جمعه ۳۱ فروردين ۱۴۰۳
berooz
۲۲:۱۹:۱۵
کد خبر: ۴۸۱۶۸
تاریخ انتشار: ۲۸ دی ۱۳۹۳ - ۱۰:۰۲
پدر و مادر وهمسرم،منتظرآمدن من نباشند چون من منتظر شهادتم.شما رابه صبروپیروی کردن از دستورات اسلام سفارش می کنم.خداوندا امام ورهبر ما را حفظ کن وخون شهیدان رابه ثمربرسان،خدایا تو را به خون شیدان قسم می دهم،مرا باشهدا محشور کن.خدایا پروردگارا به جز این خون ناقابل در درگاهت که خود نیز امانت است،چیزی ندارم که تقدیم راهت کنم.بارالها این این خون ناقابل را قبول فرما. پدرم،مادرم،اگر چه فرزند خوبی برای شما نبودم مراحلال کنید.


نام ونام خانوادگی:احمد رحیمی

نام پدر:اسماعیل

تاریخ تولد:30/1/1341

تاریخ شهادت:23/11/1360

محل تحصیل:شیراز

میزان تحصیلات: سطح یک اتمام لمعتین-دبیرزبان وادبیات فارسی

فرازهایی از زندگی و وصیتنامه روحانی شهید احمد رحیمی

فرازهایی از زندگی و وصیتنامه روحانی شهید احمد رحیمی

فرازهایی از وصیتنامه آن شهید بزرگوار:

جهاد در راه خدا بهترین عمل است.

بزرگ فلسفه قتل شاه دین این است                                         که مرگ سرخ به از زندگی ننگین است

اینجانب احمد رحیمی فرزند اسماعیل متولد1341اهل زیراب داراب فارس وصیتنامه ام رابه طرح زیر می نویسم:

مدتی بود از آبادان برگشته بودم وخیلی علاقه به رفتن جبهه داشتم ولی چون ماه محرم وصفر نزدیک بود لازم بود در روستاها تبلیغ کنم در زمانی که مشغول تبلیغ بودم هر وقت می شنیدم که شهیدی آورده اند غبطه می خوردم وآرزو می کردم که ای کاش من در جبهه بودم و شهید می شدم.حتی بعضی وقت ها زیارت عاشورا می خواندم وگریه می کردم واز خدا می خواستم که لیاقت شهادت در راهش را نصیبم کند.من نمی توانم آن عشق وعلاقه ای که نسبت به جبهه وشهادت دارم وقلبم را می سوزاند به زبان آورم یا با قلم بنویسم.شبانه روز به فکر شهادت بودم وبارها نماز امام زمان(عج)را می خواندم وتوسل به آن حضرت داشتم واز او می خواستم که از خداوند بخواهد لیاقت شهادت را به من عطا فرماید چون شهادت لیلقت می خواهد وهر کسی شهید نمی شود.بعد از محرم وصفر به شیراز آمدم ودودل بودم بین اینکه به جبهه بروم یا بمانم ودرس بخوانم.فکر کردم که من هر چه درس بخوانم وتبلیغ کنم در عین حال به اندازه خونم وشهادتم نمی توانم تبلیغ کنم در عین حال با قرآن هم استخاره کردم اول آیه این بود:

<<بهشت جاودان وهمیشگی داخل می شوند درآن مومنان وکسی که صالح باشد از پدرها ومادرها و زوجها اولاد مومنان،وملائکه وارد می شوند.>>

بر اینها از هر طرف سلام می کنند،به علت اینکه صبر کردند وتصمیم گرفتم که به جبهه بروم وهدفم در راه اسلام وشهادتم برای رضای خداست واز آن امامی درس گرفته ایم که می فرماید اگر انسان برای مردن است پس کشته شدن در راه خدا افضل وبهتر است.من راه خود را آگاهانه انتخاب کرده ودر این راه تا آخرین قطره خونم فداکاری خواهم کرد.بهترین راه سعادت آن است که انسان خودش را در راه اسلام فداکند.

پدر و مادر وهمسرم،منتظرآمدن من نباشند چون من منتظر شهادتم.شما رابه صبروپیروی کردن از دستورات اسلام سفارش می کنم.خداوندا امام ورهبر ما را حفظ کن وخون شهیدان رابه ثمربرسان،خدایا تو را به خون شیدان قسم می دهم،مرا باشهدا محشور کن.خدایا پروردگارا به جز این خون ناقابل در درگاهت که خود نیز امانت است،چیزی ندارم که تقدیم راهت کنم.بارالها این این خون ناقابل را قبول فرما. پدرم،مادرم،اگر چه فرزند خوبی برای شما نبودم مراحلال کنید.

درضمن من مبلغ پولی دربانک صادرات شعبه داراب دارم که از آن پول دو سال روزه ویک سال نماز استیجار کنید وهمچنین یک عدد گوسفند هم نذر حضرت ابوالفضل بدهکارم از همین پول خریداری کنید وقربانی نمایید.

اسلام پیروز است/منافق نابود است

تنها راه رسیدن به لقاء الله شهادت می باشد من این راه را انتخاب کرده ام.

انتهای مطلب/224224


مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: