به گزارش روابط عمومی بسیج اساتید فارس،
محمّدباقر عباسی[1]
چکیده
در این مقاله با بهرهگیری از نظریههای هویت و نقش آن در خیزش جنبشهای اجتماعی، نقش هویت شیعی مردم ایران در شکلگیری پدیدۀ 9 دی به مثابۀ یک جنبش اجتماعی تبیین میشود. در این راستا، ابتدا مذهب شیعه به عنوان هویت سیاسی ـ اجتماعی و سپس نقش آن در رویارویی با بحرانهای سیاسی و اجتماعی و گذر جامعه از چالشهای موجود، بررسی و تبیین و نقش محوری ولایت فقیه در فرهنگ سیاسی شیعه نیز تحلیل خواهد شد.
واژگان کلیدی: هویت در فرهنگ دینی، شیعه، 9 دی، امامت، امت و انقلاب اسلامی، تحلیل جریانهای سیاسی معاصر.
مقدمه
دربارة حادثۀ نهم دی 1388 هـ.ش تبیینهای گوناگونی میتوان ارائه کرد. قدر مسلم این واقعه ناشی از جنبش اجتماعی بود که بدون دعوت و سازماندهی مرسوم و رسمی صورت گرفت؛ جنبشی که اوّلین نمونههای آن را در دو قرن اخیر در پاسخ به تحریم تنباکو و به ویژه حکم جهاد علیه نیروهای مهاجم روسیه تزاری میتوان دید. نهضت مشروطه، قیام سیام تیر برای ملّی شدن نفت، نهضت پانزدهم خرداد و بالاخره انقلاب اسلامی در سال 1357 همگی عناوین مختلف یک جنبش در مقاطع گوناگون تاریخی به شمار میآمدند که یک وجه مشترک داشتند و آن عبارت بود از حضور یکپارچه اجتماعی صرفنظر از پایگاه صنفی، طبقاتی، تفاوتهای قومی، جنسی و سنی آنان، حول یک رهبر الهی- سیاسی. طبعاً جنبش اجتماعی مردم مسلمان ایران در این مسیر پرفراز و نشیب، ضمن افزایش آگاهی و کسب تجربۀ سیاسی مشترک با یکدیگر در ایجاد حرکت هماهنگ و همنوازی با این رهبران نسبت به نمادها، اشارات و محرکهای انگیزه بخش حساستر و هوشیارتر، و پیوندشان برای خلق حرکتهایی از این دست محکمتر شده است.
سؤال اصلی پژوهشگر به ماهیت این جنبش باز میگردد: «هسته مركزي و جوهرۀ اصلي اين جنبش چيست؟» ارزش واحد و وحدت بخش این یکپارچگی در کجاست و این انسجام و حرکت حول چه محوری صورت میپذیرد؟
برای پاسخ به پرسش اصلی و سؤالات فرعی به ناچار، کلیدواژههایی تعریف میشود تا بتوان بر آن مبنا، سازة مفهومی مقاله را پی گرفت.
واژههای هویت، شیعه، فرهنگ، امام و امت ابزارهای تحلیلی این نوشتار قلمداد میشود.
سخن از تبیین حماسۀ نهم دی است. آنچه مسلم است ما با جنبشی اجتماعی روبه رو هستیم؛ جنبشی خودجوش و بدون سازماندهی رسمی. دیگر اینکه اگرچه 9 دی در فضای سیاسی رخ داد بر اساس شعارها و نمادهای ارائه شده و نیز ظرف زمانی ماه محرم، موضوعی فرهنگی به شمار میرود. در نتیجه به «فرهنگ سياسی» جامعه هم مربوط میشود.
در پاسخ به این سؤال: «اين جنبش اجتماعي از كجا و كي شكل گرفت؟» از دیدگاه زمانی هر حادثۀ اجتماعی و سیاسی را میتوان به دو صورت «برش طولي» یعنی پیگیری ردپای موضوع در بستری بلندمدت و «برش عرضي و مقطعي» در برههای مشخص مطرح کرد.
برش عرضی و مقطعی حادثه
دهمین انتخابات ریاست جمهوری به لحاظ تعداد و میزان مشارکت 85 درصدی مردم، رویدادی بینظیر در تاریخ کشورمان و در انتخابات سراسر دنیا به شمار میرود، قرار بود انتخابات پایان کشمکشهای سیاسی به شمار رود امّا این بار سرآغاز سلسله حوادثی شد. صندوق رأی در این مرتبه پایانبخش یک دور مصاف رجال و جریانات سیاسی برای تلاش در جهت کسب حداکثر آرای جامعه و سهم بیشتری از توزیع قدرت در زمینة اجرای قوانین و تعیین خط مشیهای عمومی به شمار نرفت. بازندگان انتخابات از چند ماه قبل دائماً تردید در نتایج آراء و احتمال تقلب را برای تخریب اعتماد عمومی جامعه و مشروعیت سیاسی تکرار کردند.
مسئله اصلی در حوادث پس از انتخابات اعتراض به نتایج اعلام شده بود و با شعار «تقلب در انتخابات» و «رأي من كو؟» شکل گرفت و عملاً در تهران و در شمال شهر به آشوبهای خیابانی کشیده شد. اعتراض کنندگان نخواستند و یا نتوانستند دست خارجی را که به عنوان حمایت دراز شده بود، عقب بزنند و نتوانستند تقلب را به هواداران خود نشان دهند؛ همچنین نخواستند و نتوانستند از راههای قانونی اعتراض خود را پیش ببرند.(زیبایینژاد،266:1389)
بنابراین از نظر جامعه به ویژه در حماسة بزرگ 9 دی مقصر اصلی حوادث پس از انتخابات همین اعتراضکنندگان بودند. گروههای ضدانقلاب و سازمانهای جاسوسی غرب آشکارا در حوادث پس از انتخابات دخالت کردند. آنها تلاش کردند با براندازی نرم به «كودتاي مخملين» دست زنند و اگر نشد با «براندازي خونين»، رهبری این حرکت ضدنظام را در دست بگیرند؛ همچنین سعی کردند نظام جمهوری اسلامی را در کوتاهمدت تضعیف و به عقبنشینی از خواستههای «هستهای» خود وادار کنند و در بلندمدت، نظام را به تغییرات بنیادین از جمله تغییر قانون اساسی و حذف اصل ولایتفقیه وادار سازند.
مشکل اساسی فتنهگران داخلی و دشمنان خارجی، عدم درک نسبت به پایبندی جامعه ایران به فرهنگ اسلامی و شیعی بود، لذا با سراسیمگی هرچه بیشتر به قلب هویت شیعی مردم حمله کردند و از قضا، زنگ بیداری از همین نقطه کلید زده شد.
دشمنان انقلاب اسلامی، آشکارا طراحی کودتای مخملی را بر عهده داشتند و بازندههای انتخابات نتوانستند و یا نخواستند صفوف خود را از این گروهها جدا کنند.
این شکست خوردگان بیاینکه به هیچ سندی مبنی بر ارتباطشان با گروههای خارجی و سازمانهای جاسوسی نیاز باشد در جهت خواستههای آنان حرکت کردند و از سوی آنها مورد تشویق و قدردانی قرار گرفتند.(همان:226)
برش طولی حوادث
نوع خروش و حرکت عمومی، شعارها و خواستههای 9 دی صرفاً به وقایع پس از انتخابات باز نمیگردد. گرچه موتور محرک حماسۀ 9 دی به وقـایـع پس از انتخابـات و خـروج تعدادی از جریانات و رجل سیاسی از مسیر قانون مربوط میشد، نوع شعارها و نمادهایی که توسط گروههای مردمی حمل میشد، حاکی از «انرژي متراكم و ديرپاي تاريخي» بود و همین جا است که به عناصر دیرپای فرهنگ بر میخوریم. فرهنگ سیاسی جامعة ایران و حافظة تاریخی مردم در بستر باورهای شیعی، که لزوماً به جغرافیای ملّی و سرزمینی محدود نمیگردد، شکل گرفته است. نکتة حائز اهمیت ظرف زمانی این حادثة سیاسی بود. ماه محرم و به ویژه وقایع بُهتآور و انکارناپذیر مخالفان نظام اسلامی در روز عاشورا یکی از دو قطب هویت شیعه بود که از سوی مخالفان نشانه گرفته شد و بسان کاتالیزوری موجب فوران آتش از سینههای زخم خوردة جامعه شد.
شیعه به مثابۀ هویت
- هویت پاسخی است به چیستی شیء یا فرد و یا جامعه. بیان این گزاره است که: «من كه هستم» و «من كه نيستم».
این تعریف دارای سه وجه جامع بودن، مانع بودن و استمرار است.
- جامع بودن، مانع بودن و استمرار است.
- «جامع بودن» یعنی همة عناصری را که شامل این تعریف میشود در خود جمع کند.
- «مانع بودن» نیز به معنی مرزبندی شفاف و مشخص با کسانی است که از مفهوم جوهری و هستهای هویت بیگانهاند.
سرانجام «استمرار» بدین مفهوم است که هویت بایستی از یک سو در طول زمان استمرار داشته و در یک حوزة مکانی استقرار یافته باشد و از سوی دیگر باید نقطة آغازین تاریخی از دیدگاه پدیدارشناسی داشته، و از مبنای نظری و فلسفی نیز برخوردار باشد. چنانکه میدانیم از زمان حیات طیبه رسول گرامی اسلام(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) توسط ایشان، اصحاب خاصی تحت عنوان شیعیان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) معرفی شدهاند. امّا نقطة آغازین «تشيع» از لحاظ تاریخی به جریان غدیرخم و سپس حادثة سقیفه و ولایت و وصایت امیرالمؤمنین(علیهالسلام) پس از رحلت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) باز میگردد. بنابراین منظور از شیعیان، باورمندان به استمرار ولایت رسول اکرم(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) از طریق امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و اولاد مطهر ایشان هستند که در قالب اجتماع به هم پیوسته و معتقد به عنوان «اُمت» تحت ولایت «امام» خود در بستر تاریخ شناخته شدهاند. بر این اساس تمامی اوامر و احکام الهی و اصول و فروع دین بر «محور امامت» میگردد. از طریق امامت، توحید ناب که در عبارت «لاا اِلهَ ِالّا الله» گنجانده شده است، تحقق مییابد. هم چنانکه در کلام گهربار حضرت علی بن موسیالرضا(علیهالسلام) تحت عنوان حدیث «سِلْسِلَةُ الْذَّهَب» آمده است که «كَلِمَةُ لا اِلهَ اِلّا الله حِصْني وَ مَن دَخِلَ حِصْني اَمِنَ مِنْ عَذابي» و سپس امام اشاره میفرمایند: «من، آن حصن هستم»، همچنین در بیان شیخ صدوق در کتاب «صفات الشيعه» نقل شده است که به «امام صادق(علیهالسلام) عرض شد: بدرستی که فلانی شما را دوست دارد ولی در بیزاری از دشمنان شما ضعیف است. فرمود: هیهات! دروغ میگوید کسی که ادعای محبت ما را نماید و از دشمنان ما بیزاری نجوید.(شیخ صدوق،134:1389)
همچنین در بیان شیخ صدوق(اعلیاللهمقامه)، در ذیل حدیث بیست و ششم همین کتاب آمده است که:
«مَفْضَلِ بْنِ قِيْس گفت امام جعفر صادق(علیهالسلام) به من فرمود شيعيان ما در كوفه چند نفرند. عرض كردم پنجاه هزار نفر. حضرت پيوسته اين سؤال را تكرار میکرد تا فرمود آيا اميد داري بيست نفر باشند و در ادامه فرمود به خدا سوگند آرزو دارم در كوفه بيست وپنج نفر باشند كه (امامت) ما اهل بيت را، كه بر آن (ثابت و استوار) هستيم، بشناسند و عليه ما جز حق سخني نگويند.»(همان:51)
همانطورکه مشاهده شد در حدیث اوّل آشکارا مرزبندی بین خودی و غیرخودی در مفهوم شیعه به روشنی تحت عنوان «تولّي» و «تبرّي» آمده و در حدیث دوم اعتقاد به امر «امامت»، وجه اشتراک بین شیعیان و افتراق آنان از غیر پیروان اهل بیت عترت و طهارت است. نکتة دیگر اینکه حدیث دوم به جامعهای مشخص یعنی کوفه اشاره دارد؛ کوفهای که عملکردش دست کم در دو برهة زمانی در حافظة تاریخی شیعه ثبت شده است و به عنوان شاخصی برای معرفی شیعة واقعی به شمار میرود: یکی کوفة زمان امیرالمؤمنین(علیهالسلام) و دیگری کوفه در هنگامة قیام سیدالشهداء(علیهالسلام) و حادثة کربلا. نتیجه اینکه شیعه در طول1400 سال با دو مبنای نظری در قالب «امامت و اُمّت» و مبنای عملی یعنی تطبیق این مفاهیم و تجربیات تاریخی به حوادث و وقایع پیشرو به فرهنگ غنی برای پیشبرد اهداف الهی و سیاسی خود و جوامع گوناگون تبدیل شده است.
عاشورا و مهدویت دو عنصر کلیدی هویت شیعه
حادثه عاشورا به عنوان «بزرگترین فاجعة تاريخ بشري» و به بیانی دقیقتر، کلّ هستی، نقطة عزیمت تمامی جنبشهای شیعی به ویژه در دو قرن اخیر در رویارویی با نظام سلطهگر و سکولار غربی و دیکتاتورهای وابسته به آن بـوده است و مهدویت از «چشمانـداز آينده پـژوهي» سـرانجامِ این جنبش و حرکت اجتماعیِ شیعی به شمار میرود.
فرهنگ سیاسی شیعه به دو مقطع «عصر امام حاضر» و «عصر غيبت» تقسیم میگردد. در زمان غیبت امام معصوم براساس نص صریح آیات قرآن کریم، دین اسلام سرانجام دین جهانی خواهد بود و به مؤمنان و صالحان، مژدة میراثداری زمین برای اقامة نماز و برپاداشتن قسط و عدل داده شده است. در احادیث شریف ائمة معصومین(علیهمالسلام) نیز سازماندهی جامعة اسلامی در عصر غیبت حول مفهوم «نيابت عامّه» و حاکمیت فقیه عادل شکل میگیرد و در چنین بستری، آمادگی برای ورود به عصر ظهور تضمین شده است.
«بر پایه نمادها و شعارهای مردم در روز نهم دی میتوان به جرأت ادعا کرد : «مهمترين متغير تأثيرگذار و معني دار در ايجاد اين حماسه»، حمله به مضمون اعتقادی «عاشورا» و «مهدويت» از سوی مخالفان بود.»
فرهنگ شیعه
فرهنگ، معانی بسیار گسترده و پیچیدهای دارد، امّا در یک جمعبندی مفهومی میتوان گفت: فرهنگ، ارزشهایی است که اعضای یک گروه معین دارند؛ هنجارهایی که از آن پیروی، و کالاهای مادی که تولید میکنند.
ارزشها، آرمانهای انتزاعی هستند حال اینکه هنجارها، اصول و قواعد معینی هستند که از مردم انتظار میرود آنها را رعایت کنند. هنجارها نشاندهندة « بايدها و نبايدها» در زندگی اجتماعی هستند. (گیدنز،36:1373)
در نتیجه ارزشها، اصول، نمادها و هنجارها در رفتار اجتماعی و موضع گیریهای آن تجلی مییابد؛ همچنین شیوه تولید، توزیع، مصرف و مبادله کالاها و خدمات نیز مولود سطح اوّل و دوم یعنی ارزشها و هنجارها است؛ به تعبیر دیگر «سبك زندگي» نتیجۀ نگرش فلسفی و ارزشی جامعه است. البته این تعریف از فرهنگ در مفهوم موسّع و فرابخشی به کار رفته است و همه شئونات مادی و معنوی انسان را در سطح فرد و جامعه در بر میگیرد. در تحلیل فرهنگ اسلامی نیز میتوان این الگو را به کار گرفت؛ چرا که مهمترین مزیّت چنین تعریفی، به رغم کلیّت و گستردگی آن، اعتقاد به «اصل عدم تفکيک در حوزههای علم و دين، دنيا و آخرت، فرد و اجتماع و ماديّت و معنويت است.» با این تعبیر، فرهنگ اسلامی نیز شامل سه سطح و برش مفهومی است:
سطح اوّل: شامل مبانی توحیدی و حاکمیت الهی است که از طریق امامت تجلی مییابد.
سطح دوم: یعنی اصول، هنجارها و نمادها شامل مرزبندیهای اعتقادی است که شیعه را از غیر خود بازشناسی میکند؛ هم چنانکه در اصل تولّی و تبرّی نمود پیدا کرده است. اصل تولّی، امّت را برگِرد محور امامت شکل میدهد و اصل تبرّی از موجودیت آن در طول زمان و گذر حوادث حفاظت میکند و از نفوذ عناصر غیرخودی و به تعبیر دیگر منافقین، مشرکین و کفّار جلوگیری به عمل میآورد. این اصل، همانطور که در احادیث شریف معصومین(علیهالسلام) ذکر شده است به صورت هنجارها و بایدها و نبایدها برای شیعه مشخص میشود. بازنمود این اصول و هنجارها در مناسک و شعائری است که هرساله به صورت جمعی برگزار میگردد. با یادبودها، ایام سوگواری و اعیاد ائمه اطهار(علیهالسلام)، فرهنگ اسلامی از طریق تکرار در حافظة تاریخی شیعه ثبت، و از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است. از ترکیب سطح اوّل یعنی اصول و ارزشهای نظـری و سطـح دوم یعنی بـازشناسی آن در بستر تـاریـخ، سطـح سـوم یعنی رفتار شیعه و موضعگیری او در برابر حوادث پیش رو شکل میگیرد و تطبیق یا مصداقیابی با جریانهای فکری و سیاسی موجود صورت میپذیرد؛ به طور مثال در سنت سوگواری اباعبدالله(علیهالسلام) در ماه محرم و یا ادای فرائض ماه مبارک رمضان، شیعه و فرهنگ او هرساله در این سه سطح باز تعریف، و نسبت بـه حوادث و وقایع معاصر خود باز تفسیر میگردد.
الگوی قرآنی برونرفت از بحرانها و فتنههای سیاسی
توجه به آیـات 103 تا 112سورة مبارکة آلعمران در وضعیتهای گوناگون فتنههای اجتماعی در جامعة اسلامی، نکـاتـی حیاتی و درسهای آموزنـده در بردارد. تبیین و تحلیل این آیـات از اوضاع بیثبات و اضطراب جامعة اسلامی حیرتانگیز است. سُنتها و قوانینی که در این آیه برای برونرفت از بحرانها عرضه میشود، در قالب کلانِ «جامعهشناسي سياسي دين»، چارچوبی تحلیلی و دستافزاری استراتژیک برای حل تنازعات و اختلافات و همچنین ایجاد وحدت سیاسی و دینی فراهم میسازد. قرآن در آیة 103 میفرماید:
«و همگي به ريسمان خدا چنگ زنيد و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد آن گاه كه دشمنان يكديگر بوديد. پس ميان دلهاي شما الفت انداخت تا به نعمت او برادران هم شويد و بر لبة پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. خداوند اين گونه آيات خود را براي شما بيان ميكند تا هدايت يابيد.»
با مراجعه به تفسیرالمیزان و تفسیر نمونه در مییابیم که:
آیة قبل حکم فرد به تقوای الهی و حفظ گوهر ایمان و اسلام تا پایان عمر بود امّا این آیه در سپهر اجتماع معنا و مفهوم مییابد. خدای متعال در این آیه هم فرد و هم اجتماع را مأمور به فرمانبرداری کامل از خدا و چنگزدن به حبلالله یعنی کتاب و سنت نبوی میکند و گوشزد میکند که جامعه حتی در وضعیت عادی نیز بدون داشتن مربی در چاه تاریک جهالت و طغیانِ غرایز فرو میافتد؛ چه رسد به اینکه بحرانهای فکری و سیاسی گوناگون از هر سو به جامعة دینی هجوم آورد.
آیة کریمه میفرماید در چنین وضعیتی برای نجات از ورطة پراکندگی و تفرقه به ریسمان محکم الهی چنگ بزنید و از آن جدا و از یکدیگر متفرق نشوید. گواه آن، گذشتة خود شماست! امّا خدا در پرتو اسلام و ایمان، دلهای شما را به هم مربوط ساخت و به نعمت خود، شما دشمنان دیروز را برادران امـروز قـرار داد. دو بار آمـدن «نعمت»، گویای اهمیت موهبت «وحدت» است. به علاوه جامعة شما پیش از این بر پرتگاه آتش فتنهها بود و هر آن امکان سقوط و نابودی کامل آن بود امّا خدا شما را رهانید و تفرقة شما را به وحدت مبدل ساخت. همانطور که ملاحظـه گـردید، دو تفسیر گرانسنگ «الميزان» و «نمونه» از «حبلالله» به «كتاب و سُنت نبوي» تعبیر نمودهاند. (پوریوسف،182:1386)
از نگاه و منظری دیگر در کلام فقیه مبارز و عارف کامل آیتالله العظمی میرزا محمّدعلی شاهآبادی «احياء کننده و طراح نظام سياسي ولايي» و استاد عرفان و اخلاق حضرت امام خمینی(ره) در کتاب «شذرات المعارف»، صفحة 7 ذیل اصل اوّل و اصل دوم در مرام اسلامی، حبلالله به «نبوت و ولايت» تعبیر شده است که میفرماید:
«بسط معارف و حقايق ديانت در حدود ممالك اسلام كه به منزلة خيط (ريسمان) نبوت و ولايت و ارتباط به مقام مقدس ايشان و اجتناب از خلطه و آميزش با اجانب است كه فرموده: وَاعْتَصِمُوا بِحَبْلِ الله جَمعياً وَ لاتَفَرَّقُوا». (شاهآبادی،7:1380)
همانطور که ملاحظه میشود در توصیة آیتالله شاهآبادی نسبت به توجه به اصل اول، کلید واژه «خیط نبوت و ولايت» برای مفهوم «حبلالله» به کار رفته است. به بیان ایشان ولایت و نبوت ریسمانی است طولی که آسمان را به زمین پیوند میدهد و محور اصلی اجتماع اسلامی قرار میگیرد. ایشان با استفاده از ادامة آیۀ 103 به اصل دوم یعنی «خیط اُخوت» به معنی «ريسمان برادري» اشاره میکند.
توجه به تعبیرات و انتخاب هوشمندانة آنها از سوی ایشان نکتة بسیار بدیعی را برای خواننده مطرح میکند که تفسیر بیشتر آن در آیة 112 از سورة آلعمران آمده است که در ادامة مطلب به توفیق الهی به آن خواهیم پرداخت.
ایشان در اصل دوم مرام اسلامی به «خیط اخوت» میپردازد و میفرماید:
«توسعة اجتماعات مذهبی برای ارتباط و دوستی متدیّنین، به منزلة « خيط اخوت» است؛ چنانکه فرموده:
«و اذْکُرُوا نِعْمَتَ اللهِ عَلَیْکُم اِذْ کُنْتُم اَعْداء فَاْلِف بَیْنَ قُلُوبِکُم فَاَصْبِحْتُم بِنِعْمَتِهِ اِخْواناً»
تا با واسطه این دو خیط عرضی و طولی تحصیل لباس تقوی و جُندالله نموده و لشکر کفر و نفاق و فساد را از عالم قلع و قمع نمایند.»(همان:8)
همانطور که ملاحظه شد از دیدگاه ایشان جلوة قدسی و نورانی اسلام در عرصة اجتماعی و زمینی خود در دو ریسمان طولی و عرضی تنزیل، و تجسم مییابد. بنابراین تعبیر ایشان از «حبل من الله»، وجود «قرآن، امام و ولايت» است و منظور از «حبل من الناس» در آیۀ 103 ریسمان عرضی یعنی «امّت» است. در واقع پیوند برادری و ایجاد شبکههای اجتماعی و سازمانها و نهادهای تقنینی و اجرایی و تشکیل امّت، حول محور ولایت و امامت تبلور مییابد. با چنین ساختِ اجتماعی، نظام سیاسی آسیب ناپذیر میشود.
آیۀ 111 سورۀ آلعمران به مسلمانان نوید میدهد که در صورت تمسک به حبلالله و موهبت امامت و ولایت، دیگر مخالفان هرگز نمیتوانند به شما زیانی برسانند مگر آزاری اندک و آنچنان توخالی هستند که موقع نبرد خواهند گریخت و پیروزی نهایی از آن مسلمین است و هیچکس از آنها حمایت نمیکند چون برخلاف مسیر آفرینش حرکت میکنند؛ سپس آیۀ112، نظام سیاسی و تربیتی اسلام را در قالب محورهای یک مختصات تنظیم، و الگوی «امامت و امت» را تبیین میکند و دربارة فتنهگران و کسانی که سبب تفرقه، عداوت و اختلاف در جامعه شدند (آیات103و 105 سورۀ آلعمران)، میفرماید: «هرجا كه باشند، حتماً خوار و ذليلند مگر به ريسماني (پيوندي) از جانب خدا و ريسماني (پيوندي) از جانب مردم چنگ زنند.»[2]در این آیه آشکارا به اصحاب فتنه گوشزد میکند که شرط بازگشت به دامن اجتماع اسلامی، این است که بدون تابلو و هرگونه عنوانی که نشانه تمایز و استقلال دوباره آنها گردد در متن جامعه قرار گیرند؛
یعنی برای اینکه از دایرة ذلت و خواری خارج شوند باید در پرتو ولایت و امامت قرار گیرند و در اُمت غرق شوند. بنابراین «حبل من الله» به امامت یا ریسمان طولی و «حبل من الناس» به اُمت یا ریسمان عرضی تعبیر شده است و با پذیرش این دو محور، «لباس تقوي و جُندالله» بر جامعه پوشانده میشود و بر پایه و از طریق پوشش «تقوي» و رعایت قوانین الهی، پوشش و حصن «جُندالله» در مقابل کج اندیشان و قدرتهای بیگانه فراهم میگردد.
نقش محوری و ولایت فقیه در فرهنگ سیاسی شیعه در عصر غیبت
در باور شیعه، ولایت فقیه حلقه ارتباط مفهومی بین این دو محور امامت و امّت به شمار میرود. اساساً ولایتفقیه از طریق اعتقاد راسخ به مهدویت و هدایت جامعه در عصر غیبت قابل فهم است و این نکته برای دشمنان انقلاب از مدتها پیش آشکار شده بود.
«فرانسيس فوكوياما» استراتژیست و اندیشمند امریکاییِ ژاپنیتبار در کنفرانس بررسی سیاُمین سال پیروزی انقلاب اسلامی در «تلآویو» با اشاره به دو منبع الهامبخش در تفکر شیعه به نکته بسیار حساسی اشاره میکند. وی روح انقلابـی و استکـبارستیز شیعه را بـسـان پرندهای بـا بالهای سبز و سرخ میداند. وی بال سبز را نشانة «مهدويت» و بال سرخ را نماد «عاشورا» قلمداد میکند.
او میگوید این پرنده بر فضای خاورمیانه هر روز نفوذ خود را در جنبشهای انقلابی بیشتر میکند. و برای متوقف ساختن آن تنها باید قلب او، یعنی ولایت فقیه را نشانه گرفت و یادآور میشود که ولایت فقیه نقطة کانونی تفکر شیعه و پیوند دهندة دو آرمان «حماسة عاشورا» و «ظهور منجي» است. با بیاثر کردن ولایت فقیه، پیامدهای سیاسی عاشورا و مهدودیت نیز خنثی میگردد.
«انعكاس اين كنفرانس و محتواي آن به اذهان هوشيار و تيزبين مردم مسلمان ايران باعث شد تا حوادث پيش از انتخابات (در دورة اصلاحات) و به ويژه وقايع بعد از انتخابات را در پيوندي سامان مند با استکبار جهاني ارزيابي نمايد.»
در واقع برای فهم بهتر موضوع در تحلیل حادثة 9 دی باید به سطحی بسیار فراتر از گسترة جغرافیایی ایران و عملکرد جریانات سیاسی آن پا نهاد؛ به بیان دیگر این چالش باید ابتدا در سطح نظام جهانی و مصاف بین دو اندیشة «سكولار» برآمده از مدرنیته «و نگرش ديني» ارزیابی گردد و سپس به جریانها و تفکرات مخالف داخلی چشم دوخت.
در سطح تحلیل نظام جهانی، انقلاب اسلامی ایران ابتدا احیاء کننده دین و الهیات آزادی بخش در سطح جهان شده بود و با سیطرة فکری و نگرش هستیشناسی، انسانشناسی و معرفتشناسی غرب سکولار دست به گریبان شده است و بالاخره با هیمنه و سیطرة سیاسی و اقتصادی آن به مبارزه برخاسته است. بیدلیل نیست که فراز و نشیب جریانات سیاسی و اجتماعی ایران اسلامی بر جهتگیری جریان بیداری اسلامی در منطقه و موازنة قدرت در سطح جهانی اثرگذار است؛ چرا که رسالت شیعه به خاستگاه جغرافیایی و مرزهای سنتی اندیشة او باز نمیگردد بلکه حیات طیبه را، که قسط و عدل و عبودیت است در سپهر جهانی جستجو میکند.
نتیجهگیری
هم چنانکه جنگ سخت از طریق اشغال فیزیکی سرزمین و خاک حریف صورت میپذیرد در جنگ نرم، میدانِ رزم و عرصة درگیری، باورها و اعتقادات جامعه است. انقلاب اسلامی پس از عبور از مرحلة هجمة فیزیکیِ استکبار جهانی که در قالب «جنگ نیابتی» رژیم بعث عراق تجلّی کرد، وارد مرحلة جدید و پیچیدهتر جنگ نرم شد و از این زمان به بعد، هستة مرکزی باور ملّت مسلمان ایران را مورد هدف قرار داد.
این مقاله با بازشناسی مفهوم «هویّت» به این حقیقت اشاره کرد که «شیعه» با امام خود تعریف میشود و همچنان که در حدیث «سلسلة الذهب» بیان گردید، به اعتبار «امام» در «حصن الهی» وارد شده و در مقابل شدائد و شیاطین از خود محافظت میکند.
بر این اساس اندیشه و سامان شیعه، چه در عصر امام حاضر و چه عصر غیبت و حتی ظهور بر پایة دو محور عمودی و افقی یعنی «امامت و امّت» صورتبندی شده است و از طریق این ساختار مستحکم، تمامی سازههای اجتماعی، سیاسی، اقتصادی، حقوقی و حتی دفاعی خود را طراحی، تدوین و عملی میسازد.
هدف اصلی و غایی فتنة 88 در رویارویی با انقلاب اسلامی، ایجاد تردید و انکار نسبت به مفهوم «امامت» و در پس آن، ایجاد شکاف در امّت بود؛ فارغ از اینکه فرهنگ استراتژیک شیعه با تمسّک به دو گنجینة «عاشورا و مهدویّت»، امکان هر نوع تهدید آشکار و پنهان را از وی سلب کرده است.
«فرهنگ استراتژیک»ِ هر ملّت به مجموعه باورها، اعتقادات، ارزشها، هنجارها، نمادها و سمبلهایی اطلاق میشود که او را در مقابل هر تهدید داخلی و به ویژه خارجی محافظت میکند و امنیّت وی را موجب میگردد. در واقع فرهنگ استراتژیک، بخش نرمافزارِ تضمین کنندة امنیّتِ جامعه به شمارمی رود.
عاشورا در حافظة تاریخی شیعه، نماد هزینة سنگینِ سکوت جامعة مسلمان در برابر انحرافات بزرگ فرهنگی و سیاسی و شکستِ الگوی امامت و امّت است؛ و محرّم، مناسبتی برای بیعت دوباره به منظور جلوگیری از تکرار دوبارة این فاجعة تاریخی است.
اشتباه استراتژیک بلواگران و سکوت سران فتنه تحت حمایت استکبار جهانی در حمله و توهین به مراسم عاشورا به عنوان یک نشانگان و شاخص تهاجم به بُنمایة هویّت شیعه تلقی شد و به یکباره جنبش اجتماعی شیعه را در قالب موج جدیدی در 9 دی 88 به حرکت درآورد و یک بار دیگر حیات و بالندگی خود را در «عصر انتظار» به نمایش گذاشت.
منابع
قرآن کریم.
آیتالله قرهی، تقریرات درس آیتالله قرهی در درس «شذرات المعارف»، تهران، حکیمیه، مهدیه حضرت قائم(عج) 02/08/1390
پوریوسف، عبّاس، «خلاصه تفاسیر قرآن مجید» (المیزان، نمونه)، تحقیق و تلخیص، تهران: نشر شاهد چاپ سوم، 1386.
جعفری، محمّد تقی، «حکمت و مبانی سیاست در اسلام»، نشر بنیاد علامه محمّد تقی جعفری،1387.
زیبایی نژاد، محمّدجواد، «رأی من کو؟»، شیراز: مرکز نشر سنابل، تابستان1389.
شاهآبادی، آیتالله میرزا محمّدعلی، «شذراتالمعارف»، بنیاد علوم و معارف اسلامی دانشپژوهان. ناشر: ستاد بزرگداشت مقام عرفان و شهادت، 1380.
شیخ صدوق(ره)، «صفات الشیعه»، ترجمه و تصحیح دکتر امیر توحیدی، تهران، نشر منیر، چاپ سوم1389.
طباطبایی، سیدمحمّدحسین، «تفسیرالمیزان»، قم: دفتر انتشارات اسلامی، چاپ نهم، جلد اوّل، زمستان1376.
گیدنز، آنتونی، «جامعه شناسی»، ترجمه منوچهر صبوری، نشرنی،1373.
مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره.
[2]. «ضُرِبَتْ عَلَيْهِمُ الْذِّلَّةِ اَيْنَ ما ثُقِفُوا اِلّا بِحَبْلٍ مِنَ اللهِ وَ حَبْلٌ مِنَ النّاس وَ باوُ بِغَضَبٍ مِنَ الله وَ ضُرِبَتْ عَلَيْهِم الْمَسْكَنَةِ ذلِكَ بِاَنَّهُم كانُوا يَکْفُرُونَ بِاياتِ الله وَ يُقْتَلوُنَ الْاَنْبياءَ بِغَيْرِ حَق ذلِكَ بِما عَصَوا وَ كانُوا يَعْتَدُون.» (آلعمران/112)