به گزارش روابط عمومی بسیج اساتید فارس،
چکیده
بصیرت «گوهری» است که در همه زمانها و برای آحاد جامعه لازم است اما ارزش آن هنگامی دو چندان میشود که بر اثر غبار آلودگی، شناخت جبهه حق و باطل دشوار میشود. تاريخ اسلام گواه روشنی است بر اين كه یکی از عوامل ذلت مسلمانان، نداشتن بصيرت و شناخت كافی در تبعیت از امام و نایب امام در دوران غیبت معصومین (ع) بوده است.
ولايتمداری راستين جز با بصيرت به دست نمیآيد. امروز نيز تشكيل و استقرار نظام جمهوری اسلامی، دستاورد تبعیت از ولايت می باشد که با بصيرت امت مسلمان ايران به دست آمده است و در صورتی كه تبعیت از ولايت همراه با بصيرت ادامه يابد شاهد دستيابی به اهداف عالی انقلاب، امام و شهدای والا مقام خواهيم بود.
در این نوشتار بر آنیم تا نسبت بصیرت را با ولايتمداری و تبعیت از امام و نایب امام مورد بررسی قرار دهیم.
کلیدواژه ها: امام، نایب امام، بصیر، ولايتمداری، تبعیت
مقدمه
یکی از عوامل پیروزی و سربلندی ملت ها، بصیرت و شناخت صحیح واقعیت های موجود در هر عصر و زمان است، تنها راه نجات از فتنه ها و انحرافات، بصیرت است.
موضوع بصیرت درجامعه دینی به ویژه جامعه اسلامیجایگاه ویژه ای دارد
و پرداختن به آن از ضروریات حتمی چنین جامعه ای میباشد زیرا جامعه اسلامی به معنی
واقعی آن یعنی حاکم شدن احکام نورانی شرع مقدس و به یک معنا جاری شدن همه خیرها و
نیکویی ها در ابعاد فردی و اجتماعی جامعه است و به تحقیق استیلای حق و خیر، محو شر
و باطل را به دنبال دارد و این مهم هرگز مورد پسند و رضایت باطل و باطل گرایان
نخواهد بود.
به همین خاطر مقابله ای سخت و بی امان و رویارویی همیشگی بین حق و باطل و خیر و شر
برپا می
گردد. در این میان هرچه جبهه حق بر مبانی خود استوارتر و پایدارتر
بایستد, قطعاً هجمههای باطل و ترفندهای آن بیشتر و پیچیده تر خواهد شد. در همین
عرصه است که ضرورت وجود بصیرت مطرح میگردد.
بدیهی است ابعاد بحث بصیرت تنها محدود به بعد اجتماعی و سیاسی زندگی انسانی نمیگردد بلکه ضرورت آن در همه ابعاد فردی و اجتماعی انسان ونیز ابعاد اعتقادی و اخلاقی و فرهنگی و اجتماعی و... او رخ مینماید. از طرفی، بصیرت را نمیتوان صرف دانش و آگاهی معنا کرد، زیرا چه بسا دانشمندانی که در تشخیص راه حق از باطل، آن گاه که بر سر دو راهی قرار گرفته و یا در گرد و غبار فتنه گرفتار آیند درمانده گردند و توانایی رهایی از این حیرانی و سرگردانی را بدست نیاورند، در حالی که مهمترین اثر و کارکرد بصیرت، یافتن راه از بیراهه است.
بی تردید پی بردن و دریافت صحیح واقعیات از بین انبوه رخدادها و تحولات زندگی با توجه به سرعت آنها، تعدد فعل و انفعالات و پیچیدگی و درهم آمیختگی روابط علّی و معلولی زندگی اجتماعی، و ظهور و بروز پدیدههای مختلف اجتماعی و فرهنگی و...، مستلزم ژرفنگری و بصیرت است.
بصيرت در آموزه ها و فرهنگ قرآني، حالتي است كه به انسان توانايي درك درست حقايق و تحليل واقعيت ها را مي دهد. از اين رو آيات قرآني، به مسئله بصيرت از ابعاد مختلف پرداخته است؛ زيرا با بصيرت است كه آدمي موقعيت خود را مي سنجد و با تشخیص درست نسبت به آن واكنش مناسب نشان مي دهد.
بصیرت زمانی حاصل می شود که انسان به یک مؤلفه عمده و اصلی که قرآن کریم نیز به آن اشاره کرده است، متصل شویم یعنی ذکر و یاد خداوند متعال.
انسان مؤمن زرنگی و زیرکی دارد، دشمن را در هر زمان می شناسد و بر اساس شناخت مناسب خود تصمیم می گیرد. در میان جریان های موجود هر زمان باید دید امام و رهبر حق کیست و در کدام جبهه قرار دارد. باید حق را شناخت و جبهه ولایت حق اعم از امام معصوم و نایب امام را تشخیص داد تا بدخواهان و دشمنان حقیقت نتوانند باطل را در پوشش دین به ما تحمیل کنند.
بصیرت برای فرد و جامعه مسلمان بسیار ضروری است تا جایی که فقدان آن ضربات جبران ناپذیری در پی دارد. چنانکه امام خامنه ای می فرمایند:
«در زندگىِ پيچيدهى اجتماعىِ امروز، بدون بصيرت نمي شود حركت كرد. جوانها بايد فكر كنند، بينديشند، بصيرت خودشان را افزايش بدهند. معلمان روحانى، متعهدان موجود در جامعهى ما از اهل سواد و فرهنگ، از دانشگاهى و حوزوى، بايد به مسئلهى بصيرت اهميت بدهند؛ بصيرت در هدف، بصيرت در وسيله، بصيرت در شناخت دشمن، بصيرت در شناخت موانع راه، بصيرت در شناخت راههاى جلوگيرى از اين موانع و برداشتن اين موانع؛ اين بصيرتها لازم است» بيانات در ديدار مردم چالوس و نوشهر، 15/7/1388
مفهوم شناسي بصيرت
ریشه بصیرت از «بصر» است و معنایش علم به دیدنی هاست نه اینکه بینا و دارای چشم باشد، بلکه به معنای رؤیت قلبی و ادراک باطنی بوده و بینه و دلالتی است که به وسیله آن هر چیز آن طور که هست دیده می شود و کلمه بصائر جمع آن است.
بصيرت در لغت به معناي بینایی، بینش، دید عمیق، چشم درون، هوشیاری، یقین، حجت روشن، برهان قاطع و به عبارت دیگر نوعی آگاهی عمیق و گسترده است. و در اصطلاح، عبارت از قوه اي است در قلب شخص كه به وسيله آن حقايق امور و اشيا را درك مي كند، همان گونه كه شخص به وسيله چشم، صورت ها و ظواهر چيزها را مي بيند.
بصیرت را چشم بینای دل و نورافکن برای تشخیص راه درست از نادرست و تشخیص حق از باطل، چراغ راه و قطب نمای جهت حرکت نیز دانستهاند.
بصیرت یکی از صفات انسانی است که به ضمیر و دل او مربوط میشود. اگر بصیرت کامل گردد کمال انسانی و سعادت او را به دنبال دارد و به او کمک میکند تا در خط ولایت در برابر دشمن در صف حق و دارای تحلیل صحیح از اوضاع پیرامونی خویش گردد.
مفهوم و جايگاه ولايت
ولايت در لغت به معانی چندی از قبيل: نزديكی، تسلّط، قدرت، فرمانروايی، نصرت، محبت، عهدهداری كاری، حكم، زمامداری، سرپرستی و تصرف در اشياء و امور انسانها آمده است.
شايان ذكر است در اصطلاح دينی و قرآنی مراد از قرب، قرب معنوی است و شامل قرب و نزديكی مادی و مكانی نمیشود. بر اين اساس، نزديكی و پيوند قلبی يا محبّتورزی افراد به هم نوعی ولايتورزی است يا نزديكی به معنای تصرف در امور ديگری و تدبير آن، نوعی ولايت است. بندگی و پيوند معنوی با خدا و عشق و علاقه به او و اوليايش موجب (ولی خدا) شدن و در آمدن در ولايت او و سرپرستی امور انسان توسط خداوند و اوليای او میشود.
بنابراين، ولايت در نگاه اسلام با همه انواع و اقسامش كه در دو قسم تشريعی وتكوينی دسته بندی میشود و بالاصالة از آنِ خداست، قرب خاصی است كه با نوع يا انواعی از تأثير، تأثّر، تصرّف، عشق و محبت، سرپرستی، حاكميت ظاهری و باطنی و تكوينی همراه است و در يك تعريف ساده، عبارت است از رابطه مستقيم و بیواسطه ميان دو كس يا دو نهاد يا دو گروه، كه از جنس محبّت، رياست، حاكميت، تبعيت، تصرّف و مانند آن است.
ولايت از مهمترين و محوری ترين مسائل دينی و اعتقادی در اسلام به ويژه در مكتب تشيع است، بلكه از چنان جايگاه اعتقادی و غنای ارزشی و معنوی برخورداراست كه حقيقت و عصاره اصل دين به ويژه توحيد و خداپرستی و نيز حقيقت تدين و ايمان راستين به معتقدات اسلامی محسوب می شود؛ زيرا توحيد و ولايت يك حقيقتاند و يكی ظهور ديگری است، ولايت مجرای توحيد است؛ چون ولايت تنها به خداوند اختصاص دارد و بقيه موجودات كمالی به ويژه اوليای خاص الهی (پيامبران و اوصيايشان به ويژه پيامبر خاتم (ص) و امامان معصوم (ع)) همگی مجاری ومظاهر ولايت مطلقه و كليه ربوبیاند؛ چرا كه اطلاق (اللَّه ولی الذين آمنوا...) استثناپذير نيست و معنايش اين است كه ولی اللَّه شدن به طور مطلق وهميشه مشروط به ايمان و عمل است. از اين رو، رسول (ص) آينه است و نور ولايت الهی دروجود مقدس و نورانیاش جلوهگر است و از مجرای وجود او میتابد. امام و امامت نيز آينه ولايت تامّه و مطلقه الهی است.
بنابراين، ولايت، تجلی توحيد ربوبی، حاكميت مطلق خداوند و مالكيت بی چون وچرای او بر جهان آفرينش و نشانگر تحقق اراده تكوينی و تشريعیاش بر انسان و جهان است.
بصیرت؛ لازمهاقامه دین
از نگاه خاتم انبیاء (ص) نابینای واقعی کسی است که بصیرت نداشته باشد. چنانچه فرمود: «لیس الاعمی من یعمی بصره انما الاعمی من تعمی بصیرته» کور کسی نیست که چشمش نابینا باشد کور کسی است که بصیرت نداشته باشد.
در وصايای رسول اكرم (ص) به ابوذر آمده است: «يا اباذر؛ چون خداوند خواهد به بندهاى نيكى كند و خير و سعادت را نصيب او گرداند به وى بصيرت در دين و زهد در دنيا و آگاهى به عيوب خويش عطا كند»
در حدیثی از امام جعفرصادق (ع) نقل شده «أَلعامِلُ عَلی غَیرِ بَصیرَه کَالسائِر عَلی غَیرِ الطَّریق و لا یَزیدُه سرعة السِّیر إِلّا بُعداً» یعنی کسی که در کارها بصیرت ندارد، همانند شخصی است که در مسیر نادرست راه می پیماید و سرعت بیشتر هم باعث گمراه تر شدنش می شود.
انجام تمام فرائض و امور دینی بدون وجود بصیرت بی نتیجه است و البته در مواقعی نتیجه ای کاملا معکوس خواهد داشت. همانطور که امروزه گروه های تکفیری هرچه بیشتر فعالیت می کنند، بیشتر از صراط مسلمانی دور می شوند.
جبهه مقابل امیرالمومنین (ع) در جنگ صفین و خوارج در جنگ نهروان هم قرآن و نماز می خواندند. کسانی که قرآن را بدون بصیرت لازم می خواندند، در صفین فریب قرآن های بالای نیزه را خوردند. کسانی که نماز را بدون بصیرت لازم می خواندند، در نهروان در برابر امیرالمومنین (ع) ایستادند و کسانی که حج را بدون بصیرت لازم ادا می کردند، به تزویر حکومت آل زبیر گمراه شدند.
امام کاظم می فرمایند "تمام آگاهی ها و علوم بشری بر چهارپایه استوار هستند: شناخت خداوند، شناخت نعماتی که به مخلوقاتش داده است، شناخت آن چیزی که خداوند از ما می خواهد و شناخت چیزهایی که ما را از راه دین خارج می کند."
همه این چهار زمینه در کلمه بصیرت خلاصه می شود؛ طوری که انسان دارای بصیرت مراتب بندگی را درک کرده، والاترین نعمات که نعمت ولایت بوده را شناخته، مهم ترین انتظار خداوند یعنی اجرای دین الهی را فهمیده و عوامل انحراف از راه ولایت را نیز تشخیص می دهد.
امام خامنه ای با تاکید بر بصیرت همگانی در جامعه، آن را نشانه و يك بعد از زندگى مسلمان می دانند:
«بيشتر مردمى كه در كشورهاى پيشرفته هستند، درك و تحليل از مسائل سياسى ندارند و دولتها با تعصبهاى گروهى و حزبى و احيانا قومگرايى و ناسيوناليستى، آنها را به اين طرف و آن طرف مىكشانند و در ميدانهاى سياست، از آنها استفاده مىكنند. اما در اسلام اينگونه نيست. همين حالا در جامعهى اسلامى ما، مردم تحليل سياسى دارند و سياست را مىفهمند كه ما امروز در دنيا با چه كسى طرفيم و توطئهى استكبار جهانى و امريكا يعنى چه. مىفهمند كه چرا دشمن جنگ را بر ما تحميل كرده بود و چرا دايما از دشمن ما حمايت مىكردند اين، تحليل سياسى و يك بعد زندگى انسان مسلمان است.» 9/22/ 1368
و در سخنی دیگر ضرورت بصیرت را برای جلوگیری از شكست و فریب خوردگی مسلمانان مطرح فرموده اند:
«دانشمندترين دانشمندها را هم، اگر مغز و فهم سياسى نداشته باشند، دشمن با يك آبنبات ترش مىتواند به آن طرف ببرد؛ مجذوب خودش كند و در جهت اهداف خودش قرار دهد! چيزى كه امام حسن مجتبى عليهالسلام را شكست داد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. چيزى كه فتنهى خوارج را بهوجود آورد و اميرالمؤمنين عليهالسلام را آنطور زير فشار قرار داد و قدرتمندترين آدم تاريخ را آنگونه مظلوم كرد، نبودن تحليل سياسى در مردم بود. و اِلّا همه مردم كه بی دين نبودند. مردم تحليل سياسی نداشتند. دشمن يك شايعهای میانداخت، فوراً اين شايعه همه جا پخش میشد و همه قبول میكردند. چرا بايد اين جور باشد؟ اگر ملّت هُشياری لازم را داشته باشد شايعه دشمن مثل يخی است در زير آفتاب.
اينها آمدند پسر پيغمبر، پسر فاطمه زهرا، پسر اميرالمؤمنين (ع) را به عنوان خروج كننده بر امام عادل، كه آن امام عادل، يزيدبن معاويه است!! معرفی كردند و كارشان گرفت! آنها كه دستگاه حكومت ظالماند، دلشان هر چه میخواهد میگويند، چرا مردم باور كنند؟ چرا مردم ساكت بمانند؟ ... چرا امّت اسلامی كه آن قدر نسبت به جزئيات احكام اسلامی و آيات قرآنی دقّت داشت، در يك چنين قضيه واضحی، اين قدر دچار غفلت و سستی و سهل انگاری بشود كه يك چنين فاجعهای به وجود بيايد؟! اين مسأله انسان را نگران میكند. مگر ما از جامعه زمان پيغمبر و اميرالمؤمنين (ع) قرصتر ومحكمتريم؟» 8/12/1372
عاشورا آینه تمام نمای بصیرت
عاشورا از انحرافات و کج روی ها جلوگیری کرده و بینش افزایی می کند، به انسان بصیرت می دهد و راه را از بیراهه متمایز می سازد. حادثه کربلا آینه تمام نمای بصیرت ورزی خواص است. مثلا عباس بن علی و عمر بن سعد دو شخصیت نامی آن دوران و از جمله خواص هستند؛ اما تفاوت عمده این دو در جایی است که حضرت اباالفضل (س)، امان نامه امضا شده را رد می کند اما عمربن سعد به قیمت وعده خیالی مُلک ری، امام زمان خود را به قتل می رساند.
بصیرت حضرت عبّاس (س) سبب شد تا جبهه حق و امام زمان خود را بشناسد و نبود همین بصیرت در عمرسعد باعث شد تا از فریضه جهاد، نتیجه ای کاملا معکوس بگیرد و امام زمان خود را به شهادت برساند.
حضرت عباس علیه السلام دو درس به همگان آموخت؛ یکی بصیرت بود که لحظه ای امامش را تنها نگذاشت و دیگری ولایت پذیری حضرت است تا جایی که خود را سرباز کوچک امام حسین علیه السلام می دانست.
عاشورا حادثه ای معمولی نیست که اتفاق افتاده باشد و آن را به فراموشی بسپاریم؛ بلکه این اتفاق یک نقطه عطف در تاریخ است و یک نقشه راهی که آیندگان باید از آن درس بگیرند.
شناخت امام در هر جامعه مشخص کننده هدف و جهت حرکت است، اندک یاران امام حسین (ع) نیز با اینکه از شهادت خود در روز عاشورا باخبر بودند، اما همراه امام در قیام عاشورا حاضر و حماسه کربلا را خلق کردند.
تبعیت از امام و ولایت مهمترین عبرت نهضت عاشورا است؛ اگر امروز نسبت به امام خود معرفت و شناخت کافی نداشته باشیم، از قافله عاشورا عقب خواهیم ماند.
ولایت؛ محور و محک شناخت حق
ولايت در روايات معصومين (ع) پايه اصلی و شالوده اساسی آيين اسلام به شمار آمده است:
بُنِی الاِسْلامُ عَلی خَمْسٍ: عَلَی الصَّلَوةِ وَ الزَّكاةِ وَالصَّوْمِ وَالْحَجِّ وَ الْوِلايةِ وَلَمْ ينادِ بِشَی ءٍ كَما نُودِی بِالْوِلايةِ
اسلام بر پنج پايه نهاده شده: نماز، زكات، روزه، حج و ولايت؛ و برای هيچ كدام از اينها به مانندولايت فراخوانده نشده است!
راز اين موقعيت ويژه برای ولايت در ميان آموزههای اسلامی، در روايت ديگر از امام باقر (ع) آمده است و آن، نقش كليدی و محوری امام و حجت خدا در ميان مسلمانان است كه راهنمای دينی، تبيين كننده احكام و هدايت كننده مردم به سوی رستگاری دنیا و آخرت است؛ چرا كه اگر جامعه بدون رهبر و امام هدايتگر باشد راه به جايی نخواهد برد.
ولايت نه تنها در احكام اسلامی بلكه در اصول اعتقادی اسلام نيز نقش تعيين كننده دارد؛ زيرا اخبار زيادی وجود دارد كه میگويد توحيد و ايمان بندهای پذيرفته نمیشود مگر با ولايت ائمه (ع) ولايت در دين همچون توحيد ريشه در فطرت انسان دارد و در روايات اسلامی به اين حقيقت تصريح شده است. چنانكه در زيارت معتبر جامعه كبيره كه از امام هادی (ع) روايت شده در فرازهای مختلف آن از جمله در فراز زير به فطری بودن ولايت ائمه (ع) تصريح كرده است:
اَشْهَدُ اَنَّ هذا سابِقٌ لَكُمْ فيما مَضی وَ جارٍ لَكُمْ فيما بَقِی.
گواهی میدهم كه اين مقام (ولايت و امامت) برای شما ائمه (ع) از پيش (پيش از آفرينش موجودات وانسان) سابقه داشته و در آينده (تا ابد) هم جاری و باقی خواهد بود.
بنابراين، ولايت با آن جايگاه والا، معنای ژرف، گستره وجودی و نفوذ معنویاش درحيات مادی و معنوی موجودات جهان و به ويژه انسان، همچون خونی در رگهای حياتی موجودات و انسان جريان داشته و حيات معنوی و ايمانی او را معنا میبخشد و به همين دليل، انسان دورمانده از باور به ولايت از حيات حقيقی قرآنی بازمانده و ازسعادت و رستگاری اخروی محروم است.
بصیرت در اندیشه سیاسی
بصیرت در اندیشه سیاسی معادل «بینش» به کار رفته و به الهاماتی اطلاق میشود که رفتار آدمی را تبیین و تعیین میکند و انسان را از ظواهر به اعماق و باطن رهنمون میسازد.
دانش بشر که از راه حواس و عقل حاصل میگردد انسان را به کشف واقعیات (آنچه که هست) رهنمون میسازد اما راه دستیابی به حقایق (شامل آنچه که باید باشد) بینش انسانهاست. از آنجا که دانش انسان و روشهای رسیدن به آن محدود است و انسان را ناگزیر به پذیرش واقعیتها مینماید این بینش آدمی است که به او روشها و منزلگاه شرایط مطلوب (حقیقت) را نشان میدهد.
بینش سیاسی بر دانش و روش در سیاست مقدم است زیرا این بینش است که معیار و ملاک انتخاب موضوعات مورد تفکر پژوهشگر و روش مناسب درست اندیشیدن را به او یاد میدهد و بدون داشتن بینش منسجم و هدفمند، کوشش برای شناخت و تبیین پدیدهها و فراگردهای سیاسی بیثمر میباشد.
کسب دانش سیاسی بدون ارتقای بینش سیاسی برای فهم پدیدههای سیاسی و اجتماعی کافی نیست و فایده چندانی در بر ندارد زیرا دانش به طور مستمر در حال تحول است در حالی که بینش، ظرفیت و قالب انسجام یافتهای دارد که ترجیحات، گرایشها و ارزشهای هر فرد را مشخص میکند.
روشها مسیر درست اندیشیدن را به ما نشان میدهند ولی این بینش است که منظور غایی از برآوردن فکر را ترسیم و تعیین میکند.
بینش انسان به او کمک میکند تا واقعیات جهان را پذیرفته اما تسلیم آن نشود و به جای برخورد جبریگرایانه به توانمندی بشر در تغییر شرایط از بود به مطلوب بیندیشد. البته انسانها در بینش خود یکسان دیده نمیشوند برخی سطحی نگر و ظاهربین، خودبین و کوتهنظر و اسیر تعصبات جزمی و در مقابل عدهای جهان بین و دوراندیش هستند.
بینش نیز چون دانش برای تکوین مراحلی دارد. مرحله اول بینش همان غرائز و احساسات و قوه عقلانی است. بینش در مرحله دوم متآثر از معرفت علمی و برداشتهای دینی است. و در مرحله سوم آدمی را به کمال میرساند و دارنده خود را که «انسان کامل» نام دارد به نقطهای میرساند که میبیند آنچه را که دیگران میدانند.
براین اساس از منظر علم میان دانش و بینش رابطه علی و معلولی وجود دارد چنانچه میتوان گفت: «دانش مولد بینش است و بصیرت مولود آگاهی و دانستن.»
امام خمينى (ره) فرموده اند: «هميشه با بصيرت و با چشمانى باز به دشمنان خيره شويد و آنان را آرام نگذاريد كه اگر آرام گذاريد، لحظهاى آرامتان نمىگذارند». (صحيفة نور، ج 21، ص 109)
امام خامنه اى نیز مىفرمايد:
«... پاكيزگى، پارسايى، پاكدامنى، آگاهى، روشنبينى، روشنفكرى و آشنايى با مسائل جامعه و جهان، پايههاى اصلى است. ممكن است انسان، عالم و باتقوا هم باشد، اما چون دنيا را نمىشناسد، سرش را پايين بيندازد و راه بيفتد؛ يك وقت ببيند مقدار زيادى از جاده دور شده است. ما چنين اشخاصى داشتهايم؛ آدمهاى خيلى خوب، مؤمن و عالم؛ اما خط جبهه را گم كردهاند. وقتى انسان قطبنما نداشته باشد، راه را زود گم مىكند. اغلب شما جوانها دوران جنگ را درك نكردهايد. در جبهه، انسان زود راه را گم مىكند؛ يك وقت خيال مىكند كه دارد به طرف دشمن تيراندازى مىكند؛ اما چون درست جهتيابى نكرده، مىبيند بهطرف نيروى خودى دارد تيراندازى مىكند! ما كسانى را ديديم كه به جاى اينكه تيراندازى معنوىشان را بهطرف دشمن بكنند، لولههاى توپخانهشان را طرف جبههى خودى گرفتند و تا هر جا كه توانستند، جبههى خودى را كوبيدند! در دوران مبارزات، ما اين را ديديم و علت هم بر اثر ناآگاهى است. بايد آگاهى كسب كنيد. روشنبينى و روشنفكرىتان را نگه داريد و اراده و همت و خستگىناپذيرى را در خود حفظ و تقويت كنيد.»
بيانات در ديدار طلاب و اساتيد مدرسه علميه آيةالله مجتهدى 21/03/1383
رابطه بصیرت و تبعیت از ولایت
در خصوص مفاهیم ولایت مداری و بصیرت و ترتب بصیرت بر ولایت مداری با مطالعه آیات سوره کهف، در می یابیم که حضرت خضر علیه السلام به حضرت موسی علیه السلام می فرماید که "تو هرگز نمی توانی همپای من صبر کنی و چگونه می توانی بر چیزی که به شناخت آن احاطه نداری صبر کنی" و حضرت موسی می فرماید "ان شاءالله مرا شکیبا خواهی یافت و در هیچ کاری تو را نافرمانی نخواهم کرد" ولی به رغم این که حضرت موسی بر اساس وحی می دانست که حضرت خضر بنده عالم و خوب خداست و با این که به او قول داد از او نافرمانی نکند ولی به دلیل عدم شناخت صحیح از مسئله، نتوانست پای بیعت با خضر بایستد و این نشان بزرگی است از اهمیت بصیرت و شناخت.
اگر بصیرت و شناخت نباشد، حتی اگر امام معصوم در دسترس باشد، بازهم نخواهیم توانست بر بیعت مان استوار بمانیم و به همین دلیل است که تفکر، شناخت و بصیرت در اسلام تا این حد، مهم شمرده می شوند. تا بصیرت نباشد از حق تبعیت نمی شود و بر این اساس می توان گفت، کسی که اهل بصیرت نباشد حتی اگر در رکاب امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف هم باشد، ممکن است به راحتی دچار لغزش و سقوط شود.
نکته مهم دیگری در این آیات وجود دارد و آن "تقدم بصیرت بر صبر است" و این مصداق همان سخن حضرت علی علیه السلام نیز هست.
در جنگ صفين پس ازنیرنگ عمروعاص و برسرنیزه کردن قرآن، عدهاي از اعضاي سپاه اميرالمؤمنين (ع) از جنگيدن با سپاه شام خودداري كردند با اين بهانه كه آنها هم مسلمان هستند و به نماز و روزه پايبندند و از حق حرف ميزنند.
حضرت علي (ع) درخطبه 172 نهج البلاغه خطاب به اين عده فرمودند: «وَ قَد فُتِحَ بابُ الْحَرْبِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَ اَهْلِ الْقِبْلَه ولا يَحْمِلَ هذَا الْعَلَمِ اِلَّا اَهْلُ الْبَصَرِ وَ الْصَّبْرِ وَالْعِلْمِ بِمَواضِعِ الْحَقِّ» درِ جنگ ميان شما و اهل قبله (مسلمانها) باز شده است. اين پرچم را تنها كساني ميتوانند بر دوش بگيرند كه اهل بصيرت و پايداري و آگاه به مواضع حق باشند؛
طبق این روایت، بصیرت، مقدمه و لازمه صبر و استقامت است و اگر کسی بدون بصیرت بخواهد استقامت کند، مقاومتش پایدار نخواهد بود.
براين اساس، در تفكر اسلام ناب محمدی (ص)، ولايتمداری و تبعیت از امام و نایب امام بدون بصيرت و هوشمندی معنا و مفهوم درستی ندارد زیرا بصیرت قطب نمای ولايت پذيری و دشمن شناسی صحیح است.
پذيرش ولايت ولی و حجت خدا توسط مردم و گردن نهادن به حاكميت و ولايت او ضرورت دارد؛ زيرا پذيرش ولايت اوليای الهی، برابر است با پذيرش ولايت خدا و ورود در مسير صراط مستقيم هدايت و رستگاری.
اين جاست كه رابطه ناگسستنی ميان ولايتمداری و بصيرت، آشكار میشود؛ زيرا بدون معرفت و درك درست از ولايت و شناخت دقيق جايگاه ولايتمداری آنان، نمیتوان به درك و شناخت درستی از خدا دست يافت و شالوده يك ايمان راستين و استوار را پايه ريزی كرد.
پيوند ميان توحيد و ولايت چنان عميق و ناگسستنی است كه امام رضا (ع) در حديث مشهوربه (سلسلة الذهب) در مسير راه طوس، در شهر نيشابور، از اجداد طاهرينش تا رسول خدا (ص) و او از جبرئيل و جبرئيل از خداوند متعال نقل كرده كه فرمود:
كلمه توحيد (لااله الااللَّه) دژ استوار و پناهگاه امن و نجات بخش من است و هر كس در آن داخل شود، نجات میيابد. اما توحيد با شرائطش و امامت من نيز از شرائط آن است.
جمله آخر از امام رضا (ع) است و نشان از اهميت ولايت و ولايتمداری ائمه (ع) دارد كه بدون آن توحيد نيز كارساز نيست. بررسی افكار و عقايد مسلمانانی كه از ولايت ائمه (ع) دورماندهاند نشان میدهد كه آنها به خاطر دور ماندن از تعاليم آسمانی ائمه (ع) به ويژه تعاليم توحيدی، دچار بدفهمی و گمراهی شده و از اسلام ناب محمدی (ص) محروم گشتهاند.
ولايتمداری بدون شناخت كافی و بصيرت، معنا و مفهوم حقيقی خود را نداشته و در باور قلبی و ايمانی و رفتار بيرونی انسانهای مسلمان ولايتمدار، آثار مطلوب و سودمند خود را به جای نمیگذارد و چه بسا كه شخص را به سعادتمندی و رستگاری حقيقی نرساند.
مروری بر تاريخ نهضت انبيا و به ويژه تاريخ پرفراز و نشيب اسلام، گويای اين واقعيت است كه ماجراهايی همچون ماجرای گوساله پرستی بنی اسرائيل، همراهی نكردن عموم بنی اسرائيل با حضرت عيسی مسيح (ع)، ماجرای جيش اسامه در روزهای آخر عمرپيامبراكرم (ص) و كارشكنی در اعزام لشكر به جنگ توسط افراد مدعی مسلمانی، هجران و غم بی پايان علی وفاطمه (ع)، شهادت مظلومانه حسن و حسين (ع)، انزوای سياسی ساير ائمه (ع) و...همگی از بی بصيرتی و نداشتن درك و تحليل سياسی درست از سوی مدّعيان مسلمانی ودين داری سرچشمه میگيرد؛ و اين تاريخ گذشته، عبرت و درسی برای ماست که بايد با دقت و بررسی دقيق آن، راه آينده را با بصيرت پيدا كنيم و ادامه دهيم.
بصيرت و تحليل درست از مسائل، نياز ديروز، امروز و فردای ما و همه مسلمانانِ ولايتمدار است و بلكه امروز از ديروز ضرورت آن بيشتر احساس میشود، چرا که پيچيدگی فهم مسائل، دشواری تشخيص حق از باطل و آميختگی ماهرانه راست و دروغ با تبليغات رنگارنگ و رسانه های متعدد، بیشتر از گذشته است.
توضيح آن كه در عصر غيبت امام معصوم (ع) هم، ولايت و ولايتمداری هرگز تعطيلی ندارد، پيروزی انقلاب اسلامی و تشكيل نظام مقدس جمهوری اسلامی ايران بر محوريت ولايت فقيه، راه ولايتمداری را برای پيروان اهل بيت (ع) به ويژه در ايران اسلامی هموار كرده است؛ زيرا ولايت فقيه، تداوم بخش ولايت و امامت ائمه (ع) در دوره غيبت است و طبق دلايلِ عقل و نقل، اطاعت از ولی فقيه واجد شرايط، همچون امام خمينی و امام خامنهای، اطاعت از امام معصوم (ع) است.
اکنون باید با شناخت حقیقی ولایت فقیه که نائب امام زمان (عج) در دوران غیبت کبری است، در مسیر ارزشها و آرمان های اسلام ناب محمدی (ص) حرکت کنیم.
نتيجه گيری
بصيرت همان روشنایی دید و مشاهده افق های روشن از تاریک است که سبب می شود جامعه اسلامی در دوران فتنه به سلامت، میادین فتنه را پشت سر بگذارد. صاحب بصيرت كسي است كه بتواند در هنگام بحران ها و فتنه هاي اجتماعي، حق را از باطل تشخيص دهد و موضع مناسب با آن را اخذ كند و در سياهي فتنه ها و تاريكي آن بتواند با نور معرفت و تقواي الهي، مسير خويش را بشناسد و در آن مسير حركت كند.
از مباحث گذشته، نتايج زیر به دست آمد:
ولايت عصاره ايمان به خدا و دين داری راستين است؛
بین بصیرت و تبعیت از ولایت و امام معصوم و نایب امام، رابطه نزدیکی وجود دارد و ولايتمداری زمانی معنا و مفهوم درستی خواهد داشت و نتايج مطلوب را به جای خواهد گذاشت كه بابصيرت كافی همراه باشد؛
خسارتهای جبران ناپذير امّت مسلمان در تاريخ اسلام و بویژه تاریخ معاصر عمدتاً ناشی از بی بصيرتی بوده است؛
امروز نيز در صورتی كه به ولايتمداری همراه با بصيرت در عمل پايبند باشيم، به اهداف والای اسلام و انقلاب دست خواهيم يافت. چنانكه پيروزی انقلاب و برپايی نظام اسلامی ايران و پيروزیهای بعدی در جنگ هشت ساله تحميلی و وقايع ديگر انقلاب تاكنون و رسيدن به پيشرفت علمی و فناوری، رهاورد ولايتمداری هوشمندانه و بابصيرت امت مسلمان ایران بوده است.
منابع:
پایگاه اینترنتی مقام معظم رهبری
نشريه حصون-شمـاره 22 - ولايتمداري و بصيرت ديني
نشریه معرفت شماره 47
عوامل بصیرت از نگاه امام علی (علیه السلام)