کد خبر: ۹۰۹۳۳
تاریخ انتشار: ۱۶ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۵:۵۷
چه باید کرد
وضعیت آب در کشور بحرانی است. طبق آمار ارائه شده توسط وزارت نیرو مقدار بارندگی سالیانه در کشور 400 میلیارد مترمکعب است. از این میزان 270 میلیارد مترمکعب تبخیر و تنها 130 میلیارد مترمکعب آن قابل بهره‌وری است.بماند که این آمار میانگین است و سال 96 کمترین بارش را در 50 سال اخیر داشته ایم.

چه باید کرد
وضعیت آب در کشور بحرانی است. طبق آمار ارائه شده توسط وزارت نیرو مقدار بارندگی سالیانه در کشور 400 میلیارد مترمکعب است. از این میزان 270 میلیارد مترمکعب تبخیر و تنها 130 میلیارد مترمکعب آن قابل بهره‌وری است.بماند که این آمار میانگین است و سال 96 کمترین بارش را در 50 سال اخیر داشته ایم.

چه باید کرد؟

بحران آب و تفکر سیستمی


ایران از نظر جغرافیایی در بخش نیمه خشک و خشک جهان قرار گرفته، به شکلی که میانگین بارش در ایران حدود ۲۵۰ میلیمتر است در حالی که میانگین بارش جهانی حدود ۸۵۰ میلیمتر و بیش از سه برابر میزان بارش در ایران است.
در سالهای اخیر میزان متوسط بارندگی سالانه در اروپا حدوداً ٧٥٠میلی متر، در آسیا ٥٠٠میلی متر و در ایران ٢٥٠میلی متراست؛ بنابراین در مقایسه با کشورهای پرباران، ایران از حداقل ریزش های جوی برخوردار است.در مورد استان خودمان یعنی استان فارس نیز باید بگوییم با توجه به تقسیم بندی های اقلیمی، این استان جزو مناطق خشک و نیمه خشک محسوب می شود و تامین آب در چنین اقلیمی واقعا دشوار و پرهزینه است باید توجه کنیم که کمبود آب سالم یک مساله فانتزی نیست حتی اگر آب لوله ها قطع نشود کمبود آب باعث می شود که آب را از چاههای غیر استاندارد و نزدیک به منابع آلوده و یا دیگر منابع غیر استاندارد و کم کیفیت دیگر استخراج کنند و وارد لوله های انتقال آب شهری کنند که این مطلب می تواند جان انسانها به خصوص کودکان را به خطر بیندازد .بر پایه تخمین های سازمان بهداشت جهانی، ٨٠ درصد بیماری هایی که گریبان گیر انسان است، مستقیما با آب در ارتباط هستند. اگر آب آشامیدنی سالم در اختیار همه انسان ها باشد، بی شک مرگ ومیر کودکان از بیماری های مختلف از جمله اسهال به نصف کاهش پیدا خواهد کرداین تنها یکی از نتایج بد کمبود آب است که با جان کودکان دلبند این سرزمین ارتباط دارد پس ابدا موضوع مورد بحث این مقاله موضوعی فانتزی نیست بلکه اهمیتی حیاتی دارد. .


طبق پیش بینی های جهانی سال ۱۴۰۰ خورشیدی، سرانه آب به کمتر از یک هزار و ۴۰۰ مترمکعب برای هر فرد در سال خواهد رسید و این به معنی ورود به بحران آبی است.
طبق آمارهای رسمی و به اعتقاد کارشناسان، ایران در آستانه بحران آب به سر می برد و در سال های آینده تامین آب به یکی از بزرگ ترین چالش های کشور در بسیاری از استان ها، شهرها و مناطق تبدیل خواهد شد. ایران از نظر جغرافیایی در بخش نیمه خشک و خشک جهان قرار گرفته، به شکلی که میانگین بارش در ایران حدود ۲۵۰ میلیمتر است در حالی که میانگین بارش جهانی حدود ۸۵۰ میلیمتر و بیش از سه برابر میزان بارش در ایران است.  در سال 1335 به ازای هر ایرانی 7 هزار متر مکعب آب وجود داشت و این رقم امروز  به 1500 متر مکعب رسیده است. بر اساس پیش بینی ناسا 45 کشور در آینده دچار خشکسالی خواهند شد که ایران در رتبه چهارم آن قرار دارد. کاهش بارندگی، از بین رفتن منابع آب های زیرزمینی به علت برداشت بیش از حد، عدم اصلاح الگوی مصرف و ده ها دلیل دیگر بیانگر آن است کشور در سال های آینده با بحران آب مواجه است.
معیاری جهانی:

با توجه به میزان مصارف آب و سرانه مصرف، ایران از جمله کشورهایی است که در گروه کشورهای مواجه با کمبود آب قرار دارد. این گروه شامل کشورهایی است که در سال ۲۰۲۵ میلادی با کمبود فیزیکی آب مواجه اند و این یعنی، حتی با بالاترین بازده و بهره وری ممکن در مصرف آب بازهم برای تامین نیازهایشان، آب کافی در اختیار نخواهند داشت. حدود ۲۵ درصد مردم جهان از جمله ایران مشمول این گروه اند.
براساس شاخص «فالکن مارک»، ایران در آستانه قرار گرفتن در بحران آب است؛ تا سال1400خورشیدی نزدیک به ۶۹ درصد از کل آب تجدید پذیرنده سالیانه مصرف می شود؛ همچنین بر اساس شاخص سازمان ملل، ایران اکنون در وضعیت بحران شدید آبی قرار دارد.
فالکن مارک دانشمند سوئدی در مطالعات خود، بحران آب را براساس مقدار سرانه منابع آب تجدیدپذیر سالانه هر کشور تعریف و میزان سرانه آب یک هزار و ۷۰۰ مترمکعب در سال را به‌عنوان شاخص کمبود معرفی کرده است.
بر این اساس کشورهایی که دارای سرانه منابع آب سالانه تجدیدپذیر بیش از یک هزار و ۷۰۰ مترمکعب هستند، مشکل بحران آب ندارند؛ کشورهایی که دارای سرانه منابع آب تجدید‌پذیر بین یک هزار تا یک هزار و ۷۰۰ مترمکعب هستند جزو کشورهای با تنش آبی محسوب می‌شوند و کشورهایی که دارای سرانه آب تجدیدپذیر کمتر از یک هزار مترمکعب در سالند از کشورهای با کمبود آب به شمار می روند و سرانه آب کمتر از ۵۰۰ مترمکعب در سال، فشار بسیار شدیدی به آنها تحمیل می‌کند.
وضعیت ایران از نظر این معیار:

رشد سریع جمعیت مهمترین عامل کاهش سرانه آب تجدیدشونده در قرن گذشته بوده است. جمعیت ایران در پایان سال ۱۳۹۲ به ۷۸ میلیون نفر رسیده است. براین اساس میزان سرانه آب تجدیدپذیر سالانه کشور به یک هزار و ۴۰۰ مترمکعب در سال ۱۳۹۲ کاهش یافته است.کشور بزرگ ما ظرفیت داشتن جمعیت بیشتر از این را دارد ولی این به شرط داشتن مدیریت  حکیمانه بر اساس دوراندیشی و آینده پژوهی است چیزی که  در روایات ما با عنوان حزم از آن نام برده شده است.در مورد مدیریت بر منابع آب کشور نیز این مدیریت باید صورت گیرد و با توجه به اینکه بیشترین مقدار مصرف آب  کشور در  حوزه کشاورزی است ،این امر با برنامه ریزی برای بهینه سازی الگوی کشت و بهبود بازدهی های کشاورزی و مدیریت مصرف بهینه صنعت و خانگی باید صورت پذیرد.

مشکل در بخش کشاورزی است و نه خانگی که مدام داریم تبلیغ می کنیم:
منابع آب تجدیدپذیر کل ایران به ۱۳۰ میلیارد مترمکعب می رسد. مطالعات و بررسی ها نشان می دهد که در سال ۱۳۸۶ از کل منابع آب تجدیدشونده کشور حدود  (۹۳ درصد) به بخش کشاورزی و صنعت( که قسمت اعظم آن مربوط به کشاورزی است)، پنج میلیارد و۵۰۰ میلیون مترمکعب (۶ درصد) به بخش خانگی  اختصاص داشته است.

در حالی که فقط ۱۲ درصد مساحت ایران زیرکشت می رود حدود ۹۳ درصد مصرف آب در بخش کشاورزی است؛ ضمن آنکه فقط ۱۰ درصد تولید ناخالص ملی کشور از راه کشاورزی بدست می آید و ۱۷ درصد نیروی کار کشور در این بخش مشغول به فعالیت اند.

طبق آماری که توسط وزارت نیرو منتشره شده است، 92 درصد آب شرب کشور در بخش کشاورزی مصرف می شود و تنها 6 درصد مصرف خانگی است. 2 درصد دیگر هم به صنعت اختصاص دارد. در حالی که متوسط مصرف جهانی آب در بخش کشاورزی 70 درصد است. از طرف دیگر متوسط تولید محصولات کشاورزی به ازای هر متر مکعب آب، سه کیلوگرم است. در حالی که در ایران این میزان یک کیلو گرم است. 20 درصد مصرف بیشتر و یک سوم تولید جهانی. آماری که نشان از مدیریت غلط در بخش کشاورزی دارد.

اما کشاورزی سهمی 12 درصدی در تولید ناخالص ملی دارد. معاش 6 میلیون خانوار ایرانی که در مجموع جمعیتی 25 میلیونی را تشکیل می دهند با کشاورزی تامین می شود. علاوه بر این کشاورزی سهم 20 درصدی را در اشتغال کشور دارد. از طرف دیگر امنیت غذایی بحثی ملی است. کشوری که به مواد اولیه خوراکی محتاج باشد احتمال وابستگی اش به کشورهای خارجی بیشتر است اما این دلیل نمی شود که بخواهیم بسیاری از محصولات را خودمان تولید کنیم  به عنوان مثال  به ازای هر یک کیلوگرم هندوانه چیزی حدود 500 لیتر آب مصرف می شود. حتی صادرات خود آب به جای این میوه های ارزان قیمت سود خیلی بیشتری دارد.صادرات میوه از ایران می تواند اشتباه ترین کار ممکن برای کشور خشک و نیمه خشک ما باشد.

راه برون رفت از این مشکلات دانش بنیان کردن کشاورزی و گلخانه ای کردن آن کاری که سالهاست ترکیه دارد انجام می دهد و البته در کشور ما  باید این تولید تنها برای مصرف داخلی باشد..سیستمهای آبیاری مان در بسیاری جاها هنوز سنتی است و به نوعی سیستم آب هدر دهی است.در بحث نور مورد نیاز در کشاورزی  لامپ های رشد گیاه مطرح و تولید شده اند. لامپ هایی که با شناخت طیف های نور مورد نیاز گیاهان، آن ها را تولید کرده و موجب رشد بهتر آن ها می شود و بسیار کمتر از نور خورشید نیز باعث تبخیر آب می شوند.به هرحال باید دنبال روشهایی برای جلوگیری از تبخیر آب و در کل حفظ آب باشیم.

درست است که آب شرب به دلیل فعل و انفعالاتی که روی آن انجام میشود هزینه بر است اما همه ما میدانیم که مشکل بزرگ و بحران کم آبی ریشه در آب خانگی ندارد و  منبع آب ما از جای دیگری سوراخ است و آبها دارد به هدر می رود.باید در کشور قید صادرات محصولات کشاورزی پرمصرف از نظر آب را بزنیم وگرنه کشور نابود میشود

این همه در صدا و سیمای ما بصورت مرتب از مردم دعوت میشود که آب کم مصرف کنید  اما وقتیکه طبق میانگین گمانه زنیها نزدیک به هشتاد درصد آب در کشاورزی مصرف میشود این همه هیاهو برای هیچ چرا؟چرا نباید کار را از ریشه درست کرد؟ برای مقابله با بیابان‌زایی و کاهش اثرات خشکسالی، بهترین کار مدیریت تقاضا بر بنیاد آموزه های مدیریت به هم پیوسته منابع آب به تفکیک حوضه‌های آبخیز کلان کشور است .مطالعه بر روی فرآیندها و پروژه هایی که در لاس وگاس آمریکا که در بیابانهای خشک نوآدا واقع شده است عملیاتی شده است می تواند درس های بسیار زیادی برای مدیران ارشد حوزه آب در کشور داشته باشد.

بحران آب و تفکر سیستمی


تفکر سیستمی در یک نگاه:
در اینجا برای آشنایی خواننده با مفاهیم و اصول اولیه تفکر سیستمی خلاصه ای  از کتاب  پنجمين فرمان اثر «پيتر سينج» یا «پیتر سینگ» را می آوریم.

قوانين برخورد سيستمی با مسئله:
در هنگام برخورد با يک مسئله برخی نکات را بايد مورد توجه قرار داد:

1- مسائل امروز ناشی از راه حل های ديروز است:

عدم توجه به ريشه های يک مشکل و فقط خود مشکل را دیدن ميتواند مسأله جديدی بيافريند.برای مثال  زمانی که  در یک سال سیب زمینی گران میشود و شما به جای اینکه یک بانک اطلاعاتی برای زمینهای زیر کشت کشور داشته باشید  تنها شروع به کشت سیب زمینی در سال آینده کنید ،سال آینده میلیونها تن سیب زمینی روی دستتان می ماند و سپس از بین میرود؛ يا  فروش اتومبيل های بی کیفیت به قيمت گران و چند برابر بازار جهانی در ايران  ممکن است در نگاه اول برای دولت  سود آور و وسوسه کننده به نظر برسد  اما در ادامه باعث ميشود که آلودگی هوا افزايش يابد و مصرف بنزين زياد شود و جان انسانها به  علت استفاده از اتومبيل های مستعمل به خطر افتد ،و اگر هزینه  بنزین های مصرفی اضافی،هزینه های تصادفات  ،درمان مصدومین ،و هزینه هایی که برای پرورش مصدومین و مقتولین  تا بدان سن انجام شده (اعم از تحصیل ،آموزش ،تجارب و ..)را در نظر بگیریم قطعا به این نتیجه می رسیم که  تولید اتوموبیلهای بی کیفیت اصلا به صرفه نیست.چونجان ایرانی مهمتر از کالای ایرانیست و رهبر انقلاب نیز تاکید بر مرغوبیت کالاها دارند.بهرام پارسایی نماینده مجلس در این مورد می گوید:.

 در ده سال گذشته تلفات خودروهای داخلی بیش از 240 هزار نفر بوده است که این یعنی 1 کشته و 2 معلول و 10 مصدوم و 2 زن سرپرست خانوار و 2 کودک یتیم به ازای ایجاد هر شغل!که این اشتغال زایی هیچ توجیهی ندارد و ما داریم به ازای اشتغالزایی با مردم می جنگیم.نماینده شیراز همچنین به رانت خواری در حوزه واردات خودرو اشاره کرد و گفت:در سال گذشته به واسطه یک انحصار میلیاردها تومان به جیب سودجویان رفت.

وی در مورد عدم توجیه اقتصادی خودروسازی به زیان 5هزار میلیاردی و بدهی 29 هزار میلیاردی ایران خودرو اشاره کرد و افزود:ترکیه 21 میلیون خودرو دارد و روزی 8 میلیون لیتر سوخت مصرف می کند و ایران با 19 میلیون خودرو روزی 81 میلیون لیتر سوخت مصرف میکنند که یارانه سوخت آن 40هزار میلیارد تومان می شود و می توان همین پول را به کارگران داد و خودروسازی را تعطیل کرد تا نه اینقدر کشته بدهیم و نه هوا را آلوده کنیم.



 2-عمل چشم بسته واکنشی بدتر و سخت تر را موجب میشود

 عملکرد بدون توجه به ساختار نیروهای مربوط اثری منفی دارد.برای مثال  در دین مبین اسلام وقت گذاشتن برای خانواده و  تفریح، در کنار کار واجب دانسته شده  است،حال شخصی را در نظر بگیرید که با توجه به اهمیت  مقوله کار وتلاش(که همه به  اهمیت کار واقفند) تمام وقت خود را صرف کار میکند اما این شخص در آینده هم خودش و هم خانواده اش دچار آسیبهایی میشوند و هم  کیفیت کارش کاهش می یابد و هم اینکه باعث افزایش آسیب های اجتماعی می شوند.

 3-راه حل ها و رفتارهای مقطعی نتایج بدی به دنبال دارند

 راه حلهای مقطعی مسأله را بدتر میکنند. باید دید بلند مدت و سیستمی داشت. خستگی را بهانه کردن و  دندان را مسواک نزدن و با یک قرقره آب در دهان سر وته قضیه را بهم آوردن و  زودتر به رختخواب رفتن لذت اندکی دارد که در بلند مدت به رنج دندان درد و دیگر مشکلات و عواقب دندانهای زشت و پوسیده نمی ارزد.

4-راه حلهای ساده انگارانه راه به جائی نمی برند

 اگر حلقه تان را در خانه گم کرده اید . به خاطر روشن بودن کوچه در آنجا به دنبالش نگردید. اگر کسی از شما  پرسید چطور  برای این همه جوان بیکار شغل ایجاد کنیم  (حتی اگر کشور زمین به اندازه کافی  هم داشته باشیم)فوری نگویید به هر جوان یک بیل و کلنگ بدهیم  و بگوییم تا همه کشاورزی کنند..چون مسئله پیچیده تر از اینهاست.اولین راه حل لزوما بهترین راه حل نیست باید مدبر بود و تدبیر داشت.تدبیر(از ریشه دبر یعنی پشت ) یعنی پشت چیزها را دیدن که نیازمند حدت ذهن است و همچنین استفاده از روشهایی برای بررسی دقیق کلیت علت و معلولهای موثر در یک سیستم و ارتباط آنها با یکدیگر؛بطور مثال( روش کاغذ پهن یا wide paper ) روشی است که بنده (نگارنده) در مواردی که از آن استفاده کرده ام نتایج مطلوبی از آن گرفته ام.این روش  را در (قسمت دوم مقاله) توضیح میدهم تا عزیزان در صورت صلاحدید  خودشان از آن استفاده کنند.

5-درمان میتواند از خود مرض بدتر باشد

 کسی که برای فرار ازفشارهای روحی به اعتیاد پناه میبرد درمانی یافته است که  بدتر از درد اولیه است. به مرور زمان در یک چرخه تقویتی فشارهای روحیش نیز بیشتر می شود.

 سعی و اجبار در رشد سریع تر نتیجه ای معکوس و رشدی کندتر به بار می آورد

 گاهی رشد سریع مانند سرطان عمل میکند . اجزای سیستم باید به گونه ای متناسب رشد کنند. چند  برابر شدن رشد تولید اتومبیل ترافیک تهران را تشدید کرده است.در ترافیک سوخت بیشتری مصرف میشود و آلودگی هوا نیز بیشتر مصرف میشود.بماند که با داشتن تفکر سیستمی و کل گرایانه کل فرآیند تولید ماشینهای بی کیفیت زیر سوال می رود چون چند برابر صرفه جویی که با تولیدات ماشین میکنیم صرف اضافه خرجهایی میشود که این ماشینها بر ما تحمیل میکنند: صرف اضافه  مصرف سوخت آنها( نسبت به نمونه های خارجی)،خرج درمان آسیبهای بدنی و فوت ناشی از تصادفات(بدلیل ایمن نبودن این ماشینها و آسیب بیشتر بر بدن)،آلودگی هوا و محیط زیست و ایجاد مشکلات روانی برای مردممان که ماشینهای خارجی را در تلوزیون و اینترنت و ماهواره و ...می بینند و با سوار ماشین پراید شدن احساس 50 سال از دنیا عقب بودن به آنها دست می دهد.

 7-همیشه  علائم و علل در کنار هم نیستند

 ما گاهی تصور میکنیم که علت به وجود آمدن مسئله و نشانه های آن باید در کنار هم باشند.بطور مثال پاره شدن لایه اوزون مقدار زیادی در اثر بادهایی است که از معده گاوها خارج می شود و با افزایش تعداد دامداریها در دنیا به تبع آن این آسیب افزایش یافته است که ممکن است این تا حدودی اجتناب ناپذیر و تا حدودی هم قابل کنترل باشد(با صرفه جویی در مصرف گوشت و جلوگیری از دورریز گوئشت در رستورانها و...و همچنین با تعبیه فیلترهایی برای گاوها و همچنین روشهای دیگری که ممکن است اشخاص دیگری ارائه دهند).

8-گاهی تغییرات کوچک نتایج بزرگی به بار می آورند(قانون اهرم)

 تفکر سیستمی میگوید با اهرم کاری میتوان با کاری کوچک نتیجه ای بزرگ گرفت اما چگونه گی عمل و  محل استفاده ازاین اهرم مهم است. حرکت یک سکان کوچک یک کشتی غول پیکر را به حرکت  در می آورد.این قانون را اصل پروانه ای نظریه آشوب نیز تایید میکند این اصل میگوید بال زدن تعداد زیادی پروانه در پکن می تواند طوفانی در آمریکا بوجود بیاورد.

 شما میتوانید کیکی در اختیار داشته باشید و آن را بخورید ولی نه در یک زمان

 تاکید بر کیفیت کالا شاید اکنون هزینه آور به نظر برسد اما در دراز مدت هزینه های بسیاری را  کاهش میدهد.بنا براین باید صبور و منتظر نتایج آینده بود.

9- تقسیم یک فیل بزرگ به دو قسمت دو فیل کوچک به وجود نمی آورد

 سیستمها یکپارچه هستند و تقسیم انها عملکرد آنها را مختل میکند. باید قانون مرزهای سیستم را مد نظر داشت و بدانیم که حاشیه سیستم ما کجاست.

 10-هرگز شرایط محیطی  را سرزنش نکنید

 گناه رفتارهای خود را به گردن شرلیط و محیط نیندازید. قوانین و شرایط اقتصادی و رقبا جزئی  از سیستمند که باید عملکرد خود را با وجود آنها تنظیم کنید.بسیاری از دولتمردان ما دشمنیهای کشورهای دیگر با ما را دلیل تمام مشکلات کشور میدانسته اند اما ماباید این را در نظر بگیریم که کشور ما به مثابه یک سیستم و تمام اعمال دیگر کشورها جزئی از محیط این سیستم است درست است که دشمنیهای آنها در مشکلاتمان تاثیر دارند ولیکن دولتمردان و تصمیم گیرندگان این مملکت باید آن را مدیریت کنندو باعث موفقیت و بالندگی سیستم مان و رفاه و پیشرفت مردم کشورمان شوند .آیندگان از ما قبول نمیکنند که بگوییم در اطراف کشورمان دشمنی بود و ما نتوانستیم مشکل بیکاری جوانان،تاخیر بسیار زیاد در ازدواجشان ،فقر،اعتیاد ،کاهش رشد موالید و...را حل کنیم.


تشریح وضعیت:

از اوایل دهه چهل شمسی زنگ خطر کم آبی در ایران به صدا در آمد و  از آن زمان تاکنون این مشکل در مملکت ما روز به روز شکل بغرنج تری به خود  گرفته است،هرروز خبرهای ناگوارتری از مشکلاتی که در اثر کم آبی بوجود می آیند می شنویم،بطور مثال فرونشست سی یا چهل سانتی متر ی زمین در بعضی مناطق کشور که اخبارش را  گاه به گاه می شنویم به معنای از بین رفتن شالوده سازه ها و ساختمانهای ماست و زیانی کمتر از زلزله ندارد.تنها یک نمونه از مشکلات ناشی از کم آبی را در ابتدای این مقاله بیان کردیم که به خطر افتادن جان مردم در اثر آبهای ناسالم است.
هرچه
  که در این دوران کم آبی به پیش می رویم وسعت  و عمق خطراتی که بحران خشکسالی کشور  را از جنبه های بسیار متفاوت تهدید می کند بیشتر آشکار می شود؛ از تهدیدهای جدی به امنیت ملی ،بیکاری ،کاهش موالید،اعتیاد ،طلاق،خالی شدن روستاها از سکنه،مهاجرت های بزرگ بین استانی و برهم خوردن  توازن جمعیتی و  نزاع های داخلی....
به هرحال با توجه به آنکه شاخص های بین المللی نشان می دهد ایران در آستانه قرار گرفتن در بحران شدید آب است؛و با توجه به شرایط تغییر اقلیم در دهه گذشته و ایجاد شرایط خشکسالی و کاهش نزولات آسمانی از قبیل باران و برف، حفظ و نگهداری از منابع آب برای شرایط بحرانی امری واجب و فوری بلکه واجب ترین کار مملکت ماست اما چگونه؟

راه حل: داشتن تفکر سیستمی
به نظر می رسد آنچیزی که اول از همه در مواجه با این مسأله باید مورد توجه قرار گیرد و
  چهارچوب اصلی ما برای حل این مسأله بزرگ ملی باشد داشتن تفکر سیستمی است.
گاهی قدیمی های ما عقل ذاتی خود را در مثالها و داستانهای خود نشان میدادند.میگویند روزی یک عده از مردم کنار رودخانه ای جمع شده بودند و داشتند اشخاصی را که در رودخانه افتاده بودند را از آب در می آوردند،مرتبا آب رودخانه افرادی را با خود می آورد و مردم نجاتش می دادند تا اینکه شخص عاقلی پیدا شد و گفت بروید جلوی آن دیوانه ای را
  که صد متر بالاتر ، افراد را به رودخانه می اندازد بگیرید.این مثال به خوبی نشان میدهد که گاهی حل مساله با ساده انگاری انجام نمیشود،چون ممکن است راه حل مسأله ای که در اینجاست در جای دیگری باشد باید آن نقاطی را پیدا کنیم که با تغییری کوچک تحولی بزرگ در کل سیستم بوجود می آید(نقاط اهرمی).


از دلایل اصلی بحران آب در ایران می توان به موارد ذیل اشاره کرد
:

- 1
مدیریت ناهماهنگ در بخش توسعه
اصلی ترین دلیل کمبود آب در ایران از نظر نگارنده این است که به جای اینکه  در کشور خشک و نیمه خشک مان به دنبال ایجاد اشتغال و کسب در آمد از راه های غیر کشاورزی باشیم هنوز هم به دنبال ایجاد شغل و کسب در آمد از راه کشاورزی بلکه به عبارت بهتر از راه سفره های کم رمق و بلکه بی رمق سفره های زیر زمینی  خودمان هستیم.هنوز نمایندگان مجلس تلاش میکنند که برای کشاورزی آب به مناطق خودشان برسانند گویی که منابع آب این مملکت نامحدود است و هرکس باید سعی کند که سهم بیشتری از این خوان گسترده بردارد.در صورتیکه باید قبول کنیم که راه را اشتباه رفته ایم و به جای تاکید بر کشاورزی باید اشتغال را از دل صنعت،تولیدات دانش بنیان،جنبش نرم افزاری با الگوگیری از سیلیکون ولی در آمریکا،شهرکهای آی تی در سنگاپور هند و مالزی و ....بیابیم..

نقطه طلایی در بحث ایجاد اشتغال و همچنین ثروت سازی در کشور اینست که بدانیم این اشتغال و ثروت و ارزش افزوده بر  رو ی محصولات  و یا هر استارت آپی را نخبگان ایجاد میکنند..
- 2
کشاورزی ناکارآمد
کشاورزی ناکارآمد به این معنی که در تمام این سالها آب را مجانی با حقابه هایی که پرداخت نمیشد و  نمیشود و همچنین بدون کنتور از زیر زمین با برق کیلو وات یازده تومان(یعنی از مفت هم کمتر) از زیر زمین بیرون کشیدند و برای هر هندوانه یا گوجه و.. صدها لیتر آب از زیر زمین های این کشور به هدر دادند تا به خیال خام خود صادرات کنند و آن را با هزار زحمت به دست بعضی از وهابی های شکم گنده کشورهای اطراف برسانیم تا بیشتر با ما دشمنی کنند...آیا اگر به جای این همه زحمت خود آبمان را میفروختیم به نفعمان نبود؟
 
آب چاه هایی که کارشناسان میگویند 770 هزار حلقه هستند که 300 هزار حلقه از آنها غیر مجازند و بدون هیچ هزینه ای دارند آبهای زیر زمینی را خشک میکنند و در گذشته هم دیدیم که متاسفانه با طرح هایی مثل فدک تعداد چاههای مجوز دار بسیار بیشتر شد و آب بسیار بیشتری از زیر زمین خارج شد چون متاسفانه شخصی که چاه دارد خود را صاحب آب آن میداند آیا اگر شخصی چاه نفت پیدا کرد آن چاه و نفتش مال خودش است که شخصی که چاه دارد فکر کند که هرچه که میخواهد میتواند آب از آن چاه بکشد و ملک طلق خودش است؟آیا نباید پس از این همه سالها اشتباه قیمت واقعی برای برق و آب مشخص کنیم تا تنها محصولاتی معدود و به صرفه در کشور تولید شود و بسیاری از محصولات را حتی وارد کنیم.باید برویم به سمت محصولات گلخانه ای بیشتر چرا که در محیطهای بسته تر گلخانه ها آب کمتری به هدر میرود کاری که سالهاست ترکیه دارد انجام میدهد.

یکبار برای همیشه باید بفهمیم که کشور خشک ما به جای اینکه کشاورزی تر شود باید صنعتی تر شود باید جوانان آینده ما ITman(کارشناس خبره تکنولوژی اطلاعات)،تکنیسین،کارآفرین، فنی و صنعتی و مخترع و دانشمند و ...باشند.باید شرکتهای دانش بنیان در جای جای کشورمان برپاشود.کشوری مثل آلمان با ساخت و فروش یک وسیله صنعتی صدها بلکه هزاران برابر ارزش افزوده نصیب مردم خود می سازداما چگونه است که آنها می توانند و ما نمی توانیم؟.
کلیدی ترین نکته و شاهراه اصلی برای اینکه بتوانیم از نقطه نظر علم و تکنولوژی و صنعت و حتی افزایش در آمد سرانه سالانه به کشورهای پیشرفته برسیم نخبه پروری است و نه فرار مغزها بلکه چنان بستری را آماده کنیم که حتی نخبه های خارج از کشور را جذب کنیم.کشوری مثل آمریکا از نقطه نظر پیشرفت در علم و تکنولوژی و..به این دلیل آمریکای جهانخوار به معنای واقعی کلمه شده است (که به واسطه آن به ما و دیگر کشورها زور هم میگوید  وظلم میکند) که نخبه پروری کرده است .نه تنها نخبه های خود را حفظ کرده است بلکه نخبه های دیگر کشورها را نیز با لطایف الحیل از اقصی نقاط دنیا من جمله از کشور  ما جمع کرده است50.بیشترین و بهترین  درصد صادرات دنیا را آمریکا انجام میدهد چون واردات نخبگان و صد البته حفظ نخبگان داخلی را دارد.
وقتی که در بیشتر سخنرانیهای مقام معظم رهبری حدیثی که در بالای سر ایشان درج شده است در باب فضیلت علم است به همین علت است که در دنیای کنونی بدون علم و استفاده از نخبگان نمی توان به جایی رسید و هرچه که بیشتر کار کنیم تنها خودمان را خسته میکنیم و به پیش نمی رویم و جوهره اصلی تفکر سیستمی هم همین است که با نگاهی کل نگرانه و با علم و آگاهی و با کمک عالمان و نخبگان به پیش برویم احادیثی مثل علم را حتی از چین بیابید یا استفاده امام علی از پزشک حاذق مسیحی ارزش نخبه گرایی و علم گرایی را  بیشتر به ما میفهماند..
البته یک موضوع دیگر هم هست که باعث پیشرفت آمریکا شده است و آنهم تا حدودی  استفاده کردن از اصل مترقی امر به معروف و نهی از منکر مبتنی بر آزادی بیان است.البته انتقاد و امر به معروف و نهی از منکر از مسئولین مملکتشان نه تنها امر معروف به مردم و رعیت بیچاره و بدون زور و قدرت؛انتقاد از مسئولین و حاکمان یعنی همانکاری که در صدر اسلام ابوذرها میکردند،در آمریکا قانونی وجود دارد که اگر بر علیه افراد مسئول و مشهور جامعه حرفی بزنید به دادگاه فراخوانده نمی شوید چون میگویند آن شخص تریبون دارد که از خودش دفاع کند.(گرچه فراموش نمی کنیم که سیستم قضایی آمریکا به دلیل محروم بودن  از علومی که از عالم بالا به دست انسان رسیده است ضعفهای بی شماری دارد که این کشور را تبدیل به بزرگترین زندان دنیا کرده است اما باید از تجربیات مثبت آنها نیز استفاده کنیم ).همین مجاز بودن انتقاد از مسئولین کشورشان با تندی و تیزی و صراحت باعث شده است که کشورشان دارای یک سیستم خود تنظیمی در این باب شود.
در اسلام عزیز روایتی داریم که اگر امر به معروف و نهی از منکر نکنید بدان شما بر شما مسلط می شوند و آنوقت هرچه هم که دعا کنید دعایتان مستجاب نمی شود.از این حدیث می فهمیم که قسمت بیشتر امر به معروف و نهی از منکر در مورد مسئولان است تا پست های مهم تر و حساس تری نگیرند...این کاری بود که ابوذر رحمه الله علیه با والیان زمان خود می کرد...چونکه الناس علی دین ملوکهم...ولی متاسفانه بعضی نهی از منکر را تنها در تذکر به بدحجاب می دانند اما صرفا تمام امر به معروف و نهی از منکراین نیست وقتی مسئولین کار خود را به نحو احسن انجام دهند و مثلا اختلاس کمتر شود..یا شغل بیشتری در کشور ایجاد شود به تبع آن ازدواج بیشتر میشود در نتیجه بدحجابی و ... هم کمتر میشود .باید از شخصی که شهردار است انتقاد شود تا اگر مشکلی دارد برملا شود تا  به شغلهای بالاتر و پستهای مهمتری نرسد..تاثیر شخص مسئول فرق می کند با آدم عادی..در کشورهای غیر مسلمان بطور مثال در مورد فساد اخلاقی رئیس جمهورکلینتون و دروغهایش و یا در قضیه ایمیلهای خانم کلینتون رسانه ها اغماضی نمی کنند و هر اشتباه سیاستمدارانشان را بر ملا میکنند.در فیلم«ایستاده در غبار» نمونه هایی از امر به معروف و نهی از منکر در ابتدای انقلاب را از شهید احمد متوسلیان دیدیم که متأسفانه در این زمانه به کلی مهجور شده است.باید تعارف را با خودمان کنار بگذاریم  دنیای غرب هرجا که پیشرفتی کرده است اندکی از قوانین مترقی اسلام را رعایت کرده است این چیزی است که بعضی از بزرگان شرقی  و اسلامی هم پس از بازگشت از  سفرهایشان به فرنگستان به آن اذعان کرده اند.بطور مثال یک نمونه از اینگونه  قوانین  اسلام  که آنها به آن عمل کرده اند ولی ما با شدت در  مسیر ی متفاوت با آنچه شرع مقدس به ما می گوید داریم حرکت می کنیم   در بانکداری اسلامی است .بطور مثال در انگلیس سود پولشان را از نیم درصد به ربع درصد تقلیل دادند ولی ما همچنان سود پولمان و وامهایمان عجیب و غریب است .در مورد بانکداری اسلامی سخن بسیار است اما بقول شاعر "شرح این هجران و این سوز جگر  این زمان بگذار تاوقت دگر".واقعا وقتی که مقام معظم رهبری میگویند من یک انقلابی ام این یعنی چه؟یعنی انقلاب در چه؟ در چه چیزهایی؟ درچه کارهایی  در چه قوانینی ؟آیا مسئولان ما نباید از تجربیات این چندسال درس بگیرند.چرا باید در آمریکا قانونی باشد که میزان بدهکاری یک شخص به بانک در اثر پرداخت نکردن اقساط و اضافه شدن سود بانکی از یک حدی تجاوز نکند ولی در ایران می بینیم که بطور مثال یک بدهکاری یک میلیون تومانی  یک کارآفرین  یا کشاورز یا صنعتگر و ...به میلیونها  بدهی تومان می رسد که دیگر آن شخص مولد را از زندگی ساقط و اورا راهی زندان می کند....در همان آمریکای جنایتکار چرا باید قوانین بانکی بدهکار تحت عناوینchapter7و chapter13باشد ولی ما که در قرآن کریم در مورد بدهکاریهای مالی  دستور صریح به مهلت دادن و حتی بخشش بدهی داریم تنها به فکر گیرانداختن بدهکار یا چوب حراج زدن به کارخانه و کارگاه یک کارآفرین توسط بانکها و به زندان انداختن وی باشیم.باید این را بفهمیم که هرکارآفرینی که شکست بخورد و هرتعداد نیرویی که بیکار شوند فشار به حوزه های آب زیرزمینی برای امرار معاش بیشتر میشوند اینست معنی تفکر سیستمی.

 (وَإِنْ كَانَ ذُو عُسْرَةٍ فَنَظِرَةٌ إِلَى مَيْسَرَةٍ وَأَنْ تَصَدَّقُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (280 بقره) و اگر بدهکار شما درتنگدستی و فشار است باید او را مهلت دهید تا گشایشی برایش حاصل شود (و ان تصدقوا خیر لکم ان کنتم تعلمون ):(و اگر تصدق کنید برای شما بهتر است اگر می دانستید)یعنی اگر به کلی بدهی را به مدیون ببخشید برای شما بهتر است ، چون اگر چنین کنید یک زیادت نابود شدنی را به یک صدقه باقی و جاویدان تبدیل کرده اید.) «

 
من یک انقلابی ام در گفتار مقام عظمای رهبری  آیا غیر از این است که هرروز با تحولی درون  سیستم های خودمان بصورت مداوم پیشرفت کنیم اینکه امام صادق علیه السلام می فرماید که هرروزتان باید بهتر از دیروزتان باشد وگرنه  اگر دوروزتان مثل هم باشد مغبونید  و اگر امروزتان بدتر از دیروزتان باشد ملعون یعنی چه؟چندین سال پیش بنده قانون تردمیل را در یکی از نوشته های خودم به کار بردم  به این معنا که در دنیای پر از تغییر و حرکت امروز؛ جامعه یا سازمان یا شخص... حتی اگر در جای خود بایستد  و نه پیشرفتی کند و نه پسرفت و باروزمرگی روزگار بگذراند  طبق قانون تردمیل منجر به سقوطش خواهد شد.تمام تغییرات هم از نقد و امر به معروف و نهی از منکر واقعی  شروع می شود،بعضی از دانایان بر این باورند که در قومی فروپاشی اخلاقی بوجود می آید که درب انتقاد در آن بسته باشد.در ایران دیده می شود که در مورد اصناف مختلف هم نمیشود برنامه انتقادی یا طنزی  ساخت و افراد آن صنف به شدت اعتراض و شکایت می کنند  گویی خود را مقدس می دانند، به طنز میگویند از یکی از افرادی که در  سینمای قبل از انقلاب فعالیت داشت می پرسند چرا تنها در مورد جاهلها و فاحشه ها فیلم می ساختید و آن شخص می گوید چون تنها این دوگروه اتحادیه و صنفی نداشتند که از ما شکایت کنند(البته این نوعی طنز است وگرنه هر کارشناس عاقلی  نقش سینمای قبل از انقلاب در اشاعه فحشا و بی عفتی و شرابخواری را میداند)،این به نوعی برمیگردد به گسترده کردن دایره مقدسات که به واقع ظلم است به مقدسات واقعی،همانطوری که بزرگ کردن دایره جرائم کمکی است به مجرمان واقعی ..فرض کنید که با  علم به کبیره بودن گناه غیبت و توجه به این  که «الغیبه اشد من الزنا» تمام خانمهایی که در آشپزخانه های خانه هایشان دارند همراه با دوستان و خویشانشان در حین سبزی پاک کردن غیبت هم میکنند را دستگیر کنیم آنگاه ببینید چه قدر خوش به حال دزدان و جانیان می شود ازایجاد این مشغله بسیار بزرگ برای پلیس و دستگاه قضا و همچنین ممکن است چه مقدار از مردم ما که توان خروج از کشور را دارند(که عمدتا یا نخبه علمی و فنی و یا مالی هستند )از کشور فراری می دهد(آدمی که نه علمی و تخصص دارد و نه پولی را که معمولا به کشورهای پیشرفته مهاجرت نمی کند).آری گسترده کردن دایره جرم و جنایت و آزار مردم با علم و فرهنگ هم حتی بر روی بحران آب تاثیر دارد چون مهمترین مولفه در کارآفرینی و ایجاد شغل که کشورهای غربی به شدت به آن پایبندند نخبه پروری است.

در اوایل انقلاب عده ای از «حاجی گرینوف»های فراری از جنگ و جبهه بودند که حتی اگر شخصی آستین کوتاه پوشیده بود وی را مرتد و لایق کتک خوردن می دانستند..شاید همان عده هم تاثیراتی داشتند در این تعداد مهاجرت از کشور و اینکه  ما اکنون تنها هشتصد میلیارد ثروت ایرانیان را تنها در یک کشور یعنی آمریکای جهانخوار داریم.در مورد گستره تعریف جرم در کشور ما تا بدانجا پیش رفته ایم که به خاطر تنها «مهریه» و صداق که به معنای ایجاد مهر و محبت بیشتر  است سی هزار زندانی داریم،آیا هدف اسلام از وضع قانون مهریه این بوده است که زندان ها پر شود یا نه در صدر اسلام مهریه از داشته های مرد بصورت نقدی پرداخت می شد و یا حداکثر عند الاستطاعه بود.
از دیگر معضلاتی که در ایران وجود دارد افزایش بیش از حد قوانین است تا جایی که مثلا در راه اندازی یک شرکت یا شغل نوپا اینقدر موانع متعدد در جلوی کارآفرین قرار دارد که گاهی شخص ناامید شده عطای ایجاد شغل را به لقایش می بخشد...اما بطور مثال در کشور هنگ کنگ که پیشرفت خارق العاده ای دارد اگر طی هشت روز کارآفرین نتواند مجوزهای لازم را برای شروع کارش بگیرد مسئولین مربوطه مورد مواخذه قرار می گیرند و نمرات منفی مدیریتی برایشان ثبت میشود.تمام اینها مواردی است که برای ایجاد اشتغال در بخشهای غیر کشاورزی مانع ایجاد میکند و به نوعی تعداد بیشتری از مردم را محتاج استفاده از آبهای زیر سطحی برای امرار معاش میکند.
از دیگر مشکلات موجود در کشاورزیمان را می توان به شرح ذیل نام برد:

بازدهی کم در روشهای آبیاری و کمبود سیستمهای آبرسان قطره ای،به هدر رفتن آب در آبراه های بین سدها تا زمینهای کشاورزی ،علمی نبودن کشاورزی در بسیاری از مناطق و بازدهی کم محصول(بطور مثال تسطیح زمین  با استفاده از ابزار مربوطه افزایش زیادی در محصول ایجاد میکند و بسیاری از راهکارهای دیگر که در دنیا انجام میشود).
**
به نظر میرسد که در زمینه کشاورزی اگر به جای اینکه به دنبال افزایش سطح زیر کشت باشیم به دنبال این باشیم که نگذاریم درصد زیادی از همین محصولاتمان دچار ضایعات شود و یا در باغها زیر درختان به هدر برود بسیاری از داشته هایمان من جمله حجم زیادی از  آبهای زیر زمینیمان حفظ می شود.
**
فقدان بانک اطلاعاتی در مورد زمینها و باغات زیر کشت به صورتی که یکسال با کمبود و گرانی سیب زمینی مواجه میشویم و سال دیگر اینقدر کشت سیب زمینی زیاد میشود که باید آنها را دور بریزیم(که البته به عقیده نگارنده در هرصورت اگر این سیب زمینیها را مجانی بین مردم مستمند و ..توزیع میکردیم ممکن بود خداوند ما را در زمره انفاق کنندگان بنویسد و به کارمان برکت دهد و با امحاء این سیب زمینی ها ممکن است خداوند ما را در زمره مبذرین نوشته باشد که در قرآن کریم مبذرین را برادران شیطان دانسته،و در آیات و روایات داریم که از مبذرین بودن ثمره ای جز فقر و سرگردانی ندارد،که البته همه اینها برمیگردد به اعتقاد به اقتصاد برکت محور،یک برکتش این است که ممکن است آن سیب زمینیها بدست کسانی برسد که تا چند هفته گرسنگی نکشند و به تبع آن کار مفیدی هم برای خود و جامعه شان بکنند یا دست به جرم و جنایت نزنند ،یا از سوئ تغذیه مریض نشوند و باری بر دوش بهداشت و درمان مملکت نگذارند.)
**
نبود تشکل ها و تعاونی های خصوصی آبرسان که حداقل به خاطر منافع خودشان هم که شده از هدر رفتن آب جلوگیری کنند.

**نبود سیستمهای جایگزینی پساب تصفیه شده و بازچرخانی آب:در حال حاضر شاید اولین اولویت وزارت نیرو، جمع آوری پسابهای خانگی شرب و صنعت، تصفیه آنها و استفاده مجدد در بخش کشاورزی و صنعت است،کاری که مثلا در لاس وگاس آمریکا که در منطقه ای بسیار خشک ساخته شده است انجام میشود و با تصفیه آبها  و استفاده مجدد آن در بخشهای آبیاری چمن و ...و مدیریت دقیق آب در این شهر بسیار کم آب نگذاشته اند که کمبود آب حس شود که تحقیق و بررسی محققان در مورد سیستم این شهر از طریق اینترنت میتواند بسیار مفید باشد.

تخلیه پساب های خانگی تصفیه نشده به آبخوان از طریق چاههای جذبی(به جای سیستمهای فاضلاب) علاوه بر بالاآمدگی آب در نقاط شهری، تغذیه نامتوازن آبخوانها، علاوه بر تخریب تأسیسات و ساختمان‌ها، باعث تخریب کیفیت آب زیرزمینی و آلودگی آبخوان ها هم خواهد شد.

در مورد پسابهای صنعتی ، مسأله آلودگی حساسیت بیشتری دارد. لذا جمع آوری و تصفیه پساب ها و جایگزینی آنها با آبهای زیرزمینی بهره برداری شده برای کشاورزی ،علاوه بر بازچرخانی آب و کاهش مصارف آب زیرزمینی بخش کشاورزی ، باعث نجات آبخوانها از آلودگی‌های مختلف خواهد شد.

   صنعت نا کارآمد توریسم:

صنعت گردشگری علی رغم آنکه در پیشبرد اقتصاد ملی و درآمدهای ارزی نقش دارد، صنعتی پاک و در عین حال اشتغالزا است به طوری که طبق آمارهای سازمان جهانی جهانگردی (UNWTO) امسال 255 میلیون نفر در سراسر دنیا در صنعت گردشگری شاغل شده اند. و در سال 2011 گردشگران در جهان یک هزار و 200 میلیارد دلار خرج کرده‌اند.

مقام معظم رهبری در سخنان خود بارها بر بحث «اقتصاد مقاومتی» در کشور تأکید فرموده اند. به گفته ایشان «کاهش وابستگی به صنعت نفت یکی دیگر از الزامات اقتصاد مقاومتی است، این وابستگی، میراث شوم صد ساله ماست

به اعتقاد کارشناسان در بخش گردشگری، آنچه که می تواند وابستگی اقتصادی به صنعت نفت را به حداقل برساند بهره گیری از صنعت گردشگری است که در عین حال که به صرف هزینه های کلان، نیازی ندارد به سرعت، اشتغالزا و درآمدزا است.

 

تأکیدات مقام معظم رهبری در مورد گسترش صنعت توریسم در سفر ایشان به استان فارس،خراسان شمالی و ... واقعا راهگشا و نورانی بود.

در حال حاضر با توجه به اینکه مقام معظم رهبری با صراحت به مسئله «گردشگری» پرداخته اند نباید از این فرصت خدادادی برای بهبود وضعیت کشور، غفلت کرد. آنچه انتظار می رود این است که مسئولان به طور جدی تلاش کنند تا گردشگری به واقع در کشورمان تبدیل به یک صنعت شود، صنعتی که تمام مردم کشور از آن منتفع گردند.

رونق گردشگری داخلی در کشور نه تنها افزایش نشاط اجتماعی را برای مردم به ارمغان می آورد و از حجم بزه ها در اجتماع می کاهد  بلکه با گسترش آن در سطح بین الملل، ارز آوری کلانی را عاید کشور می کند.

در شرایط اقتصادی امروز دنیا، ایران جزء ارزان ترین مقاصد سفرها در سراسر جهان قابل معرفی است و در وضعیت کنونی که برای استخراج و فروش نفت باید هزینه های بسیاری را متحمل شد تا به رقمی از ارز دست یافت به سهولت تنها با یک برنامه ریزی هدفمند، هر کدام از گردشگران سایر کشورها در ایران می توانند منبعی از ورود ارز باشند.

علی رغم تمام تحریم هایی که هر روز دامنه آن علیه ایران گسترده تر می شود، توسعه گردشگری را می توان یک فرصت بکر در این میدان، تلقی کرد و با برند «گردشگری حلال» در بازارهای گردشگری جهان قدم گذاشت.


 
باید در زمینه توریسم کسب در آمد بیشتری کنیم،در این زمینه ایجاد امکانات تفریحی و رفاهی را در مناطق مختلف کشورمان باید سرمایه گزاری بلند مدت بدانیم و نه هزینه هایی که اولویت ندارند.باید بدانیم که بهبود وجهه بین المللی کشورمان  و تبلیغات برای رشد صنعت توریسم در کشور عزیزمان با وجود این همه جاذبه های توریستی اعم از فرهنگی ،باستانی ، طبیعی و ...چه تعداد شغل می تواند در کشورمان ایجاد کند و بار اشتغال زایی را از روی سفره های بی رمق آبهای زیر زمینی کشورمان بردارد.

باید بازگردیم و از دوران حکومت امام علی علیه السلام یاد بگیریم که چه برخوردی با تاجران و مسافران خارجی را سفارش میکردند.باید هم فرهنگ سازی کنیم تا همان تعداد اندک برخوردهای بدی که با توریستها انجام میشود و گاهاً فیلمهایش را در فضای مجازی می بینیم مشاهده نکنیم. و هم مجازاتهایی را  برای خاطیان در نظر بگیریم.باید با توریستهای دیگر کشورها برخورد مشتری مدارانه داشته باشیم.دنیای امروز نه تنها دهکده جهانی است و هربرخورد ما با یک توریست به سرعت در دنیا پخش میشود از طریف فضای مجازی و ...بلکه دنیای امروز «دهکده تنهایی» هم هست و با محبت و برخورد خوب و  به اصطلاح تحویل گرفتن توریستها می توانیم تعداد آنها را در مملکتمان روز به روز بیشتر کنیم.یک نمونه اش شخصی ساده و روستایی بود که سال گذشته در برنامه ماه عسل سرگذشتش به نمایش گذاشته شد که در یکی از روستاهای شهرستان بوانات استان فارس یک شب به دو توریست پناه داده و با پذیرایی خوب از آنها ،پس از چند سال الان سالانه چند صد نفر به خانه و محلی که وی برای توریستها در نظر گرفته می آیند و در آمدی چند ده هزار دلاری برای وی و اهالی روستا به ارمغان می آورند.
تفکر سیستمی یعنی اینکه بدانیم و بفهمیم که یک برخورد بد ما با یک توریست می تواند یک چاه ما را خشک کند.

صنعتی نبودن کشور   به اندازه ای که باید باشد و پتانسیل داریم:

کارشناسان می گویند که برای ایجاد هر شغل در کشاورزی 17000 متر مکعب آب در سال مورد نیاز است و برای ایجاد هر شغل در بخش صنعت 306 متر مکعب آب در سال.

 
اشتغال زایی که تنها در بخش کشاورزی نیست(در صنعت هست،خدماتی،توریسم،IT،صنایع دستی ،استفاده از مواهب آب دریا برای پرورش ماهی،میگو ، صدف و...).هرچه که بیکاری بیشتر شود مردم بیشتری به سمت کسب در آمد از راه کشاورزی میروند و این اصلا برای کشور خشک ما مناسب نیست.
ما اگر بخواهیم شغلهای بیشتری تولید کنیم باید بیشتر تولید کنیم و این تولید بیشتر را بارها و بارها مقام معظم رهبری فرموده اند اما اگر بخواهیم تمام این محصولاتی که در آینده تولید میکنیم را خودمان مصرف کنیم که کشورمان پیشرفت نمیکند ضمن اینکه با توجه به نبود قدرت خرید در بین مردممان آیا غیر از این است که باید همچون کشوری مانند چین محصولاتمان را به همه جای دنیا صادر کنیم که البته و صد البته  این مستلزم روابط خوب و متعادل با اکثر کشورهای دنیا بجز اسرائیل غاصب و چند کشوری است که با ما دشمنی میکنند.پس در اینجا میبینیم که مشکل کم آبی به وزارت خارجه هم مربوط میشود چرا که هرچه آنها فعالیت بیشتری کنند و بسترهای لازم برای صادرات تولید کننده های ما و همچنین پذیرش توریست را فراهم کنند، فشار را از روی چاه های آب که دارند این مملکت را تبدیل به بیابان میکنند برداشته میشود.
در اینجا تدبیر داهیانه و عالمانه و دوراندیشانه مقام معظم رهبری را در امر نرمش قهرمانانه بیشتر میفهمیم چون اگر ما تحریم باشیم اولا از ما کالا نمیخرند و ثانیا اگر هم با مشکلات فراوان کالایی را بفروشیم  نمی توانیم پول آن را به کشور بازگردانیم در صورتیکه ماباید با دنیا تجارت کنیم ،پیامبر عظیم الشان اسلام صل الله علیه و آله تجارت میکرد و از کشوری به کشور دیگر کالا میبرد و در دین مبین اسلام بارها و بارها از صنعت و تجارت به نیکی و به عنوان فضیلت یاد شده است فقط یک لحظه فکر کنید در دینی که کسب حلال را نود درصد ثوابها میداند،فقر را موت اکبر میداند و میگوید فقر که بیاید دین ار درب دیگر خارج میشود،ازدواج جوانان را نصف دین میداند  که البته ازدواج هم منوط به تولید شغل است و به عبارتی نصف دین را در گرو ایجاد اشتغال فرض کرده است.دینی که پول را خاتم الله میداند،حتی در زمان پیامبر(ص) با فرقه های یهود و حتی مشرکین پیمانهای تجاری و غیره بسته شده است؛میدانید چرا چون با خواندن آیات و روایات می فهمیم که تنها زمانی میتوانیم ادعا کنیم که دین را در کشور تقویت کرده ایم که رفاه را به کشور بیاوریم،انسان بدون مسکن یا بدون همسر یا بدون غذا و پوشاک و آموزش دین چه می فهمد چیست.اگر رفاه را در کشور ایجاد نکنیم آیندگان ما را و ادعاهای دینی مان را ریاکارانه و مورد تمسخر می دانند و می گویند چه کشور اسلامی بود که بانکهایش بیشترین نرخ سود را در کل دنیا داشتند حال آنکه در قرآن خدا نوشته بود ربا جنگ با خداست.

در همین حال حاضر هم اگر ما بتوانیم مثلا فرش حتی به آمریکا صادر کنیم و ارز وارد مملکتمان کنیم امری بسیار لازم و پسندیده است چونکه در دنیای امروز استقلال و خودکفایی به معنای این نیست که تمام موارد مورد نیاز کشورمان را خودمان تولید کنیم و هیچ ارتباطی با خارج از کشور نداشته باشیم .بلکه خودکفایی به معنای اینست که همانطور که ما نیازمند کالاهای دیگر کشورها میشویم ما هم با ایجاد مزیت رقابتی در بعضی محصولات و یا خدماتمان دیگر کشورها را به خود وابسته کنیم..مثلا شما در نظر بگیرید با فراهم نمودن بستر سرمایه گذاری برای کشورهای خارجی آنها را به نوعی گیر میندازیم که به خاطر منافع و سرمایه خودشان هم شده نتوانند ما را تحریم کنند.

 
وجود فرهنگ اسراف و تبذیر و نقش آموزش و فرهنگ سازی در محافظت از منابع آبی کشور و  قدر آن را دانستن:

فرهنگسازی باید از مهدهای کودک و مدارس آغاز شود و مردم ارزش یک قطره آب را در همه حوزه‌های مصرف بدانند.

با توجه به اینکه متاسفانه فرهنگ اسراف و تبذیر در تمام کالاهای مصرفی مخصوصا آب وجود دارد لذا دولت نباید به سفارش و توصیه بسنده کند، بلکه باید ابزارهای آموزشی را از پایین ترین سطوح یعنی مهدکودک ها استفاده کند.

 برای جلوگیری از اسراف  تنها اجبار و وضع قانون جوابگو نیست، بلکه باید فرهنگسازی شود و این فرهنگ نهادینه شود،چگونه است که در کشوری مثل آلمان مردم بسیار کم از کیسه های نایلونی برای خریدهای خود استفاده می کنند و شهروندان کیسه های پارچه ای بادوامی دارند که هربار آن را برای خرید همراه خود به بازار می برند،

 جایی که فرهنگ نهادینه شود نتیجه درخشان و متفاوت از گذشته خواهد بود، یعنی دولت باید از طریق رسانه‌های عمومی، شهرداری‌ها از طریق بیلبوردهای سطح شهر و در مدارس اقدام به آموزش همگانی کند. حتی می‌توان مفاهیم ریاضی را با قطره آب نمایش داد تا نسل‌های آینده کشور ارزش آب را بدانند.

نوع رفتار ما در مهمانی ها ، رستوران ها و...در از بین رفتن منابغ آب کشور تاثیر مستقیم دارد،بطور مثال مقدار آب مورد نیاز برای یک کیلو گرم گندم براساس اقلیم های مختلف از ۵۰۰ تا ۴۰۰۰ لیتر متفاوت است در حالیکه برای تولید یک کیلوگرم گوشت در هر نقطه ای، براساس نوع حیوان و نحوه پرورش آن که با علوفه مرتعی تغذیه شود و یا در شرایط بسته نگهداری شود، ۵۰۰۰ تا ۲۰۰۰۰ لیتر آب مورد نیاز است.ما باید بدانیم که نانوایی های ما با کیفیت پختشان و نوع مصرف ما (تولید نان خشک بیشتر و..)در بی آبی تاثیر مستقیم دارند.

 در این بین یک راه حل افزایش بازدهی و ارتقأ بهره وری است. باید محصولاتی که آب زیادی مصرف میکنند را حتی المکان از کشورهای پر آب وارد کنیم که البته این موضوع نیازمند رشد اقتصادی کشور در حوزه های دیگر و افزایش در آمد و همچنین تقویت ارزش پول ملی است که واردات را توجیه کند. یک راه دیگر همانطور که قبل تر هم گفته شد استفاده بسیار بهتر و بیشتر از میوه هایی است که پای درخت و یا در اثر نداشتن سیستمهای نوین ذخیره و بسته بندی به هدر می رود. بررسیها نشان می دهد که مقدار تولید جهانی غذا بر حسب کالری، دو برابر مقدار مورد نیاز برای کل جمعیت جهان است(در قرآن کریم خداوند می فرماید که ما زمین را برکت دادیم). مشکل سوء تغذیه در برخی مناطق دنیا به علت کمبود غذا نیست بلکه به دلیل عدم دسترسی به غذا است.(در همین شهر ما شیراز و استان فارس در تابستانها چقدر میوه توت پای درختهای شهر به هدر می رود که به راحتی با ایجاد کمپین های کار داوطلبانه توسط دانشجویان و دانش آموزان (در ایام فراغت ایشان در تابستان) میتوان این میوه ها را بسته بندی کرد و توزیع کرد) به عبارتی، افزایش غذای جهان کمکی به کسانی که همچنان دسترسی به غذای تولید شده ندارند، نمی تواند بکند مادامیکه فکری به حال توزیع عادلانه و هدفمند این محصولات نکنیم.

با توجه به اینکه یک قطره آب هم مهم است نباید هیچ کاری در راستای  افزایش بهره وری در مصرف آب و جلوگیری از هدر رفت آن در نظرمان کوچک جلوه کند باید  سعی‌ كنیم هر روز در جهت‌ صرفه‌جوی‌ آب‌، یك‌ كار مثبت‌ انجام‌ دهید(بطور مثال سیفون های دستشویی علی رغم کارآیی کم در نظافت آب بسیار زیادی مصرف می کند و قطعا اختراع خوبی  نبوده،کم فایده و پرمصرف).

 



(.




 

مهندس سیاوش سرحدی

  شهریور1395-   09122701455




نام:
ایمیل:
* نظر: