زندگينامه شهيد مهراب اميري

شهيد اميري در روستاي بهبان سيمکان در سنه 1322 بدنيا آمد پس از 5 سال قسمتي سواد از پدرش که سواد قراني داشت ياد گرفت و به مطالعه کتابهاي ديني و قران پرداخت تا به سن 12 سالگي رسيد کمي خودشناس شد در قيد مال دنيوي نبود بيشتراوقات در مجالس روضه و قرائت قران و نماز جماعت شرکت مي نمود . چون در روستاي خودمان دسترسي به اين قبيل مجالس نداشت ترک روستا نمود و به شيراز رفت و بعد از چند سال در شيراز به مشهد مقدس عزيمت نمود چهارسال در مشهد ماند شغل شهيد اميري فقط کارگر ساده بود ولي به خاطر نزديک بودن به مشهد به چناران بجنورد زن گرفت که بتواند همه موقع نزديک مشهد باشد . از خصوصيات اخلاقي شهيد آنقدر عاقل حراف با ذهن بود که اگر صدنفر بودن ناطق کلام فقط شهيد بود و در قسمت جهانگردي تمام استانها و شهرستانهاي ايران و حتي عراق و بصره قبلا رفته بود و تمام حجت ايشان از دين اسلام بود . درباره شهيد و شهادت همانطور که از زمان خلافت يزيد بايد ظلم جور ستم به مسلمانان روا داشتند و همه را از زندگي سير کرده بودند تا اينکه امام سوم شيعيان حسين بن علي (ع) با ياران وفادار خود در برابر يزيد و لشکر کفر قد علم کردند و با نثار خون خود سلطنت يزيد را واژگون و او را رسوا نموده و اين دين مقدس اسلام را به دست ما شيعيان داد .الان دين اسلام و قرآن در خطر ابرقدرتها قرار گرفته ما هم به سهم خودمان با نثار خون خود و فرزندان اين دين مقدس و قرآن مجيد و رهبر عظيم الشان را حفظ خواهيم کرد . شهيد اميري سري اول سه ماه جبهه بود و برگشت و سري دوم از بسيج بجنورد بتاريخ 2 بهمن ماه سال 1361 عازم جبهه فکه در تيپ 8 جوادالائمه (ع) شرکت نمود و روز 9اسفند ماه سال 1361 در عمليات والفجر به درجه رفيع شهادت نائل آمد . والسلام . روحش شاد و راهش پررهرو و مستدام .
/224224