غربيها با تفسير موسع از توافق هستهاي تغيير رفتار تا تضعيف موقعيت ايران را هدف قرار دادهاند
به گزارش تنویر ،
امريكاييها روح برجام را به گونهاي تفسير ميكنند كه گويي همه
رفتارهاي پسابرجام ايران در عرصه منطقهاي و بينالمللي بايد تحت مديريت
غربيها باشد و آنچه امريكاييها نميپسندند را طرف ايراني نبايد در فرايند
تحولات منطقهاي انجام دهد.
«تغيير رفتار ايران» پرتكرارترين
عبارتي است كه مقامات غربي به عنوان روح برجام از آن ياد ميكنند يا
گزارههاي ديگري مانند «برجام توانست امنيت و صلح منطقهاي را به ارمغان
بياورد» را بارها به عنوان روح توافق هستهاي مطرح ميكنند.
در
حالي هفته گذشته جان كري وزير امور خارجه پيشين امريكا ادعا میکرد برجام
روح ندارد كه باراك اوباما و وندي شرمن و ساير مسئولان دولت سابق امريكا
بارها از ايران خواستند تا به روح برجام پايبند بماند. جان كري ميگويد:
«من شنيدهام كه رئيسجمهوري امريكا گفته است روح توافق هستهاي ايران نقض
شده است، روح توافقي وجود ندارد. توافقي وجود دارد كه بر مسئله هستهاي
متمركز است و در حال ارائه نتايج (مدنظر) است.»
رئيسجمهور
سابق امريكا در كنفرانس خبري در حاشيه نشست امنيت هستهاي واشنگتن بيان
ميكند: «نكته ديگري كه من ميگويم و آن هم مهم است، رفتار خود ايران براي
اطمينانآفريني از امن بودن اين كشور جهت انجام تجارت است. در توافقي مانند
اين، اولويت اول من... نگراني اول من... اين بود مطمئن شوم كه ما برنامه
هستهاي آنها را متوقف كنيم و اينكه مواد (هستهاي) كه آن موقع داشتند و به
آنها زمان گريز كوتاه ميداد، انتقال داده شوند. اين اتفاق افتاده است و
من هميشه گفتهام نميتوانم قول بدهم ايران از فرصت فراهم شده در اين رهگذر
براي ورود مجدد به جامعه بينالملل استفاده كند. ايران تا كنون متن توافق
را رعايت كرده اما روح توافق، مستلزم اين است كه ايران به جامعه جهاني و
شركتها سيگنالهايي بفرستد مبني بر اينكه اقدام به انجام طيفي از اقدامات
تحريكآميزي كه شركتها را هراسان ميكند، نخواهد كرد.»
معناي واقعي امريکاييها از روح برجام
زماني
ميتوان فهم بهتري از تفسير امريكاييها از روح برجام داشت كه گفتههاي
جان كري در گفتوگو با نشريه فارين افرز چند ماه بعد از امضاي برجام را نيز
به ياد آوريم كه وي بيان ميكند: «من اميدوارم ايران به مرور زمان به نحوي
سازنده به جامعه ملل بازگردد و براي باثباتتر كردن منطقه و به ارمغان
آوردن صلح به مناطقي كه به آن نياز دارند، تلاش كند.»
اوباما به
نيويوركتايمز (تنها چند ساعت پس از امضاي برجام) نيز ميگويد: «تركيب يك
مسير ديپلماتيك... پيامي روشن به ايرانيها فرستاد مبني بر اينكه شما بايد
رفتار خود را به طور گسترده تغيير دهيد و اينكه اگر شما به اقدامات تهاجمي
و بيثباتكننده خود ادامه دهيد، ما از متحدان خود حفاظت ميكنيم.»
تضعيف ايران؛ هدف غايي
آنچه
مهم ميباشد اين مسئله است كه امريكاييها روح توافق هستهاي را آغاز يك
ريل ميدانند كه نهايتاً بايد به تضعيف اقتدار ايران منتهي شود، به همين
دليل است كه انديشكدههاي معتبر امريكاييها با تحليل موضعگيري مقامات
مختلف دولت قبل و فعلي امريكا تفسير موسعي از روح برجام ارائه داده و از
«ايمنسازي اسرائيل» تا «رسيدن به ايران استانداردسازي شده در حوزههاي
مختلف» را به عنوان اهداف نهايي برجام عنوان ميكنند.
انديشكده
رند در همين رابطه مينويسد: « قطعاً اسرائيل با نهايت دقت به نظاره چگونگي
اجرا شدن برجام خواهد نشست اما پيوسته آمادگي خود را در صورت به خطر
افتادن مواضع و منافع خود و امريكا در مقابل ايران حفظ خواهد كرد. بدنه
امنيتي اسرائيل به اندازه اِليت سياسي آن نسبت به برجام بدبين نيست اما
ابعاد نگاه منفي آن نسبت به خود ايران يكي است.»
اين
انديشكده در مورد فضاي پسابرجام نوشت: اسرائيل در حال افزايش روزافزون
توان بازداري خود در مقابل ايران در فضاي پسابرجام است. امريكا ميتواند طي
دهه آينده اطلاعات مناسبي از ميزان همكاري ايران با برجام در اختيار
مقامات اسرائيلي بگذارد يا جلسات اطلاعاتي منظم در زمينه فعاليتهاي
غيرهستهاي ايران با آنها برگزار کند (بالاخص برنامه موشكي ايران) يا
مارتين اينديك نايب رئيس انديشكده بروكينگز در اجلاس سابان بيان ميكند:
«برجام باعث شد امنيت اسرائيل بيشتر شود... اين توافقنامه به شدت
جنجالبرانگيز بود اما امروز حتي شديدترين منتقدان شما ميتوانند ببينند
كه دستكم براي يك دهه آينده، اسرائيل با اين توافق از امنيت بيشتري
برخوردار خواهد شد» يا نتانياهو در مصاحبه با برنامه «60 دقيقه» شبكه
«سيبياس» ميگويد: «گزينههايي كه در پسابرجام داريم بسيار بيشتر از چيزي
است كه تصور ميكنيد.
خيلي بيشتر. در مورد آنها
با ترامپ صحبت خواهم كرد... راههاي مختلف براي لغو كردن اين [توافق] وجود
دارد. «پنج چيز» در مورد لغو برجام در سر دارم. تنها چيز خوبي كه توافق با
ايران داشت، اين بود كه دولتهاي عربي و اسرائيل را به هم نزديكتر كرد.
از ديد آنها اسرائيل ديگر يك دشمن نيست، بلكه متحدي در نبرد با اسلام نظامي
است، چه با جريان شيعه تحت رهبري ايران، چه با جريان سني تحت رهبري داعش»
يا بنياد امريكايي هريتج نيز تلاش ميكند هدف برجام را اينگونه تبيين كند:
«حركت ترامپ به سمت تضعيف قدرت ايران و اجراي سختگيرانه برجام است». «ميشل
دوج» كارشناس دفاع موشكي، مدرنسازي تسليحات هستهاي و كنترل سلاح در مركز
اليسون بنياد هريتج به عنوان تحليلگر سياست دفاعي و راهبري در عرصه مطالعات
سياست خارجي مشغول به فعاليت است كه در زمينه برجام با ذكر دلايلي عنوان
ميكند هدف نهايي امريكا از ريلي كه با برجام تعبيه كرده تضعيف ايران در
تمام عرصههاست.
گزارش مشترك دو انديشكده امريكايي
«كارنگي» و «مركز امنيت امريكاي جديد» كه تحت عنوان «مهار، اِعمال و تعامل»
و با حضور جمعي از پژوهشگران اين دو مؤسسه نگاشته شده تأكيد زيادي بر
برجام به عنوان يك «نقطه آغاز راه» است كه ساير سياستهاي ضدايراني غرب جهت
مقابله با ايران بايد بر پايه آن استوار و نهايي شود.
گزارشي
كه اين دو مؤسسه گردآوري و منتشر كردهاند نشان ميدهد گفتههاي باراك
اوباما مبني بر روح برجام (تغيير رفتار ايران) كاملاً منطبق بر واقعيتهاي
صحنه است و بر همين اساس ميتوان تشديد اقدامات ضدايراني امريكا – اروپا را
در دوران پسابرجام مورد تجزيه و تحليل دقيق قرار داد.
به
بيان بهتر علت تامه تشديد رفتارهاي ضدايراني مقامات ايالات متحده و
كشورهاي اروپايي آن است كه جمهوري اسلامي ايران تحت فشار غربيها از ساير
حقوق بديهي خود (از جمله توسعه توان دفاعي) صرف نظر كرده و در مقابل
خواستههاي غربي ناچار به پذيرش مذاكرات مجددي شود كه خروجي آن همانند
برجام تعطيلي حداقل بخشهایي از صنعت موشكي است كه پيامد قطعي آن تضعيف
اقتدار جمهوري اسلامي است.
«ويليام برنز» رئيس كارنگي و «ميشل
فلورنوي» مديرعامل مركز امنيت امريكاي جديد در مقدمه بيان ميكنند: «اگرچه
حفظ و اجراي مؤثر برجام ضروري است اما نبايد پايان راه ديپلماسي در برخورد
با ايران باشد.» برنز و فلورنوي همچنين يادآور ميشوند: «توافق هستهاي
صرفاً آغاز اين راه است: سنگبناي يك استراتژي گستردهتر و بلندمدتتر است
براي جلوگيري از دستيابي ايران به سلاح هستهاي و تضعيف و مقابله با
رفتارهاي تهديدآميز ايران، از زرادخانه روبهگسترش موشكهاي بالستيك اين
كشور گرفته تا استفاده خطرناك آن از نيروهاي نيابتي منطقهاي و تا نقض حقوق
بشر در داخل اين كشور.»
همچنين در ادامه
ميآورند: «اين گزارش، عناصر كليدي چنين استراتژياي را تشريح ميكند؛
استراتژياي قوي و واقعگرايانه براي امريكا تا دست برتر را در مقابل دشمني
داشته باشد كه اگرچه «سه متر هم قد ندارد»، اما [قدرتمند و] ترسناك است.
اين گزارش، به دولت امريكا توصيه ميكند تا همچنان به اعمال سختگيرانه
توافق هستهاي، تعبيه اين توافق در يك استراتژي گستردهتر منطقهاي با
استفاده از همه عناصر قدرت امريكا به منظور محدود كردن توانايي ايران در
دخالت در امور داخلي شركاي منطقهاي واشنگتن يا تهديد اسرائيل و تعامل با
ايران با هدف جلوگيري از بروز تنشهاي ناخواسته، تفهيم نگرانيهاي عميق كاخ
سفيد درباره رفتارهاي داخلي و خارجي ايران، حل مشكل غرب [و پايان]
محدوديتهاي هستهاي برجام و آزمودن فرصتهاي پيشبرد منافع مشترك، ادامه
دهد.»
اقدامات ضدايراني يک هدف را دنبال ميکند
برداشت
صحيح و قطعي از جهتگيري سياستمداران غربي و گزارشهای دامنهدار
انديشكدههاي غربي آن است كه در دوران پسابرجام جهت وادار كردن ايران به
تغيير رفتار( به عنوان روح متبوع آنها از برجام) چند اقدام اساسي بايد مورد
توجه قرار گيرد كه لازم است دستگاه سياست خارجه جهت مقابله با اين سياست
چندبعدي رفتار مناسبي را اتخاذ کند. اين سياست چندبعدي كه ميتواند ايران
را وادار به تغيير رفتار كند «نقض مستمر برجام و عدم انجام تعهدات»، «وضع و
اجراي قوانين تحريمي جديد»، «متهم كردن ايران به رفتارهاي ضدقواعد
بينالمللي در منطقه»، «تحريك كشورهاي همسايه عليه ايران» و «چالشسازي
براي ايران به بهانههایي نظير حمله موشكي يمن به رياض» است.