کد خبر: ۵۵۵۵۰
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۴ - ۱۶:۰۲

نام شهید: ناز پری نسیمی

نام پدر: گنجعلی

تاریخ تولد:1335/5/6

محل تولد: کازرون، روستای کرایی

تاریخ شهادت:1366/12/13

مکان شهادت: شیراز

آنگاه که خورشید ،شب را تحمل نمی کرد و بهاران، تاراج گلوگلشن را نمی پذیرفت، کوچه ای بو گرفته به عطر مسلمانی را هلهله و شادی فرامی گیرد و نوزادی به نام «نازپری» در خانواده ای معتقد به دین مبین اسلام، متولد می شود و از  بخشندگی خداوندی، خانه رنگ بوی برکت می گیرد و نهالی نورسته،در ترنم جوی و جویبار و سبزی سبزه زاران قد می کشد.

وی که پنجمین فرزند خانواده ی خود به شمار می رفت، شادی های کودکانه اش پایدار نمی ماند و دوره ی کودکی نازپری با رنج مرارت سپری می شود و توان آن را نمی یابد که به تحصیل بپردازد و بر آگاهی های خود بیفزاید؛ امّا چشمه ی علاقه به تحصیل در سینه ی با صفایش می جوشید و پیوسته می کوشید و تلاش می کرد تا در کلاس های نهضت سواد آموزی گام گذارد و کام عطشناکش را سیراب کند.

هر چند که موانع و مشکلات زندگی به او اجازه نداد که روشنایی و فروغ سواد و علم آموزی را بر دشت سینه اش بتاباند، امّا در راه فراگیری حرفه و فن به ویژه در رشته ی صنایع دستی، جدّ و جهدی صبورانه به کار می گیرد و موفّق می شود در بافتن قالی و قالیچه و جانماز، تبحّر و تسلّط کسب کند و در راه معیشت خانواده نقش بسزایی را بر عهده گیرد.

نازپری چون همه ی تربیت شدگان مکتب انسان ساز اسلام، به سنّت اصیل و اساسی ازدواج، عمل می کند و با اختیار کردن همسری شایسته و مهربان صبح تازه ای را بر افق زندگی خود می گشاید و با اعتماد و عزّت نفس به بستان امید گام می گذارد.

او که به خصلت صبر و بردباری، مأنوس شده بود، خلق و خویی پسندیده داشت و از  غضب و عصبانیّت پرهیز می کرد و با متانت و مدارا بر مشکلات فایق و پیروز می شد و از بدگویی و غیبت دیگران نیز به شدّت دوری می کرد.

وی پس از این که به مقام والای مادری نایل می شود و خداوند فرزندانی نصیبش می کند، با رفتار و روشی خردمندانه، به تربیت و پرورش آنان همّت می گمارد و زمینه را برای تحصیل و کسب علم و دانش مهیّا و آماده می کند.

زمانی که خانواده اش در شیراز رحل اقامت می گزینند، آفتاب صداقتی که وجود نازپری را روشن کرده بود، بیش از پیش تابیدن می گیرد و او با قالی بافی و مشکلات فروان موفّق می شود به یاری همسر بشتابد تا خانه ای را در «محله کشن» خریداری کنند و در آن ساکن شوند.

او هم چنان با نیّتی خالصانه، در بافتن قالی و جانماز، بر تلاش و کوشش خود می افزاید تاموفّق می شوند خانه را به تدریج کامل کنند و کار ساختن را به پایان رسانند تا با آرامش و آسودگی خاطر زندگی را ادامه دهند.

او که فرزند راستین قناعت بود و با کمترین هزینه ی زندگی قانع می شد، بسیار سخاوتمند و مهمان نواز بود و در اکثر موارد بستگانش به دیدار او می شتافتند و در خانه اش گرد می آمدند.

او با آنکه به سبب مشکلات زندگی قادر نبود که در پشت جبهه، رزمندگان را یاری رساند، امّا پیوسته از یاد ایثارگری های دلاور مردان صحنه های دفاع مقدس غافل نبود و برای پیروزی و بهروزیشان به درگاه خداوند دعا می کرد.

زمان جنگ تحمیلی که مردم شهرهای ایران اسلامی، زیر باران آتش و بمب، سرفرازانه مقاومت می کردند او نیز دلیرانه پایداری می نمود و از دشمن ظالم نمی هراسید.

زمانی که در اسفند 1366 وضعیت قرمز اعلام می شود، او فرزند بیست روزه ی خود را از گهواره بیرون می آورد و در آغوش می گیرد تا به پناهگاه رود، امّا در حیاط منزل، بمب بی رحمانه فرود می آید. آنگاه که بمب خانه ی نازپری را ویران می کند، او همراه با نوزاد بی گناهش به شهادت می رسد و روحش به ملکوت اعلی می پیوندد.


منبع: ایثارگران بسیج جامعه زنان سپاه فجر فارس

انتها/224224

نام:
ایمیل:
* نظر: