شاید بتوان طیفی از موانع را برای فقدان تحقق کرسیهای آزاداندیشی و نظریهپردازی برشمرد که طبیعتاً فقدان زیرساختهای فرهنگی لازم، میتواند در صدر آنها باشد؛ به این معنا که تحقق این مسئله اولاً یک مسئله فرهنگی است و ثانیاً باید از طریق فرهنگسازی نهادینه شده و تحقق یابد.
اساتید فارس دکتر مجتبی اشرافی- کارشناس رسانه و سیاسی در شیراز نوشت: یکی از مسائل
مطرح در باب کرسیهای آزاد اندیشی، درک شاکله و روح حاکم بر آن است؛ به این
معنی که کرسیهای آزاد اندیشی چیست و چه تفاوتی ماهوی بین این برنامه با
برنامههایی نظیر تریبون آزاد، مناظره، سخنرانی، پرسش و پاسخ، کارگاه
آموزشی و... وجود دارد؟
کرسی های آزاداندیشی موضوعی است که طی سال
های گذشته جزء نیازهای اساسی محیط های علمی ما و از دغدغه های جدی مقام
معظم رهبری بوده است. در این وادی، توجه عمیق، تنبه دقیق و پیگیری همه
جانبه، مستدل و علم آورانه بحث، از رموز موفقیت در آن و راه نایل آمدن به
نتایج درخور در این حوزه است.
موضوع «آزاد اندیشی» همواره یکی از
مؤلفههای اندیشه مقام معظم رهبری بوده است؛ تا آنجا که ایشان در دیدار
با جمعی از اعضای بسیج دانشجویی دانشگاههای سراسر کشور(24/11/1379)
در تعریفی که از دانشجوی بسیجی میدهند، جوانی، طالب علم بودن،
آزاداندیشی، آرمانگرایی و در صحنه بودن را از ویژگیهای ممتاز قشر
دانشجو بیان میکنند.
طرح این موضوع بهعنوان مسئله روز جامعه و
دانشگاه و تشریح آن برای اولینبار از سوی مقام معظم رهبری در دیدار با
اعضای انجمن اهل قلم(1381/11/08) صورت گرفت. در این دیدار، ایشان با اشاره
به نقش فرهنگ در جامعه، تصریح کردند: «تنها راه گسترش فرهنگ و
تولید علم و اندیشه در کشور، ایجاد فضای نقادی علمی در پرتو
آزاداندیشی حقیقی در دانشگاهها و حوزهها است. آزاداندیشی در
جامعه، نه بهمعنای تصور تلاش برای ایجاد زمینه به منظور حمله به
بنیانها و ارزشها و نه بهمعنای لزوم حمله به بنیانها و ارزشها
است؛ بلکه این دو تصور، ظلم به آزاد اندیشی میباشد.»
آزاد
اندیشی مرکب از دو جز آزاد یا آزادی به علاوه تعقل یا اندیشیدن است. البته
منظور آزاد بودن در ترکیب آزاداندیشی است نه آزادی به مفهوم سیاسی؛ یعنی
انسان باید و میتواند برای اندیشیدن فارغ از تعلقات باشد. در واقع ما از
آزادی انسان از چیزهایی برای اندیشیدن سخن میگوییم. اینجا یک مفهوم
انسان شناختی وجود دارد. مراد از تعقل یا اندیشیدن، این است که تعقل
میتواند و باید فارغ از هر گونه مفروضات و تعلقات انسان اندیشمند باشد.
فرد
آزاد اندیش، براساس باورهای از پیش پذیرفته شده فکر نمی کند و منطق توجیهی
را به کار نمی گیرد. دغدغه کشف حقیقت از خصلت های روحی این فرد است. به
دست دادن تعریفی از آزاد اندیشی دشوار است و برابریابی برای آن سخت تر. ما
اگر آزاد اندیشی را (وارستگی) از دلبستگی ها بدانیم، آزاد اندیشی فراتر از
جریان صنفی، فرقهای، نژادی، منطقه ای و جنسیتی قرار خواهد داشت. به همین
دلیل، آزاد اندیشی در میان اصنافی مثل دانشگاهیان و حوزویان، خلاف هم شدن و
ناسازگاری را در پی دارد. چون آزاد اندیشی، به گونه ای دوری از پای بندی
های گروهی، صنفی و رسته های اجتماعی و سازمان ها و نهادهاست.
یکی از
مسائل مطرح در باب کرسی های آزاد اندیشی، درک شاکله و روح حاکم بر آن است؛
به این معنی که کرسی های آزاد اندیشی چیست و چه تفاوت ماهوی بین این
برنامه با برنامه هایی نظیر تریبون آزاد، مناظره، سخنرانی، پرسش و پاسخ،
کارگاه آموزشی و... وجود دارد؟ کرسیهای آزاد اندیشی همه عرصه های علوم
پایه، طبیعی و به ویژه علوم انسانی از فرهنگ، اقتصاد، فلسفه، کلام، سیاست،
جامعه شناسی و... را در برمی گیرد و در همه این محورها لازم است این کرسی
ها تشکیل شده و نظرات و دیدگاه های مختلف به بحث و گفت و گوی علمی گذارده و
مورد نقد و بررسی قرار بگیرند تا در سایه آن فکر و علم تولید شود.
تنها
کسانی که از آئین فطرت پیروی میکنند و خواهش ایمان و اخلاق را دوشادوش
سایر تمایلات طبیعی خود ارضاء مینمایند، خوشبخت و سعادتمند هستند و خدواند
حکیم اوضاع هیچ ملتی را تغییر نمی دهد تا آن مردم خود را عوض کنند و
روحیات خویش را تغییر دهند. «ان الله لایغبر ما به قوم حتی یغیر و ما با
نفسهم»؛ انسان آزاد است و آزادی موهبتی الهی؛ تا آنجا که حضرت علی(ع) به
فرزند مکرمشان حضرت امام حسن مجبتی(ع) میفرمایند: «فرزند عزیزم! بنده و
برده هیچ کس مباش، خداوند تو را آزاد آفریده است.» لذا آزاد اندیشی، بیش از
آن که به مقوله اندیشه و اندیشیدن مربوط باشد، به نوع پیوندی که اندیشه با
محیط انسانی و اجتماعی پیدا میکند، بستگی دارد. در این پیوند است که
انسان اندیشه ورز باید از اثرگذاری محیط و زمینه ها و فضای حاکم و دلبستگی
های فردی دوری کند. امری که بسیار کم به حقیقت میپیوندد.
در
مجموع، شاید بتوان طیفی از موانع را برای فقدان تحقق کرسیهای آزاداندیشی و
نظریهپردازی برشمرد که طبیعتاً فقدان زیرساختهای فرهنگی لازم، میتواند
در صدر آنها باشد؛ به این معنا که تحقق این مسئله اولاً یک مسئله فرهنگی
است و ثانیاً باید از طریق فرهنگسازی نهادینه شده و تحقق یابد. در واقع در
این بخش مشکلات بسیاری وجود دارد و متأسفانه اقداماتی به منظور فرهنگسازی
در این زمینه از سوی نهادهای مسئول به انجام نرسیده است.
در جامعه
علمی و فرهنگی ما افراد هنوز نمیدانند چگونه با یکدیگر گفت و شنود داشته
باشند و بنابراین توان تحقق ایده کرسیهای آزاداندیشی، نظریهپردازی و نقد و
مناظره را ندارد؛ زیرا تحقق این مسئله نیازمند الزاماتی است که باید عملی
شود. یکی از ملزومات اولیه گفت و شنود، همانا صبوری و تحمل نظر و دیدگاه
دیگران است. گفت و شنود دیدگاههای همگرا، الزاماً نیازمند شرایط و فضای
خاصی نیست و حتی واجد جار و جنجال و هیاهو هم نیست.