کد خبر: ۱۱۲۹۱۵
تاریخ انتشار: ۲۹ آبان ۱۳۹۶ - ۱۵:۲۲
یادداشت روز
به گزارش تنویر ، یک هفته از زلزله مهیب کرمانشاه می‌گذرد. زمین‌لرزه‌ای که نه تنها در نیمی از کشور، بلکه در کشورهای ترکیه و عراق و کویت و عربستان و لبنان و اردن و فلسطین ‌اشغالی و جمهوری آذربایجان و ارمنستان و گرجستان احساس شد و بزرگ‌ترین زلزله جهان در سال میلادی جاری نام گرفت. بلافاصله دو حرکت در قبال این مصیبت بزرگ شکل گرفت؛ یک حرکت، بسیج مسئولانه نهادها و مردم برای امدادرسانی به زلزله‌زدگان بود که روح همدلی و تعاون را در کشور تقویت کرد. حرکت دوم اما رویکرد نامسئولانه‌ای بود که کوشید این مصیبت را دستمایه موج‌سواری‌های سیاسی و فراتر از آن، ضد امنیت ملی قرار دهد.
1- کافی است این زلزله 7/3 ریشتری را با زلزله‌های مشابه یا به مراتب خفیف‌تر بم و رودبار مقایسه کنیم که مجموعا 76 هزار کشته برجای گذاشت. این بار هم می‌شد به جای 430 نفر، مثلا 43 هزار نفر قربانی شوند. البته جان یک نفر هم مهم است و باید تدابیری اندیشید که تلفات و خسارات چنین بلایایی باز هم کمتر شود. اما انصاف این است که بگوییم در اثر بازسازی هزاران بافت فرسوده در مناطق محروم و روستایی و از جمله احداث مسکن مهر، تلفات زلزله به یک صدم یا یک نودم ماقبل بازسازی در مناطق مشابه کاهش یافته است. این قضاوت درست و منطبق بر واقع، اگر از سوی برخی مدیران دولتی یا رسانه‌ها عنوان می‌شد، قطعا کمک به التیام دل‌های داغدار مردم بود، اما برخی از آنها مسیری کاملا برعکس و سؤال برانگیز را برگزیدند.
2- هنوز پس‌لرزه‌های زلزله ادامه داشت که به فاصله چند ساعت، جنجال علیه مسکن مهر کلید خورد و آقای جهانگیری بدون کمترین امکان بررسی ادعا کرد «اکثریت خانه‌های ویران‌شده، مسکن مهر بوده‌اند»! سپس آقای روحانی در سرپل ذهاب گفت مقصران ساخت مسکن‌هایی که به شکل دولتی ساخته شده و در زلزله با مشکل مواجه شدند، باید شناسایی و به مردم معرفی شوند. گویا پای سناریویی با محوریت فرافکنی یا تسویه حساب با دولت سابق (اسبق) در میان بود اما رسانه‌های زنجیره‌ای ضدانقلاب بهره‌برداری دیگری از این موضع‌گیری کردند: سیاه‌نمایی علیه یکی از خدمات نظام به 10 میلیون نفر از طبقات محروم. ظلم بزرگ آن بود که نگفتند اگر 88 هزار خانه فرسوده در منطقه، نوسازی و بازسازی نشده بود، به جای 430 کشته، چند ده هزار نفر در زلزله قربانی می‌شدند.
3- به فرض غلط که ادعای دو مدیر ارشد دولت درست بود؛ آیا جز این است که 5700 واحد مسکن مهر با نظارت مدیران دولت یازدهم در کرمانشاه ساخته شده و در بهمن 1394 (در آستانه انتخابات مجلس دهم) تحویل مردم شده بود؟ چرا تا این حد، از مسئولیت‌پذیری شانه خالی می‌کنند؟ آیا بر اساس اصول روانشناسی نمی‌توان نتیجه گرفت که آنها به خاطر فرافکنی مسئولیت، هنوز رشد و کفایت شخصیتی پیدا نکرده‌اند؟ مگر فاز دوم بیمارستان اسلام‌آباد غرب، در همین دولت ساخته نشده و توسط وزیر بهداشت افتتاح نشده بود؟
4- جنگ اعصاب با مردم، به مسکن مهر محدود نماند. شبکه رسانه‌ای آلوده، مجادله و شبهه‌افکنی را به حوزه‌های دیگر هم کشاندند. از جمله مدعی شدند مردم به هلال احمر اعتماد ندارند و باید کمک‌های خود را شخصا به زلزله‌زدگان برسانند. یا اینکه به القای شکاف و تقابل میان ارتش و سپاه دامن زدند. و مضحک‌تر اینکه پس از همه این تحرکات، درباره کاهش سرمایه اعتماد اجتماعی و عدم تاب‌آوری عمومی ابراز نگرانی کردند!
5- وقتی راننده خدوم و غیور بوکانی حین امدادرسانی فوت کرد، بلافاصله خیز برداشتند تا در آتش تفرقه شیعه و سنی و کرد و غیر کرد بدمند. همچنین وقتی ستوان‌یکم ارتشی «حسن نیرپور» در مسیر امدادرسانی به زلزله‌زدگان جان باخت، کانال‌های وطن‌فروشی مثل کلمه (فراریان فتنه سبز و مقیم پاریس) و آمد نیوز و... از غیرت دم زدند و نوشتند «حججی فدای بشار اسد در سوریه شد و نیرپور فدای مردم ایران شد؛ این کجا و آن کجا؟»!
6- وقتی محسن حججی (قهرمان یک ملت) را نشانه می‌گیرند، دم خروس جماعت نقابدار بیرون می‌زند. معلوم می‌شود که از نابودی داعش (پهلوان پنبه‌های رعب‌افکنی نیابتی آمریکا و آل‌سعود و اسرائیل) عصبانی هستند. شهید حججی، در همان راه غیرت و شرافتی جان باخت که ستوان‌یکم «حسن نیرپور». این فداکاران را با بی‌غیرت‌هایی که وطن‌فروشی کردند، چه کار؟! محسن حججی قبل از آنکه لباس مدافع حرم بر تن کند، در اردوهای جهادی مناطق محروم، به خدمت‌رسانی مشغول بود. امثال شهید بلباسی و ده‌ها شهید دیگر مدافع حرم نیز قبلا در اردوهای‌سازندگی مناطق محروم و امداد رسانی به سیل زدگان گیلان و مازندران و زلزله‌زدگان ورزقان و... تمرین مجاهدت کرده بودند. مردم، تاثر شدید اهالی یکی از همین روستاهای محروم پس از شنیدن خبر شهادت شهید حججی را به خاطر دارند که برای جنگیدن با قاتلان شهید حججی اعلام آمادگی می‌کردند. از طرف دیگر باید پرسید مگر غیورمردان ارتش، در نبرد با تروریست‌های داعش جانفشانی ننمودند و در راه دفاع از حرم اهل بیت، شهید تقدیم نکردند؟!
7- شما بگویید؛ درباره این قبیل رفتارهای به دور از شرافت چه باید گفت. اگر کسی این قبیل تحرکات مسموم را مذمت و لعنت کرد، سزاوار اعتراض و هیاهوست؟ می‌گویند «دزد نابکاری به مسجد رفته و سرگرم دزدی بود. نمازگزاری از راه رسید و با عصبانیت فریاد زد؛ ‌ای رذل نابکار تف بر تو که از مسجد دزدی می‌کنی؟ لعنت بر تو! اما دزد که در حال جمع کردن فرش‌ها بود، قیافه آدم‌های غیرتی شده را به خود گرفت و گفت در خانه مقدس خدا تف می‌اندازی؟! صبر کن کارم تمام شود؛ نشانت می‌دهم تف انداختن در مسجد یعنی چی»!
8- مقدمه فتنه‌انگیزی، غبارآلود کردن فضا، به هم زدن مرز حقیقت و دروغ، و سلب قدرت تشخیص از مردم است. اردوگاه دروغ از هیچ چیز برای مشتبه کردن امور بر مردم دریغ نمی‌کنند؛ حتی اگر مصیبت تلخی مانند زلزله باشد. آنها البته سابقه دارند و برخی از همان‌ها، پیش از این ثابت کردند که به خیال موهوم کسب غنیمت اندک، از سواری دادن به دشمنان ملت ایران دریغ نمی‌کنند.
9- حسنین هیکل روزنامه‌نگار ارشد مصری تیرماه 1388 در گفت‌و‌گو با شبکه الجزیره خبری قابل تامل را بازگو کرد؛ «فقط دو روز مانده به انتخابات ریاست جمهوری ایران، 18 هزار پیام با موضوع تقلب و ضرورت اعتراض به آن در اینترنت و شبکه توئیتر منتشر شد که بعدها مشخص شد این پیام‌ها از سوی کاربرانی در اسرائیل توئیت شده‌اند. اسرائیل با سقوط رژیم پهلوی نفوذ خود را از دست داد و به دنبال بازیابی آن نفوذ است. ایران به گونه‌ای که انتظار نمی‌رفت، مورد هدف و حمله قرار گرفت اما با وجود ناآرامی پدید آمده، یکپارچه و منسجم است. این، یک جنگ بدون مرز علیه ایران است. هزاران سایت اینترنتی قبل و بعد از انتخابات ایران فعال شدند و هدف آنها ایجاد التهاب و تحریک به آشوب بود. کنگره آمریکا 400 میلیون دلار برای براندازی در ایران اختصاص داد».
10- مدیرعامل سرویس میکروبلاگ توییتر در خرداد 1390، با حکم باراک اوباما به عنوان عضو کمیته مشاوران مخابراتی امنیت ملی آمریکا (NSTAC) منصوب شد. مدیر توییتر همچنین اردیبهشت 1391 با هیلاری کلینتون وزیر خارجه وقت آمریکا ملاقات کرد. «دیک کستالو» این خبر را در حساب کاربری خود در توییتر، به این شکل منتشر کرد: «لذت دیدار امروز با کلینتون و تیم توییتر وزارت امور خارجه». فصل 24 کتاب خاطرات هیلاری کلینتون با عنوان «انتخاب‌های سخت» (HARD CHOISES) به دیپلماسی نفوذ در عصر دیجیتال می‌پردازد. او در خاطرات خود مربوط به آشوب سال 1388 می‌نویسد «در ژوئن 2009 و همزمان با اعتراضات جنبش سبز در ایران، توییتر قصد داشت به منظور انجام تعمیرات دوره‌ای برای مدت زمان کوتاهی خدمات جهانی خود را محدود کند که دقیقا نیمه روز در تهران بود. بلافاصله ضمن ارتباط با مدیران توییتر، هشدار دادیم که محدود ساختن خدمات توییتر در آن بازه زمانی چه ضربه‌ای به فعالان جنبش در ایران وارد می‌کند. در نتیجه توییتر برنامه تعمیرات خود را به تعویق انداخت».
11- به خاطر بیاوریم که کاسپین ماکان نامزد - و متهم به همراهی در ترور- مرحومه ندا آقاسلطان، چگونه در سناریوی شبکه دولتی انگلیس برای بنزین ریختن در آتش آشوب سال 1388 نقش‌آفرینی کرد و سپس به تل‌آویو رفت و با سران رژیم صهیونیستی ملاقات کرد و مورد تمجید قرار گرفت. او یکی از صدها وطن‌فروشی بود که به خدمت موساد و پیاده‌نظام ارتش اسرائیل در آمده بودند؛ چنان‌که نتانیاهو و شیمون پرز درباره‌شان گفتند «جنبش سبز، سرمایه بزرگ اسرائیل است» و «جنگ با ایران از داخل مرزهای ایران آغاز می‌شود». شبکه مزدورانی که به تعبیر مایکل لدین (مشاور اسبق امنیت ملی آمریکا) از بیست سال قبل از آشوب نیابتی 88 فراهم شده بودند، در آن فتنه از هم پاشید اما مثلث جاسوسی سیا و موساد و آم‌آی‌سیکس می‌کوشند شبیه همان را به واسطه شبکه‌سازی در فضای مجازی بازسازی کنند.
12- در این میان سؤال مهم این است که چرا برخی سیاسیون و مدیران دولتی ولو به خاطر تسویه حساب‌های سیاسی حاضرند، با آن شبکه اصالتا مزدور و وطن‌فروش هم‌پوشانی پیشه کنند؟ به نظر می‌رسد این مدیران، چون کارنامه درخوری ندارند تا در ازای انبوه وعده‌های سررسید شده به مردم عرضه کنند، از هر حاشیه‌سازی و مجادله‌ای که افکار عمومی را از مطالبات بحق دور کند، استقبال می‌کنند. اینجا همان موقعیت خطرناکی است که مرزبندی با شبکه رسانه‌ای ضد انقلاب و جبهه عملیات روانی وابسته به «سیا، موساد و ام آی سیکس انگلیس» مخدوش می‌شود. در صورت تداوم این هم‌پوشانی، قطعا بی‌غیرتی اتفاق افتاده است. از همان نوع که آیت‌الله جوادی آملی (حفظه‌الله تعالی) فرمودند «در فرهنگ قرآنی غیرت را سه عنصر معرفت، هویت و غیرزدایی تشکیل می‌دهند؛ غیرزدایی به این معنا است که اجازه ندهیم بیگانه به حریم ما نفوذ کند. بیگانه را در حریم خود راه دادن با غیرت سازگار نیست... کسانی که راه نفوذ بیگانگان را در فضای اقتصادی و یا سیاسی به روی کشور می‌گشایند، از غیرت اقتصادی و یا سیاسی برخوردار نیستند و [...] هستند.».
13- برخی دولتمردان تمامی مرزهای منطق را درنوردیده‌اند. منطقیون می‌گویند «تعریف» باید ضمن اینکه مانع اغیار است، در اصل جامع افراد و مصادیق موضوع مورد معرفی (معرَّف) باشد. اما این مدیران و عقبه رسانه‌ای آنها به جای معرفی و عرضه کارنامه خود، به عنوان یک راهبرد، دائما در عملکرد دولت قبل، دبیر قبلی شورای عالی امنیت ملی (متولی مذاکرات)، شهردار پیشین، قوه قضائیه، شورای نگهبان، سپاه پاسداران، جریان حزب‌اللهی پای کار انقلاب یا مدافعان حرم و قبیل اینها خدشه کرده و مورد تخطئه قرار می‌دهند. نوعی فاصله‌گذاری و تمایزطلبی افراطی در حد «غیر تراشی» از ارکان قانون اساسی و خدمتگزاران کشور! اما وقتی اصطلاحا به پرسش درباره آورده و کارکرد ایجابی خود آنها به عنوان تعریف آن می‌رسیم، غالبا با بحران موجودی و پاسخ مواجه هستیم. مثلا؛ چهار سال است که افکار عمومی بمباران ذهنی می‌شود مبنی بر اینکه مسکن مهر مزخرف است. مصیبت زلزله و عزای مردم را هم فرصت و غنیمت انگاشتند و بی‌محابا و بدون بررسی، حمله کردند. اما نمی‌گویند که در این 4 سال جز غر زدن و ناسزا به مسکن مهر گفتن، کدام فعالیت اندک را در خدمت صاحب خانه شدن مردم انجام داده‌اند؟ آیا این روش مدیریت مبتنی بر انکار یا سیاه‌نمایی مطلق خدمات پیشینیان بدون اینکه چیزی به جایش گذاشته باشند، چیزی جز خسارت و عقبگرد است؟
محمد ایمانی
نام:
ایمیل:
* نظر: