فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَلَ ما كانُوا یَعمَلونَ
فَغُلِبوا هُنالِكَ وَانقَلَبُوا صاغِرینَ» (1)
4- همچنین از حضرت روایت شده است: جهت محفوظ ماندن از سحر و جادو، شب ها پس از نماز و روزها پیش از نماز هفت مرتبه بخوانید: «بِسمِ
الله وَ بِالله سَنشُدُّ عَضُدَكَ بِأخیك وَ نَجعَلَ لَكُما سُلطاناً فَلا
یَصِلونَ إلَیكُما بِآیاتِنا أنتُما وَ مَن اتَّبَعَكُما الغالِبون». (2)
محمد بن مسلم از امام صادق علیه السلام نقل كرده: جهت بطلان سحر، این دعا را بنویسید و همراه خود نگه دارید:
«قالَ موسی ما جِئتُم بِهِ السِّحر إنَّ الله سَیُبطِلُه إنّ الله لا یُصلِحُ عَملَ المُفسِدین و یَحِقّ الله الحَقّ بِكلِماتِه و لَو كَرِهَ المُجرِمون اَأنتم أشَدُّ خَلقاً أمِ السماءَ بناها رَفعَ سَمكَها فَسوّاها» تا آخر آیات سوره نازعات. در ادامه: «فَوَقَعَ الحَقُّ و بَطَلَ ما كانُوا یَعمَلونَ فَغُلِبوا هُنالِكَ وَانقَلَبُوا صاغِرینَ و أُلقی السَّحرةُ ساجدین، قالوا آمَنّا بِربِّ العالَمین رَبِّ موسی وَ هارون»(3)
5- خواندن این آیه نیز جهت خنثی كردن اثر سحر وارد شده است:
«إنَّ
ربّكم اللهُ الَذی خَلقَ السَموات وَ الأرض فی سِتةِ أیّام ثُمَّ استوی
عَلی العَرش یُغشِی اللیل النَهار یَطْلبه حثیثاً و الشَّمْس وَ القَمر و
النُجوم مُسخّرات بِأمره ألاَ لَه الخَلق و الأمر تَباركَ اللهُ رَبّ
العالَمین». «ادْعُوا رَبَّكُمْ تَضَرُّعاً وَ خُفْیَةً إِنَّهُ لا یُحِبُّ
الْمُعْتَدِینَ وَ لا تُفْسِدُوا فِی الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها وَ
ادْعُوهُ خَوْفاً وَ طَمَعاً إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِیبٌ مِنَ
الْمُحْسِنِین».(4)
6- در صحیفه الرضا از امام رضا علیه السلام نقل شده است: «به جهت دفع ضرر سحر و بطلان آن دستت را مقابل صورت قرار بده و بخوان : بِسمِ الله الْعَظیم رَبّ الْعرشِ الْعظیم إلاّ ذَهبت و انْقرضت». (5)
7- علامه
كفعمی دعایی به عنوان حدیث قدسی نقل كرده است كه خداوند به حضرت محمد صلی
الله علیه و آله فرمود: «كسی كه دوست دارد از سحر در امان باشد، بگوید:
«اللَّهُمَّ
رَبَّ مُوسَی وَ خَاصَّهُ بِكَلَامِهِ وَ هَازِمَ مَنْ كَادَهُ بِسِحْرِهِ
بِعَصَاهُ وَ مُعِیدَهَا بَعْدَ الْعَوْدِ ثُعْبَاناً وَ مُلَقِّفَهَا
إِفْكَ أَهْلِ الْإِفْكِ وَ مُفْسِدَ عَمَلِ السَّاحِرِینَ وَ مُبْطِلَ
كَیْدِ أَهْلِ الْفَسَادِ مَنْ كَادَنِی بِسِحْرٍ أَوْ بِضُرٍّ عَامِداً
أَوْ غَیْرَ عَامِدٍ أَعْلَمُهُ أَوْ لَا أَعْلَمُهُ وَ أَخَافُهُ أَوْ لَا
أَخَافُهُ فَاقْطَعْ مِنْ أَسْبَابِ السَّمَاوَاتِ عَمَلَهُ حَتَّی
تُرْجِعَهُ عَنِّی غَیْرَ نَافِذٍ وَ لَا ضَارٍّ لِی وَ لَا شَامِتٍ بِی
إِنِّی أَدْرَأُ بِعَظَمَتِكَ فِی نُحُورِ الْأَعْدَاءِ فَكُنْ لِی
مِنْهُمْ مُدَافِعاً أَحْسَنَ مُدَافَعَةٍ وَ أَتَمَّهَا یَا كَرِیم». (6)
8- صدقه دادن.
ان
شاء الله با تداوم صدقه، تغییر محل زندگی، و تكرار سوره «یس» مشكلات و
نفوس بد از اطراف شما دور خواهد شد. و در هر صورت به خداوند و حاكمیت اراده
الهی همچنان معتقد باشید چه بسا همین فراز و نشیب ها دامی از سوی شیطان
باشد كه ایمان شما را متزلزل كند. لذا با پایداری و استقامت ایمان خود را
حفظ كنید تا در نتیجه آن شیطان ناامید شود و درهای رحمت الهی به سوی شما
باز گردد.
پی نوشتها:
1. مفاتیح، باقیات صالحات، باب سوم.
2. بحار الانوار، ج 92، ص 129.
3. همان.
4. همان؛ مفاتیح الجنان، باقیات صالحات، باب سوم.
5. همان.
6. كفعمی، مصباح، ص 228؛ بحار الانوار, ج 92، ص 319.
========================
پي نوشت ها:
[1]. طباطبائی، سيد محمدحسين، ترجمه ی تفسير الميزان، ترجمه ی سيد محمدباقر موسوی همدانی، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ج 1، ص 350
[2]. خرمشاهی، بهاءالدين، دانشنامه ی قرآن و قرآن پژوهی، تهران، دوستان ]و[ ناهيد، 1377، ج 2، ص 1193.
[3]. همان، ص 1195.
[4].
ظفرالاسلام خان، نقد و نگرشی بر تلمود، ترجمه ی: محمدرضا رحمتی، قم، مركز
انتشارات دفتر تبليغات اسلامی حوزه ی عليمه ی قم، 1369، ص 76.
در روایات آمده که پیامبر(صلی الله علیه
وآله) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین دعایی نوشته است و
پیامبر میفرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز همین تعویذ برای
دفع شر چشم را نوشته است. در نهجالبلاغه آمده است که العین حق والرقی حق
چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.
چشم زخم در قرآن
سحر چشم
سحر
و جادو از توانمندیهای ذاتی بشر است و انسانها میتوانند به اعتدال ذاتی
و غیر اکتسابی به این توانایی به صورت فعلی دست یابند و یا با آموزش و
پرورش، استعداد و توانمندی ذاتی خویش را در این زمینه آشکار سازند.
در
داستانی که قرآن درباره مردم بابل گزارش میکند به مسأله وجود سحر و تعلیم
آن به کمک دو فرشته الهی به نام هاروت و ماروت اشاره مینماید. در این
داستان که در سوره بقره آمده به خوبی تبیین و تحلیل میگردد که سحر و جادو
قابل تعلیم و آموزش است و کارکردهای بسیاری دارد و میتواند امری مثبت و
سازنده و یا منفی و زیانبار باشد.
انسان این استعداد و توانمندی را
به طور ذاتی دارا میباشد که از عناصر فرامادی استفاده کند و یا ابزارهای
مادی را در امور فرامادی به کار گیرد در مورد اخیر مراد آن است که شخص
میتواند از امور مادی چون چشم برای امری معنوی مانند محبت و دشمنی بهره
ببرد.
در داستان سحر جادوگران مصری و مبارزه ایشان با حضرت
موسی(علیه السلام) این نکته مورد تاکید قرار میگیرد که سحر میتواند در
چشم و تصرف در آن باشد. از این رو نفوذ جادوی ساحران فرعونی در چشم بنی
اسرائیل بوده که موجب وحشت ایشان میشود. به این معنا که شخص میتواند با
اعمالی، در چشم شخص تصرف کند و تأثیرات آن را در جان و روحش ببیند.
بنابراین با حرکت طنابها و ریسمانها در چشمان مردمان تصرف شده و در جان
ایشان وحشت و ترس افکنده میشود. (اعراف آیه 116)
کافران مکه نیز در
برابر معجزات پیامبر(صلی الله علیه وآله) مدعی بودند که چشمانش در برابر
مشاهده گشایش درهای آسمان مسحور شدند و در حقیقت پیامبر در چشمان ایشان
تصرف کرده تا نتوانند حقیقت و واقعیت را از خیال جدا کنند. (حجر آیه 14و
15)
به هر حال شکی نیست که انسان از توانایی خاص و خارقالعاده ای برخوردار است که موجبات تصرفات فرامادی و فرا طبیعی را فراهم میآورد.
چشم زخم
یکی
از اقسام سحر و جادو، تصرفات چشم است که اگر به گونه آسیب زا و زیانبار
باشد از آن به چشم زخم یاد میشود. چشم زخم به معنای آسیبی است که چشم بد
به کسی بزند. (فرهنگ فارسی ج1ص1290)
برخی مفسران به برخی از آیات در قرآن
به این منظور تمسک کردهاند که یکی از این موارد آیات 51 و 52 سوره قلم ( و
ان یکاد) است که نظرات مفسران را به خود جلب کرده است. خداوند در این دو
آیه میفرماید: و آنان که کافر شدند چون قرآن را شنیدند چیزی نمانده بود که
تو را چشم بزنند و میگفتند او واقعاً دیوانهای است. حال آنکه [قرآن] جز
تذکری برای جهانیان نیست.
از این آیه برخی معنای چشم زخم را
برداشتند. اما عدهای دیگر آن را معنایی کنایی و شدت خشم تعبیر کردهاند.
حتی برخی گفتهاند که این آیه دلالت بر تضاد رفتاری کفار دارد، یعنی از
طرفی با چشمهای خود به اعجاز نگاه میکنند وقتی که قرآن برای آنها خوانده
میشود مجذوب میشوند و پشت سر پیامبر میگویند که پیامبر مجنون است.
قرآن
در آیه 67 سوره یوسف به امکان و حقانیت چشم زخم اشاره میکند. در این آیه
حضرت یعقوب(علیه السلام) به فرزندان خویش فرمان میدهد که هنگام ورود به
مصر از یک دروازه شهر وارد آن نشوند و از آن جایی که فرزندان دهگانه ایشان
افرادی زیبا و تنومند و جوان بودند از ایشان میخواهد برای در امان ماندن
از چشم زخم مردم مصر از دروازههای متعدد وارد شوند تا به چشم نیایند.
(المیزان ج11 ص218) بنابراین میتوان گفت که چشم زخم امری پذیرفته شده در
بینش و نگرش قرآنی است.(مجمعالبیان ج5 و 6 ص380)
در حقیقت
یعقوب(علیه السلام) از چشم زخم مصریان نسبت به فرزندانش دل نگران بود. هر
چند که آن حضرت(علیه السلام) بر این نکته تأکید میورزد که قدرت انسانهای
دارای چشم زخم به گونهای است که او نمیتواند جلوی آنها را بگیرد مگر آن
که اراده الهی به این تعلق گیرد که چشم زخم مردم در ایشان اثر
نگذارد.(یوسف/67)
مهمترین آیه که درباره چشم زخم بدان اشاره میشود آیه 51 سوره قلم است که درباره پیامبر گرامی(صلی الله علیه وآله) آمده است.
در این آیه آمده که کافران در تلاش
بودند چشم زخمی به پیامبر(صلی الله علیه وآله) برسانند. آنان که از هر راهی
تلاش میکردند تا آن حضرت را بکشند و یا دعوتش را به تعطیلی بکشانند از
ساحران و جادوگران بهره گرفتند تا این کار را انجام دهند. از این رو خداوند
میفرماید: و ان یکاد الذین کفروا لیزلقونک بابصارهم لما سمعواالذکر و
یقولون انه لمجنون.
در این آیه دلیل آنان برای به کارگیری سحر و
جادو و چشم زخم آن است که پیامبر را مجنون و جن زده میدانستند و این زمانی
بود که ذکر یعنی قرآن را شنیده بودند و آن را شگفت انگیز مییافتند. گمان
بردن به این که کلام آدمی نیست و میبایست کلام جنیان باشد و آنان هستند که
وی را به بند کشیده و از زبان محمد(صلی الله علیه و آله) سخن میگویند.
باعث شد تا با به کارگیری سحر و چشم زخم، تلاش کنند وی را بکشند و یا آسیبی
به او وارد سازند تا جن تسخیرکننده نیز بمیرد و یا برود.
واژه
زلق در لسان العرب به معنای لغزیدن است و زلق بابصار و لغزیدن به چشم یعنی
این که تو را با چشمانشان آزار رسانند و تو را از مقامی که داری
بلغزانند.(لسان العرب ج6ص70) این مقام همان مسئله ذکر حکیم و قرآن عظیمی
بود که آنان را شگفت زده کرده بود و بهترین سخنوران و شاعران کافران در
برابرش زانو به زمین زده بودند.
آیا قطعاً قرآن به مسئله چشم زخم اشاره کرده است؟
برای
پاسخ به این سؤال نمیتوانیم جواب دقیقی بدهیم. برخی مفسران از برخی آیات
اجمالاً به این نتیجه رسیدهاند که به مسئله چشم زخم اشاره شده است.
غیر
از قرآن ما منبع دیگری به عنوان روایات و احادیث هم داریم که برخی روایات
مسئله چشم زخم را مورد اشاره قرار دادهاند و بسیاری از دانشمندان امروزی
هم معتقدند که برخی چشمها از یک نیروی مغناطیسی خاصی برخوردارند که
میتواند مثل اشعه لیزر عمل کند. این مسئله هم از نظر علم و هم نظر عقل
قابل قبول است که نیروهای فوقالعاده ای در برخی اعضای بدن هست که تأثیراتی
اعمال میکند.
چشم زخم در روایات
از
نگاه روایی نیز نه تنها منعی در این رابطه وجود ندارد، بلکه روایاتی وجود
دارد که بر اساس آن میتوان گفت مسئله چشم زخم تا حدی قابل قبول است، برای
مثال واژههایی مثل رقی به معنای تعویذ و نوشتن دعاهایی برای چشم زخم وجود
دارد. واژه حرز که هر معصومی برای خود حرز دارد.
در روایات آمده که
پیامبر(صلی الله علیه وآله) برای رفع چشم زخم برای امام حسن و امام حسین
دعایی نوشته است و پیامبر میفرماید که حضرت ابراهیم برای حضرت اسماعیل نیز
همین تعویذ برای دفع شر چشم را نوشته است. در نهجالبلاغه آمده است که
العین حق والرقی حق چشم زخم حق است و توسل به دعا برای دفع آن نیز حق است.
دستوراتی برای رفع چشم زخم
سادهترین
دستور برای رفع چشم زخم خواندن سوره ناس و فلق است. در روایات آمده است که
پیغمبر(صلی الله علیه وآله) این سورهها را برای امام حسن و امام حسین به
عنوان تعویذ قرائت میکرد.
از امام صادق(علیه السلام) روایت شده که فرمود است : اگر کسی از شما چیزی از برادرش او را متعجب ساخت سه بار بگویید: ماشاءالله لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم. در برخی روایات گفته میشود که تکبیر بگویید تا تأثیر چشم زخم از بین برود.
سحر از مقولاتی است که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی که از این ابزار علیه دیگران استفاده میکنند. آیتالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند که بیشتر بر مبانی قرآنی استوار است.
سحر و جادو واقعیت دارد؟
دعا و نفرین و نوشتن آنها بر کاغذ برای بستن بخت دختر یا پسر صحّت ندارد، خداوند چنین دعاهایی را مستجاب نمیکند، ولی سحر و جادو از اموری است که واقعیت دارد البته یادگیری و یاد دادن آن حرام است. وجود چنین نیروها به مقتضای نظام دنیا میباشد که تزاحم میان زشتیها و پلیدیها وجود دارد و همچنان که انسانهای شیطان صفت و زشت کار وجود دارد جنهای پلید و آزاردهنده نیز وجود دارد.
در حدیث آمده است: یکی از ساحران و جادوگران که در برابر انجام عمل سحر مزد میگرفت خدمت امام صادق(علیه السلام) رسید و عرض کرد: حرفه من سحر بوده است و در برابر آن مزد میگرفتم، خرج زندگی من نیز از همین راه تأمین میشد و با همان درآمد، حج خانه خدا را انجام دادهام، ولی اکنون آن را ترک نموده و توبه کردهام آیا برای من راه نجاتی هست؟
امام صادق(علیه السلام) در پاسخ فرمود: عقده (گره) سحر را بگشا، ولی گره جادوگری مزن.(1)
از این روایت استفاده میشود که برای گشودن سحر ساحران آموختن سحر و عمل آن بی اشکال است.
اما فال، حقیقت ندارد. امام علی(علیه السلام) میفرماید: "الطیره لیست بحقّ؛ فال بد یک امر حقیقی و واقعی نیست".( تفسیر نمونه، ج 1، ص 280 ، به نقل از وسائل الشیعه، باب 25 از ابواب ما یکتسب به ، حدیث 1.)ولی بدون تردید اثر روانی میتواند داشته باشند. فال نیک غالباً مایه امیدواری و حرکت است , ولی فال بد موجب یأس و نامیدی و سستی و ناتوانی است . شاید به خاطر همین اثر روانی در روایات اسلامی از فال نیک نهی نشده اما از فال بد زدن به شدت مذمت شده است .
سحر از مقولاتی است که در قرآن کریم
نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی که از این ابزار علیه دیگران
استفاده میکنند. آیتالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند که
بیشتر بر مبانی قرآنی استوار است
در حدیثی از پیامبر(صلی الله علیه وآله ) نقل شده :«تفألوا بالخیر تجدوه ; کارها را به فال نیک بگیرید که آن را مییابید». اما فال بد که به آن (طیره ) یا(تطیر) میگویند, به شدت مذمت شده است . پیامبر(صلی الله علیه وآله ) فرمود:«الطیره شک ; فال بد زدن در حد شرک به خدا و مذموم است ».
امام صادق (علیه السلام ) فرمود: «فال بد اثرش به همان اندازه است . که آن را میپذیری . اگر آن را سبک بشماری , کم اثر خواهد بود و اگر آن را محکم بگیری , پر اثر (اثر روانی )خواهد بود و اگر به آن بی اعتنا باشی , هیچ اثری نخواهد داشت».
در روایات دیگر آمده که راه مبارزه با فال بد بی اعتنایی به آن است .( تفسیر نمونه , ج 6 ص 317به بعد, با تلخیص)
پیشینهی دعا نویسی و غیب گویی
در مورد دعا نویسی برخی از مدعیان آن افراد حرفهای هستند که چندان اعتمادی به گفتههایشان نیست. اگر کسی خواهان دعاست باید با زبان خویش و با کمال توجه به مفاهیم و مضامین آن به درگاه خداوند دعا کند و از او حوائج خویش را طلب نماید یا از اهل دانش و بصیرت در دین دعاها و اذکاری را بپرسد.
آگاهی به غیب- در مرحله اول- اختصاص به خداوند عالم دارد و در مرحله دوم، از آن انبیا و ائمه و اولیای اوست که آنها از خودشان استقلالا چیزی ندارند، بلکه خداوند عالم طبق مصالح، به اندازهای که صلاح میداند، آگاهی از غیب را در اختیار آنها قرار میدهد. لذا فالگیری و کف بینی و طالع شماری که نوعاً کار افراد شیاد است، هیچ مستند شرعی ندارد و اعتقاد به آن صحیح نیست. این گونه کارها علم شمرده نمیشود .
البته این نکته را نباید فراموش کرد که سحر و ارتباط با اجنه علمی است که از گذشته تاکنون بوده والان هم کسانی دارای این علم هستند، ولی شرعاً یاد گرفتن سحر و استعمال آن حرام است. البته یاد گرفتن این علوم برای کسانی که هدفشان ابطال سحر و یا مبارزه با مدعیان دروغین نبوت است، اشکال ندارد.
دفع سحر و جادو به نقل از عالمی بزرگ
سحر از مقولاتی است که در قرآن کریم نیز بدان اشاره شده و هنوز هم هستند افرادی که از این ابزار علیه دیگران استفاده میکنند. آیتالله بهجت برای رفع آن دستوراتی را توصیه فرمودند که بیشتر بر مبانی قرآنی استوار است.
"کسی که سحر شده باشد یا دچار چشمزخم شده باشد برای بطلان سحر و دفع چشمزخم باید چه کند؟"
در پاسخ فرمودند: موارد ذیل را مراعات و عمل نمایید:
1- قرآن کوچک همیشه همراه داشته باشید.
2- معوذتین [سورههای مبارکه فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمایید.
3- آیةالکرسی را بخوانید و در منزل نصب نمایید.
4- چهار قل [سورههای مبارکه توحید، کافرون، فلق و ناس] را بخوانید و تکرار نمایید، خصوصاً وقت خواب.
5- در موقع اذان با صدای نسبتاً بلند اذان بگویید.
6- روزی 50 آیه از قرآن کریم را با صدای نسبتاً بلند بخوانید.
(کتاب پرسشهای شما و پاسخهای آیتالله بهجت _ جلد اول)
وظیفه هاروت و ماروت آموزش سحر به مردم به منظور مقابله با سحر ساحران و ابطال آن بود
در تفسیر عیاشی و قمی در مورد آیه «و اتبعوا ما تتلوا الشیاطین علی ملک سلیمان»
از امام باقر آمده است: «پس همین که سلیمان از دنیا رفت، ابلیس سحر را
درست کرد، آن را در طوماری پیچید و بر پشت آن طومار نوشت: این آن علمی است
که آصف بن برخیا برای سلطنت سلیمان بن داوود نوشته، و این از ذخائر گنجینه
های علم است، هر کس چنین و چنان بخواهد، باید چنین و چنان کند، آنگاه آن
طومار را در زیر تخت سلیمان دفن کرد، سپس ایشان را به در آوردن راهنمایی
کرد، بیرون آورد و برایشان خواند. درنتیجه کفار گفتند: پس اینکه سلیمان بر
همه ما چیره گشت به خاطر داشتن چنین سحری بود، ولی مؤمنین گفتند: سلطنت
سلیمان از سوی خدا بود.
مأموریت و وظیفه هاروت و ماروت آموزش سحر به مردم به منظور ایستادگى و مقابله با سحر ساحران و ابطال آن بود.
مأموریت هاروت و ماروت از زبان قرآن مجید و ائمه اطهار(علیهم السلام)
در
قرآن مجید آمده است که دو فرشته نازل شده به سوى مردم، یعنى هاروت و
ماروت، به مردم سحر آموزش مى دادند، نه براى این که مردم از آن در جهت
کارهاى خلاف و از جمله تفرقه بین زن و شوهر استفاده کنند، بلکه در جهت
مقابله با سحرِ شیاطین و ساحران آن را به کار بندند. (بقره (2)، آیه 102)
زجاج از حضرت على (علیه السلام) روایت مى کند که حضرت فرمودند: هاروت و ماروت، دور شدن از سحر را به مردم یاد مى دادند، نه آمدن به سمت سحر را. (انصارى قرطبى، الجامع لأحکام القرآن، ج 2، ص 54)
امام رضا (علیه السلام) در این باره مى فرمایند: هاروت
و ماروت دو فرشته بودند که به مردم سحر آموختند تا از سحر جادوگران پرهیز
کنند و آن را باطل نمایند، و به هرکس چیزى در این باره مى آموختند و به او
مى گفتند: «إِنَّما نَحْنُ فِتْنَةٌ فَلا تَکْفُرْ؛( بقره(2)، آیه 102)
ما، وسیله آزمایش تو هستیم، کافر نشو»، ولى گروهى با به کارگیرى چیزى که
دستور داشتند از آن دورى کنند، کافر شدند و به وسیله آن چه مى آموختند بین
زن و شوهر جدایى مى انداختند. (شیخ صدوق، عیون اخبار الرضا(علیه السلام)، ج
1، ص 556)
امام جعفر صادق (علیه السلام) و امام حسن عسکرى (علیه السلام) نیز درباره مأموریت هاروت و ماروت، فرمایشى دارند،
و جالب این جاست که کمترین اختلافى در این دو حدیث دیده نمى شود. در کتاب
تفسیر جامع به نقل از امام جعفر صادق (علیه السلام) آمده است که حضرت مى
فرمایند: پس از نوحِ پیغمبر، سحر و عقیده و موهومات زیاد شده بود. خداوند
دو فرشته هاروت و ماروت را نزد پیغمبر آن زمان فرستاد که عملیات ساحران را
براى او بیان نموده و ضمناً براى ابطال سحر و رد کردن حیله و نیرنگ آن ها
اطلاعاتى به او بدهد. پیغمبر مزبور از آن دو فرشته، تعلیماتى فرا گرفت و به
امر خدا به مردم یاد داد که سحر جادوگران را شناخته و براى باطل نمودن آن
ها از دانستنى هایى که به دست آورده بودند، استفاده کنند و به ایشان تأکید و
امر شد که خودشان سحر نکنند. (سید ابراهیم بروجردى، تفسیر جامع، ج 1، ص
227)
هاروت و ماروت به اراده خدا میان مردم دنیا ظاهر شدند تا نحوه ابطال سحر ساحران را به ایشان بیاموزند
منابع :
سایت جهان نیوز
سایت حوزه
سایت خبر آنلاین
afkarnews.ir
islamquest.net
eideha.com
porsemani.ir
tebyan.net
www.beytoote.com
bornanews.ir
andisheqom.com