آخرین اخبار
کد خبر: ۱۲۶۴۶۸
تاریخ انتشار: ۰۹ بهمن ۱۳۹۹ - ۲۳:۰۲
فاطمه مرادی
شخصی به بهلول گفت: می‌خواهم از کوهی بلند بالا بروم می‌توانی نزدیکترین راه را به من نشان بدهی؟ بهلول گفت: نزدیک ترین و آسانترین راه، نرفتن به بالای کوه است!! این حکایت، حکایت جوانان ما برای ازدواج است، که برای آن باید از هفت‌خوان رستم و سد مشکلات عبور کنند که وقتی با آن مواجه می شوند، قید آن را می زنند.
فاطمه مرادی، مسئول فرهنگی بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شیراز طی یادداشتی نوشت:


خوان ازدواج

شخصی به بهلول گفت: می‌خواهم از کوهی بلند بالا بروم می‌توانی نزدیکترین راه را به من نشان بدهی؟
 بهلول گفت: نزدیک ترین و آسانترین راه، نرفتن به بالای کوه است!! 
این حکایت، حکایت جوانان ما برای ازدواج است، که برای آن باید از هفت‌خوان رستم و سد مشکلات عبور کنند که وقتی با آن مواجه می شوند، قید آن را می زنند.

 اولین خوان، کار  است، که یکی از شروط اصلی ازدواج است. 
وقتی جوان بعد از تمام شدن دوران تحصیل جویای آن می‌شود، از آن سابقه کار می‌خواهند. 
سابقه کار چیست؟ 
مسئله کار و سابقه ی کار مثل  مسئله مرغ و تخم مرغ است که مشخص نیست اولویت با کار است یا سابقه ی کار. 
در اصل اینگونه است که برای کار باید سابقه ی کار داشت و برای سابقه ی کار باید کار کرد. 
 البته در اینجا یک استثنا وجود دارد و آن داشتن پارتی یا ژن خوب است و از آنجایی که خداروشکر همه جوان های ایرانی این دو مورد را دارند، باید مدرکشان را دم کوزه بگذارند و آبش را بخورند. 

خوان دوم، نداشتن سرمایه برای شروع زندگی است. 
که مسئولان نیز برای این مشکل چاره‌ای اندیشیده اند و جوان‌ها را به وام ازدواج حواله می‌دهند. 
وام ازدواج چیست؟ 
نخود سیاهی است که عروس و داماد را مدتی با آن سرگرم می‌کنند. 
و عروس و داماد  بعد از طی کردن مراحل کاغذ بازی و پاس کاری  از این اتاق به آن اتاق  و پیداکردن ضامن بانکی که پیدا کردن آن، از پیدا کردن سوزن در انبار کاه سخت‌تر است، و کلی دوندگی به آن می‌رسند و متوجه می‌شوند ای دل غافل، در این مدت قیمت اجناس به طور نجومی بالا رفته و نه تنها با این  پول چندرغاز نمی شود کاری کرد، بلکه باید پولی را هم روی آن گذاشت و به عنوان قسط خود وام پرداخت کرد. 
البته در اینجا مقصر عروس و داماد هستند که باید  خود را با شرایط سازگار  کنند و سرعت عمل خود را باید مانند سرعت عمل نجومی  اجناس  بالا ببرند. 

خوان بعدی ، 
 گرانی اجناس است از نون و مرغ و  روغن کمیاب و شیرخشک گرفته تا ماشین و مسکن. 
خب جوان با خودش فکر می‌کند که توی این اوضاع اقتصادی که قیمت دلار و طلا و اجناس، مثل ضربان قلب من بالا و پایین می رود چرا باید ازدواج کنم؟ 
البته بعضی مواقع جوانها احساس زرنگی می‌کنند و سرمایه اولیه ناچیز خود را در بورس سرمایه‌گذاری می‌کنند که با سود آن بتوانند به نان و نوایی برسند، 
اما یکباره با خبر خوب جناب رئیس جمهور همان، مقدار اندک سرمایه را نیز از دست داده‌اند. 
و اما خوان آخر تجمل‌گرایی و توقعات بیجای زوجین از یکدیگر است. 
از آنجایی که هر یک خود را کامل ترین فرد روی زمین می داند و همه آرزوی همسر چون او را دارند به دنبال همسری است که  بدون عیب و به قول معروف از آسمان افتاده باشد.
 همچنین بعضی ها توقع  مراسمی مانند  عروسی دختر ناصرالدین شاه یا  جهیزیه ای  مانند جهیزیه دختر شاه پریان را دارند اما از آنجایی که هیچ کدام از طرفین امکانات را ندارند، بقیه عمر خود را نیز در انتظار  نیمه ی گمشده بهتری می مانند.


پ. ن:البته نمی‌شود از تاثیر فضای مجازی و رسانه های غربی که به کمک مشکلات داخلی آمده اند، و باعث مسائلی همچون، ناامیدی، تجمل و کمال گرایی، و عدم اعتماد بین زوجین می‌شود، غافل شد.
نام:
ایمیل:
* نظر: