کد خبر: ۱۱۳۵۷۷
تاریخ انتشار: ۰۸ آذر ۱۳۹۶ - ۱۸:۱۳
نامه جمعی از اساتید دانشگاه‌های شیراز به دکتر پارسایی:
جمعی از اساتید دانشگاه‌های شیراز در نامه‌ای به دکتر پارسایی، نماینده شیراز بیان کردند: مواضع احساسی، بدون مطالعه و خارج از تخصص شما در خصوص مسائل تاریخی و فرهنگی این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد کرده که شاید شما مسائل دیگری را دنبال می کنید و این تنها برای گمراه کردن اذهان عمومی است و شاید نیز فرار به جلو است.
به گزارش اساتید فارس، جمعی از اساتید دانشگاه‌های شیراز نامه‌های به دکتر پارسایی، نماینده مردم شیراز در مجلس نوشتند که متن کامل این نامه در ذیل می‌آید:

بسم الله الرحمن الرحیم

«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»:

و كسانى كه در راه ما كوشيده ‏اند به يقين راه‏هاى خود را بر آنان می نماييم و خدا با نيكوكاران است

جناب اقای دکتر پارسایی نماینده محترم مجلس شورای اسلامی شهر شیراز

با سلام

احتراما وضعیت بین المللی و منطقه ای بگونه ای است که بیم آن می رود حوادثی که در بیرون مملکت عزیز ما ایران در حال اتفاق است با دسیسه بیگانگان به درون مملکت نیز راه یابد و امنیتی که با خون شهدای جنگ و مدافع حرم، سربازان گمنام امام زمان (عج)، دلاور مردان مرزبان و کلیه نیروهای نظامی و انتظامی رغم خورده است با عدم درک صحیح شرایط از سوی برخی دچار خدشه گردد و همان شود که نمونه کوچک آن در حمله به مجلس و حرم امام بزرگوار رخ داد. حساسیت زمان را می توان در سخنان مقام معظم رهبری و مواضع هوشمندانه ریاست محترم جمهوری و سایر مقامات مملکتی بخوبی مشاهده کرد. حال، در این شرایط اگر عمداً یا سهواً حرکتی باعث ایجاد خلل در صفوف به هم پیوسته ملت گردد، بگونه ای آب در آسیاب دشمن ریختن است.

چندی است مواضعی از سوی شما ایراد می گردد که همگان را به تعجب انداخته است، گویی در این شهر دو نفر با نام بهرام پارسایی وجود دارد! یک بهرام پارسایی که در انتخابات 1392 ریاست جمهوری، مسئول ستاد انتخاباتی آقای محسن رضایی را بر عهده داشت و بیان می نمود:

دکتر رضایی تنها کاندیدایی است که با برنامه های مدون و عملگرا وارد عرصه انتخابات شده است و اعتقاد داشتید که ایشان همانطور که در سخت ترین شرایط کشور یعنی جنگ، توانست مدیریت خوبی از خود به نمایش بگذارد، مطمئناً کشور را از وضعیت بحران اقتصادی و اجتماعی که امروز گریبانگیر جامعه شده، نجات خواهد داد.

و یک بهرام پارسایی دیگر که در موضعی در تضاد با پارسایی اول و به صورت اصلاح طلبی دو آتشه ظاهر گردید، بگونه ای که اصلاح طلبان را نیز مورد انتقاد قرار می داد! چنانکه در قضیه رای اعتماد آقای بیطرف چنین کرد!.

از این تغییر مواضع که بگذریم، مواضع احساسی، بدون مطالعه و خارج از تخصص شما در خصوص مسائل تاریخی و فرهنگی این شبهه را در اذهان عمومی ایجاد نموده که شاید شما مسائل دیگری را دنبال می کنید و این تنها برای گمراه کردن اذهان عمومی است و شاید نیز فرار به جلو است تا از پاسخ به مردمی که به شما رای داده اند، طفره روید، همچنانکه در این دو سالی که در مجلس حضور داشته اید هیچ قدمی برای حل مشکلات آنها برنداشته اید.

مشخص است که شما نه تنها از وضعیت فرهنگی و سابقه فرهنگی ایران عزیز بی اطلاعید، هیچ شناختی از فوتبال هم ندارید

شما به آقای اسکندر‌پور به عنوان شهردار جدید پیشنهاد کرده اید برای توسعه فرهنگی شهر از مشاوران خارجی استفاده کند. همان‌گونه که برای فوتبال از ظرفیت سرمربیان خارجی استفاده می‌شود! مشخص است که شما نه تنها از وضعیت فرهنگی و سابقه فرهنگی ایران عزیز بی اطلاعید، هیچ شناختی از فوتبال هم ندارید، چرا که اگر مطلع بودید قیاس مع الفارق نمی کردید.

فرهنگ با دیگر پدیده های اجتماعی از جمله ورزش تفاوتی ماهوی دارد

بهتر است بدانید! در فوتبال به این خاطر از اروپا مربی وارد می کنند چون کشور ما سابقه زیادی در فوتبال ندارد، به همین خاطر تلاش شده است تا از تجربیات آنها استفاده شود، ولی مثلاً در ورزش کُشتی این کار انجام نگردیده است، بلکه کشور توان صدور مربی به دیگر کشورها را نیز دارد، زیرا ورزش کُشتی ریشه در تاریخ ما دارد. شما که نمی خواهید بگویید فرهنگ در تاریخ ما جایگاهی ندارد!!!! ضمناً، فرهنگ با دیگر پدیده های اجتماعی از جمله ورزش تفاوتی ماهوی دارد، زیرا در یک رابطه تنگاتنگ با دیگر پدیده ها و در درازای تاریخ بروز و ظهور می یابد و بدیهی است که یک بیگانه به این سادگی نمی تواند در کشور ما که الگوهای فرهنگی آن در طول تاریخ و در تعاملی پیچیده میان الگوهای شیعی و ملی شکل گرفته است برنامه ریزی نماید. به نظر می رسد باید چند برگ از مقولات فرهنگی را هر چند کوتاه ورقی بزنید و سپس در این خصوص اظهار نظر فرمایید.

شما در نامه ای از جناب آقای رییس جمهور درخواست کرده اید تا بر اساس مستندات تاریخی و به مناسبت ایامی همچون روز تولد یا وفات کوروش و یا روز به اصطلاح نگارش منشور حقوق بشر به دستور کوروش، روزی را برای بزرگداشت کوروش در نظر بگیرند.

جناب آقای پارسایی! شما نماینده شهری هستید که از تاریخ کهنی برخوردار است. لذا توجه شما را به چند نکته معطوف می داریم، باشد که موثر افتد. اولاً، آیا شما می توانید برای این مواردی که خود مطرح کرده اید مستندات تاریخی ذکر کنید!؟ از شما تقاضا داریم که اگر مستنداتی دارید در نشریات مورد اعتماد خود مطرح سازید، شاید پس از سال ها اتلاف وقت و هزینه، حداقل بدین گونه خدمتی به حوزه انتخابی خود کرده باشید! آنچه از تاریخ بر می آید، در مواردی که شما ذکر کرده اید روایات متعددی ذکر شده است، اما نگرش مستندی در این موارد وجود ندارد.

کوروش با چنین ماهیتی نمی‌تواند دغدغه جریانات سکولار و لائیک و سلطنت‌طلب باشد

ثانیاً، در حال حاضر، سه قرائت متفاوت در رابطه با کوروش مطرح است: قرائت اول کوروش را به عنوان یک پیامبر(ذوالقرنین) مطرح می کند، که در این صورت، کوروش هم یکی از 124 هزار پیامبری است که در راه تحقق اراده الهی و حاکمیت دین خدا مجاهدت کردند که آخرین آنها پیامبر اسلام(ص) به عنوان پیامبر خاتم است. آنچه مسلم است، کوروش با چنین ماهیتی نمی تواند دغدغه جریانات سکولار و لائیک و سلطنت طلب باشد. چرا که وابستگی و سرسپردگی به اجانب در مرام چنین کوروشی نمی گنجد.

قرائت دوم کوروش را به عنوان یک پادشاه و امپراتور ایرانی معرفی می کند که به نوبه خود برای ما ایرانیان حائز اهمیت تاریخی است، چرا که در بر دارنده یک عقبه تمدنی است و البته، که این گذشته می تواند در راه استقلال و اعتلای وطن اسلامی به ایرانیان خودباوری و اعتماد بنفس دهد و با آموختن فعل خواستن و توانستن به برخی از افراد و جریانات سیاسی، داغ ننگ وابستگی فکری و فرهنگی و سیاسی به اجانب را از پیشانی آنان بزداید و آنان را در مبارزه با استکبار و استعمار با مردم همراه سازد. و البته که مشاهده کوروش از این منظر قابل دفاع بوده و یک ذخیره و میراث گرانسنگ محسوب می شود و باید آنرا برجسته ساخت تا مردم به عناد و نیات شوم سازندگان فیلم هایی چون فیلم 300 که شب خود را در آرزوی خشکاندن ریشه ایرانیان صبح می کنند، بهتر آشنا شوند.

اما خود بهتر می دانید که با «سلام و صلوات» نمی توان امپراتوری ایجاد کرد، به عبارت روشنتر، کوروش اگر پیامبر نباشد، پادشاهی است مثل دیگر پادشاهان ایرانی، با این تفاوت که از اراده و اقتدار و هیمنه بیشتری برخوردار بوده است و علی القاعده تلاش وی برای تشکیل امپراتوری جز از طریق جنگ و خونریزی و کشور گشایی امکان پذیر نبوده است، درست مثل اسکندر مقدونی یا چنگیز خان مغول و ملکشاه سلجوقی و یا امپراتوری روم و ناپلئون و هیتلر و انگلستان و این اواخر هم آمریکا که برای رسیدن به اهداف امپراتوری خود – که همان اهداف استعماری باشد – از هیچ جنایتی کوتاهی نکردند و صد البته که همچون دولتمردان آمریکایی جنایات خود را دموکراتیزه کردن و یا دفاع از آزادی و حقوق ملل و حقوق بشر می نامند. و البته از این حیث، جا دارد که از این گذشته درس عبرت گرفت.

قرائت سوم از کوروش یک قرائت سلطنت‌طلبانه ضد جمهوری اسلامی! است

و نهایتاً، قرائت سوم از کوروش یک قرائت سلطنت طلبانه ضد جمهوری اسلامی! است، یعنی کوروشی در قد و قواره رضاشاه یا محمد رضا پهلوی که در خوی استبدادی و وابستگی به اجانب ننگ شاهان ایرانی بودند. به این معنا که طرفداران این قرائت نه تنها از اسکندر اروپایی! که دودمان هخامنشی را بر باد داد و سالهای سال ایرانیان را برده و بنده خود ساختند، گلایه ای ندارند!، بلکه براحتی از کنار جنایات چنگیز خان مغول و ترکان غزنوی و سلجوقی و محمود افغان و این اواخر، بریتانیای کبیر و کودتای 28 مرداد و کاپیتولاسیون آمریکایی حاضرند بگذرند، اما در مقابل اعراب که موجبات اسلام آوردن ایرانی ها را فراهم ساختند، رگ غیرت ایرانی بودن آنها گل می کند و دم از نژاد ایرانی و عرب می زنند. گویی اسکندر اروپایی! و یا چنگیز خان مغول و ترکان غزنوی و سلجوقی و سربازان انگلیسی و روسی و آمریکایی تعرضی به نژاد ایرانی نداشته اند و زن و مرد ایرانی در جوار گرم! آنها آسوده می زیسته اند.

منظور شما از کوروش، کدام قرائت از کوروش است تا مردم به انگیزه و نیات شما بهتر آشنا شوند!؟

حال، جناب آقای پارسایی! با این اوصاف، منظور شما از کوروش، کدام قرائت از کوروش است تا مردم به انگیزه و نیات شما بهتر آشنا شوند!؟

ضمنا در این خصوص مورخین روایات متعددی ذکر کرده اند؛ طبق نظرگزنفون از قرن پنجم تا قرن چهارم پیش از میلاد مسیح سلسله داستان‌های متفاوتی درباره کوروش نقل می‌شده‌است.هرودوت عنوان نموده که کوروش در جنگ با ماساگت ها کشته شد؛ ولی این دیدگاه را بیش‌تر مورخان جدید رد می‌کنند برخی معتقدند مرگ کوروش نیز چون تولدش به تاریخ تعلق ندارد. هیچ روایت قابل اعتمادی که از چگونگی مرگ کوروش سخن گفته باشد در دست نداریم . بسیاری از مورخین ، علت مرگ کوروش را کشته شدنش در جنگی که با قبیله ی ماساژتها یا به قولی سکاها کرده اند. ابراهیم باستانی پاریزی نوشته است:

سرنوشت جسد کوروش در سرزمین سکاها خود بحثی دیگر دارد. بر اثر حمله ی کمبوجیه به مصر و قتل او در راه مصر ، اوضاع پایتخت پریشان شد تا داریوش روی کار آمد و با شورش های داخلی جنگید و همه ی شهرهای مهم یعنی بابل و همدان و پارس و ولایات شمالی و غربی و مصر را آرام کرد. روایتی بس موثر هست که پس از بیست سال که از مرگ کوروش می گذشت به فرمان داریوش ، جنازه ی کوروش را بدینگونه به پارس نقل کردند.

شما در جایی فرموده اید: به شدت متاسفم که یک مساله فرهنگی و اجتماعی به علت بی‌تدبیری و سوءمدیریت به سمت امنیتی شدن پیش رفت و باعث لجاجت بیشتر مردم روی این موضوع شد.

جناب آقای پارسایی! فکر نمی کنید نسبت به مسئولین کم لطفی می کنید. شما اگر صحبت های هر چند کوتاه جناب آقای پژوهش معاون محترم استاندار فارس را مروری کرده بودید به خوبی در می یافتید که پشت این قضیه به ظاهر ناسیونالیستی و باستانگرایانه چه قرائتی از کوروش قرار دارد و مسئولین شهر با چه درایتی مسائل را کنترل نمودند. شما اگر در عید نوروز سری به اماکن تاریخی از جمله پاسارگاد زده بودید در می یافتید که مسئولین نه تنها با حضور مردم در فضا های تاریخی مخالف نیستند بلکه حداکثر تلاش خود را در ایام نوروز صرف نموده اند تا آحاد مردم بتوانند از این اماکن بازدید نمایند. ولی در قضیه 7 آبان مسئله متفاوت بود، چرا که اولاً، برای این مسئله هیچ پایه و اساس تاریخی وجود ندارد و ثانیاً، صحنه گردان آن کسانی هستند که امنیت کشور را نشانه رفته اند و البته باید از اینکه مسئولین مسئله را به بهترین شکل مدیریت نمودند، تقدیر و تشکر به عمل آورد.

شما عنوان نموده اید: به گفته کارشناسان اگر مقوله گردشگری جدی گرفته شود و با توجه به موقعیت تاریخی، جغرافیایی، فرهنگی و مذهبی کشورمان اگر برنامه‌ریزی درستی برای این بخش داشته باشیم به راحتی می‌توانیم درآمدهای حوزه گردشگری را جایگزین نفت کنیم.

جناب آقای پارسایی! آیا تا به حال به این نکته که خود اذعان داشته اید فکر کرده اید؟ به نظر شما این برنامه ریزی وظیفه کیست؟ چه کسی باید طرحی ارائه نماید تا بتوان توان های بالقوه اجتماعی را به بالفعل تبدیل نمود؟

وظیفه دولت و شهرداری اجرای طرح هایی است که امثال جنابعالی باید ارائه دهند

شما فکر نمی کنید که وظیفه دولت و شهرداری اجرای طرح هایی است که امثال جنابعالی باید ارائه دهند؟ گمان نمی کنید که این مهم وظیفه شورای شهر یا مجلس است؟ حضرتعالی در زمانی که عضو شورای شهر بودید چند طرح ارائه نمودید و چه قدمی در راستای حل مشکلات مردم حوزه انتخابی خود برداشتید؟ الان حدود دوسال از دوره نمایندگی شما می گذرد. در این مدت چند طرح ارائه نموده اید تا مسئولین آن را انجام دهند؟ لطفاً نگویید که شما عضو کمیسیون اصل 90 هستید و عضو کمیسیون فرهنگی نیستید، که آنگاه سوال های متعدد دیگری در اذهان عمومی شکل خواهد گرفت ... !!!

آقای پارسایی! لطفاً به این عبارت کمی دقت کنید: نماینده ای با مدرک دندانپزشکی، عضو کمیسیون اصل 90 و دستی هم در صنعت! و طرح دیدگاه های تاریخی و فرهنگی و .... !!!

در جایی فرموده اید: شورای عالی استان‌ها همچون دولت می‌توانند پیشنهادات خود را به مجلس ارائه دهند. اگر پیشنهاداتی دال بر اصلاح قوانین شهری ارائه شود حتما در مجلس استقبال و پیگیری خواهد شد.

شما تا به حال چند طرح برای حل مشکلات شهری و کشوری ارائه داده اید؟!!

سوال مردم از شما این است که خود شما در دوره ای که نماینده شورای شهر شیراز بودید چند بار به این مسئله عمل کردید که حال دیگران را به این کار دعوت می کنید؟ ضمناً یکی از مهمترین وظایف نماینده های مجلس شورای اسلامی ارائه طرح است، شما تا به حال چند طرح برای حل مشکلات شهری و کشوری ارائه داده اید؟!!

جناب آقای پارسایی! تاریخ انقلاب اسلامی حوادث مختلفی را از سر گذرانده است و کم نبوده اند جریانات و یا افرادی که تلاش نموده اند تا با بروز رفتارهای متناقض و متضاد و با تحریک افکار عمومی از این نمد برای خود کلاهی بدوزند و البته راه بجایی نبردند. همه بیاد دارند آن شخصی که زمانی از مادام العمر کردن ریاست جمهوری دم می زد و زمانی دیگر از جامعه مدنی! و اندکی بعد از دربار سعودی سر درآورد و الان هم خود بهتر می دانید که در کدام جغرافیا ایفای نقش می کند!

دوست عزیز! به شما توصیه می کنیم که قدر این نعمت والای الهی که همانا نمایندگی مردم بزرگوار ایران اسلامی است را بدانید و بجای چهره آرایی به فکر حل واقعی مشکلات مردم باشید که یقیناً این برای همه ماندگارتر است.

در خاتمه سلامت و سعادت جنابعالى را از خداوند متعال خواستار و امید واریم در انجام وظایف خطیر نمایندگی مردم شریف شیراز موفق باشید.

والسلام علیکم و رحمت الله و برکاته

جمعی از اساتید دانشگاه‌های شیراز
برچسب ها: اساتید فارس
نام:
ایمیل:
* نظر: