*نماز، زکات،
امر به معروف و نهی از منکر؛ چهار شرط نصرت الهی
خداوند متعال برای آن کسانی که وعدهی نصرت داده است،
شرطی مقرّر فرموده است: وَ اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر؛(۱) اَلَّذینَ اِن مَکَّنّاهُم فِی الاَرضِ
اَقامُوا الصَلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوة وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ
المُنکَرِ وَ لِلّهِ عاقِبةُ الاُمور.(۲) خداوند
متعال چهار شاخص را در این آیهی شریفه برای آن مؤمنانی که قدرت در اختیار آنها
قرار میگیرد و از زیر سلطهی قدرتمندان جائر خارج میشوند، معیّن کرده و وعده کرده
است که «اِنَّ اللهَ عَلی نَصرِهِم لَقَدیر»؛ خدای متعال قادر است که یک چنین
ملّتی را نصرت کند و یقیناً هم نصرت خواهد کرد. از این چهار شرط، یکی نماز است،
یکی زکات است، یکی امر به معروف است و دیگری نهی از منکر. هر کدام این چهار
خصوصیّت و چهار شاخص، یک جنبهی فردی و شخصی دارند، لکن در کنار آن، یک جنبهی
اجتماعی و تأثیر در نظامسازی اجتماعی [هم] دارند. نماز با آن همه راز و رمزی که
در حقیقت نماز نهفته است که معراج هر مؤمن است، «قُربانُ کُلِّ تَقی»(۳) است، وسیلهی فوز و سعادت است، از همهی
اعمال برتر و بالاتر است، حتّی نماز دارای جنبهی اجتماعی هم هست. جنبهی اجتماعی
نماز این است که یکایک مسلمانان بهوسیلهی نماز با یک مرکز واحدی در تماس میشوند.
در آنِ واحد در وقت نماز، همهی مسلمانان در همهی نقاطی که دنیای اسلام گسترده
است، دل را به یک مرکز واحدی متّصل میکنند؛ این اتّصال همهی دلها به یک مرکز
واحد، یک مسئلهی اجتماعی است، یک مسئلهی نظامساز است، معیّنکننده و شکلدهندهی
هندسهی نظام اسلامی است.
زکات که دارای جنبههای فردی است و گذشت و اعطای «ما یحب» را به
انسان میآموزد که خود این یک تجربه و آزمون بسیار مهم است، امّا یک ترجمان
اجتماعی دارد؛ زکات در استعمالات قرآنی، به معنی مطلق انفاقات است اعم از زکات
مصطلحی است که در آیهی شریفهی «خُذ مِن اَموالِهِم صَدَقَةً»(۴) به آن اشاره شده است؛ زکات یعنی مطلق
انفاقات مالی، [امّا] جنبهی اجتماعی و ترجمان اجتماعی نظامساز زکات این است که
انسانی که در محیط اسلامی و جامعهی اسلامی، برخوردار از مال دنیوی است، خود را
متعهّد میداند، مدیون میداند، طلبکار نمیداند، خود را بدهکار جامعهی اسلامی
میداند؛ هم در مقابل فقرا و ضعفا، هم در مقابل سبیلالله؛ بنابراین زکات با این
نگاه، یک حکم و شاخص نظامساز است.
و امّا امر به معروف و نهی از منکر که در واقع به نوعی زیربنای همهی
حرکات اجتماعی اسلام است که «بِها تُقامُ الفَرائِض»؛(۵) امربهمعروف یعنی همهی مؤمنان در هر نقطهای از عالم که
هستند، موظّفند جامعه را بهسمت نیکی، بهسمت معروف، بهسمت همهی کارهای نیکو
حرکت دهند؛ و نهی از منکر یعنی همه را از بدیها، از پستیها، از پلشتیها دور
بدارند. هرکدام از این چهار شاخص بهنحوی ترجمان ساخت و هندسهی نظام اسلامی است.۱۳۹۴/۰۱/۰۱
*اولین و برترین آمران به معروف و ناهیان از منکر
اوّلین آمر به معروف هم خود ذات مقدّس پروردگار است که میفرماید:
اِنَّ اللهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسانِ وَ ایتآئِ ذِیالقُربی وَ یَنهی عَنِ
الفَحشآءِ وَ المُنکَرِ وَ البَغی؛(۱) خدا
آمر به معروف و ناهی از منکر است؛ معروفها هم مشخّص شده است، منکرها هم معلوم شده
است. وجود مقدّس پیامبر معظّم اسلام (صلّی الله علیه و آله) از برترین آمران به
معروف و ناهیان از منکر است؛ آیهی قرآن [میفرماید] «یَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَ
ینهاهُم عَنِ المُنکَر»؛(۲) ائمّه
(علیهمالسّلام) بزرگترین آمران به معروف و ناهیان از منکرند؛ در زیارت میخوانید:
اَشهَدُ اَنَّکَ قَد اَقَمتَ الصَّلاةَ وَ آتَیتَ الزَّکاةَ وَ اَمَرتَ
بِالمَعروفِ وَ نَهَیتَ عَنِ المُنکَر؛(۳) مؤمنین
و مؤمنات در هر نقطهای از جهان اسلام آمران به معروفند که فرمود: وَ المُؤمِنونَ
وَ المُؤمِناتُ بَعضُهُم اَولیآءُ بَعضٍ یَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَ یَنهَونَ عَنِ
المُنکَرِ وَ یُقیمونَ الصَّلوةَ وَ یُؤتونَ الزَّکوة؛(۴) اینها چهار پایهی اصلی برای نظامسازی است که از هرکدام
از اینها، شاخههایی منشعب میشود. نظام اسلامی متّکی است به اقامهی صلات، ایتاء
زکات، امر به معروف، و نهی از منکر؛ یعنی انسجام و ارتباط اجتماعی و قلبیِ میان
آحاد مردم در نظام اسلامی
* امر به معروف
و نهی از منکر
رفتن به سمت حکومت و رفتن به سمت هر چیزی غیر از حکومت، اگر برای
دنیا شد، بد است؛ اگر برای هوای نفس شد، بد است؛ مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. ما
به سمت هر هدفی حرکت کنیم که مقصودمان هوای نفس باشد، مقصودمان منافع شخصی باشد،
این ضد ارزش است؛ این همان مصداق دخول در دنیاست که فرمود: «الفقهاء امناء الرّسل
ما لم یدخلوا فی الدّنیا»؛ این مخصوص رفتن به سمت حکومت نیست. اگر هدف، دنیاست،
مردود است؛ حکومت و غیرحکومت ندارد؛ اما اگر رفتن به سمت حکومت با هدف معنوی است،
با هدف الهی است، این از برترین مصادیق امر به معروف و نهی از منکر است؛ از برترین
مصادیق مجاهدت است؛ این قبول مسئولیتهای سنگین است، یا دفاع از مسئولان صاحب
صلاحیت است. اگر روحانیِ حکومتی به آن کسی گفته میشود که برای ادای دین خود، برای
ادای مسئولیت شرعی خود، برای خاطر خدا از نظام اسلامی حمایت میکند یا از مسئولینی
حمایت میکند، این ارزش است، این ضد ارزش نیست؛ نداشتن این حالت، ضد ارزش است. پس
هیچکدام از این دو مفهوم- نه مفهوم حکومت روحانی و حکومت آخوندی، و نه مفهوم آخوند
حکومتی، روحانی حکومتی- مفاهیم درستی نیست. طرح اینها پس از انقلاب و تشکیل نظام
اسلامی، یک طرح مغالطهآمیز است؛ این مفاهیم متعلق به فرهنگ این انقلاب نیست.۱۳۸۹/۰۷/۲۹
بیانات در دیدار طلاب و فضلا و اساتید
حوزه علمیه قم
*امر به معروف
و نهی از منکر
از این آیهی شریفه در سورهی مبارکهی حدید، لَقَد اَرسَلنا
رُسُلَنا بِالبِیِّنت وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکِتبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ
بِالقِسط(۷) اینجور بهنظر
میرسد در بادی(۸) امر، که هدف
از ارسال رسل و انزال کتب و معارف الهی، اقامهی قسط است که حالا این جملهی
«لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» را هرجور معنا کنیم - چه به این معنا بگیریم که
«لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط» یعنی «لِیُقیمَ النّاسُ القِسطَ» که مثلاً «باء» را
«باء تعدیه» بگیریم، که این وظیفهی مردم است که در محیط زندگی خودشان اقامهی قسط
کنند؛ یا نه، «باء تسبیب» که «لِیَقومَ النّاسُ بِسَبَبِ القِسط»، یعنی با قسط با
مردم [رفتار کنیم]؛ هرکدام از این دو معنا یا معانیِ احتمالیِ دیگری که وجود دارد،
اگر در نظر گرفته بشود - اهمّیّت اقامهی قسط را در جامعه روشن میکند. لکن این
بدین معنا نیست که شارع مقدّس از ما قبول میکند که ما مثلاً اکتفا کنیم به اقامهی
قسط و همهی همّت خودمان را بگذاریم برای اینکه اقامهی قسط بشود، ولو برخی از
احکام دیگر اسلام - مثلاً - مورد بیتوجّهی قرار بگیرد؛ نه، آیهی شریفه میفرماید
که «اَلَّذینَ اِن مَکَّنّهُم فِی الاَرضِ اَقامُوا الصّلوةَ وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ
وَ اَمَروا بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَر».(۹) یعنی انتظاری که خدای متعال از متمکّنین در ارض دارد،
اینها است که اوّلش «اَقامُوا الصّلوة» بعد «وَ ءاتَوُا الزَّکوةَ وَ اَمَروا
بِالمَعروفِ وَ نَهَوا عَنِ المُنکَرِ وَ للهِ عاقِبَةُ الاُمور» (۱۰)[است]. اینجور نیست که اگر ما به قسط
توجّه میکنیم، حق داشته باشیم که از اقامهی صلات و اهمّیّت دادن به صلات یا به
زکات یا به امر به معروف و نهی از منکر غفلت کنیم، بلکه «اَنِ اعبُدُوا اللهَ وَ
اجتَنِبُوا الطّاغوت» (۱۱) - که
چندین بار این لفظ و این مضمون در قرآن تکرار شده - نشان میدهد که اصلاً خدای
متعال پیغمبران را فرستاد برای توحید، برای اجتناب از طاغوت، برای عبودیّت خداوند؛
اساس کار این است.۱۳۹۳/۱۲/۲۱
بیانات در دیدار اعضاى مجلس خبرگان رهبرى