شنبه ۲۹ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۰۶:۰۰:۰۱
کد خبر: ۲۹۷۳۶
تاریخ انتشار: ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۲:۵۰
مقدمه
در بهمن ماه 1357 هنگاميكه انقلاب اسلامي پا به عرصه ي وجود گذاشت با توجه به تصوير جديدي كه از انقلاب ارائه نمود، تعجب جهانيان را به گونه اي برانگيخت كه همه ي نظر ها را معطوف خود ساخته و تحليل و تفسير بسياري از تحليلگران سياسي را دچار تغييرات اساسي نمود.
در ميان تمامي ويژگي هايي كه اين تحول عظيم به دنبال داشت، نقش برجسته ي سه عامل دين، رهبري و حضور فعال، پرشور، فراگير و قدرتمند مردم به عنوان مهمترين و مؤثر ترين عوامل پيروزي انقلاب، از اهميت فوق العاده اي برخوردار مي باشد. مبارزه با استكبار، مبارزه با ظالم، دفاع از مظلوم، عدالت خواهي و حق طلبي و ياري ستم ديدگان نيز از ديگر ويژگي هاي اين انقلاب مردمي به شمار مي روند.
در واقع همين ويژگي ها بود كه انقلاب اسلامي را از ساير انقلاب ها متمايز ساخت و سبب گرديد از همان ابتداي كار، دشمني هاي پنهان و آشكار عليه نظام نوپاي ايران اسلامي آغاز گردد. اما هم چنانكه انتظار مي رفت معمار و بنيانگذار كبير انقلاب اسلامي حضرت امام خميني(ره) با تبيين استراتژي بزرگ مردم محوري و تعيين نقش مردم در مشاركت برأي سازندگي كشور و دفاع از دستاوردهاي انقلاب اسلامي، با صدور فرمان تاريخي خود مبني بر تشكيل ارتش 20 ميليوني، يكي از مستحكم ترين و قوي ترين نيروهاي دفاعي را قبل از شروع رسمي هرگونه تهديد، در برابر دشمنان نظام ايجاد نمود، به طوريكه اين تشكل مردمي به راحتي توانست به عنوان يك نيروي بازدارنده مناسب و قوي در برابر هزاران تهديد و توطئه ي دشمن در شرأيط مختلف وارد عمل شده و به مقابله ي مؤثر با تهديدات دشمن بپردازد.
حضور بسيج در طول 8 سال دفاع مقدس تنها بخشي از نقش آفريني اين نيروي عظيم مردمي محسوب مي شود. زيرا اين سازمان مردمي بزودي و همگام با حضور فعال در جنگ موفق شد قابليت هاي متعدد خود را برأي حضور در عرصه هاي مختلف به اثبات رسانده و با انجام مأموريت هاي گوناگون و در عين حال متنوع، مفهوم جديدي را از نظامي بودن ارائه نموده و به يكي از گسترده ترين سازمان هاي موجود در كشور كه دائماٌ در حال رشد و توسعه مي باشد، تبديل شود.
توسعه ي متوازن بسيج در ابعاد مختلف، اين توانمندي را در بسيج ايجاد نموده است كه به راحتي بتواند خود را با موقعيت هاي مختلف و نيازمندي هاي متفاوت كشور تطبيق دهد. انعطاف پذيري نيز، از اين سازمان مردمي، يك مجموعه ي چند منظوره و كاملاً متمايز با ديگر سازمان هاي نظامي و با پتانسيل بسيار بالا برأي ورود مقتدرانه در عرصه هاي مختلف از جمله مباحث فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي، دفاعي و امنيتي به وجود ارد.
به عبارات ديگر اين ره آورد به آن معنا خواهد بود كه بسيج نه تنها در تمام شرأيط آمادگي لازم برأي دفاع نظامي از دستاوردهاي انقلاب اسلامي را خواهد داشت بلكه توانمندي لازم به منظور دفاع در تمامي عرصه ها، بخصوص عرصه ي فرهنگي و جنگ نرم كه در حال حاضر مهمترين مسئله و ضرورت جامعه تلقي مي شود را نيز در خود ايجاد نموده است.
اين رويكرد يعني گرأيش حضور و عرصه ي جنگ نرم بمنظور دفاع در برابر تهاجمات بي وقفه ي دشمن نيز از اهميت فوق العاده اي برخوردار است و همانند گذشته حضور منسجم و پرشور نيروهاي مردمي را مي طلبد.
اين مجموعه تلاش دارد تا ضمن معرفي اجمالي يادگار ماندگار حضرت امام خميني(ره) (بسيج مردمي) و ساختار ستادي سازمان ارتش بيست ميليوني، ضمن افزايش آگاهي هاي عمومي، زمينه هاي لازم را برأي سرعت بخشيدن به روند توسعه و تكميل اين نياز حياتي كشور فراهم و مردم عزيز ايران اسلامي را با فرأيند توسعه و تكامل بسيج بيش تر آشنا نمايد.
اين مجموعه تلاش مي كند در اين برهه حساس تاريخ انقلاب برأي آشنايي بيش تر به بسيج و افزايش آگاهي عمومي نسبت به يادگار ماندگار حضرت امام خميني(ره) نگاهي اجمالي به تاريخچه و سير تكوين بسيج در دوره هاي مختلف انقلاب داشته باشد و گذري به كاركرد ها و عملكردهاي عمده آن بنمايد.





تاريخچه
سال 1342، يعني سال شروع مبارزات مردمي عليه رژيم پهلوي به رهبري امام خميني (ره) سال آغاز بسيج بشمار مي رود. در انديشه اسلامي امام (ره)، بسيج كردن مردم، لازمه انقلابي است كه حركت هاي اوليه آن از 15 سال قبل، آرام آرام و با برنامه اي صحيح و حساب شده سير مي كند. برنامه صحيح امام (ره) عبارت از اين بود كه پرچم مبارزات را برافراشت و برأي نگهداري آن ابتدا افراد خاص را بسيج كرد يعني علما و طلاب حوزه علميه را برأي مبارزه آماده ساخت و اعلام كرد مبارزيني كه بايد پايه هاي انقلاب و بسيج را استوار سازند، هم اكنون در گهواره هستند. 
خواصي ازياران امام (ره) كه درس بسيج كنندگي مردم را از معلم خود آموخته بودند در انديشه سازمان دادن مردم و ايجاد حركت ها و جنبش هاي مردمي خود، به دور هم جمع مي شوند، مشورت مي كنند كه اگر انقلاب اسلامي به رهبري امام (ره) به پيروزي برسد امام چه كار بايد بكند ؟ آيا بر نيروهايي تكيه خواهد كرد كه در اختيار رژيم قبلي بودند ؟ يا از نو و بنيادي، نيروي مسلح جديدي را تشكيل مي دهند ؟ اگر راه كار اول عملي شود، چه خواهد شد و اگر راه كار دوم به نتيجه برسد، چه خواهد شد ؟ هر كسي يك نظري داشت نظر ها جمع شد شهيد حجه الاسلام محمد منتظري (مصاحبه كننده سوال كرد اين واقعه در چه سالي بود ؟ حجه الاسلام رحماني گفتند سال 1351 يا 1352 در نجف اشرف اين بحث ها انجام گرفت) گفتند من مي خواهم نتيجه جلسه را خدمت امام عرض كنم و از امام رهنمود بگيرم. ايشان رفتند خدمت امام و گفت ما چنين بحثي داشتيم و هر يك از دوستان نظري داشتند، فلاني اين را مي گفت، فلاني آن را مي گفت و … امام در پاسخ چنين انديشه اي فرمودند: من اشتباهي را كه آقاي دكتر مصدق مرتكب شدند به هيچ نحوي مرتكب نخواهم شد. آن ها به زاهدي و دوستان ايشان، به زاهدي تانك سوار اعتماد كردند و اين خطا بود به حول و قوه الهي برأي حفظ نظام و سرزمين ملت شريف ايران بسيج را راه خواهم انداخت ” (مصاحبه اختصاصي با حجه السلام محمد علي رحماني مسئول وقت بسيج مستضعفين و نماينده ولي فقيه در نيروي انتظامي ج. ا. ايران )
اولين جرقه تشكيل بسيج در نجف اشرف ايجاد مي شود، در شرأيطي كه رهبر بسيج و بسيج گران واقعي همگي در خارج از كشور و در تبعيد به سر مي برند و در حالي كه هنوز حدود 7 سال به پيروزي انقلاب اسلامي باقي مانده است كلمه زيباي بسيج از انديشه امام خارج مي شود و بر سر زبان آمده و در جمع عده اي از بسيجيان واقعي بيان مي شود. همين جمع در نجف اشرف پس از اينكه انديشه بسيج سازي مردم را مي شنوند، جلسه را ادامه مي دهند كه چگونه بسيج راه بيفتد؟ 
در سال هاي بعدي يعني 53، 54، مبارزين و گرو هاي انقلابي عليه رژيم پهلوي، فعاليت گسترده اي را انجام مي رسانند برخي از گروه ها انشعاب پيدا مي كنند قيام مسلحانه رونق بيشتري مي گيرد، جنبش هايي دانشجويي در دانشگاه هاي تهران و شهر هاي بزرگ اتفاق مي افتد و در اين ميان گروه هاي اسلامي اعم از مجاهدين انقلاب، مؤتلفه اسلامي، فدائيان اسلام، مجاهدين خلق قوي تر از گروه هاي ماركسيستي و ليبراليستي عمل مي كنند و در نتيجه فشار رژيم عليه نيروي انقلابي و اسلامي بيش تر مي شود، دستگيري ها و تبعيد ها بيش از گذشته انجام مي گيرد. و مبارزات عليه رژيم به صورتي تشكيلاتي و حزبي و گروهي صورت مي گيرد كه هدايت ورهبري آن توسط كساني انجام مي گيرد كه پس از پيروزي انقلاب اسلامي در صدرمسئوليت هاي انقلابي قرار مي گيرند و مورد تائيد امام خميني (ره) واقع مي شوند. يعني رهبران انقلاب به سمت انديشه هاي تشكيلاتي پيش مي روند و در صدد بر مي آيند تا حزبي يا گروهي را ايجاد كنند و يا از گروه هاي انقلابي حمايت كنند ولي انديشه امام در اين برهه از تاريخ انقلاب و تاريخ بسيج انديشه اي ناب و بر گرفته از استراتژي دفاعي رسول الله (ص) است كه تأكيد بر توده مردم و آحاد ملت دارد. 
حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام در اين خصوص مي گويند: 
" من فكر مي كنم ريشه اين پديده بزرگ را بايد در افكار اسلامي امام و آن تفكراتي كه ما در مورد اتكا به مردم و دفاع مردمي و حضور مردم در صحنه با برداشت از مباني اسلامي قرآني و فقهي داشتيم اين تفكر در همه دوران مبارزه بوده قطعاً شما بي اطلاع نيستيد كه امام در مورد دوران مبارزه هميشه تكيه شان بود بايد مسائل را با مردم حل بكنند. با احزاب و گروه ها گاهي كارمي كردند ولي همانجا هم به آن ها مي گفتند كه بالاخره شما هم بايد مردم را جذب بكنيد شورأي مبارزه اي هم كه امام داشتند اين بود كه بالاخره طلبه ها، و عاظ در مساجد و مراسم با مردم سر كار داشتند مردم را آگاه مي كردند، هر وقت مطلبي داشتند با مردم در ميان مي گذاشتند … قبل از اينكه ما حكومتي داشته باشيم و مبارزاتمان به پيروزي برسد [اين انديشه ] در تفكرات امام بوده است. حالا ما شايد چون جوان تر بوديم بيش تر به فكر تشكيلات و نظم امور بوديم اما ايشان زياد هم به تشكيلات اهميت نمي دادند آن طبيعت مردم و آگاهي عمومي برأيشان مهم بود. ما اين 10-15 سالي كه بعد از شروع مبارزه، با امام سر كار داشتيم تو مبارزه، تا آخر هم ايشان در اين تفكر ماندند. 
بعد از 15 خرداد (1342) شما گروه هاي سياسي را مي بينيد. گروه هاي مخفي تشكيل مي شوند به تدريج گروه هاي مسلح و مبارزه مسلحانه پيش مي آيد اين ها را امام (ره) نفي نمي كردند كه بگويند نباشد ولي هيچ وقت هم به اين ها اتكا نمي كرد باز نجف هم كه بودند ارتباطي كه اگر هم داشتند با اين طور چيز ها ارتباط نداشتند، با واسطه هايي ارتباط داشتند كه توده هاي مردم را بسيج كنند” (مصاحبه اختصاصي با حجت الاسلام هاشمي رفسنجاني) مطالعه روي ديدگاه هاي امام راحل (ره) نشان مي دهد كه ايشان اعتقادي به تشكيل احزاب و گروه هاي سياسي كه باعث فاصله گرفتن از مردم و بدنه اجتماع شود، نداشتند ولي اين بدين معني نيست كه امام برنامه اي برأي تشكل ها نداشته باشند بلكه برنامه ريزي صحيح و قوي يكي از ويژگي هاي اداره حكومتي ايشان بوده است و بدون برنامه منسجم حركتي را آغاز نكرده و يا تشكل را بوجود نياورده اند. 
يك نكته حساسي در ديدگاه امام (ره) بايد روي آن شناخت پيدا كنيم سپس متوجه مي شويم وجود دارد و آن فرمآن هايي است كه امام بعد از پيروزي انقلاب اسلامي يكي پس از ديگري برأي تشكيل برنامه هاي مختلف و نهاد هاي مختلف دادند برنامه ريزي شده در تفكر و انديشه امام بوده است. اينطور نبوده كه في البداهه حضرت امام (ره) تشخيص بدهند همين الان بايد كاري انجام شود بنابرأين بايد اين حكم داده شود يا اين دستور صادر شود و برأي تشكيل بسيج مستضعفين يا كميته ها كه پس از پيروزي انقلاب تشكيل شده اند يا فرمان تشكيل سپاه پاسداران و حتي حساب 100 حضرت امام (ره) كه هر كدام از اين ها اگر دقت شود يك فرم زيبايي برأي تكميل و تدوين حكومت را دارد شكل مي دهد. وقتي با دقت نگاه كنيم مي بينيم كه حضرت امام (ره) قبلاً در اين قضايا دقيقاً يك برنامه ريزي دارند يا شايد خودشان نوشتارش را داشته باشند ولي ما اين را از روش رفتاري امام مي بينيم. نكته ديگر اينكه هر جا بحث از حكومت اسلامي كردند، يك طرف قضيه مردم را در نظر داشتند، همه جا مي گويد حكومت و مردم يعني يك دستشان مسئله حكومت را دارد تدوين مي كند و حكومت ولايي را عرض مي كنم و سمت ديگر مردم را توي دستشان انسان لمس مي كند. ” 
در انديشه امام راحل، همواره دو نكته اساسي در سر لوحه مبارزه وجود داشت كه به روشني قابل ديدن است نكته اول اينكه مبارزه برأي ايجاد يك حكومت و حاكميت صورت گيرد و نكته دوم اينكه حكومت بايد ماهيت اسلامي داشته باشد و حاكميت مردم اساس حكومت اسلامي است. شايد بتوان گفت يكي از دلايل طولاني شدن مبارزه عليه رژيم پهلوي همين نكته باشد كه هر نوع مبارزه بايد بر پايه حضور مردم و با آگاهي آحاد جامعه صورت گيرد. ارتباط حضرت امام در خارج از كشور با ايران، بدون واسطه تشكيلاتي و حزبي صورت مي گيرد و به گونه اي با مردم سرو كار دارد كه حتي شخصيت هاي انقلابي كه در درون كشور مبارزه مي كردند، كمتر توانستند پابه پاي انديشه امام (ره) راه بروند و گاه تلاش مي كردند تا بجاي بسيج مردمي، بسيج حزبي و بسيج تشكيلاتي را جايگزين كنند كه امام (ره) (مصاحبه اختصاص با سر كار خانم دباغ (حدبدچي)) هرگز آن را نپذيرفتند. 
روند شكل دهي و تأسيس بسيج در انديشه امام خميني (ره) روبه رشد و كمال حركت مي كند. اين انديشه به مرور زمان در افكار اطرافيان امام و كساني كه در مبارزه با ايشان همراه بودند، رسوب مي كند. وقتي امام وارد ايران شدند و شب ها و روز ها يكي پس از ديگري به سوي فجر و پيروزي سپري مي شد. يكبار ديگر جمله زيباي بسيج در دوران تاريك شاهنشاهي نور افشاني مي كند. گويا بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران برأي سازماندهي مردم و جهت دهي به حركت هاي مردمي برنامه اي دارند تا به محض پيروزي، جنبش ها فروكش نكند و حركت هاي خود جوش و جوشش هاي همگاني به هر طرف روانه نشود. 
" از مرحوم شهيد حجه الاسلام محلاتي شنيدم وقتي كه از 12 بهمن سال 57 امام وارد ايران شدند و علما، شخصيت ها و بزرگان برأي ملاقات به تهران مي آمدند و در مدرسه علوي با امام ديدار مي كردند يكي از رؤساي انجمن حجتيه خدمت امام رسيدند و گفتند ما 15 هزار جوان آماده و خوب تربيت كرديم كه فرزندان امام زمان هستيم و برأي اداره دولت آينده در اختيار شما قرار مي دهيم. امام فرمودند من نياز به آدم هاي مارك دار ندارم، همه جوانان اين كشور، فرزندان و سربازان امام زمان (عج) هستند. بعد از قول دك تر بروجردي (داماد حضرت امام) نقل مي كند كه بعد كه به خانه آقا رفتيم گفتم آقا شايد نيرو هاي خوبي داشته باشند شما همه اين ها را رد كرديد. امام به آقاي بروجردي فرمودند " من در انديشه تشكيل بسيج ام ” (مصاحبه با حجه الاسلام رحماني)
مطالب فوق به خوبي نشان مي دهد كه امام خميني (ره) از سال 1341 و شايد قبل ازآن در انديشه تشكيل حكومت اسلامي به سبك و روش كه رسول گرامي اسلام (ص) آن را پياده نموده اند، بودند. برأي تشكيل حكومت اسلامي شرأيط و زمينه هايي احتياج داشت. تأكيد برحضور مردم و مردمي كردن قيام و انقلاب، استراتژي مدون رهبر انقلاب بوده است. عدم اتكا به احزاب و گروه هاي اسلامي و انقلابي و تاكيد بر علما و بزرگان، به ويژه اصحاب و ياران انقلاب بر اين نكته كه به مردم اعتماد كنيد و اعتقاد داشته باشيد، در واقع برأي تحقق شرأيط واقعي استراتژي حركت مردمي است. 
تفكر بسيج و سازماندهي مردم برأي برپايي انقلاب و شايد مهمتر از آن، برأي تداوم و استمرار انقلاب اسلامي از همان زمان در برنامه ريزي بلند مدت امام (ره) جايگاه مهمي داشت. ابراز اين تفكر در سال 42 و سپس در سال 1351 يا 52 وجمله " من در انديشه تشكيل بسيج ام ” در دهه فجر انقلاب اسلامي بهترين شاخص و گويا ترين نشانه برابر برنامه ريزي دقيق و صحيح معمار انقلاب اسلامي در تأسيس بسيج انقلاب اسلامي است. 
امام خميني (ره) در انديشه تشكيل بسيج، دردوران مبارزه يعني در مقطع يك و نيم دهه قبل از پيروزي انقلاب اسلامي در سه موقف و ايستگاه مبارزاتي، بسيج را طرح مي كنند. در نقطه آغازين يعني سال 1342، اشاره اي تلويحي به بسيج دارند و آن اينكه ياران من در گهواره اند. در سال 1351، در نجف اشرف، وقتي ياران ايشان طرحي ارائه مي كنند، ايشان همه ذهن ها را به سمت تشكيل بسيج سوق مي دهند و برأي جلوگيري ازارتكاب اشتباه استراتژيك نهضت هاي گذشته، پديده بسيج را ضامن و بيمه كننده مي دانند، اين ابراز صريح و روشن بسيج در اواسط مبارزه اتفاق مي افتد و در موقف سوم، در روز هاي واپسين مبارزه و نهضت جمله اي بيان مي شود كه نقطه عطف تشكيل بسيج در جمهوري اسلامي ايران بشمار مي رود. 
وقتي كه مبارزات انقلابي به رهبري امام (ره) به پيروزي رسيد، گروه ها و احزاب زيادي همراه امام حركت كردند و در برپايي انقلاب سهم داشتند، كه به طور كلي سه گروه يا سه طبقه از گروه ها و احزاب قابل ذكرند گروه هاي اسلامي، گروه هاي ملي متمايل به انقلاب اسلامي و گروه هاي چپ (گروه هاي ماركسيستي و غير اسلامي) كه در ميان آنان فقط گروه هاي اسلامي برأي اداره كشور و تداوم انقلاب قابل اعتماد بودند. شايد از همين روي بوده است كه امام خميني (ره) هيچ گروه و حزبي را تأييد نكرده اند به گفته آقاي هاشمي رفسنجاني " اجازه تشكيل حزب خواستيم ايشان موافقت نكردند ” (مصاحبه با هاشمي رفسنجاني) و آقاي رحماني در اين زمينه مي گويد: " امام سياست عمومي اش مبتني بر جنگ مسلحانه نبود، تكيه اش بر سازمان ها و گروه ها نبود، با اينكه بسياري از سازمان هاي داخلي، حتي گروه هاي مبارزسياسي و حتي نظامي مسلح در كشور به عنوان مبارزه با رژيم طاغوت شكل گرفت و چه بسا هم مورد حمايت روحانيت بود يعني خود ما آن روز برأي مبارزين اعلاميه پخش مي كرديم …. اما حضرت امام همه اين مسائل را ديدند و بسياري هم به بنده پيغام آوردند كه مثلاً اين گروه ها را اين مسلحين را كه اينقدر باعث جلب توجه عامه جوان ها شدند آن ها تأييد شوند امام هرگز تأييد نكردند حتي احد ي را ” (مصاحبه با آقاي رحماني)
مشي امام در قبل از پيروزي انقلاب عدم اتكا به احزاب و گروه ها و تأكيد بر مردمي كردن مبارزه بوده است و در برهه پس از پيروزي نيز اين مشي استمرار پيدا كرد. به رغم اينكه گروه هاي زيادي در پيروزي انقلاب سهم داشتند و گروه هاي متعددي نيز پس از پيروزي تشكيل شده اند و يا اينكه در صدد تأسيس و راه اندازي بودند، اما هيچ انعطاف وتغيير اساسي در انديشه امام برأي اداره حكومت اسلامي بوجود نيامد. بلكه انديشه اي مالامال از مسئوليت پذيري مردم در اداره جامعه داشته اند. بنابرأين وقتي به فاصله يك روز پس از پيروزي انقلاب، كميته انقلاب اسلامي به عنوان يكي از مردمي ترين نهاد ها (در مقطع اوان پيروزي) و سپس جهاد سازندگي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تأسيس مي شود كه هر كدام برأي پاسخگويي به نياز هاي اساسي و ضروري انقلاب ايجاد شده اند. كه ويژگي مشترك تمامي نهادها، مردمي بودن آن به حساب مي آيد، اندك زماني سپري نمي شود كه ضرورت تشكيل بسيج احساس مي شود. 
" امام درانقلاب و اداره كشور، مبتني بود بر حضور و كمك گرفتن از مردم يعني از طريق كمك هاي مردم همه كار ها را به اجرا در آوردن، در زمان انقلاب هم همين است، اصلا مردم را مورد خطاب قرار مي دادند، برأي تشكيل يك نهاد مردم مورد خطاب قرار مي گرفتند، بعد يكي هم قرار مي دادند كه كار را پيگيري كند در جريان پاوه كه سقوط كرد، آنجا باز مردم را خطاب قرار دادند كه بايد اين كار را بكنيد. در قبل از انقلاب، در واقع حضور مردم و كار ها از طريق مردم انجام دادن، ديدگاه امام بود چون يك نهاد و سازمان و تشكل خاصي وجود نداشت، معمولا به صورت غير متمركز و مستقيماً مورد خطاب قرار مي دادند مجري اش هم علما وكساني بودند كه جدا جدا به امام وصل بودند. امام مي خواستند در واقع هر حادثه اي، هرفتنه اي و هر چيزي را با حضور سازمان يافته مردم حل و فصل كنند ”. (مصاحبه با سردار سيد حجازي – فرمانده نيروي مقاومت بسيج)
 ضرورت تشكيل بسيج
________________________________________
در سير تكوين بسيج، شايد اين ابهام برأي برخي بوجود آيد كه با وجود گروه هاي اسلامي و انقلابي، اولا، تشكيل و تأسيس گروه هاو نهاد ها ي مردمي، پس از انقلاب اسلامي، فعاليت نهاد و دستگاه هاي دولتي ثانيا، حضور يكپارچه مردم در پيروزي انقلاب، رفراندوم جمهوري اسلامي ايران (98. 2 در صد رأي به جمهوري اسلامي) ثالثا، چه نيازي به تشكيل بسيج بوده است ؟
برأي پاسخ به اين مطلب، ابتدا استناد مي كنيم به بيان بنيانگذار جمهوري اسلامي ايران كه در انديشه تشكيل بسيج بوده اند و اين برنامه حتمي امام (ره) بوده كه از سال ها قبل روي آن فكركرده بودند لذا مي بايستي چنين تشكلي راه اندازي مي شد تا مقصود احياگر اسلام حاصل مي شد تا پايه هاي انديشه هاي دفاعي مردمي در زمينه هاي انقلاب اسلامي استوار مي گشت. سپس اشاره مي كنيم به شرأيط و وضعيت سياسي – اجتماعي ايران انقلابي كه به طور حتم نيازمند بسيج سازي مردم و سازمان دادن به آحاد مردم برأي اداره انقلاب و كشور بوده است. 
دليل اين ادعا اين است كه بسيج مستضعفين پس از تشكيل نهاد هاي اساسي مردمي شكل گرفته است يعني قبل از آن كميته انقلاب اسلامي، جهاد سازندگي، سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و … تأسيس و راه اندازي شده بودند فعاليت اين نهاد ها نشان داده است حداكثر بخش كوچكي از انقلاب و جامعه را تضمين مي كند. فعاليت بخشي گونه هر يك از نهاد ها از يكسوي و وضعيت نيمه بوركراسي حاكم بر آن تا حدي موجب جدايي مردم از آنان مي شد از سوي ديگر، رفته رفته اين ذهنيت را بوجود آورد كه هيچكدام از آن ها نمي توانند نمونه كاملي از حضورمردم در صحنه باشند و اجتماع آنان نيز نمي تواند نشانگر كامل از آحاد مردم باشد. 
" وقتي كه انقلاب پيروز شد، امام كه آمدند ديگر مسئوليت اداره كشور و درگيري با دولت هاي مقتدر دنيا و حضور احزاب مخالف در كشور كه خيلي فراوان بودند جبهه ملي بود، اين ها همه آمدند جمع شدند، آن هايي كه سال ها بيرون رفته بودند، برگشتند، نهضت آزادي بودكه ما هر دو آنرا در دولت موقت بكار گرفتيم، منافقين، 10، 20 گروه چپي از انواع كمونيست ها بودند و گروه هاي ديگري تشكيل شده به سرعت، كردستان حزب دمكرات راه افتاد، احزاب همه فعال شدند و توده اي ها كه خيلي عقب رفته بودند اواخر دوران شاه و نيروهايشان را هم در دستگاه (پهلوي) پخش كرده بودند و تسليم شده بودند، وارد شده بودند در تشكيلات زمان شاه صدا و سيما توي خيلي كار هاي فرهنگي داخل شده بودند، گروهي هم كه خارج بودند، همه برگشتند، امام احساس كردند كه ديگر حالا مواجهيم با تشكيلات، تشكيلات سياسي و خيلي از آن ها هم نظامي بودند كه غارت كرده بودند اموال ارتش را، كلانتري ها را، ديگر ما با يك دولت طرف نبوديم، از دولت هاي خارجي بودند عليه ما ولي داخل اينطور چيز ها بود، زمينه آشوب هم در جاهايي بود. مثلاً خوزستان، مثلاً بلوچستان، كردستان و تركمن صحرا همه اين ها هم بود زمينه آشوب حتي در اذربايجان و اين مسائل كه مطرح شد، خيلي هم خودش را نشان داد امام بسيج را اعلام مي كنند ”. (مصاحبه با هاشمي رفسنجاني)
از ديگر شرأيط و زمينه هايي كه موجب شد مسئله بسيج يك امري حتمي در دستور كار صيانت انقلاب و مردمي كردن آن قرار گيرد، حضور گروه هاي غيرانقلابي و به عبارت مناسب تر غير اسلامي و نفوذ آنان در دل جوانان و قشر فعال كشور كه خطر فاصله و جدايي ميان توده مردم و دولتمداران انقلابي بسيار زياد بوده است. 
" امام زود متوجه شدند كه نمي شود با اين افكار ديمي توده اي، در مقابل اين تشكيلات كه مردم را صيد مي كنند و مي گويند مي خواهيم با عموم مردم حرف بزنيم ولي اين ها رفتند توي دل مردم و از راه هاي خاص خودشان هم وارد شدند. هم مطبوعات داشتند برأي خودشان، روزنامه ها، مجله ها و امثال اينها، خوب اين رفته رفته توده را از پا در مي آورد. اين يك دولت كه نبوده، دوره شاه خوب مردم خود به خود با رژيم شاه بد بودند، اما گروه ها هر كدام يك بخشي را صيد مي كردند. روز افزون هم بودند. مي خواهم بگويم كه اينجا يك انعطافي در افكار امام، آن افكار ناب اسلامي كه داشتند، تكيه برمردم، يك چيزي به آن اضافه شد و آن اينكه ما هم احتياج به تشكيلات داريم كه اين تشكيلات يك محورش همان حزب جمهوري اسلامي بود كه به ما اجازه دادند خوب پيش از انقلاب حتي اعضاي شورأي مركزي را تعيين كرده بوديم. يعني آشنايي داشتيم و شناسايي كرديم به ما اجازه دادند كه حزبمان را شروع كنيم يك قدم بعدي كميته ها خودشان تشكيل شدند، كميته هاي انقلاب، امام تأييد كردند، فرمانده گذاشتند برأيش، مردم جمع شدند سپاه را تشكيل دادند كه سپاه هم خوب قبل از بسيج است در همان ماه هاي اول تشكيل شده خيلي زود جبهه ملي، نهضت آزادي و منافقين در اين فكر بودند يك چيزي هم تشكيل دادند ولي خوب اين كه امام تشكيل دادند شورأي انقلاب تائيد كرد اين سپاه فعلي شد تا در همين 7-8 ماه بحث مي شد همه اين ها باز گروه بودند چيزي كه تو دل مردم برود و توده مردم را تشكيلاتي بكند، تفاوت مي كرد يك چيزي جايش خالي بود ايشان چون فكر بسيج را داشتند اما بسيجي كه تشكيلاتي نداره، بسيج كه هر وقت مي خواستند فرمان مي دهند و مردم بيايند صحنه، چون اين فكر نمي توانست كارأيي داشته باشد در آن زمان، فكر تشكيلات بسيج افتادند و ارتش 20 ميليوني به اين شكل، فكر شده بعد از انقلاب است. قبل از انقلاب ريشه فكر است ايده فكر است مبنا هماني بود كه عرض كردم ولي اينكه تشكيلاتي درست بكنيم اين مال بعد از انقلاب است، در همين فاصله 7-8 ماه ايشان به اين نتيجه رسيدند ”. (مصاحبه با هاشمي رفسنجاني)
علاوه بر شرأيط و زمينه هاي سياسي و اجتماعي انقلاب كه باعث گرديد. بسيج مستضعفين تشكيل شود و ضرورت آن احساس شود، مسئله اساسي و مهم دفاع مبتني بر مردم وغيرنظاميان و دفاع توسط غيرحرفه اي هاست. اين مسئله در هنگام تشكيل بسيج يك امر واقعي نبود ولي به عنوان يك مسئله بازدارنده و به عبارت به تر يك موضوع پيشگيرانه مطرح بود كه در صورت حمله آمريكا، استراتژي، دفاع جمهوري اسلامي ايران استراتژي دفاع مردمي است كه درديدگاه امام خميني (ره) جاي ويژه اي رادر بر مي گيرد. لذا امام در روز چهارم آذر ماه 1358 در جمع پرسنل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، خطر حمله آمريكا را جدي دانسته و گفتند شما با يك قدرتي مواجه هستيد كه اگر غفلت بشود مملكتتان از بين مي رود. غفلت نبايد بكنيد و در ادامة سخنانشان تشكيل ارتش بيست ميليوني را با اين عبارت كه همه جا بايد اين طور بشود كه يك مملكت بعد از يك چند سالي بشود يك كشوري با 20 ميليون جوان كه دارد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد. بيست ميليون ارتش داشته باشد و بدينوسيله ارتش بيست ميليوني آغاز گرديد. (صحيفه نور، جلد 11، ص 121)
" راجع به ديدگاه امام در تشكيل بسيج، دو عامل باعث شد، تا امام به بسيج اشاره كنند، يكي اينكه امام دفاع را يك وظيفه عام مردمي مي دانند وآيه واعدو الهم مااستطعتم من قوه آيه بسيج است، حالا آرم سپاه است يعني همه مردم موظف به آمادگي برأي دفاع هستند. قطعا امام توجه داشتندكه بايستي در جامعه اسلامي تحقق پيدا كند، همه مردم آموزش هاي نظامي را ببينند و آمادكي دفاعي را داشته باشند. دومين مطلب اين است كه ما آن موقع (اوايل انقلاب) فقط كميته هاي انقلاب اسلامي داشتيم كه مردمي هم بود ولي در مساجد و افراد خاص، عموم مردم نبود. سپاه را داشتيم سپاه هم از جمع شدن چند تا از نهاد سياسي و انقلابي تشكيل شده بود و باز برمي گشت به افراد خاص، عموم مردم نبود يعني قبل از فرمان امام هيچ حركت وسيع مردمي بر آمادگي مردمي تكيه نداشت … اين بسيج فقط برأي دفاع بوده ومن فكر مي كنم حالا هم فرمول دفاع همه جانبه بگوئيم، باز دفاع امام در ذهن مخصوصاً آنجايي كه مي گويند 20 ميليون جوان، 20 ميليون تفنگدار يعني دفاع مسلحانه، پس از آن وظيفه آمادگي دفاعي كه تكليف الهي است و در آيه شريفه به آن تصريح شده است، آمدند از كانال بسيج تحقق بخشيدند.” (مصاحبه با سردار عليرضا افشار- فرمانده سابق نيروي مقاومت بسيج و رئيس بنياد حفظ آثار و نشر ارزش هاي دفاع مقدس)
زمينه ها و عوامل شكل گيري بسيج
________________________________________
مطالعه سطحي و نگاه اوليه به موضوع مي گويد پس از اينكه مركز فساد و جاسوسي آمريكا توسط دانشجويان پيرو خط امام در 13 آبان همان سال به تصرف در آمد كه به تعبير امام (ره) انقلاب دوم نام گرفت. حضور ناوگان آمريكا در خليج فارس چهره واقعي به خود گرفت و در نتيجه خطر حمله آمريكا به جمهوري اسلامي بسيار جدي بود و در چنين زمان حساسي كشور نيازمند بسيج عمومي بود كه با صدور فرمان و عباراتي بسيج ساز به ويژه " مملكتي كه بيست ميليون جوان دارد بيست ميليون تفنگدار داشته باشد ”. آمادگي تمامي اقشار خصوصاً جوانان را برأي رويارويي و مقابله با حمله احتمالي آمريكا را به دنبال داشت داشت و ارتشي كه در اين موقعيت از ثبات و آرامش و توازن رزمي كافي برخوردار نبود، با پشتوانه نيرو هاي مردمي تقويت شد. 
مطالعه عميق ترنشان مي دهد عوامل و حوادث ديگري در شكل گيري بسيج مستضعفين نقش داشته اند كه حائز اهميت است كه صرفا به حوادث همزماني تأسيس بسيج اشاره ندارد، بلكه به زمان هاي قبل و زمان هاي بعد مربوط مي شود. حوادث زمان قبل را مي توان حوادث داخلي دانست كه در اين مقطع از انقلاب بسيار خطر ساز بوده است و حوادث احتمالي آتي حوادث سياسي، اجتماعي و امنيتي كشور هاي خارجي عليه ايران و نا امني هاي درون كشوري مي باشد. 
" توطئه هايي از قبيل طرح خود مختاري در كردستان، جنگ مسلحانه در سنندج، آشوب در زاهدان، خرابكاري در خوزستان، انفجاري كه تحت عنوان خلق عرب راه افتاده و مسئله لوله هاي نفتي، تشنج خلق مسلمان در تبريز، تروريسم فرقان، نيرنگ هاي منافقين، فدائيان ضد خلق و اقداماتي كه نوكران جيره خوار شرق توده اي داشتند، خيلي از آن ها اقدامات عجيب وغريبي داشتند … و صد ها و ده ها جريان ديگر، انفجار هاي خونبار، ترور هاي پي در پي چهر هاي برجسته ومبارز انقلاب، حتي ترور عناصر مومن به انقلاب، و جريان هاي بزرگي به عنوان براندازي، راه اندازي كردند و حوادث بعدي مثل جريان گنبد، جريان جنگل آمل، جنگل ماسوله گيلان، آنجا گروه هاي اشرف دهقان رفته بودند كه ما آن روز ها دنبال پي گيري مسائل و مقابله با آن ها بوديم. از اين مسائل كه بگذريم تجاوز آشكار آمريكا، جريان طبس، توطئه چندين كودتا، محاصره هاي اقتصادي، تبليغات سمپاشي جهاني عليه ايران و نهايتا جنگ تحميلي و موارد ديگري كه در خاطرم نيست همه واكنش سريع و انتقام گيري امپراليسم جهاني از بزرگ ترين رويداد هاي بشري در انقلاب اسلامي ما بود. هيچ شبهه اي ندارم و هيچ كس ندارد به هر حال اعلام آمريكا مبني بر حركت و دستوري كه صادر كردند برأي حركت ناوگان هايشان كه بيايند خليج فارس و اعلام كردند كه ما در سواحل ايران نيرو پياده خواهيم كرد … بايد بگويم زمينه ساز اين فرمان، اين حوادث بود كه پي در پي صورت مي گرفت”. (مصاحبه با آقاي رحماني)
اگر ريشه هاي شكل گيري بسيج را صرفا در زمان گذشته جستجو كنيم كه وجود احزاب و گروه ها و عدم كارأيي يا مردمي و همگاني نبودن نهاد هاي انقلاب باعث وجود نهاد مردمي چون بسيج شده است تا با تكيه بر مردم بتواند جوانان را از فريب گروه هاي غير انقلابي نجات دهد، از استدلال كافي برخوردار نمي شويم. و اگر مانند بسياري از افراد (دست اندكاران بسيج، شخصيت هاي سياسي و شخصيت هاي نظامي) ريشه شكل گيري بسيج را در زمان حال كنكاش كنيم كه حوادثي در همان ماه ها اتفاق افتاده است از جمله حوادث 13 آبان و تصرف لانه جاسوسي آمريكا و حادثه لشكركشي آمريكا به منطقه خليج فارس، در اينصورت نيز دچار اشتباه فاحش مي شويم زيرا اگر جمهوري اسلامي مي توانست از اين دو حادثه بزرگ جان سالم بدر مي برد ديگر نيازي به استمرار بسيج نبود و اگرچنين حادثه اي اتفاق نمي افتاد فلسفه بسيج نيز زير علامت سوال قرار مي گرفت كامل ترين برداشت اين است كه ريشه هاي شكل گيري بسيج را در مسائل زير بدانيم :
الف - عزم واراده خلل ناپذير امام خميني (ره) در تشكيل بسيج به منظور آمادگي دفاعي آحاد مردم در تمامي زمينه ها 
ب- وجود احزاب و گروه هاي مذهبي و ملي و داعيه حمايت از خلق را داشته اند و مي رفت تا خطري جدي برأي انقلاب اسلامي بوجود آورد. 
ج- تهديد نظامي آمريكا به ايران پس از تصرف لانه جاسوسي كه آمادگي بالاي جوانان را در كشور احتياج داشت تا همانند انقلاب اول (پيروزي انقلاب) در صحنه حاضر باشند. 
د- نهادهاي مردمي چون كميته هاي انقلاب، جهاد سازندگي، سپاه پاسداران و … نتوانستند آحاد مردم را در صحنه اجتماع برأي صيانت و حفاظت از دستاورد هاي انقلاب اسلامي سازماندهي كنند، بلكه بخش اندكي از اقشار مردم را به مشاركت دعوت كرده اند. 
ه- احتمال بروز تهديدات خارجي و حوادث داخلي آينده كه برأي مقابله با آن، حضور چشمگير مردم و آمادگي آنان بسيار حائز اهميت بود و در عمل نيز چنين حوادثي با فراواني زياد واقع شد و چند ماه بعد جنگ تحميلي عراق و ايران رخ داد كه كارنامه عمل بسيج در طول هشت سال دفاع بسيار در خشان است. 
و - تجلي مشاركت مردم در عرصه هاي مختلف انقلاب كه بر محور آن فرهنگ و تفكر بسيجي پديد آمد يعني اگر تهديدات خارجي و داخلي انقلاب را به خطر نمي انداخت، باز هم وجود بسيج ضروري بود خصوصاً بسيج فرهنگي، بسيج اقتصادي و بسيج سياسي برأي مشاركت و حضور مردم واقعيت انكار ناپذير بشمار مي رفت.

روند شكل گيري بسيج
________________________________________
قبل از صدورتشكيل بسيج و ارتش 20 ميليوني از سوي امام خميني (ره)، شرأيط ذهني و عيني برأي چنين تشكيلاتي فراهم شده بود شرأيط ذهني را مسائل، حوادث و تهديداتي كه از سوي امريكا و ايادي داخلي ايجاد كرده بودند و غائله هايي كه در كردستان، خوزستان، آذربايجان و … بوجود آوردند و شرأيط عيني را عمدتاً گروه هاي انقلابي بوجود آوردند كه هر يك اقدام به آموزش سلاح و تاكتيك در ميان مردم و جوانان كرده و برأي يادگيري آنان كوشش نمودند. زماني كه زمينه نگرشي و كنشي به شكل اوليه و غير منسجم درجامعه فراهم آمد، پيام انگيزاننده امام (ره) جاي خود را باز كرد و استقبال پرشور قشر هاي مختلف خصوصاً جوانان به سوي بسيج صورت گرفت. 
شكل گيري بسيج مردمي كه با آموزش نظامي آغاز شد و در پرتو آموزش هاي نظامي، مردم برأي تشكيل گروه هاي كوچك و محلي آماده سازي شد و با هدايت و رهبري غير سازماني و عمدتاً روحاني محل توانستند هسته هاي اوليه مقاومت را تشكيل دهند، هر چند فاقد رسميت، مارك، تابلو، و حتي سلسله مراتب تشكيلاتي بوده است. 
حجه الاسلام سالك در اين زمينه توضيح مي گويد: 
" حين پيروزي انقلاب مي بينيم حركت بسيجي در ايران، شكل گرفت در قالب گروه هاي انتفاضه، يعني قيام هاي مردمي، بعد اين قيام ها تبديل شد به كميته هاي انقلاب اسلامي، حول محور مسجد از همان روز اول، قبل از فرمان امام، مساجد به محوريت روحاني، منطقه خودشان را در كنترل داشتند. در حفظ و حراست آن وامنيت و ناموس مردم، اموال مردم و اموال حكومتي، بعد اين كميته هاي انتقاضه گروه به گروه به هم پيوستند تا كميته انقلاب اسلامي سازماندهي پيدا كرد. به نظر ما مقدمه يك حركت بزرگ بنام بسيج بود. يعني همان حركت انتفاضه مردم و فرهنگ قيام مردم تبديل شد به يك سازمان دهي و ما به آن حركت انتقاضه مي گوئيم و فرهنگ انتقاضه به فرهنگ مقاومت تبديل شد. فرهنگ مقاومت در قالب انقلاب اسلامي در ايران شكل گرفت معنايش اين شد كه آموزش ببينند، مسلح بشوند، سازمان پيدا كنند و تجهيز بشوند و برأي حفظ وحراست كشور آمادگي داشته باشند. ” (مصاحبه اختصاصي با حجه الاسلام سالك مسئول اسبق واحد بسيج مستضعفين و نماينده ولي فقيه در نيروي قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي)
آقاي سالك زماني كه مسئوليت فرماندهي سپاه پاسداران اصفهان را در سال 1358 بر عهده داشتند پيرامون چگو نگي شكل دهي بسيج قبل از فرمان امام و هماهنگي با ارتش جمهوري اسلامي ايران در خصوص آموزش نظامي مردم توضيح مي دهند ومي افزايند" ما با ارتش و مرحوم شهيد صياد شيرازي و شهيد بابايي هماهنگي داشتيم و به اين نتيجه رسيديم كه بايد مردمي كه تشنه انقلاب هستند، بايد يك جا سازماندهي شوند و بياييم بسيج را راه بياندازيم. مصاحبه اي در تلويزيون اصفهان داشتم و از جوان ها و مردم خواستم كه مي خواهيم حركت جديدي را راه بياندازيم و در قالب بسيج، آموزش دهيم در مسجد سيد اصفهان، حدود ساعت 4 بعداز ظهر، جمعيت كثيري آمدند و من در جلسه شورأي فرماندهي سپاه اصفهان طرحي را تهيه و ارائه كرده بودم كه مسئول آن طرح مرحوم شهيد مهندس خليفه سلطاني بود. هماهنگي لازم با پادگان هاي ارتش اصفهان را انجام داده بوديم و بسياري از ارتشي ها در كنار ما در مسجد اصفهان حضور داشتند و با ماشين هاي ارتشي آمده بودند به مردم گفتم ما با ارتش در زمينه آموزش نظامي شما هماهنگي كرديم با شهرباني و ژاندارمري هماهنگي كرديم تا برأي حفاظت از انقلاب اسلامي آموزش نظامي ببينيد. پس از سخنراني استقبال زيادي شد در گوشه و كنار مسجد ميز گذاشته بوديم تا از مردم ثبت نام به عمل آورند. بلافاصله پس از ثبت نام سوار ماشين هاي ارتشي (زيل) مي شدند و به پادگان ها اعزام مي شدند و غروب به منزل باز مي گشتند. رفت و آمد مردم با ماشين هاي ارتشي بود. كلاس هاي ارتش مكان هاي آموزشي بود. غذا و پذيرأيي به عهده ارتش بود و اساتيد ومربيان و انواع سلاح، توپ، خمپاره و … برأي آموزش آماده بود و آموزش يك هفته اي را برأي مردم تدارك ديديم … وقتي در شورأي فرماندهي كل سپاه آن را طرح كرديم و سپس فرمان امام صادر شد، در شورأي سپاه اصفهان و در سطح استان جشني را برپا كرديم و همه شاد بودند كه اين حركتي كه انجام گرفت همان حركتي است كه خواسته امام (ره) است. سپس جلسه اي را با برادارن ارتش گذاشتيم و از آنان تشكر كرديم گفتيم كه خداوند مزد صدق و صفاي باطن شما و صفاي اين مردم را در قالب ارتش بيست ميليوني به ما داد. احتمالاً در مشهد و جا هاي ديگر، شهرستان هاي كوچك به تناسب طبيعت و انقلاب اسلامي سازمان پيدا كرده بود. شك ندارم كه ما در اصفهان به اين نتيجه رسيديم. بقيه جا ها هم بايد با كم و زياد سازمان پيدا كرده بود”. (همان منبع)
در هنگام شكل گيري ارتش بيست ميليوني يا ارتش مقاومت ملي كه 5 آذر 1358 آغاز مي شود، سه جريان موازي و ناهماهنگ بوجود مي آيدكه هر كدام نوعي تفكر و برداشت گزينشي يا بخشي از پيام امام (ره) را در سر لوحه كار خود قرار داده است. 
جريان اول جرياني است كه چند روز پس از فرمان، ستاد بسيج ملي را بوجود مي آورد و به آن جنبه رسمي و قانوني مي بخشد. اين جريان از سوي بني صدر (رئيس جمهور وقت ايران) اداره و هدايت مي گردد كه ستاد بسيج ملي در 11 آذرماه 1358 تشكيل مي شود. حجه الاسلام امير مجد در تاريخ 16دي 1358 به سرپرستي ستاد بسيج ملي منصوب مي شود و برنامه متنوع و گسترده اي از سوي اين ستاد برنامه ريزي و اجرا مي گردد. ستاد بسيج ملي در ساختمان سازمان دفاع غير نظامي واقع در تهران، بلوار كشاورز، تقاطع فلسطين استقرار مي يابد و بااستفاده از نيروي انساني اين سازمان و ساير امكانات و اعتبارات آن آغاز بكار ميكند كه علاوه برفعاليت هاي جاري سازمان دفاع غير نظامي، در جهت تشكيل ارتش بيست ميليوني و گروه هاي مقاومت ملي فعاليت مي كند. 
جريان دوم جرياني است كه نيرو ها وگروه هاي انقلابي با شنيدن پيام امام احساس تكليف كردند و به آموزش و سازماندهي مردم پرداختند. عمده گروه ها و سازمان هاي انقلابي، آموزش سلاح و تاكتيك بوده كه محور فعاليت ها در مساجد. حسينيه ها و اماكن محلي بود، مركز آموزش مشخصي وجود نداشت. البته بصورت متمركز در محل استقرار سازمان نيز آموزش تعليم داده مي شد. در گروه هاي انقلابي و نظامياني كه روحيه انقلابي و مردمي داشتند به طور اساسي دو هدف تعقيب مي شد، هدف اول، آموزش كليه مردم وجوانان برأي حفاظت از انقلاب و آمادگي دفاع برابر فرمان امام (ره) و هدف دوم، جذب جوانان و مردم به تشكيلات انقلابي و سازمان متبوع خود بود. گروه هاي انقلابي بدون هماهنگي با يكديگر و بدون ارتباط با ساير جريانات فعاليت مينمودند. البته ممكن بود غير رسمي هماهنگي لازم با سازمان هاي ديگر به عمل آورده باشند ولي به طور سيستماتيك اين هماهنگي و همكاري وجود نداشت. از همين جهت در يك محله يا روستا چند بار و از سوي دو يا چند گروه آموزش سلاح و تاكتيك داده مي شد. 
جريان سوم، جريان رسمي است كه توسط سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به عنوان نهاد مردمي، انقلابي مورد تائيد مؤسس بسيج بوجود آمده بود. يعني سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در كنار فعاليت هاي فرهنگي، فعاليت هاي امنيتي، واحد آموزش را راه اندازي كرده بود كه علاوه بر آموزش پاسداران، مسئوليت آموزش مردم را در سطح وسيع بر عهده گرفت. اين جريان دارأي رسميت، سلسله مراتب، مكان و فضاي آموزشي بوده است كه هم در مساجد، محلات، حسينيه ها و مدارس فعاليت مي نمود و اردو هاي يكروزه پايان دوره آموزشي را در مراكز آموزش ابتدايي كه در اختيار داشت، تعليم مي داد. 
جريان دوم، جرياني محدود و كوچك بود و خود از گروه هاي كوچك تر و فاقد ارتباط تشكيلاتي، تشكيل شده بود، محدوده عمل آن نيز اندك بود، از استعداد و توانمندي بالايي برخوردار نبودند، در نتيجه اين جريان در رقابت با جريان اول جريان مهمي به حساب نمي آمد، حمايت هاي خارجي سازمان از آنان به عمل نمي آمد و گروه هاي انقلابي، بدون ائتلاف و هماهنگي هاي سازماني عمل مي كردند، در نتيجه در آذرماه 58 هر چه به سمت آغاز جنگ تحميلي پپيش مي رويم، سير نزولي را مي بينيم، يعني روند فعاليت اين جريان، رشد كاهشي داشته است، زيرا حال و هواي انقلاب و نابساماني هاي اوايل انقلاب، رفته رفته به سوي قانون مندي و ضابطه مداري حركت مي كند و زمينه فعاليت گروه هاي خود جوش كم مي شود. عامل ديگري كه باعث فروكشي جريان مي شود اين است كه برخي از گروه ها انشعاب يافته و برخي ديگر با تغيير استراتژي و خط مشي سازماني يا آموزش هاي مردم را كنار گذاشته اند و يا خود در مسير مخالف جريانات و حركت هاي مردمي قرار گرفته اند و در برابر انقلاب صف آرأيي كرده اند. 
" سخنگوي سازمان مجاهدين خلق نيز در اين رابطه اظهار داشت ؛ آنچه در رابطه با بسيح، خيلي مهم است محتوي و مضمون سياسي آن است يعني بسيج با چه انگيزه اي و برأي مقابله با چه نظررات صورت مي گيرد. وي افزود در همين رابطه زماني كه با حركت قهرمانانه دانشجويان مسلمان پيرو خط امام و موضعگيري قاطعانه امام خميني مبني بر نفي هر گونه سازش و مصالحه با جنايتكاران آمريكايي شور ضد امپرياليستي – آمريكايي مردم، مجدداً اوج گرفت سازمان ما نيز با استفاده از تجارب مبارزاتي انقلابات ديگر و مشخصاً انقلاب فلسطين برأي بسيج سياسي – نظامي تمامي خلق طرح ميليشيايي مردمي يا چريك نيمه وقت را به اطلاع امت ايران رسانيد. ” (روزنامه كيهان – 10933 – 30/11/1358)
جريان اول و جريان سوم به دليل ماهيت سازماني كه داشتند به رقابت و چالش پرداختند. جريان اول با برخورداري از نيروي انساني غير انقلابي يا كمتر انقلابي و وصل اين سازمان به جريان ليبرال و جريان حاكم بر كشور (بني صدر) معتقد بودند كه ارتش خلقي 20ميليوني را بوجود آورند ولي در مقايسه با ساير ارتش هاي مردمي اين رقم را غير قابل تحقق و غير واقعي مي دانستند. آموزش هاي نظامي در كنار ساير فعاليت ها به ويژه فعاليت هاي غير نظامي مطرح بود و پيروي از اصول و مباني اسلام وانقلاب بسيار كمرنگ مشاهده مي شد. 
جريان سوم با ويژگي هايي كه بيان شد، مصمم بود فرمان بنيانگذار جمهوري اسلامي بايد محقق شود، هر چند نسبت به جريان اول از استعداد و پتانسيل مادي اندكي برخوردار بود و اراده انقلابي آنان، باعث گرديد به رقابت با جريان اول بپردازد واين رقابت تا زمان جنگ تحميلي يعني 31 شهريور سال 1359 ادامه داشت. 
جريان اول و سوم و اندكي از جريان دوم ضمن داشتن رقابت مثبت ومنفي، بايكديگر ارتباط تشكيلاتي داشتند كه محوريت اين ارتباط و هماهنگي ها به عهده ستاد بسيج ملي بود. يعني جريان اول در طي مدت آذرماه 1358 الي آغاز جنگ تحميلي، جريان مسلط بسيج و تحقق ارتش بيست ميليوني بود. چند روزي از معرفي سرپرست ستاد بسيج ملي نمي گذرد كه نمودار تشكيلاتي ارتش مقاومت در روزنامه بامداد منتشر مي شود كه حاوي نحوه سازماندهي اعضاي گروه هاي مقاومت بسيج است كه هر گروه مقاومت مركب از 22 نفر رزمنده است هر گروه به دو واحد رزمنده و پشتيباني تقسيم مي شود و هر واحد از دو تيم الف و ب تشكيل شده كه هر كدام مركب از 5 نفر هستند. 
ستاد بسيج ملي در 18 دي ماه 1358 گزارش فعاليت خود را در روزنامه جمهوري اسلامي منتشر مي كند كه به مسائلي چون تشكيلات سازماني، فعاليت هاي غير نظامي، بسيج در تلويزيون، فعاليت هاي سپاه پاسداران، طرح ارتش، فعاليت هاي مستقل مردم، تمرين رزم شبانه در منطقه 13 آبان تهران و… مي پردازد كه به شكل مصاحبه با حجه الاسلام امير مجد (سرپرست ستاد بسيج ملي) سرگرد قرقي، نماينده ارتش جمهوري اسلامي ايران و سنجقي نماينده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و حسيني مسئول روابط عمومي ستاد بسيج ملي در محل ستاد بسيج ملي صورت مي گيرد. 
در تاريخ 30 بهمن 1358 كه آغازهفته بسيج اعلام شده است، 180000 نفر آموزش نظامي ستاد بسيج را ديده اند كه از بين اين عده 60000 نفر دوره آموزش تشريحي نظامي را نيز گذرانده اند و به مقام سر گروه ارتقاء يافته اند. (روزنامه كيهان – 10933- 30/11/58)
سه روز قبل از اين تاريخ يعني 27/11/58، در روزنامه جمهوري بيان مي شود كه: 
" در اجرأي فرمان رهبر انقلاب، فرمانده كل قوا امام خميني مبني برتشكيل ارتش 20 ميليون نفري مركب از همه اقشار جامعه، ستاد بسيج ملي ايران با همكاري نمايندگان سازمان هاي نظامي و انتظامي، نهاد هاي انقلابي و سازمان هاي كشوري تحت نظارت شورأي انقلاب، تشكيل و مأموريت يافته است كه با ايجاد ارتش مقاومت تمامي نيرو هاي مردمي را در سطح كشور برأي دفاع از سرزمين ايران و مقابله با قدرت هاي متجاوز به ويژه امپرياليسم جهاني به سركردگي آمريكا بسيج نمايد. ارتش 20ميليوني مقاومت مركب از تمامي نيرو هاي مردمي با سازماندهي، آموزش و طرح ريز هاي اصولي قادر است مأموريت هاي ششگانه را متناسب با عملكرد تجاوز كارانه دشمن به انجام رساند. ”(روزنامه جمهوري اسلامي، 211-27/11/1358)

مأموريت شش گانه ارتش مقاومت عبارت از :
1- مقابله با جنگ رواني دشمن 
2- مبارزه با ستون پنجم 
3- مبارزه با خرابكاري عوامل دشمن 
4- پشتيباني از عمليات منظم 
5- شركت در جنگ فرسايشي 
6- كاهش خسارات ناشي از حملات هوائي دشمن 
سپاه پاسداران انقلاب اسلامي نيز پس از صدور فرمان امام (ره) ابتدا ستاد هماهنگي آموزش عمومي مردم را در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكيل مي دهد كه وظيفه ستاد ارائه طرح هاي كوتاه مدت و بلند مدت آموزشي است و اندكي پس از تشكيل ستاد هماهنگي، واحد بسيج در سپاه پاسداران تأسيس شد. اين واحد به صورت پراكنده و غير منسجم در شهرستان ها به امر آموزش و سازماندهي مردم مي پردازند و در سال 1359 واحد بسيج به صورت رسمي و متمركز در مركزيت سپاه پاسداران شكل مي گيرد. 
" سنجقي نماينده سپاه پاسداران مي گويد: بلافاصله بعد از فرمان امام ستاد هماهنگي – آموزش عمومي را تشكيل داديم و طرح كوتاه مدتي در اجرأي خواست امام داشتيم كه آموزش هايي شامل دوره هاي مقدماتي، متوسطه و عالي را پياده كنيم. به عنوان طرح بلند مدت نيز تصميم گرفتيم ارتش 20 ميليوني را با يكسان كردن تدريجي كار كساني كه آموزش هاي طرح كوتاه مدت را ديده بودند و با همگام كردن آن ها تشكيل دهيم. در حين كار با طرح مشابه ارتش جمهوري اسلامي مواجه شديم و سعي كرديم طرح هاي مختلف را زير پوشش ستاد بسيج ملي ايران يكي كنيم. آموزش ها شامل دوره هاي تئوريك و تشريحي و دوره هاي عملي است كه در مساجد، كارخانجات، ادارات دولتي و خصوصي و مدارس و در دفا تر سپاه پاسداران ارائه مي شود و تا به حال با تشكيل حدود 500 كلاس در تهران و چند هزار كلاس در شهرستان ها، صد ها هزار نفر آموزش هاي تئوري و عملي را ديده اند. ” (روزنامه جمهوري اسلامي – 182 – 18/10/1358)
روند آموزش هاي ارتش 20ميليوني در ستاد بسيج ملي و سپاه پاسداران انقلاب اسلامي ادامه پيدا مي كند كه با كلاس هاي آموزش نظامي و همچنين تعليمات سرود هاي انقلابي، آموزش هاي كمك هاي اوليه پزشكي، انجام مانور و تشكيل گروه هاي رزمي و گروه هاي مقاومت فعاليت ها افزايش مي يابد. در 10 شهريور 1359 ستاد بسيج ملي به سازمان بسيج مستضعفين تغيير نام مي دهد. 
" با توجه به اهداف مقدس انقلاب اسلامي و لزوم جهاني شدن مبارزات رهايي بخش مستضعفين و رسالت ارتش 20ميليوني در شكستن مرز هاي نظامي، فرهنگي، اقتصادي مبارزات برأي جهاني كردن انقلاب مقدس اسلامي ايران، سازمان بسيج ملي و ارتش 20 ميليوني مقاومت از اين تاريخ بنام سازمان بسيج مستضعفين و ارتش رهايي بخش مستضعفين تغيير نام مي يابد. بديهي است واژه مستضعفين بهترين عنوان ممكن و منطبق با اهداف مكتبي ارتش 20 ميليوني است ”. (روزنامه كيهان – 11083-10/6/1359)
در سپاه پس از اينكه ستاد هماهنگي آموزش هاي عمومي بلافاصله پس از صدور فرمان حضرت امام (ره) با حضور نمايندگاني از واحد هاي مختلف ستاد مركزي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكيل شد كه مسئوليت آموزش نظامي مردم را بر عهده داشت، اقدام به ثبت نام و آموزش آحاد مردم كرد. اين ستاد كه به نظرمي رسد در ارتباط با واحدآموزش سپاه بوده است پس از مدتي با تشكيل واحد بسيج در سپاه تغييروضعيت مي دهد و مسئوليت آموزش مردم به عهده واحد بسيج مي افتد. هر چند اطلاع دقيقي در دست نيست كه چه تاريخي واحد بسيج در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تشكيل شده است. اما به نظر مي رسد در نيمه اول سال 1359 اين واحد راه اندازي شده و به طور دقيق تر مي توان گفت در سه ماهه اول سال 59 شكل گرفت. 
در نشريه دوهفته نامه پيام انقلاب كه در دي ماه سال59 منتشره شده است در اين زمينه آمده است :
" الف - ايجاد مناطق هشتگانه بسيج در تهران: در مدتي كمتر از 15 روز از صدور فرمان امام" ستاد هماهنگي آموزش هاي عمومي ” توانست 8 مركز تعليماتي در هشت منطقه تهران ايجاد نمايد. كليه آموزش هاي بسيج در تهران از طريق اين مراكز به داوطلبين آموزش هاي نظامي عرضه مي گردد. لازم به تذكر است كه آدرس و شماره تلفن هاي اين مراكز از طريق وسايل ارتباط جمعي در اختيار عموم قرار گرفت. در ابتداي كار حدود 300 نفر مربي آموزشي با حكم رسمي مربيگري در اين مراكز شروع بكار نمودند. اين عده آموزش هاي نظامي را بر طبق ضوابط خاصي به داوطلبان متعهد ارائه مي دادند كه شرح آن در زير خواهد آمد. 
ب- انتشار دستور العمل هاي آموزشي: …
ج- ارائه آموزش هاي همگاني (مرحله اول): … 
د- آموزش پيشرفته (مرحله دوم) … ” (پيام انقلاب – دي ماه 1359، ص 76 -75)
اين نشريه مي افزايد: 
موضوعي كه در اينجا ذكر آن لازم به نظر مي رسد: استقبال بي شائبه و دور از وصفي است كه توده هاي مستضعف و انقلابي كشورمان از فرمان امام به عمل آوردند به قسمي كه يكباره سيلي از داوطلبان فراگيري آموزش هاي نظامي به سوي مراكز سپاه پاسداران انقلاب اسلامي سرازير گرديده و در ظرف همان روز هاي اوليه حدود يك ميليون و دويست هزار نفر از مردم غيورأين سرزمين در واحد هاي سپاه در سراسر كشور ثبت نام نمودند. بديهي است كه سپاه به علت محدويت امكانات آموزشي، تسليحاتي و تداركاتي خويش به هيچ وجه نمي توانست كه اين نياز عظيم را به يكباره پاسخگو باشد. 
از نظر ساختاري، بسيج يك واحد مركزي و هماهنگي در سطح كشور نداشت، بلكه به تناسب جغرافيا، فرهنگ، اعتقادات و ارتباط فرمانده سپاه و بسيج با سايرين دارأي شكل ها و شيوه هاي متفاوت بوده است يعني دربرخي مناطق هماهنگي كافي وجود داشت و حتي روابط بين بسيج ملي و واحد بسيج، روابط مناسب و مفيدي بود و در برخي مناطق ناهماهنگي زيادي بين اين دو سازمان و نيز با سازمان هاي ديگر وجود داشت. 
" وضع بسيج دراستان هاي مختلف بسيار متفاوت بود و يك جورو يك اسوه نداشت بستگي به نحوه روابط بسيج و اعتقادات فرمانده و مردم منطقه و افراديكه آنجا مسئول شده بودند، كاملاً متفاوت بود. در بعضي جا ها اعتقاد به بسيج وجود داشت و ابتكاراتي به خرج داده بودند و اين جوري نبود كه يك بسيج متحد الشكل را در سطح كشور داشته باشند و در همان زمان قبل از جنگ، ما در اصفهان، بسيج مدارس يا همان بسيج دانش آموزي داشتيم كه مركزي داشت كه جاي انجمن ايران و آمريكا بود و آنجا را گرفته بودند. به عنوان كانون فرهنگي در مدارس و كلاس هاي ورزشي هم مي گذاشتند يا در استان مازندران بسيج خيلي گسترده شده بود به واسطه اعتقادي كه مردم آنجا و روابط خوبي كه بين آنان وجود داشت و در جاهايي هم روابط تيره بود و كار توسعه پيدا نكرد. در جاهايي مثل شمال غرب، بسيجيان از همان ابتدا كاركرد امنيتي و نظامي مستقل و خارج ازچارچوب رزم داشتند. پايگا ه هاي عملياتي با نيرو هاي مردمي يا نيرو هاي بسيجي يك مأموريت اجرا مي كردند. ” (مصاحبه با سردار حجازي)
در اين زمان يعني نيمه اول سال 1359 چالش بين جريان اول و جريان سوم بيش تر شد تا اينكه جنگ تحميلي آغاز شد و در جنگ تحميلي هر دو جريان تلاش كردند تا نيرو هاي بسيج شده را برأي حضور در جبهه جنگ اعزام نمايند. البته قبل از آغاز جنگ تحميلي اعزام بسيجيان و پاسداران به منطقه كردستان، از سوي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي انجام مي شد و با آغاز جنگ اعزام بسيجيان و پاسداران رونق بيشتري به خود گرفت. از سوي ديگر تعداد كمتري از طريق ستاد بسيج ملي به جبهه اعزام مي شدند و عده اي نيز از طريق گروه هاي انقلابي با ماهيت اسلامي، مذهبي و ملي مذهبي عازم جبهه ها مي شدند كه تحت فرماندهي شهيد بزرگوار دكتر مصطفي چمران سازماندهي و بكارگيري مي شدند كه خدمات ارزشمندي را در آغاز جنگ انجام داده اند. 
ظاهراً در شب هاي اوليه جنگ تحميلي، مانوري از سوي ستاد بسيج ملي در تهران انجام گرفت كه با مسئوليت حجه الاسلام امير مجد سرپرست سازمان بسيج مستضعفين و همكاري ارتش جمهوري اسلامي ايران انجام مي گيرد. آقاي رحماني به عنوان خاطره اي تلخ نقل كرده اند كه خلاصه آن بدين شرح است: (مصاحبه با حجه الاسلام رحماني)
ايشان (مجد) با ارتش هماهنگ كرده بود تا شبي را بايك مانور و آماده سازي در تهران و سراسر كشور و به ويژه جماران اجرا كند آن شب حادثه ناگواري پيش آمد. اولاً پرواز هواپيما و شكستن ديوار صوتي در جماران، بدون اطلاع مردم جماران و بدون اطلاع و در نظر گرفتن شرأيط حضرت امام (ره) بود، چراغ ها را خاموش كردند، غرش هواپيما بسيار ناگهاني بود، ما احتمال داديم آمريكا يا عراق حمله كرده است چون اقدامات مرزي از سوي عراق انجام شده بود. رفتم خدمت حاج احمد آقا و با هم خدمت امام رفتيم و گفتيم اجازه دهيد، برويم زير زمين حسينيه كه امام فرمودند من جايي نمي روم، تأثير منفي دارد، ما نگران سلامتي ايشان بوديم حاج احمد آقا گفت اين قانون در جنگ است كه اعلام مي كنند، آژير مي كشند بايد به پناهگاه بروند، اگر شما نرويد. احدي در اينجا به پناهگاه نمي رود شما راضي هستيد كه اتفاقي بيافتد، امام فرمودند پس برويم، رفتيم، پايين زير زمين هنوز درست نشده بود، يعني پله نداشت، يك طرف زير بغل امام را من گرفتم و طرف ديگر را حاج احمد آقا گرفتند، سه تا الوار (تخته چوب) گذاشته بوديم و روي چند تا بشكه، سراشيبي خطرناكي بود، از اين مرحله خطر رد شديم، دوباره الوار آوردند تا از روي آن به زير زمين برويم، وقتي رسيديم، گفتيم چراغ ها بايد خاموش شود كه امام مخالفت كردند و بعضي از بستگان امام چيزهايي گفتند تا اينكه فرمودند اين چراغ را خاموش كنيد. چند نفر آمدند يك بشكه اي گذاشتند و رفتم بالا تا چراغ را خاموش كنم. چراغ مدت ها (از زمان ساخت تا اين زمان) خاموش نشده بود، لامپ بزرگ 500 بود با دست چراغ را گرفتم كه باز كنم، زنگ زده، بود و بسيار داغ بود. دستم سوخت به طوري كه پوست دست دود شد و به هوا مي رفت. امام يك لحظه چشمشان افتاد و خيلي ناراحت شد. فرمودندآقا دستت مي سوزد، ولش كن. به جهنم، روشن بماند، دستم را ول كردم. آقا فرمودند دستتان را ببينم. گفتم طوري نشد آقا گفتند دود به هوا مي رود، شما مي گوئيد چيزي نشده، بعداً حاج احمد آقا فرماندهان ارتش را احضار كرد و برخورد شديدي با آنان داشت و به آقاي مجد گفتند حاج احمد آقا از تو دست بردار نيست توبا جان امام بازي كردي. 
مصاحبه با شخصيت هاي متعدد حاكي از آن است كه: 
الف – سازمان بسيج مستضعفين با جريان ليبرال همسو بوده و ضمن ارتباط نزديك با بني صدر(رئيس جمهور وقت) و سازمان مجاهدين خلق، در مسير مخالف جريان اصلي انقلاب قرار گرفته است.
ب-آنچه كه امام (ره) در مورد بسيج فرموده اند با آنچه كه از سازمان بسيج مستضعفين به اجرا در مي آمد فاصله اي بسيار داشت وحتي عده اي آنرا مغاير فرمان حضرت امام مي دانند. 
ج- عدم توجه به مسائل اخلاقي و شرعي در آموزش نظامي خواهران بخصوص كه از سوي مربيان (نظاميان) آموزش ارائه مي شد. 
د- عدم توجه به سپاه پاسداران انقلاب اسلامي و آموزش هاي ارائه شده از سوي اين نهاد به آحاد مردم كه در حقيقت نقش محوري داشته است و دلايل ديگر نشان مي داد كه سازمان بسيج مستصعفين درمسير اصلي انقلاب اسلامي قرار ندارد. 
" در اين فاصله پيروزي انقلاب تا زماني كه ايشان فرمان بسيج مستضعفين و ارتش بيست ميليوني را دادند، اين تفكرات فقط تفكر نبود. توي محافل ماهم مطرح مي شد، همانطوري هم كه شما (مصاحبه كننده) گفتيد، همان آقاي مجد را آقاي بني صدر گذاشته بود برأي همانطور افكار، دنبال اينطور چيز ها بود. هركسي به فكر افتاده بود كه از زاويه خودش آن وفادارانش را در جامعه تشكيلات بدهد و سربازگيري كند از توده مردم، حالا بعضي ها فكر مي كردند كه اين توي كارگر ها مي شد اين كار را كرد و بعضي ها فكر مي كردند توي روستا ها مي شود. بعضي ها فكر مي كردند قوميت ها مي شود و همه تفكرات از اين رو بود، اين تعبيرات بسيج بعد از انقلاب خيلي زياد هست، اين كاري كه امام كردند. اينطور نبود كه آن ها منصرف شده باشند. آن ها فهميدند كه زمينه كارشان از بين رفته است ديگر با آن وسعت نمي توانند كار كنند و مثل خود انقلاب شد يعني همانطور كه اكثريت مردم با امام (ره) بودند. توي بسيج هم همينطور بود. 
هر كسي مي خواست در گوشه اي بسيجي داشته باشد، اين ديگر گوشه اي بود، گروهك بود، بسيج نبود، اين تفكرات بود تا زماني كه به مجلس آمد، ديگر پايان كار بود. ” (مصاحبه با آيه الله هاشمي رفسنجاني)
در تاريخ 17/7/1359 از سوي عده اي از نمايندگان مجلس شورأي اسلامي طرح قانوني ادغام سازمان بسيج مستضعفين در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي تهيه و به مجلس شورأي اسلامي تقديم مي شود كه به كميسيون امور دفاعي ارجاع گرديد. در اين كميسيون و نيز كميسيون امورداخلي مورد رسيدگي و بحث قرار گرفت. در جلسه 57 مجلس شورأي اسلامي دو فوريت طرح واگذاري وظيفه بسيج مستضعفين به عهده سپاه پاسداران رد مي شود. ” (روزنامه رسمي – مذاكرات جلسه علني مجلس شوراي اسلامي – جلسه 57 – شماره 11549، ص 22)
پس از اصلاحات در جلسه كميسيون مشترك امور دفاعي و داخلي به تصويب مي رسد و در جلسه 76 به بحث گذاشته مي شود كه به علت ناتمامي به جلسه روز بعد يعني جلسه 77 (سه شنبه مورخ 11/9/59) موكول مي شود كه در جلسه، نماينده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي(برادر محمد زاده) و رئيس سازمان بسيج مستضعفين (آقاي مجد) صحبت كردند كه با كليات طرح ادغام موافقت كردند. (روزنامه رسمي – مذاكرات جلسه علني مجلس شوراي اسلامي – جلسه 77 – شماره 11646، ص 31-27 ) اين قانون با سه ماده در 28/10/59 به تصويب مجلس شورأي اسلامي رسيد و شورأي محترم نگهبان آنرا تأييد كرده است. 
وقتي كه در دي ماه سال 59 به تصويب مجلس شورأي اسلامي رسيد و شورأي نگهبان آنرا تأييد كرد. سپاه موظف شد واحد بسيج مستضعفين را تشكيل دهد و مسئوليت آموزش و سازماندهي مردم را بر عهده گيرد. يعني مسئوليت اصلي و قانوني بر دوش سپاه نهاده شد كه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اسفند ماه، حجه الاسلام احمد سالك را به عنوان سرپرست واحد بسيج مستضعفين منصوب كرد.
 سير تكوين بسيج
________________________________________
صدور فرمان امام (ره) مبني بر تشكيل ارتش بيست ميليوني را مي توان منشأ تحول اساسي در بسيج دانست زيرا با صدور اين فرمان، حضور مردم و مشاركت آنان در سرنوشت اجتماعي جامعه خويش تثبيت مي شود. اين حضور گسترده كه در انقلابات دنيا جايگاهي ندارد و چه بسا با مردم و انقلابيوني كه در سرنوشت خود احساس مسئوليت كنند، برخورد شود، در اين انديشه حضور مردم ارزش والايي دارد. به همين جهت است كه اندكي پس از صدور فرمان، گروه گروه از اقشار مردم به سوي ستاد بسيج مي روند، ثبت نام مي كنند، آموزش مي بينند، سازماندهي مي شوند و آماده بكارگيري هستند، تعداد كساني كه پس از فرمان امام (ره) برأي بسيج شدن مراجعه كردند بالغ بر يك ميليون نفر، در همان ماه اول بر آورد شده است، بنحوي كه دست اندركاران امر بسيج توان ثبت نام و پاسخگويي به ارباب رجوع را نداشته اند و مدت ها در انتظار كلاس آموزش سلاح بسر بردند تا به دستور رهبري بسيج، عمل نمايند. 
روند حركت بسيج از صدور فرمان تا آغاز جنگ تحميلي نشان مي دهد در جهت آموزش و سازماندهي بسيجيان اقدام نموده است كه با داشتن متوليان متعدد و ناهماهنگ، در تحقق ارتش بيست ميليوني گام هاي اساسي بر داشته نشد، جريان سازي هاي موازي و برداشت هاي غير اصولي از متن پيام و فرمان رهبر بسيج، مانع اصلي تحقق ارتش بيست ميليوني در اين دوره به حساب مي آيد. 
شروع جنگ تحميلي فرازي در حركت منطقي بسيج بوجود آورد تا علاوه بر آموزش و سازماندهي، بستر بكارگيري و مانور واقعي بسيجيان را فراهم سازد. كاركرد بسيج در دوره قبل كه بيش تر جنبه آمادگي و حضور داشت با آغاز جنگ تحميلي تحولي بوجود آمد و صحنه آمادگي به صحنه بكارگيري و عملياتي شدن تبديل گشت ولي اين بكارگيري احتياج به آموزش جديد و سازماندهي ديگري داشت كه با آموزش و سازماندهي دوره پيشين متفاوت بود. 
آنچه كه در اين دوره مورد توجه قرار مي گيرد، اينكه، بسيجيان جنگجو و رزمنده از مرجعي كه اعزام مي شدند، در مناطقي از جبهه جنگ سازماندهي مي شدند و به طور ناهماهنگ ومجزي طرح ريزي و اجرأي عمليات را به انجام مي رساندند، به طوري كه ناهماهنگي بسيج سازي مردم، در صحنه عمل و بكارگيري نيز تداوم داشت. اين ناهماهنگي بيش تر بين جريان دوم و سوم بسيج بوجود مي آيد، اما مدت كوتاهي دوام داشت و بلافاصله، مسئله جنگ توانست بسيج را يكپارچه نمايد. 
" در اينجا ببينيد اين واقعيت هاي جامعه كار را اينجور كرد، قبلش كه جنگ نبود، تشكيل شده بود، توي روستا ها كارش را شروع كرده بود، كميته ها كارشان را توي شهر ها انجام مي دادند، هر جايي يك كاري داشت. اين بسيج، خيلي، زمينه عملياتي نداشت و بيش تر تفكرات سياسي حاكم بود، يك جور تحزب بود، هركسي فكري مي كرد. آنكه توي اختلافات مي بينيد اين بود. 
وقتي كه بسيج پايش به جنگ باز شد، جنگ شرأيطي نبود كه همه بخواهند آنرا لقمه لقمه كنند برأي خودشان، حتي گروه هايي مثل فدائيان اسلام و اين ها بودند، به تدريج ادغام شدند، آقاي دك تر چمران گروه هايي مردمي داشتند كه مي جنگيدند، نمي شد آنهارا از ميدان حذف كرد، خوب مي خواستند بجنگند، به تدريج آن ها را ادغام كرديم. عملاً واقعيت ميدان آن جنگ، نيرو هاي مخلص انقلاب، توي آن جنگ مي رفتند، آن همان بسيجي بود. كه امام تشكيل داده بود بقيه دعوا هاي سياسي بود و نمي توانست ادامه پيدا كند وقانون هم تكليف همه رأيكسره كرد. ” (مصاحبه با آيه الله هاشمي رفسنجاني)
در سير حركت تكويني بسيج به مرحله اي ديگر رسيديم كه خود تحولي اساسي در سرنوشت بسيج بوجود آورد و آن قانونمند شدن بسيج بود كه بسيج هاي مختلف و جريان هاي متعدد بسيج، تحت عنوان واحد بسيج شناخته شدند و هدايت و اداره آن به عهده سپاه پاسداران انقلاب اسلامي گذاشته شد. اين مقطع كه با شروع جنگ فاصله بسيار كمي دارد. آغاز دوره اي از بسيج است كه خواستگاه رهبر بسيج مي باشد، يعني از اين زمان بسيج در مسيري حركت مي كند كه مورد نظر و خواست امام (ره) مي باشد، با تشكيل واحد بسيج در سپاه، بسيج واحد مي شود و از ناهماهنگي و چند پارچگي خارج مي شود و در نتيجه بسيج يكپارچه در واحد بسيج سپاه ظهور و بروز مي كند. 
تغيير ديگري كه در اين دوره از عمر بسيج بوجود آمد اين است كه پس از ادغام سازمان هاي آمادگي بسيج غير نظامي و دفاع غير نظامي كشور در سازمان بسيج ملي (سازمان بسيج مستضعفين) كه در مورخ 4/4/59 از سوي شورأي انقلاب جمهوري اسلامي ايران انجام گرفت، در عمل ادغام بصورت ناقص صورت گرفت يعني ساختمان هاي اين سه سازمان و نهاد، در يك جا استقرار يافت ولي در فعاليت ها، هر يك از آن ها به طور نسبتاً مستقل عمل مي كردند كه با تشكيل واحد بسيج سپاه، و تلاش برأي اعزام بسيجيان به جنگ، فعاليت هاي غير نظامي بسيار كمرنگ شده است جذب، آموزش و اعزام به جبهه محوري ترين فعاليت به حساب مي آيد. 
دوره اول عمر بسيج كه پس از پيروزي انقلاب تا صدور فرمان امام (ره) در 5/9/58 ادامه مي يابد دوره غير رسمي است. يعني سازمان بسيج يك سازمان رسمي نيست و تشكيلات رسمي و شناخته شده اي در كشور ندارد. 
دوره دوم كه از صدور فرمان آغاز مي شود، دوره شكل گيري و رسميت بسيج است. يعني سازمان بسيج حالت رسمي به خود مي گيرد و تشكيلات و سلسله مراتب سازماني آن، از سوي دولت، مردم و نهاد هاي قانوني به رسميت شناخته مي شود. اين دوره تا دي ماه 1359 استمرار مي يابد. 
دوره سوم عمر بسيج، دوره اي است كه با مسئوليت پذيري سپاه در امر بسيج شروع مي شود و از تصويب مجلس شورأي اسلامي مي گذرد كه آغاز روند تكاملي بسيج به حساب مي آيد. در آغاز اين دوره، واحد بسيج سپاه با تشكيل رسمي پايگاه هاي مقاومت و گروه هاي مقاومت بسيج، تلاش مي كند تا نيرو هاي مورد نياز جبهه را تأمين نمايد. البته شايد نتوان به طور دقيق خطي بين واحد بسيج پس از تصويب ادغام و سازمان بسيج قبل از ادغام رسم كرد، زيرا قبل از ادغام و واگذاري مسئوليت سپاه، فرماندهان سپاه در راه اندازي، آموزش و سازماندهي بسيجيان اهتمام داشتند و با شروع جنگ تحميلي، انگيزه بيشتري برأي فرماندهان سپاه بوجود آمد تا نيرو ها را بسيج نمايند، ولي در عين حال ادغام سازمان بسيج مستضعفين در سپاه پاسداران انقلاب اسلامي آغاز دوره جديدي از عمر بسيج است كه مي توان دوره تكامل بسيج نامگذاري كرد. يعني دوره هشت ساله جنگ تحميلي دوره اي است كه بسيج از رشد دائمي برخوردار مي شود و به عنوان يك فرهنگ مستقل با ويژگي هاي متفاوت از فرهنگ عمومي كشور شناخته مي شود كه به آن فرهنگ ارزشي مي ناميم. 
قبل از پرداختن به مراحل تكاملي و توسعه اي اين دوره، به تر است با دوره شكل گيري و آغازين بسيج آشنايي بيشتري پيدا كنيم كه مربوط به مقطع خاصي از عمر بسيج است كه شامل دوره رسمي سازي و اوايل دوره توسعه اي بسيج است. يعني از آذرماه سال 58 تا اوايل سال 1360 (حدود 18 ماه) ادامه مي يابد. 
نحوه شكل گيري بسيج، از صدور فرمان امام (ره) تا اوايل سال 1360، در سراسر كشور يكسان نبوده است، زيرا مركزيت اداره، هدايت و برنامه ريزي بسيج وجود نداشت تا براساس آن تمامي استان ها به يك شيوه عمل نمايند، بنابرأين هر يك از استان ها و حتي شهرستان ها با ابتكار و خلاقيت بومي و فردي، بسيج را تشكيل داده و در امر سازماندهي آنان تلاش مي كردند. 
علاوه بر درگير بودن بسيج در امر بسيج، فعاليت هاي ديگري انجام مي دادند كه بيش تر در جهت برقراري امنيت شهر ها و همكاري با نيرو هاي انتظامي و امنيتي بوده است. علاوه اينكه در برخي از نقاط، جبهه ديگري عليه انقلاب اسلامي باز شده بود و خطراتي داخل كشور را تهديد مي كرد كه به جبهه دوم موسوم است. در رأس مناطق نا امن، مي توان كردستان را مثال زد كه ريشه هاي ناامني آن به سال هاي قبل از انقلاب اسلامي بر مي گردد كه با پيروزي انقلاب اسلامي، ناامني تشديد شده است. 
امنيت تهران بدليل حساسيت جغرافيايي و سياسي (ژئوپلتيك) و دارا بودن مسائل استراتژيكي بسيار حائز اهميت بوده است و نقش بسيج در برقراري امنيت برأي همگان روشن است. عملكرد بسيج در مركزيت كشور به ويژه با شروع جنگ تحميلي نشان از موفقيت چشمگير اين نهاد نوپاي انقلاب و مردمي مي دهد. به گونه اي كه اگر نبود حضور و آمادگي اعضاي بسيج در عرصه تأمين شهر تهران، هر لحظه خطر عوامل داخلي و گروه هاي مسلح سر سپرده به استكبار و آمريكاي جنايتكار زمينه تزلزل حاكميت را فراهم مي نمود. مجله دو هفته نامه پيام انقلاب در شماره دي ماه 1359 در صفحات 79 الي 81 آورده است: 
گذشته از نيرو هاي آموزش ديده اي كه تاكنون از سوي واحد بسيج به مناطق غرب و جنوب كشور اعزام گريده اند واحد بسيج در همان هفته اول از شروع جنگ، فعاليت ويژه اي را در رابطه با ستاد امنيت تهران به منصه عمل در آورد كه از آن جمله است: 
1- برقراري حالت آماده باش كامل در نيرو هاي آموزش ديده و سازمان يافته ارتش بيست ميليوني و جمع آوري آمار مربوطه در هر شب طبق آمار موجود در هر شب، به طور متوسط بيست هزار نفر از افراد آموزش ديده در پايگاه ها و دفا تر بسيج درآمادگي كامل بسرمي برند. 
2- تهيه ليست مراكز حساس موجود در تهران 
3- حفاظت از برخي از نقاط حساس كه از اهميت ويژه اي برخوردارند از قبيل منابع آب، نيروگاه هاي برق، سيلو و … 
4- اعزام حدود 40 تيم كشتي برأي سرزدن به مراكز حساس ديگر با هماهنگي كميته ها 
5- همكاري موثر با ستاد امنيت تهران و قبول مسئوليت پشتيباني از نيرو هاي انتظامي كميته ها و شهرباني 
6- اعزام 4 نيروي متخصص در امور بايگاني برأي ستاد امنيت تهران 
7- اعزام 80 نفر از اعضاي ارتش بيست ميليوني به استانداري تهران جهت تهيه و تنظيم كارت توزيع بنزين وانت بارها.
8- تشكيل يك كميته 80 نفري از اعضاي بسيج برأي جمع آوري شايعات و تنظيم گزارشات مربوطه. 
9- اعزام 60 نفر از اعضاي بسيج به كميته مركزي جهت همكاري در كنترل توزيع بنزين طبق درخواست كميته مركزي 
10- اعزام 4 نفر نيرو برأي حفاظت از دفتر تبليغات امام در شهرك غرب تهران طبق درخواست دفتر تبليغات امام 
11- اسكان دادن افراد جنگ زده خوزستان در مساجد تهران و تهيه آذوقه برأي آنان در حد امكان طبق دستور ستاد امنيت تهران. 
12- جلوگيري از حركت خودرو ها در مواقع وضعيت قرمز.
13- بسيج گروه هاي مقاومت برأي خاموشي منازل و محل ها بعد از وصل شدن جريان برق با هماهنگي استانداري تهران، ستاد ويژه وزارت نيرو كميته هاي انقلاب. 
14- جمع آوري لاشه هواپيما هاي سرنگون شده در اولين شب مانور هوايي. 
15- دستگيري تعدادي از افراد ضد انقلاب و معرفي آنان به كميته مركزي. 
16- تهيه ليست افراد ذخيره سپاه جهت عزيمت به غرب كشور. 
بسيج تهران بنابر ضرورت هاي انقلابي در يك سري امور جانبي ديگر فعاليت داشته كه از آن جمله است: 
1- تنظيم برنامه هاي حفاظتي بمنظور استفاده از نيرو هاي بسيج در پاسداري و گشت شبانه، حفاظت از مراكزي حساس و نيز كنترل عبور و مرور در مدخل هاي شهر تهران، در جريان توطئه نافرجام كودتا، بسيج توانست ظرف مدت 2 ساعت، تعداد زيادي از نيرو هاي خود را بدون استفاده از وسايل ارتباط جمعي و تنها از طريق شبكه ارتباطي خويش در نقاط مختلف تهران مستقر سازد. 
2- مبارزه با شايعه پراكني و ايادي ستون پنجم دشمن از طريق تشكيل تيم هاي اطلاعاتي جهت انعكاس هر گونه توطئه يا عمل ضد انقلابي به مقامات مسئول. 
3- تنظيم برنامه هائي جهت شركت برادران و خواهران عضو گروه هاي مقاومت در فعاليت هاي عمراني و خدماتي از قبيل همكاري با جهاد سازندگي جهت تأمين نيرو.
4- احداث ميادين موانع درمناطق هشتگانه جنگ (تهران). 
5- شناسايي و معرفي افراد مومن، با استعداد، مبتكر و مخترع به واحد ارزيابي سپاه. 
6- معرفي تعدادي از برادران عضو بسيج به نخست وزيري جهت همكاري در فعاليت هاي ستاد بسيج اقتصادي 
7- برگزاري كلاس هاي تعليم شنا در ورزشگاه آزادي با همكاري جهاد دانشگاهي و دانشگاه علوم تربيت بدني .
8- تربيت و تشويق شركت برادران و خواهران بسيج در نماز هاي جمعه و قبول مسئوليت انتظامات آن .
9- ايجاد ارتباط با وزارت بهداري جهت شركت تعدادي از خواهران و برادران بسيج در فعاليت هاي مربوط به كمك هاي اوليه و نيز تربيت مربي جهت كلاس هاي آموزشي مربوط به امداد و كمك هاي اوليه. 
10-بر پايي اردو هاي آموزشي كوچك در مناطق هشتگانه تهران به منظور تداوم آموزش و تحكيم سازماندهي گروه هاي مقاومت. 
11-شركت مؤثر افراد بسيج در برنامه هاي تقسيم ارزاق عمومي در رابطه با بسيج اقتصادي. 
12-كمك به ستاد پشتيباني مناطق جنگي از طريق جمع آوري و ارسال كمك هاي مردم. 
13-اعزام چند نفر رابط به جبهه هاي جنگ به منظور كسب اخبار در خصوص اوضاع و مشكلات افراد اعزامي بسيج به جبهه. 
14-كشف چند خانه تيمي از عناصر ضد انقلاب و گروه هاي وابسته. 
15-مبارزه محدود با قاچاق مواد مخدر، اين مسئوليت به علت عوامل چندي بعد ها از بسيج حذف گرديد و گروه هاي مقاومت ديگر تنها ميتوانستند در زمينه شناسايي موارد قاچاق مسئولين امر را ياري دهند. 
واحد بسيج سپاه در سال 1360 از نظر ساختار و تشكيلات و فعاليت ها كامل تر شد، به طوري كه علاوه بر آموزش و سازماندهي كه مأموريت اصلي بسيج به حساب مي آمد و اعزام نيرو به جبهه كه قسمت اعزام نيرو يا پرسنلي را راه اندازي كرده بود، در اين سال دارأي قسمت هاي ديگري شده است كه حجه الاسلام سالك مسئول واحد بسيج سپاه پاسداران انقلاب اسلامي در اين مقطع مي گويد: 
" يك مسئول در رأس واحد بسيج مستضعفين و بعد ازآن قائم مقامي وجود دارد و بعد شورائي و بخش هايي كه فعاليت مي كنند. از جمله دفتر تبليغات، تداركات، سازماندهي و عمليات، آموزش، پرسنلي و امور پاسداران كه كلاً در پوشش يك شورا فعاليت خودشان را ادامه مي دهند. قسمت هاي ديگري هم داريم از قبيل بخش عشايري، بخش روستايي، بخش دانش آموزي، بخش كارگري، بخش شهري (بسيج شهري) و بسيج خواهران كه كلا اين قسمت ها هم زير پوشش همان شورأي فرماندهي بسيح به فعاليت مي پردازند. قسمتي از بخش هاي مختلف تشكيل شده و قسمتي هم هنوز تشكيل نشده ولي فعاليتهايي در سطح كشور دارند. ” (روزنامه اطلاعات – 5/11/60)
وي مي افزايد: از ابتداي تشكيل بسيج مستضعفين كه روز 5 آذر 58 بود تا الان با همكاري و هماهنگي برادران ارتشي، توانستيم در سطح كل كشور، حدود دو ميليون نفر را آموزش دهيم. اقدامات حفاظتي و پشتيباني از نيرو هاي نظامي فعاليت هاي ديگر بسيج است كه از جمله حفاظت از صندوق هاي رأي كه شركت فعالانه برادران ما در انتخابات بوده و مادر تاريخ 10/6/60 در تهران 21240 نفر نيرو سازماندهي كرده ايم. و اين رقم بالايي است. همچنين در مشهد 6400 نفر و در شهر هاي مختلف هم متناسب با رشد آن شهر سازماندهي شده اند. در روند حركت بسيج كه از ستاد ملي آغاز گرديد و با ادغام سازمان آمادگي ملي و دفاع غير نظامي و همچنين نفوذ عناصر وابسته به گروه هاي ليبرال و ملي گرا، آسيب جدي بر واحد بسيج مستضعفين، مسئله نيرو هاي نفوذي بود كه در طي سال60 تصفيه و تزكيه شده اند. مسئول بسيج اظهار مي دارد: 
" اصولاً از زماني كه ما مسئوليت بسيج را بعد از ادغام (با سپاه) پذيرفتيم، به طور كلي 3 كار عمده انجام گرفت: يكي از اينكار ها تصفيه و تزكيه نيرو هاي نفوذي بود كه در زمان گذشته تا قبل از ادغام بسيج در سپاه، وارد بسيج شده بودند و علتش هم اين بود كه بسيج چون مردمي بود، هركسي مي توانست سوء استفاده كند و خيلي ها فكر مي كردند بتوانند با نفوذ در بسيج بازوي قدرتي برأي خودشان انتخاب كنند. ” (گفتگوي روزنامه اطلاعات با حجه الاسلام سالك – 5/11/60)
سير تكوين بسيج در جنگ تحميلي نشان مي دهد كه از آغاز جنگ تا اوايل سال 60 حضور داوطلبانه نيرو هاي بسيجي در كردستان و در جنوب سازمان نيافته بود و عمداً افراد به جبهه اعزام مي شدند و نقش فرعي در جنگ ايفا مي كردند البته گروه هايي بودند كه به سازماندهي و بكارگيري بسيجيان مي پرداختند ولي از سال 60 نقش بسيجيان در جنگ سازمان يافته و تعيين كننده بود " مي توان گفت كه از نيمه اول سال 1360 حضور بسيج به صورت سازمان يافته در جنگ هويت پيدا كرد وبعد از عمليات بيت المقدس بيش تر گسترش پيدا كرد و بعد از عمليات مشتركي كه در فتح المبين سپاه و ارتش باهم انجام دادند و بخش عمده اش هم نيرو هاي بسيجي بودند از اين زمان و از عمليات بيت المقدس همينطور ادامه پيدا كرد. ” 
سردار حجازي كه مسئوليت اعزام نيرو در جبهه را بر عهده داشت در زمينه حضور سازمان يافته بسيجيان به جبهه مي گويد: 
" تا قبل از شروع عمليات هاي گسترده، هر يك از يگان ها نيروهايشان را مستقيماً از شهرستان مي آوردند و آموزش مي دادند، تجهيز مي كردند. مسلح مي كردند و بكارگيري در يك قسمت ازجبهه انجام مي شد. مي شود گفت شروع اعزام هاي گسترده بسيج همزمان بود با عمليات فرمانده كل قوا (ثامن الائمه) و بعد عمليات طريق القدس كه آزاد سازي بستان بود. در اين زمان اعزام اكيپ هاي وسيع و گسترده شروع شد. (مصاحبه با سردار حجازي)
در سال 1361، بسيج در پشت جبهه با رشد بيشتري به كار خود ادامه داد و تشكيل پايگاه ها و گروه هاي مقاومت به ويژه پايگاه هاي قشري زياد شد. تشكيل گروه مقاومت روحانيون، تقويت بسيج عشايري، واحد خواهران و بسيج دانش آموزي از جمله اقشاري بود كه مورد توجه جدي قرار گرفت. 
در جنگ تحميلي، بسيج رشد كرد و نقش تكاملي و روز افزون خود را در عمليات ها به خوبي نشان داد. توسعه يگان هاي رزمي باعث گرديد نيرو هاي بيشتري به جبهه اعزام شوند و فرماندهان يگان ها رسيدگي بيشتري به نيرو هاي بسيجي داشته باشند. در اين سال با توسعه يگان هاي رزم، بسيجيان توانستند به عنوان فرمانده گروهان و گردان، نقش مهمتري ايفا نمايند و كمبود هاي ناشي از توسعه يگان و در جهت كادر سازي يگان سهيم باشند. 
از موانع عمده توسعه بسيج در سال 1361 اختلاف نظر بين مسئول واحد بسيج مستضعفين و فرمانده كل سپاه پاسداران انقلاب اسلامي بودكه نه بصورت جريان فكري، سياسي و … بلكه سليقه اي و اختلاف كاري بوجود آمد و بخشي از سرمايه هاي انساني وزمان صرف اين موضوع مي شد. حجه الاسلام سالك مي گويد: 
" من و آقاي رضايي به عنوان فرمانده كل سپاه با هم درگيري داشتيم. من در مصاحبه راجع به بسيج چيزي مي گفتم و آقا محسن چيز ديگري مي گفت و مي گفت اگر اين كار را بكني، سپاه تحت الشعاع اين نيروي عظيم قرار مي گيرد، حرفش هم درست بود ولي يك كسي مي بايست اين مشكل قانوني را حل مي كرد. من اساسنامه بسيج را در 40 ماده برده بودم به مجلس و سپاه هم برده بود، دو اساسنامه به مجلس فرستاده شد. خدا حفظ كند مقام معظم رهبري را كه ايشان يك بار تلفن زدند به من يعني دفترشان زنگ زدند و گوشي را داده بودند به آقا و ايشان فرمودند فلاني اين كاري كه تو مي كني آيا درست است ؟ مي داني كه نبايد بسيج را از بدنه سپاه جدا كرد گفتم آقا امرتان چيست ؟ گفتند ما نظرمان اين است كه بسيج در سپاه ادغام باشد. از همان وقت فتيله كار ما كشيد، نه مصاحبه كرديم و اگر مصاحبه مي كرديم حتما از سپاه مي گفتيم تا در اثر اختلاف سوء استفاده نشود. من بايد بگويم بسيج امروز مديون آقا ست به خاطر آن حركت هاي صحيح و منطقي اوليه مقام معظم رهبري. ” (مصاحبه با آقاي سالك)
در 15 / 4/1361 اساسنامه سپاه پاسداران انقلاب اسلامي به تصويب مجلس شورأي اسلامي رسيد كه فصل چهارم آن اختصاص به واحد بسيج مستضعفين دارد كه هدف از تشكيل آن ايجاد توانايي هاي لازم در كليه افراد معتقد به قانون اساسي و اهداف انقلاب اسلامي به منظور دفاع از كشور، نظام جمهوري اسلامي و همچنين كمك به مردم به هنگام بروز بلايا و حوادث غير مترقبه با هماهنگي مراجع ذيربط مي باشد. در ماده 37 آن سلسله مراتب سازماني وتشكيلاتي رده هاي مقاومت بسيج قيد شده است كه در آن شهر بسته به وسعت و جمعيت به چند منطقه و هر منطقه مقاومت به چند ناحيه مقاومت و هر ناحيه مقاومت به چند پايگاه مقاومت تقسيم مي گردد. از اين زمان است كه ناحيه مقاومت در شهرستان ها شكل مي گيرند و هر چند ده پايگاه مقاومت زير نظر يك ناحيه مقاومت كار مي كنند. 
بنابرأين تغييري كه در روند تشكيلاتي بسيج بوجود آمد نحوه اداره پايگاه هاي مقاومت است كه در سال 61 به بعد مسئول واحد بسيج مستضعفين مستقيماً امورات پايگاه ها و گروه هاي مقاومت را رسيدگي نمي كند، بلكه يك حلقه ارتباطي بوجود آورده وامور جاري پايگاه ها به ناحيه مقاومت سپرده شد و واحد بسيج شهرستان به امور متمركز، برنامه ريزي و سازماندهي در سطح كلان تر مي پردازد و همچنين تغيير ديگري كه در اعضاي ارتش بيست ميليوني بوجود آمد اينكه افراد ارتش بيست ميليوني بصورت اعضاي عادي، اعضاي فعال و اعضاي ويژه تقسيم بندي شده اند. (بسيج در پرتو قانون، ص 45)
در سال 1362 مسئله امنيت داخلي تا حدي از بين رفت و وضعيت گروه هاي مسلح به استثناي مواردي نظير كومله و دمكرات … روشن شد. در اين سال بسيج سرگرم مسائل جنگ و سازماندهي نيرو هاي بسيجي شد. از جمله طرح مهم و اساسي كه اولين بار در واحد بسيج مستضعفين برنامه ريزي شد، طرح لبيك يا خميني است، اين طرح به علت نوآوري، گسترش، سازماندهي قوي دارأي مقدماتي وتمهيداتي بوده كه آموزش مسئولان طرح، برگزاري سمينار توجيهي وتبليغات وسيع برأي استقبال آن موضوعات اساسي قبل از اجراست. شناسايي رزمندگان، عضويابي و تكميل فرم، انجام رژه و مانور در هر استان و شهرستان برأي اجرأي طرح لبيك صورت گرفت و در فاصله بين ماه هاي آذر تا بهمن سال 1362، بسيجيان سازمان يافته به طور وسيع به جبهه ها اعزام شدند. 
در بهمن ماه اين سال، سرپرست واحد بسيج مستضعفين عوض مي شود و حجه الاسلام رحماني عهده دار اين مسئوليت مي شوند. وي در شرأيطي اين مسئوليت را پذيرفت كه واحد بسيج مستضعفين با داشتن 7000 (مصاحبه با حجه الاسلام رحماني) پايگاه و ناحيه مقاومت و با اجرأي طرح لبيك يا خميني حركت وسيع و سازماندهي بسيجيان آغاز كرده بود. 
حجه الاسلام رحماني در خاطراتش مي گويد: 
" در اين زمان مسئله سفارت اينجانب در يكي از كشور هاي خليج فارس بودتا جايي كه استوار نامه من توسط مقام معظم رهبري كه در آن موقع رئيس جمهوري بودند امضاء شد و قرار بود فردايش استوار نامه را دريافت كنم وتشريفات صورت گيرد، ولي ساعت حدود 10 شب بود كه زنگ خانه ما به صدا در آمد. در را بازكردم ديدم حاج احمد آقاست آمد داخل گفت امروز به حضرت امام گفتم كه فلاني مي خواهد به سفارت برود آقا گفتند كجا؟ گفتم يكي از كشور هاي عربي، گفتند ايشان نبايد از من دور بشوند، من موافق نيستم كه ايشان از من دور شود ايشان همانطور كه در نجف با من بودند الان هم بايد با من باشند. من برأي ايشان جاي مهمي در نظر گرفتم. من گفتم كجا و امام فرمودند مسئوليت بسيج را داشته باشند. من از حاج احمد آقا خواستم كه با وزير خارجه وقت رفع رجوع كنند و همچنين دفتر رياست محترم جمهوري و ايشان هم شبانه زنگ زدند و قضيه حل شد. ” 
زماني كه حجه الاسلام رحماني مسئوليت بسيج راپذيرفتند، نيرو هاي بسيجي جبهه رفته، سازماندهي شده بودند و برأي اجرأي عمليات به جبهه اعزام شده بودند كه ايشان نيز بلافاصله در جبهه حضور يافتند و جلسه شورأي فرمانده بسيج را در اهواز تشكيل دادند كه با حضور برادر شمخاني قائم مقام معظم فرمانده كل سپاه برگزار گرديد. در همين زمان بود كه عميلات گسترده خيبر انجام گرفت. در سال 62 ضمن اجرأي طرح لبيك يا خميني كه حدود پانصد هزار نفر از بسيجيان را سازماندهي كرد، مقدمات طرح صف فراهم گرديد. 
در سال 63، روند بسيج تغيير عمده اي نداشت، سياست محوري واحد بسيج مستضعفين افزايش پايگاه هاي مقاومت در اقشار مختلف بود بهمين جهت تشكيلات اقشار در اين برهه تقويت شد و باعث گرديد حوزه هاي اداري، حوزه هاي صنفي تا پايين ترين رده گسترش يابند و از سوي ديگر باحضور گسترده دانش آموزي در جبهه هاي جنگ واستقبال فراوان نوجوانان برأي ثبت نام و فعاليت در بسيج مدارس، آموزش آمادگي دفاعي برأي پسران و دختران دانش آموز طراحي گرديد و با هماهنگي و همكاري مناسب وزير وقت آموزش و پرورش، اين برنامه به طور غير رسمي در مدارس به اجرا در آمد و اشتياق نوجوانان برأي فراگيري آموزش هاي نظامي و سلاح مورد آزمون قرار گرفت و در سال 64 به طور رسمي آموزش آمادگي دفاعي در سطح مدارس به اجرا در آمد. 
مرحله عملي آموزش آمادگي دفاعي به عهده واحد بسيج سپاه گذاشته شد كه بدين منظور نياز به مراكز آموزشي بود تا دانش آموزان بتوانند اردوي عملي را بگذرانند، همچنين با اعزام گسترده بسيجيان به جبهه ها در سال هاي 64 و 65، ظرفيت آموزشي اعزام به جبهه بسيار كم بود. برأي افزايش ظرفيت مراكز آموزش اعزام به جبهه پادگان هاي قدس (اردوگاه هاي قدس) مطرح گرديد كه باهمياري مردم ودولت در سال هاي 65و 66 حدود يكصد اردوگاه قدس با ظرفيت هاي متفاوت (حداقل 300 نفر) (حداكثر 2000 نفر) تأسيس و راه اندازي شد. 
طرح اردوگاه هاي قدس جايگاه مهمي در سير تكوين بسيج دارد زيرا مراكز آموزشي محدود واحد بسيج سپاه، بس تر مناسب برأي آموزش، اردو و تفريح بسيجيان را جوابگو نبوده و با راه اندازي اردوگاهها، مشكل آموزش اعزام به جبهه حل شد و در مواردي نيز انجام مانور هاي شهري و عملياتي در اردوگاه ها برنامه ريزي و اجرا مي شد. 
حركت رو به رشد بسيج مستضعفين كه از زمان جنگ تحميلي آغاز شد تا پايان جنگ تحميلي ادامه پيدا كرد و فعاليت نيرو هاي بسيجي در پايگاه هاي مقاومت و در بين آحاد مردم و اقشار مختلف جامعه نيز حضوري چشمگير داشته است. مي توان گفت اين حركت دارأي روند نسبتاً دائمي بوده است هرچند ممكن است در يك زمان كوتاه از اين مقطع هشت ساله دارأي نقطه عطف بوده ويا در مقطعي ممكن است دارأي نقصان وضعف بوده باشد. مثلاً در سال 65 نقطه عطف اعزام گسترده بسيجيان به جبهه ها بوده است كه كاروان يكصد هزار نفري تحت عنوان سپاهيان محمد (ص)، تمامي جبهه ها را پر كرده است همانگونه كه در سال 62 طرح لبيك يا خميني طرح گسترده اي برأي حضور نيرو هاي رزمنده در جبهه بشمار مي رود. 
آقاي رحماني در مورد اعزام سپاهيان حضرت محمد (ص) مي گويد: 
" در آذر ماه سال 1365 برنامه ريزي كرديم تا سپاه يكصد هزارنفري را اعزام كنيم گزارشي را خدمت حضرت امام دادم و ايشان خوشحال شدند و گفتند اگر اين كار را بكنيد انقلاب و ايران را از غربت در مي آوريد. من با مسئولين زيادي در اين زمينه صحبت كردم بعضي مخالف بودند و يعضي موافق، يكي از بزرگاني كه صحبت كردم رياست جمهور وقت حضرت آيه الله خامنه اي بود. به ايشان گفتم اولين هفته بسيج كه آمديد و سخنراني كرديد گزارشي دادم كه 7000 پايگاه مقاومت داريم و دنبال تكثير اين رده ها هستم و در شهر و روستا پايگاه مي زنيم و شنيدم كه شما بعيد مي دانيد كه اعزام يكصد هزار نفري داشته باشيم گفتند چطور گفتم ما آن وقت بذري را كه كاشتيم امروز از آن بهره مي گيريم و كتابچه اي خدمت ايشان دادم كه الان هم موجود است ما امروز 21 هزار* و پانصد پايگاه مقاومت داريم واگر به هر كدام بگويم 5 نفر را اعزام كنند ما مشكلي نداريم. اگر امام بفرمايند 200 هزار نفر را اعزام كنم، اين كار شدني است. ” 
كاروان يكصد هزار نفري فقط يكبار بصورت متمركز در طول هشت سال جنگ اتفاق افتاد و در شرأيطي اين كاروان حركت كرد كه اعزام هاي قبلي انجام گرفته بود، نيرو ها برأي عزيمت به جبهه به نسبت دفعات و سنوات قبلي آمادگي زيادي نداشتند، تبليغات دشمن عليه انقلاب اسلامي وسعت يافت. با اعزام چنين كارواني عمليات هاي سنگين كربلاي 4 وكربلاي 5 اتفاق افتاد. 
درسال 66، حضور بسيجيان در عرصه هاي نبرد كمرنگ مي شود، عمليات سنگين كربلاي 5 در اواخر سال 65، توان رزمي بسياري از نيرو هاي بسيجي را به خود اختصاص داد، آثار منفي ناشي از عمليات كه برأي نگهداري هر وجب از خاك كربلاي 5 با اهداء خون و پوست و گوشت بسيجيان عجين شده بود، اعزام هاي بعدي را تحت تأثير خود قرار داد، نداشتن طرحريزي برأي انجام عمليات هاي بزرگ در سال 66، زمينه اعزام بسيجيان را فراهم ننمود. شايد دلايل عمده عدم استقبال از جنگ همين دو مورد كلان و اساسي باشد. 
من روند بسيج را هميشه تكاملي مي بينم تا آنجايي كه در ذهن من است. منتهي در مسئله جنگ شرأيطي در خود ميدان پيش آمد كه شما اين فراز و نشيب را مي بينيد. برنامه كار اين بود كه برأي هر عملياتي كه تمام مي شد برنامه ريزي مي كردند برأي عمليات بعد، زمان بندي مي شد. در اين فاصله فرماندهان جنگ مي گفتند مثلاً ما چند گردان لازم داريم و برنامه ريزي مي شد و همان مقدار را تقسيم مي كردند توي شهرستان ها سهم همه را مي دادند و مي گفتند اين تعداد بسيجي را بفرستيد فلان جا و يك تعداد بيش تر برأي احتياط در نظر ميگرفتند اين رويه همين طور بود و آن نقطه اوجش هم آن لشكر حضرت محمد (ص) بود كه 000/100 نفر بود يا 400 گردان و در همين حدود فرستاديم. 
من از عمليات خيبر وارد شدم، قبلش يعني والفجر مقدماتي ناكام بود و فرماندهان سپاه و ارتش نمي ساختند، يك نفر مي خواست كه فوق اين ها باشد امام خواستند و من رفتم، يعني 3 روز قبل از خيبر حكم گرفتم و رفتم توي جبهه و تا آخر بودم، تا آخرين عملياتي كه انجام مي داديم ما مشكل نيرو خيلي نداشتيم فقط يك اشكال داشتيم كه آخر هاي جنگ كه عراق سازماندهي كرد و حملات متقابل شروع شد و عراق كه حالت دفاعي داشت و ما حمله مي كرديم نقص ما معلوم نمي شد. در اوج عمليات وقت سه ماهه بسيجي ها تمام مي شد، سه روز از عمليات نمي گذشت كه مي خواستند ترخيص شوند. همان جا مجبور بوديم سنگر بندي كنيم و عمليات را نيمه كاره ر ها كنيم و هيچ عملياتي به هدف نهايي اش نرسيد. 
… گفتم تا عراق حمله نمي كرد ما حمله مي كرديم و عمليات را ناقص انجام مي داديم وقتي عراق برنامه تهاجم را پياده كرد خطرناك شد، نيرو هاي ما وقتشان تمام مي شد. مجروح مي شدند، تركش دربدن داشتند … وقتي عراق آن حالت را گرفت در فاو و خيبر همان جاهايي را كه ما گرفته بوديم خيلي جا ها را پس گرفت آن موقع دوره حضور بسيجي ها توي اين دوره هست كه من هم به عنوان فرمانده جنگ متوجه شدم كه يك اشتباهي بايد كرد ه باشيم و آن اينكه ما بايد يك مقدار نيرو هاي ثابت توي جبهه داشته باشيم كه معمولاً توي اين جنگ ها با سرباز هاي احتياط اجباري عمل مي شود. حقش اين بود كه مثلاً 100 گردان 200 گردان نيرو توي جبهه لازم داريم كه حداقل دفاع را هميشه وهرجا هستيم بر عهده گيرند. وبرأي تهاجم، نيرو هاي بسيجي را داشته باشيم و اين كار نشده بود. 
پس بايد بگوييم كه يكي 2 سال آخر جنگ ما دچار اين انحطاط حضور بسيج مي شويم. يك سال آخرش خطرناك هست يك سالش را آن اشكال دارد كه كارهايمان را نمي توانيم تمام كنيم. اما اين آخرين بار عراق چون دوباره به ما حمله كرد و از همان فلش هاي كه اول انقلاب، اول شروع كرده بود دوباره آمد به طرف خرمشهر، بعد به طرف آبادان، بچه هايي كه بنا داشتند جنگ نروند يا خسته شده بودند احساس كردند همه زحماتشان هدر مي رود امام هم يك فرمان بسيج دوباره دردمندانه صادر كردند كه اين موج با ارزشي بود موج مباركي بود. اما اين موج آخر را، شرأيط ويژه اي بود كه آمدند آن موقعي كه دچار توقف شده بوديم و من مسئله مهم را اين مي دانم كه چون آن طرف استراتژي اش تفاوت كرده بود و از اين جهت بسيار محسوس شد و الا در همه دوره ها ما بعد از هر عملياتي دچار كمبود مي شديم. 
بعلاوه آن شرأيط داخل خاك دشمن اصلاً قابل مقايسه با اينجا نبود و خود عراقي ها آنجاخيلي جدي بود دفاعشان، واقعاً دفاع مي كردند. عراقي ها توي خاك خودشان خيلي مقاومت مي كردند تن به تن، ما تو جنگ كربلاي 5 واقعاً عجيب هست متر به متر پيش مي رفتيم. آقاي شمخاني فرمانده ميدان بود مي گفت ديگر به جايي رسيديم كه مشت مي زدند توي صورت همديگر. 
در سير تكوين بسيج در اين مرحله يعني در مقطع جنگ سير صعودي را از ابتداي جنگ يا يكي دوسال پايان جنگ به وضوح مشاهده مي كنيم ولي در آخر جنگ بخاطر فرسايشي شدن و تهاجم مجدد عراق و مقاومت سرسختانه آنان و نيز خستگي بسيجي هايي كه چند بار به جبهه اعزام شده بودند، سير حركت بسيج و سير اعزام به جبهه حالت نزولي پيدا مي كند و مجدداً در آخر جنگ يعني پس از پذيرش قطعنامه سير صعودي نمايان مي شود. با توجه به رابطه مستقيمي كه بين جذب بسيجيان در رده هاي مقاومت و حضور آنان در عرصه هاي جنگ تحميلي دارد، مي توان گفت فعاليت هاي بسيج نتوانسته جاذبه هاي لازم را برأي نوجوانان و جوانان بخوبي فراهم نمايد تا تحقق ارتش بيست ميليوني با همان روند گذشته اش حركت نمايد. بدين ترتيب چگونگي وضعيت ارتش بيست ميليوني در مقطع طولاني عمر خود به تصوير كشيده مي شود كه روندي تكاملي وروبه گسترش مي باشد. 
چهارمين دوره از دوره هاي عمر بسيج مستضعفين، دوره نه جنگ و نه صلح است كه با پذيرش قطعنامه 598 آغاز مي شود و تا تشكيل نيروي مقاومت بسيج به پايان مي رسد. اين دوره كوتاه كه حدود يكسال و نيم طول كشيد. دوره خاصي از بسيج را تشكيل مي دهد كه به دوره حضيض شباهت دارد ولي به تر است نام آنرا دوره انتقالي بناميم. دوره انتقالي دوره اي كه زمينه برأي خروج از دوره قبلي فراهم مي شود و بس تر ورود به دوره اي كه بعداً خواهد آمد تعريف خواهد شد. 
در اين دوره مركز خدمات علمي رزمندگان جهت تقويت بنيه علمي آنان تأسيس شد كه جزوات كمك درسي در سه رشته علوم رياضي فيزيك، علوم تجربي و علوم انساني با بيش از 50 جزوه در اختيار رزمندگان اسلام قرار داده شد. 
طرح بيمه حوادث و مسئوليت بدني برأي يك ميليون بسيجي، برأي بسيجياني كه در مأموريت هاي حفاظتي، كنترل عبور و مرور، مبارزه با گروهكها، مبارزه با مواد مخدر و كمك رساني شركت مي كنند مشمول اين طرح ميباشند. 
اعزام بسيجيان به جبهه ها تا مدت ها پس از پذيرش قطعنامه ادامه پيدا كرد به نوبت بسيجيان در خطوط مقدم حضور پيدا مي كردند فعاليت هاي آموزشي، برنامه هاي سازماندهي و اعزام كاروان هاي اعزام به جبهه به شدت تنزل يافت. تأسيس پايگاه هاي جديد و مأموريت هاي جانبي در مقايسه با دوره قبل كاهش فراواني داشت. 
در چنين شرأيطي كه فضاي رواني جامعه برأي حضور و فعاليت بسيجيان بسيار آلوده بود زيرا جنگ فرسايشي هشت ساله اين تفكر و زمينه رواني را ايجاد كرده بود كه فلسفه تشكيل بسيج برأي شركت در جنگ است. در اين دوره نقش تعيين كننده امام (ره) پايداري واستمراري بسيج را تضمين كرده است. 
پيام امام خميني (ره) به مناسبت بازسازي جنگ كه برأي فرماندهان سپاه فرستادند به ضرورت بسيج و تحقق ارتش بيست ميليوني، تبيين و اصول و فرمول دفاع همه جانبه تأكيد ورزيدند. اندكي پس از آن كه به مناسبت هفته بسيج پيام دادند و بر ضرورت تشكل هاي جديد بسيج و نقشي كه تشكل هاي دانشجو و طلبه در تقويت و توسعه ارتش بيست ميليوني دارد اهتمام ويژه داشتند كه در كالبد بي جان جامعه و اجتماع بسيجيان روحي تازه دميدند و فضاي آلوده كشور عليه بسيج را صاف و پاك نمودند. سردار فرهادي در اين خصوص مي گويد:
" تا زمان شكل گيري مجدد يا به عبارتي مي توانيم سال 1370 كه نيروي مقاومت در واقع پايه ريزي شد و كارش را شروع كرد توي اين دو سه سال مي توانيم به عنوان دوره نقاهت از نظر ساختاري و از نظر كاركردي ببينيم، بعد از جنگ تفكري در خود سپاه بود كه بسيج يك واحد از واحد هاي نيروي زميني سپاه بشود و اين پيشنهاد فرماندهي كل سپاه بود كه حضرت آقا در آن تدبير، دستور تشكيل يك نيرو را دادند. در جامعه اين تفكر بصورت غليظش وجود داشت كه بسيج بعد از جنگ مي خواهد چكار كند بسيج مال زمان جنگ است. چون امام فرمودند مملكتي كه 20 ميليون جوان دارد 20 ميليون تفنگدار داشته باشد. اين مربوط به زماني است كه آمريكا كشتي هاي نظامي اش را وارد آب هاي خليج فارس كرده بود و الان كه قطعنامه پذيرفته شد و صلح مطرح است ديگر چه نيازي به بسيج داريم. البته خود حضرت امام در آخرين پيامي كه به بسيج دادند فرمودند بسيج بايد مثل گذشته با قدرت و اطمينان به كار خود ادامه بدهد و فرمودند امروز يكي از ضروري ترين تشكل ها بسيج دانشجو و طلبه است. در واقع حضرت امام (ره) فضاي جديد كاري برأي نيروي مقاومت بسيج و بسيج پس از جنگ كار فكري و فرهنگي و سازندگي ارائه دادند. زيرا با تشكيل بسيج دانشجو و طلبه ما بايد برويم در ميدان علم و در ميدان فرهنگ و در ميدان سازندگي. ” 
مي شود گفت از سال 67 يعني بعد از جنگ تا تقريباً سال 69 يعني 2 سال يا 5/1 سال، اين دوره يك دوره خاصي است كه هم افكار عمومي و هم اينكه مسئولين به اين فكر افتادند كه حالا كه جنگ تمام شد ما خيلي نياز به حضور بسيج در عرصه هاي ديگر نداريم. از سوي ديگر بسيجيان هم احساس مي كردند كه اين 8 سالي كه در جنگ بودند حالا بايد بروند رسيدگي كنند به مسائلي كه تا بحال به آن نرسيدند تحصيلات، ازدواج، مسكن و مواردي ديگر، اين دو سه سال مي شود گفت از نظر كاركرد، بسيجيان ما نسبت به زمان جنگ يك افتي را دارند. 
آيه الله هاشمي رفسنجاني مي گويد:
" اين دوره را به عنوان يك مرحله گذر مي توانيم رويش حساب بكنيم، اولاً يك عده زيادي بخاطر جاذبه دفاع مقدس مي آمدند كه عمدتاً برأي اين بود. حالا آموزش برأيشان فقط آموزش نبود، آموزشي كه بكار بگيرند بود به اين مشكل يعني آن اصل آموزش را مي خواستند و بعد ما آمديم قانون وضع كنيم قانون وضع كرديم كه 40 درصد دانشگاه را با ظرفيت دانشگاه به بچه هاي جنگ بدهيم. اين معنايش اين بود كه عده زيادي از آن بچه ها بايد آنهايي كه مي توانستند دانشگاه بروند، بروند داخل دانشگاه، قوانين ديگري هم برأي جذب نيرو هاي ايثارگر بهر جايي كه گذشت كم هم نيست از آن مسيرهايي كه باز كرديم. ”
اين ها همه روي وضعيت بسيج در آن دوره تأثير گذاشت. 
پنجمين دوره عمر بسيج دوره اي است كه نيروي مقاومت بسيج تشكيل مي شود و آقاي عليرضا افشار به عنوان فرمانده نيروي مقاومت بسيج در تاريخ 12/10/1368، از سوي رهبر انقلاب اسلامي حضرت آيه الله خامنه اي منصوب مي شوند. كه در حكم فرمانده كل قوا تحقق كامل ارتش بيست ميليوني مورد انتظار است. 
وضعيت سپاه و بسيج را مي توان بدون هيچگونه شرح و تفسير شامل موارد زير دانست: 
الف – با پذيرش قطعنامه، هنوز وضعيت جنگ و صلح در پاره اي از ابهام قرار دارد و فضاي حاكم بر جامعه، تهديد عليه انقلاب اسلامي را منتفي نمي داند. 
ب- مؤسس بسيج مستضعفين و رهبر كبير انقلاب اسلامي رحلت نموده و بسيجيان بزرگ ترين حامي خود را از دست داده اند. 
ج- حمايت و پشتيباني دولت از بسيج مستضعفين قطع شده و معاونت جنگ وزارتخانه تعطيل و منحل شده است. 
د- قشر جوان و تحصيلكرده بسيج برأي ادامه تحصيل روانه دانشگاه يا مدرسه رزمندگان شده اند تا عقب ماندگي تحصيلي هشت سال دفاع مقدس را جبران نمايند. 
هـ – بخشي ديگر از بسيجيان در پي كسب و كار و يا رفاه و خدمات مادي خانواده خويش تلاش مي كنند. 
و- تيپ ها و لشكر هاي سپاه در شرأيطي قرار دارند كه بايد به پرسنل لشكر از نظر امكانات مادي و رفاهي رسيدگي كنند و از سوي ديگر در پي فراهم نمودن ساختمان ها و زمين هاي مناسب برأي استقرار لشكر، تيپ و رده هاي تابعه هستند. 
ز-برخي از فرماندهان هنوز در صدد هستند تا واحد بسيج را تحت امر نيروي زميني سپاه قرار دهند و نيرو هاي بسيجي جبهه رفته را با لشكر ها مرتبط كنند و در يگان هاي رزم سازماندهي كنند. 
ج – تبليغات خارجي و عوامل داخلي بر ناكارآمدي بسيج در اواخر جنگ و اينكه بسيج پس از جنگ ضرورت ندارد، باعث گرديد افكار عمومي غالب، تحت تأثير تبليغات سوء، تمايل و كوشش بسيجيان در عرصه هاي علمي و اقتصادي و نگاه كم بينانه برخي از فرماندهان سپاه و جنگ در مورد جايگاه بسيج قرار گيرند و اهتمام لازم برأي حفظ و صيانت از دستاورد هاي عظيم فرهنگ و تفكر بسيجي به عمل نياوردند. 
ط- نداشتن برنامه مفيد و ازرشمند برأي تقويت و توسعه بسيج در دوره چهارم عمر بسيج 
ي- كناره گيري و يا عدم ارتباط برخي از بسيجيان با رده هاي مقاومت كه باعث طرد و ريزش آنان از مجموعه عظيم بسيج شده است. 
موارد دهگانه فوق و مواردي ديگر جمعاً شرأيطي را بوجود آورد كه تدبير حكيمانه رهبر فرزانه انقلاب اسلامي بر تشكيل نيروي مقاومت بسيج تعلق گرفت و حياتي دوباره به بسيج داد والا شرأيط برأي تضعيف بيش از حد و يا انحلال و ادغام آن بسيار فراهم بود. 
" ابتكار استراتژيك رهبر فرزانه انقلاب اسلامي برأي گذر از اين بحران، ايجاد تحول در ساختار و سازمان بسيج بود يعني تبديل واحد بسيج مستضفين به نيروي مقاومت بسيج، كه در آن مأموريت هاي اساسي نيروي مقاومت، به دقت تبيين شد. اين ابتكار كه به ارتقاء و تقويت سازمان بسيج انجاميده است نگرش منفي حاكم بر جامعه را كه در پي تضعيف و يا انحلال بسيج بود، به يكباره متحول كرد و چالش هاي ذهني بوجود آمده، موجب گرديد، انديشه انحلال مغلوب گردد. 
ابتكار فرمانده معظم كل قوا، علاوه بر ره آورد نگرشي كه احياء دوباره بسيج را موجب گرديد، جهت عملي و كنشي آن نيز معلوم گرديد. در تبيين مأموريت و وظايف نيروي مقاومت، هدف از تشكيل نيرو را جذب، آموزش، سازماندهي، بكارگيري، تجهيز و حفظ و انسجام بسيجيان دانسته اند. يعني هدف از تشكيل بسيج، ايجاد آمادگي لازم برأي دفاع است. اصل بسيج، آمادگي است، هر چند در صحنه عمل و واقع، از خود فعاليتي نشان ندهد. با اين بيان، فلسفه وجودي بسيج را تثبيت نموده و ضرورت آن را محرز دانسته اند و در تشريح مأموريتي ديگر، همكاري با دولت و وزارتخانه ها را از وظايف بسيجيان بر شمردند كه در واقع نو انديشي در رويكرد بسيج حاصل شده است. نوانديشي در رويكرد به بسيج تا سال 1370 ادامه يافت تا جهت ها وحدود انديشه نوين مشخص گردد كه در فرأيند سازندگي كشور، نقش و جايگاه خود را تحت عنوان بسيج سازندگي بدست آورد. ” (جمعي از نويسندگان، آشنايي با بسيج، معاونت آموزش نيروي مقاومت بسيج – تهران، 1380، ص 119)
اهميت تشكيل نيروي مقاومت بسيج در مقايسه با شكل گيري بسيج به اندازه اي است كه مي توان گفت واحد بسيج را امام (ره) آفريد و ايجاد كرد و نيروي مقاومت را مقام معظم رهبري برأي تحقق ارتش بيست ميليوني احياء كرد. يعني ايجاد ارتش بيست ميليوني مديون انديشه امام خميني (ره) است و بقاء و تحقق ارتش بيست ميليوني مديون تدبير آيه الله خامنه اي رهبر معظم انقلاب است. 
اگر بخواهيم حق مطلب را به طور كامل تأديه كنيم به جمله احيا و حيات دوباره نبايد اكتفا كرد. بلكه يك قدم جلو تر مي رويم و به اين دوره، دوره تحول اطلاق مي كنيم كه دارأي شاخصه هايي است از جمله:
1- بسيج مستضعفين واحدي از واحد هاي دهگانه يا دوازدهگانه سپاه بشمار مي رفت كه در اثر تحول به يك نيرو تبديل شد يعني هم سطح با نيروي زميني، هوايي، دريايي و قدس سپاه پاسداران انقلاب اسلامي شد. 
2- برأي اولين بار حكم انتصاب فرمانده بسيج، از سوي فرمانده كل قوا صادر گرديد. 
3- علاوه بر مأموريت هاي واحد بسيج مستضعفين، مأموريت حفاظت از شخصيتها، هواپيما و اماكن حساس به بسيج واگذار گرديد. 
4- در فرأيند تحول، بر اهميت نيروي مقاومت تأكيد مي نمايد ومي افزايد حداقل نيمي از مأموريت سپاه پاسداران انقلاب اسلامي، تشكيل ارتش بيست ميليوني است. 
5- تحقق كامل ارتش بيست ميليوني مورد انتظار رهبر حكيم انقلاب اسلامي است كه لازمه آن تحول يا تحولات چند باره است. 
6- در مأموريت بسيج، علاوه بر آموزش و سازماندهي كه محور هاي اساسي واحد بسيج مستضعفين بوده است، مقولات جذب، تجهيز و حفظ و انسجام را اضافه مي نمايد. 
نيروي مقاومت بسيج، اندكي پس از فرمان مقام معظم رهبري و انتصاب آقاي افشار تشكيل شد. يعني توام با تاخير شكل گرفت، هر چند مدت زمان تعويق دقيقاً مشخص نمي باشد، ولي به حساب گفته هاي حجه الاسلام رحماني مسئول واحد بسيج مستضعفين كه بايد مسئوليت بسيج را به آقاي افشار بدهد در مصاحبه خود به اين نكته اشاره دارد كه مدتي گذشت تا مسئوليت را به آقاي افشار دادم ابتدا ساختمان سپاه يكم ثارالله (سپاهي كه مسئوليت تهران و شهر هاي اطراف را بر عهده داشت) به ستاد نيروي مقاومت تبديل شد كه در بزرگراه بسيج (افسريه)، اسب دواني سابق و مقر فعلي سپاه حضرت رسول (س) مي باشد، مستقر مي شود. نيرو هاي مسئول و پرسنل آن بخشي از پرسنل سپاه يكم ثارالله و بخشي از جا هاي مختلف سپاه تامين مي شود. امكانات بسيار اندك و فرسوده و وسايل نقليه كم، لوازم ستاد نيروي مقاومت را تشكيل مي دهد. 
"فرمانده نيروي مقاومت درآنجا (مقر سپاه يكم) مستقر شد و كار با امكانات بسيار محدود و با نيروي كم آرام آرام آغاز شد ولي انگيزه قوي سردار افشار وساير مسئولين و همكاران ستاد نيروي مقاومت بسيج باعث شد، ستاد نيرو سريع شكل بگيرد. ” 
برأي شكل گيري ستاد نيروي مقاومت بسيج (واحد مركزي نيروي مقاومت) لازم بود توان سپاه كشوري، توان واحد بسيج مستضعفين، بخشي از توان سپاه يكم ثارالله و بخشي از توان ساير نيرو ها جمع مي شد تا ستاد نيروي مقاومت در سطح مديران عالي، مديران مياني و عملياتي و پرسنل ستاد نيروي مقاومت تكميل مي شد. حدود 6 ماه گذشت، در حالي كه هنوز انتصاب مديران، عضوگيري پرسنل، جابجايي ساختمان نقل وانتقال ابزار و امكانات به پايان نرسيده بود كه مسئله بسيار مهم سرنوشت ساز تفكيك مطرح شد و به صحنه عمل و اقدام كشيده شد. 
مسئله تفكيك در واقع تفكيك و جداسازي نيروي انساني، امكانات، ساختمان، مراكز آموزشي و تفريحي، منابع درآمدي و خود كفايي كه تحت پوشش سپاه پاسداران بود، آغاز شد و در اين مرحله هر نيرويي با داشتن نماينده، برأي كسب و تخصيص منابع و امكانات تلاش مي كرد. 
سردار تميزي طي مصاحبه اين چنين مي گويد: 
" نيروي زميني و ساير نيرو ها وابستگي به زمين خودشان، مكان خودشان، پادگان خودشان، و امكانات خودشان داشتند. از طرفي مقام معظم رهبري فرموده بودند كه نيروي زميني ستون فقرات سپاه است. نيروي زميني كه در جنگ بود، با پايان يافتن جنگ، جاي مشخصي را برأي استقرار نداشتند. نيرو هاي هوايي و در يايي نيز با پايان يافتن جنگ، خودشان را محقق مي دانستند كه از حالت بي خانماني و بي ستادي، بي پادگاني خارج شوند و جايي در استان ها و شهرستان ها برأي خود انتخاب كنند. دستور فرماندهي كل سپاه بود كه اين نيروي زميني بايد سريع تر شكل گيرد تا در صورت تهديد و تجاوز، آمادگي پاسخ سريع را داشته باشد. ستاد مشترك نيز برأي تقويت و راه اندازي نيروي زميني تلاش مي كرد. بهرحال در سال 69، 70 جداسازي و تفكيك بين نيروي زميني و نيروي مقاومت انجام گرفت. مناطق تشكيل شد، نواحي شكل گرفت، نيروهايي كه از نظر نظامي وضعيت به تر و آمادگي بيشتري داشتند به نيروي زميني سپرده شد. واقعاً در بعضي جا ها كاملا محسوس بود كه هر چه مناسب و خوب و به تر بود، مي رفت به سمت ساير نيرو ها وآنچه كه مي ماند و به نوعي هم مي شود گفت مازاد بود به سمت نيروي مقاومت بسيج داده مي شد و اين موضوع به گرفتار كردن بسيج درخودش و مواجه كردن بسيج بامسائل و مشكلات انجاميد. واگذاري نيروي انساني نامناسب و ناسالم. واگذاري امكانات فرسوده در اكثر جاها، ساختمان هاي فرسوده در شهرستان ها و استان ها به نيروي مقاومت دوران به واقع سخت نيروي مقاومت بود كه وقت بسيار بسيار زيادي را از مسئولين نيروي مقاومت گرفت و يكي از خطا هاي استراتژيك ما همين بود كه برأي بعد از جنگ آنطوري كه بايستي فكر مي كرديم، فكر نكرديم. ” (مصاحبه با سردار تميزي)
در سال 69 موضوع تفكيك عملاً كار خود را آغاز كرد. از طرفي هنوز بخشي از فرماندهان تمايل دارند نيروي مقاومت بسيج تشكيل نشود و به صورت يك واحد از واحد هاي نيروي زميني يا ستاد مشترك باقي بماند، اما اراده فرمانده كل سپاه و انگيزه فرمانده نيروي مقاومت بسيج، هر مانعي را از سر راه بر مي دارد و با كمترين امكانات، نيروي انساني، بودجه و ساختار ضعيف كار را آغاز مي كنند. هنوز اندكي از آغاز كار تفكيك نگذشته بود كه شرح وظايف نيروي مقاومت بسيج توسط فرمانده كل قوا ابلاغ شد و با دو مأموريت و 19 وظيفه كلي، هر گونه ابهام در نيروي مقاومت را از بين مي برد. 
" قائم مقام بسيج مستضعفين مي گويد در پنجم آذر ماه 69 و در سالگرد تأسيس بسيج شرح وظايف كلي اين نهاد از سوي حضرت آيت الله خامنه اي رهبر انقلاب اسلامي و فرمانده كل قوا رسما به سپاه ابلاغ شد. با ابلاغ اين شرح وظايف، مأموريت و وظايف كلي بسيج مشخص شد كه اين امر نويد دهنده آينده روشن و بدون ابهامي برأي نيروي مقاومت بسيج مي باشد. ” (روزنامه جمهوري اسلامي – 8/9/1369)
تأسيس كانون هاي بسيج جوانان بصورت نيمه متمركز در هر استان از ديگر اقداماتي است كه در اواخر اين سال آغاز مي گردد. حضور مقام معظم رهبري در آذرماه سال 1369 در محل ستاد نيرو واقع در اسب دواني (سابق) و سخنراني ايشان در روند شكل گيري نيروي مقاومت موثر بوده است. بنابرأين سال 1370سالي است كه بيش ترين مناطق و نواحي از يگان هاي نيروي زميني و ديگر نيرو ها تفكيك شده است و بخشي ديگر از مناطق و نواحي در سال 1371 از يگان هاي رزمي جدا گشتند. بنابرأين مي توان گفت از آغاز صدور حكم و تدبير تشكيل نيروي مقاومت تا سال 1371، دوره اي است كه نيروي مقاومت از بالا (ستاد نيرو) تا رده نواحي (شهرستان ها) شكل مي گيرد و با حداقل امكانات، ساختمان و نيروي انساني آماده اجرأي مأموريت ارتش بيست ميليوني مي گردد. هر چند تعدادي از مناطق تا اين سال تشكيل نشده است و به اعتقاد برخي از فرماندهان مسئله تفكيك تا سال 73، 74 ادامه پيدا كرده است. 
در سال 1371 نيروي مقاومت بسيج آمادگي نسبي برأي اجرأي برخي مأموريت ها را پيدا كرد. البته تا اين زمان مأموريت هاي عمومي بسيج به صورت ضعيف شده اجرا مي شد ولي اينكه نيروي مقاومت بسيج در چه جهتي بايد حركت كند، از سال 1371 معلوم گرديد. 
عهده دار شدن مسئوليت حفاظت و حراست از شخصيت ها در سراسر كشور با امكانات اوليه و فاقد ساختار تشكيلاتي مناسب در همين سال رونق گرفت. شروع فعاليت كانون هاي متمركز از استان هاو حتي در برخي از شهرستان ها در سال 71 در خدمت جوانان قرار گرفت، تربيت بدني نيروي مقاومت برنامه هاي خود را به طور جدي تعقيب كرد، اردو هاي به سوي نور، اردو هاي تفريحي، سفر هاي زيارتي و… برأي بسيج تعريف شده است. برنامه ريزي برأي جذب اعضاي بسيج و رسيدن به مرز بيست ميليون نفر در سمينار سالانه فرماندهان در شهر شيراز (ارديبهشت ماه سال 1371) مطرح و مورد توجه فرماندهان واقع شد. سازماندهي اعضاي بسيج در قالب گردان هاي عاشورا و اندكي پس از آن در قالب گردان هاي الزهراء (س) كه به صورت آزمايشي در استان هاي مازنداران، فارس و… به اجرا در آمد و در سال 1371 در سراسر كشور اجرا شد. از ديگرمأموريت هاي نيروي مقاومت مي توان مسئله امر به معروف و نهي از منكر را نام برد كه با حضور فرماندهان گردان هاي عاشورا و الزهراء در حسينيه امام خميني(ره) و سخنراني رهبر معظم انقلاب در اين جمع به عنوان وظيفه تعيين گرديد كه در ستاد نيروي مقاومت كميسيون امر به معروف و نهي از منكر فعال گرديد و آموزش متناسب با اين مأموريت به فهرست آموزش هاي عمومي بسيجيان اضافه گرديد. 
همكاري سپاه و بسيج با دولت آقاي هاشمي در امر سازندگي كشور و مشاركت در عرصه اقتصاد و بازار، به طور جدي از اواسط برنامه اول توسعه اقتصادي – اجتماعي كشور شروع شد و پروژه هاي متعددي توانستند تا پايان برنامه دوم توسعه اقتصادي – اجتماعي جمهوري اسلامي به انجام برسانند كه سهم نيروي مقاومت بسيج در تشكيل قرار گاه نجف (قرب) و نيز واگذاري امتيازات و كارخانجات به اعضاي بسيج از جمله اقدامات به شمار مي رود. هر چند در اين مسير توفيق نسبي حاصل شد ولي نشان دهنده فلش جديدي از فعاليت هاي بسيجيان مي باشد كه با فعاليت بسيج در دوران جنگ متفاوت است. 
" مسئله سازندگي كه مطرح شد من خودم مسئول بودم اما احساس كرديم پيمانكارهايي كه در كشور هستند با مقدار ظرفيتشان نمي توانند جوابگوي نياز هاي طرح هاي فراواني كه در برنامه اول داشتيم، باشد. مجلس 136 ميليارد دلار را تصويب كرد كه ارز مصرف كنيم. ما به فكر افتاديم كه از نيروي مسلح طبق قانون اساسي در سازندگي استفاده كنيم. هم امكاناتشان را اضافه كنند و هم وسايل فرسوده و غنيمتي زمان جنگ را از نو بخرند و هم اگر پولي دارد، در آمدي دارد، همين ارگانهاي انقلابي تقويت شوند. چون بچه هاي جهاد با بچه هاي سپاه نمي خواستند توي پادگان بمانند و هنوز هم خيلي مايل نيستند توي پادگان بمانند. در اين زمان 5 استان كه تعطيل شده بود شروع به كار سازندگي شد، نيرو ها وارد كار مي شدند. بسيج هم مثل اين ها بود. يك عده عضو سپاه بودند يك عده بسيجي بودند. عين همين كار در بسيج هم سازماندهي شد برأي كار هاي سازندگي. ” 
در سال 1372 فعاليت هاي اجتماعي بسيج فعاليت هاي فرهنگي، و فعاليت هاي امنيتي بسيج رونق بيشتري به خود گرفت همكاري نيرو هاي مقاومت بسيج با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي در زمينه طرح ملي ريشه كني فلج اطفال، همكاري نيروي مقاومت بسيج با وزارت بازرگاني در مبارزه با گرانفروشي. راه اندازي و آغاز بكار ضابطين و ناصحين در زمينه امر به معرف ونهي از منكر و همچنين آمادگي گردان هاي عاشورا و الزهرا(س) در پيشگيري و مقابله با بحران هاي شهري كه تا اين زمان درشهر هاي شيراز و اراك، مشهد و… بوجود آمده بود، حضور بسيجيان در عرصه هاي ياد شده را ضروري مي نمايد و شايد از سال هاي 71 و به طور مشخص از سال 1372 است كه تلاش و كوشش چند ساله نيروي مقاومت بسيج به ثمري مي نشيند. ديدگاه كساني كه ضرورت وجود فعاليت بسيجيان در دوره صلح و سازندگي رااحساس نمي كردند، را تغيير داد و در كنار آموزش هاي نظامي و آمادگي دفاعي برقراري امنيت شهر ها، همكاري با دولت و وزارتخانه ها در انجام امور ملي و حل برخي مسايل اقتصادي و فرهنگي كشور، نقش نيرو هاي بسيج را سازنده و مثبت معرفي مي كند. 
"مي خواهم بگويم سال 72 خيلي از كار هاي ريشه اي و كار هاي زير بنايي به عنوان شكل گيري نيروي مقاومت بسيج انجام شد و تلاشهايي كه الان (1380) هم بخشي از آن كار ها ادامه پيدا مي كند مال همان تلاشي است كه در آن مقطع به عنوان كار هاي اساسي گذاشته شد و آن مقطع بسيار حساسي برأي بسيج يود و به لحاظ اينكه داشت در يك چارچوبي شكل مي گرفت. قانون مند شد. تصويب ماده واحده امر به معروف و نهي از منكر توسط مجلس شورأي اسلامي، انجام فعاليت هاي اجتماعي، بثمر نشستن كانون هاي بسيج جوانان و توجه به امر بسيج در حل بحران هاي شهري از مصاديق آن است. بعد از حادثه مشهد توجه مسئولين سپاه به بسيج نگاه ديگري شد. حتي آن موقع سردار رحيم صفوي به عنوان جانشين فرمانده كل حدود 5-6 هزار بسيجي را در مسجد مطهري جمع آوري كردند و در مدرسه هاي عالي شهيد مطهري ايشان گفتند كه آقا ما اعتراف مي كنيم كه شما را فراموش كرديم و حالا با شما كار داريم و به سراغ شما آمديم بسيج در آن مقطع سرخورده شد كه مسئولين سپاه از بسيج واقعاً غفلت داشتند. ”
همچنين در سال 72 به منظور انجام امور خدماتي و رفاهي به بسيجيان بنياد تعاون بسيج آغاز بكار كرد و خدمات علمي رزمندگان، تأسيس صندوق قرض الحسنه بسيجيان، مؤسسه فرهنگي - هنري از جمله تشكيلاتي است كه فعاليت هاي خدماتي خود را آغاز نموده اند. 
فعال شدن مشاورت هاي دانش آموزي، دانشجويي، خواهران، اداري و كارگري و… به مجموعه فعاليت هاي نيروي مقاومت بسيج در طي اين سال ها كمك كرد. برأي نمونه:
" بدنبال رهنمود رهبرفرزانه انقلاب اسلامي، مبني به تشكيل نيروي مقاومت، بسيج دانش آموزي در مدارس شكل گرفت و بس تر فعاليت دانش آموزان بسيجي از مساجد و پايگاه هاي مقاومت محلي به مدارس تبديل شدن تا در سنگر علم و دانش، از اصول انقلاب اسلامي و ارزش هاي دفاع مقدس حراست نمايند. 
در سال 72-1371 آئين نامه تشكيل بسيج دانش آموزي مورد موافقت وزير آموزش و پرورش و فرمانده نيروي مقاومت قرار گرفت كه در پي آن فعاليت هاي بسيج دانش آموزي در مدارس آغاز شد و صد هزار نوجوان دانش آموزي جذب بسيج دانش آموزي مدارس شدند. ” (در آمدي بر شناخت بسيج، ص165)
در واقع 1372 را مي توان سال تحول علمي بسيج دانست كه از سال قبل به تدريج آغاز شد و ادامه اين تحول تا پايان اين دوره يعني در سال 1376 ادامه پيدا كرد. 
در سال 73، تقويت و توسعه گردان هاي عاشوراو الزهراء (س) ادامه پيدا كرد، كمسيون امر به معروف و نهي از منكر به قرار گاه مركزي امر به معروف و نهي از منكر يا قرارگاه سيد الشهدا ارتقاء پيداكرد و استقلال خود را بدست آورد. 
فعاليت هاي فرهنگي و تربيتي نيروي مقاومت در قالب مديريت هاي مستقل و جدا از هم الف - مديريت تربيت بدني ب- مديريت كانون هاي بسيج جوانان و ج- مركز اردويي با تدبير فرمانده نيروي مقاومت بسيج به منظور هم جهت كردن فعاليت ها وافزايش توان فرهنگي نيروي مقاومت، معاونت فرهنگي - پرورشي نيروي مقاومت در سال 1373 تأسيس شد. 
" درسال 73 پيشنهادي از سوي نيروي مقاومت بسيج به ستاد مشترك ارسال گرديد و تصويب شد كه معاونتي بنام فرهنگي - تربيتي تشكيل شود و در ستاد كل نيروي هاي مسلح مراحل خود را طي مي نمايد و به نيروي مقاومت در سال 73 ابلاغ مي گردد. 
فعاليت هاي اجتماعي نيروي مقاومت نظير ريشه كني فلج اطفال ادامه پيدا كرد: 
" در سال 1373 در يك مرحله، بيش از 365 هزار نفر از بسيجيان سازماندهي و آماده بكارگيري شده كه بيش از 327 هزار نفر آنان بكارگيري شده و توانستند در طي يك روز بالغ بر 9 ميليون كودك، زير 5 سال را در طرح بسيج ملي ريشه كني فلج اطفال تحت پوشش قرار دهد. اين اقدام با دقت، سرعت، كيفيت و صرفه جويي زيادي همراه بوده است كه توانست جمهوري اسلامي ايران و وزير بهداشت، درمان و آموزش پزشكي را در عرصه بين الملل صاحب نام نمايد. ” (آشنايي با بسيج، ص 98)
از ديگر اقدامات همكاري با دولت و وزارتخانه ها، همكاري بسيج خواهران نيروي مقاومت با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي است كه مسئوليت آموزش زنان جوان را بر عهده گرفت. 
" بسيج خواهران نيروي مقاومت توانسته است با بكارگيري خواهران بسيجي، طي هماهنگي با وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشكي، طي سال هاي 1373الي 77 بيش از يك ميليون و ششصد هزار نفر از زنان جوان را آموزش دهد. اين آموزش در 12 محور، در سطح شهر و روستا، با نظارت و هدايت وزارت بهداشت به انجام رسيده است. ” 
حركت اجتماعي آغاز شده از سال 1372 در سال هاي بعد استمرار يافت و تا سال 1376 توانسته است نگرش جديدي در جامعه ايجاد كند كه بسيج صرفاً حركت نظامي و آمادگي دفاعي برأي زمان جنگ و اضطرار نيست، بلكه در شرأيط صلح مي توان كاركرد هاي فرهنگي - اقتصادي، اجتماعي برأي آن تصور كرد و بسيج در جمهوري اسلامي ايران اين تصور را به تصديق تبديل كرد. 
" از نيمه اين مقطع يعني سال هاي 74، 75 به بعد كاركرد هاي فرهنگي بسيج، جاي خود را به كاركرد هاي اجتماعي داد كه در قالب همكاري با دولت و وزارتخانه ها اقدامات موثري به انجام رسيد. در حقيقت اگر حركت توده هاي ميليوني را در دوران انقلاب، بسيج سياسي بناميم و حضور بسيجيان در جنگ و دفاع مقدس را بسيج نظامي قلمداد نمائيم، اين مقطع عمر بسيج را مي توان بسيج اجتماعي فرض كرد، زيرا فعاليت هاي اجتماعي بسيج هم از نظر تنوع، هم از نظر كميت حضور و هم از جهت كار آمدي و بهره وري، به نحو مطلوب و شايسته عمل نمود. طرح هاي ملي و دراز مدت ريشه كني فلج اطفال، آموزش بهداشت زنان جوان، سر شماري اماكن مذهبي، توزيع دفترچه درماني روستائيان و … نمونه هائي از كاركرد هاي اجتماعي بسيجيان مي باشد. ”
در سال 75 اقدامات اساسي در نيروي مقاومت بسيج صورت گرفت كه مي توان تحول مجدد يا تحول دوباره بسيج نامگذاري كرد يعني در اين دوره (دوره پنجم) دو نقطه عطف دارد كه نقطه عطف اول آن در آغاز دوره يعني در سال 72 و نقطه عطف دوم در پايان دوره يعني سال 75 اتفاق افتاده است و هر دو نقطه عطف منشأ تحول در نيروي مقاومت بسيج بوده است. تحول اول موجب تغيير نگرش در جامعه شده است و كاركرد فرهنگي - اجتماعي بسيج را نشان مي دهد. در واقع مي توان گفت بسيج هويت اصلي خود را در زمان صلح بدست آورده است و تحول دوم موجب شده است نيروي مقاومت در جهت تحقق ارتش بيست ميليوني گام هاي اساسي بردارد. 
در سال 75 بنياد تعاون بسيج با 6 مؤسسه تابعه به تصويب مقام معظم رهبري مي رسد و فعاليت آن جنبه الزامي و قانوني بخود مي گيرد. معاونت فرهنگي - پرورشي فعاليت رسمي خود را آغاز مي كند، طرح جهاد علمي و بسيج علمي بين سپاه پاسداران انقلاب اسلامي (دانشگاه امام حسين (ع)، و سازمان بسيج دانشجويي ووزارتخانه هاي فرهنگ و آموزش عالي سابق، بهداشت ودرمان، دانشگاه آزاد اسلامي به منظور تهيه متون و كتب درسي دانشگاه با استفاده از اساتيد بسيجي به اجرا در مي آيد. قانون تشكيل بسيج دانش آموزي به تصويب مجلس شورأي اسلامي مي رسد. نمايشگاه بزرگ شجره طيبه بسيج در هفته بسيج برگزار مي شود و مورد بازديد رياست محترم جمهوري اسلامي و ستاد كل نيرو هاي مسلح جمهوري اسلامي ايران واقع مي شود. طرح تحقق ارتش بيست ميليوني در نيروي مقاومت بسيج، به طور گسترده آغاز بكار مي كند كه اصول، مباني و دكترين ارتش بيست ميليوني تدوين مي شود. طرح ولايت دانشجويي بصورت متمركز در تعطيلات تابستان برگزار مي شود. 
طرح هاي گذشته نظير ريشه كني فلج اطفال، طرح تنظيم بهداشت خانواده، همكاري با وزارت بارزگاني در خصوص انجام بازرسي و كنترل قيمت ها تحت عنوان طرح " سازمان انصار ” كه در سال هاي 74 و 75 به اجراء در آمده است، طرح همكاري با نيروي زميني در سال هاي 74 و 75 در انجام رزمايش به اجرا ء در آمده است: 
" در انجام مانور و رزمايش صحرأيي، اعضاي بسيج به صورت غير سازمان يافته، در اختيار نيروي زميني سپاه قرار مي گيرد تا توسط يگان ها (لشكر و تيپ ها) سازماندهي شده و با انجام مانور بكارگيري شوند. اين وظيفه كه بر گرفته از رهنمود فرماندهي معظم كل قوا است طي سال هاي 74 و 75 به اجراء در آمده است و در طي اين دو سال، بيش از يكصد هزار نفر بسيجي، از سوي نيروي مقاومت در اختيار نيروي زميني قرار داده شد، لشكر هاي نيروي زميني علاوه بر سازماندهي اعضاي بسيج آنان را برأي انجام مانور شركت داده و بسيجيان نيز در آموزش هاي يگاني حضور پيدا مي كنند و پس از اتمام مأموريت، ارتباط با بسيجيان، كم و بيش حفظ مي گردد. ” 
دوره ششم عمر بسيج، از سال 1376 آغاز مي شود، زمينه هاي اين دوره را مسائل و موارد زير بوجود آورده است: 
الف - انتخابات هفتمين دوره رياست جمهوري اسلامي دردوم خرداد و بروز جريان سياسي اصلاح طلب و حاكميت آن كشور كه نيروي مقاومت در اين انتخابات بدون مطالعه و برنامه ريزي صحيح وارد مي شود كه باعث كمرنگي نقش بسيج در جامعه مي شود 
ب- انتصاب فرمانده جديد كل سپاه و تأكيد مقام معظم رهبري در مورد بسيج و نيز انتصاب جانشين فرمانده كل قوا و تأكيد بر بسيج در حكم ايشان 
ج- انتصاب فرمانده جديد نيروي مقاومت بسيج در اواخر سال 1376 و تغيير در مديريت كلان اين نيرو 
د- به ثمرنشستن پروژه طرح تحقق ارتش بيست ميليوني و ايجاد نگرش نو و صحيح در سطح مسئولان سپاه و بسيج پيرامون تركيب جمعيتي ارتش بيست ميليوني، توجه به اقشار موثر در بسيج، تدوين اصول و مباني بسيج و توجه مضاعف وويژه بسيج در بعد امكانات و اعتبارات. 
دوره ششم بسيج را دوره چالش هاي نوين بسيج مي ناميم. البته شاخصه هاي اين دوره بسيار متمايز با دوره هاي گذشته است. زيرا اولاً در هيچ دوره اي از دوره هاي ياد شده، بسيج به اندازه دوره ششم كه از 1376 آغاز مي شود، مورد حمايت و پشتيباني معنوي مقام معظم رهبري واقع نشده است. 
ثانياً در هيچ دوره اي، بسيج مثل اين دوره مورد حمايت مادي و امكاناتي سپاه پاسداران انقلاب اسلامي قرار نگرفته است. 
ثالثاً در اين دوره رويكردي جديد بوجود مي آيد كه بسيج را در زمره مخالفين هيئت حاكمه (دولت ومجلس) قرار مي دهد. اساس و مبناي رويكرد اين است كه بسيج نه تنها برأي حفظ و صيانت انقلاب و كشور ضروري نمي نمايد، بلكه مقابل اصلاحات قرار گرفته و در نتيجه بيش ترين فشار و شديد ترين حملات به بسيج در اين دوره شكل مي گيرد. كاركرد هاي منفي ظهور و بروز مي كند، كاركرد هاي مثبت ناديده گرفته مي شود، عرصه فعاليت و همكاري با دولت محدود مي شود. 
ويژگي انحصاري اين دوره ايجاد چالش عميق بين حمايت هاي رهبري بسيج و تهديدات ناشي از جريانات داخلي كه به دنبال تضعيف بسيج بودند، مي باشد. حمايت هاي مقام معظم رهبري از بسيج كه از سال 1376 شروع شد اگر مورد تحليل كمي و كيفي قرار گيرد، ثابت مي شود كه از نظر تكرار بيش ترين فراواني را طي اين سال ها دارد و از نظر كيفيت حمايت، عميق ترين تعابير و ژرفا ترين معاني درمورد بسيج بكار برده شده است. از طرفي مطبوعات زنجيره اي، عوامل خارجي، مديران كل و معاونين وزير در برخي وزارتخانه ها و نمايندگان مجلس از برخي جناح هاي طرفدار دولت، يا در برابر تهديدات و آسيب هاي وارده به بسيج سكوت كرده اند و يا خود در جريان آسيب رساني همگام شدند. اين روند تا سال 79 ادامه پيدا كرد. 
از نظر درون سازماني، نيروي مقاومت با برخورداري از فرمانده جديد، هيئت رئيسه و معاونين جديد، در پي ايجاد تحول و رشد كمي و كيفي بسيج حركت كردند، در سال 77 ماده واحده تشكيل بسيج دانشجويي در دانشگاه ها به تصويب مجلس شورأي اسلامي مي رسد، طرح تجهيز رده هاي مقاومت بسيج از اين سال آغاز مي شود، طرح حوزه محوري و پايگاه محوري به عنوان شعار سال انتخاب مي شود، تشكيلات جذب و هدايت كمك هاي مردمي و امكانات ملي در نيروي مقاومت راه اندازي و توسعه مي يابد. 
در سال هاي 77 و 78 نقش نيروي مقاومت به ويژه گردان هاي عاشورا در كنترل و مهار بحران هاي اجتماعي و آشوب هاي سياسي تبيين مي شود و با حضور بسيجيان در 18 تير 1378 كوي دانشگاه تهران، حضور بسيج در برقراري امنيت و آرام سازي شهر تهران، چالش هاي بوجود آمده از سال 76 را پر مي كند و از اين سان تهديدات و آسيب هاي وارده بر بسيج بسيار كم مي شود. 
در طي اين مدت (دوره آسيب رساني به بسيج) فعاليت هاي اقتصادي و سازندگي بسيج به شدت كاهش مي يابد و طرح هايي كه از گذشته در دست اجراء يا برنامه ريزي بوده است، تا حدي به دست فراموشي سپرده مي شود. 
در سال 78 عنايت و توجه لازم به بسيج خواهران، بسيج دانش آموزي بسيج دانشجويي شدو هركدام از اين اقشار و رده ها به معاونت تبديل شدند و به بسيج دانشجويي و دانش آموزي اجازه داده شد از نظر ساختاري، بجاي معاونت، سازمان منظور گردد و اختيارات اين دوره در ارتباط با امور بسيج، فرا تر از معاونت در نظر گرفته شده است. 
پايان اين دوره مصادف با نامگذاري سال جمهوري اسلامي ايران، به احترام امير المومنين (ع) بوده است كه با هشدار و انذار مقام معظم رهبري نسبت به فرماندهان سپاه و بسيج در راستاي تحقق ارتش بيست ميليوني مواجه شد در 17/2/1379، شايد برأي اولين بار، فرماندهان سپاه و بسيج از سوي دفتر مقام معظم رهبري فراخوانده مي شوند و پيرامون امور بسيج تدابير و رهنمود هاي لازم بهمراه جزئيات و موارد اجرأيي ابلاغ مي شود كه پس از دو ماه طرح امير المومنين (ع) در 17/4/79 جهت تصويب به دفتر مقام معظم رهبري تسليم مي شود و از اين تاريخ تا پايان اين دوره محور فعاليت و برنامه ريزي بسيج طرح امير المومنين (ع) قرار ميگيرد كه به توسعه كمي و كيفي بسيج، افزايش ظرفيت، افزايش توان اداره بسيج، كيفي سازي فعاليت هاي فرهنگي و رويكرد نوين به طرح تحقق ارتش بيست ميليوني مي انجامد. 
روند فوق تداوم مي يابد تا اينكه در شرأيط سياسي كشور، دولت اصلاحات جاي خود را به دولت اصول گرا مي دهد و در داخل سپاه، طرح تحول و تعالي مطرح مي گردد.
دوره هفتم عمر بسيج با اجرأي طرح تحول و تعالي در سپاه آغاز مي شود و تحت عنوان تقويت بسيج، ابتدا فرمانده كل سپاه فرماندهي نيروي مقاومت بسيج را بر عهده مي گيرند و حجت الاسلام والمسلمين حاج آقا طائب در سمت معاون فرمانده كل سپاه و جانشين ايشان در نيروي مقاومت انتخاب مي شوند. مدت زيادي نمي گذرد كه مجدداً طرح ادغام دو نيروي مقاومت بسيج و نيروي زميني سپاه يا يكي شدن فرمانده آن ها مطرح مي گردد و در نهايت به جايي منتهي مي گردد كه حاج آقا طائب به عنوان معاون فرماندهي كل سپاه و فرمانده نيروي مقاومت بسيج منصوب مي شوند.
با اين تغيير در رأس نيروي مقاومت بسيج، مناطق مقاومت بسيج در استان ها از زير مجموعه نيروي مقاومت خارج مي گردند و سپاههاي استاني مركب از مناطق مقاومت سابق و لشكر ها و تيپ هاي نيروي زميني تشكيل مي گردد و وظيفه نيروي مقاومت بسيج انجام كار ستادي برأي بسيج و نواحي مقاومت تعريف مي شود. سپاههاي استاني عهده دار مسئوليت هر دو نيرو مقاومت و زميني در استان ها مي شوند و مستقيماً تحت فرماندهي فرمانده كل سپاه قرار مي گيرند و نواحي مقاومت بسيج و رده هاي حوزه و پايگاه با همان تركيب و وظايف در زير مجموعه سپاههاي استاني مبادرت به انجام وظايف بسيج مي نمايند.
با شروع انتخابات رياست جمهوري در سال 88 و حوادث بعد از آن يكبار ديگر توجهات به سمت بسيج جلب مي گردد. در تاريخ 12/7/1388 سردار سرتيپ بسيجي محمدرضا نقدي با حكم فرمانده معظم كل قوا به سمت فرمانده بسيج منصوب مي گردند و نام بسيج از «نيروي مقاومت بسيج» به «سازمان بسيج مستضعفين» تغيير پيدا مي كند و متعاقب آن برخي تغييرات و رويكردها، ساختار و سازمان و وظايف آن پديد مي آيد كه هم اكنون در حال اجراست. اميد است با اين تغييرات بسيج بتواند به جايگاه شايسته نظام مقدس جمهوري اسلامي ايران نائل آيد.
 نقش و كاركردهاي بسيج
________________________________________
پيشرفت تكنولوژي و پيچيدگي هاي ناشي از توسعه ي علوم مختلف از يك سو و تعامل و ارتباط نزديك مؤلفه هاي مختلف زندگي اجتماعي از سوي ديگر، بعضاً مشكلاتي را به همراه آورده كه محيطي كاملاً متفاوت با آنچه در قرون گذشته وجود داشته را به تصوير كشيده است.
عليرغم تمام دستاوردهاي علمي، فني و فرهنگي كه تمدن جديد به ارمغان آورده، مشكلات زندگي اجتماعي تشديد و نحوه اداره حكومت ها نيز با مشكل مواجه گرديده و دستخوش تحولات اساسي شده است. اگر تا چند قرن گذشته تهديدات عمده محدود به سلاحهاي سبك و متعارف مي شد و انواع جنگ ها محدود به برخوردهاي احتمالاً خونين فيزيكي مي گرديد، امروز سخن از تهديدات هسته اي، ميكروبي، بيولوژيكي، بيوتروريسم، بيوتكنولوژيكي، ليزري، صوتي و .... به ميان آمده است.
گستردگي و تنوع تهديدات جديد وضعيتي را بوجود آورده كه حتي كشورهاي صاحب قدرت در صورت مواجه شدن با آن قادر نيستند با بكارگيري تمام توان خود و صرف هزينه هاي فوق العاده، امنيت خود را برقرار نمايند.
اين در حاليست كه اين كشور ها با ورود به ساير عرصه ها، نوع متفاوتي از توانمندي ها را حاصل كرده اند كه بدون كمترين زد و خورد فيزيكي اهداف خود را تعقيب مي نمايند. اين نوع اقدامات در ابعاد مختلف فرهنگي، اجتماعي، سياسي، اقتصادي و ساير جنبه هاي اجتماعي برخي جوامع رسوخ يافته اند كه در يك حركت تدريجي و بعضاً پنهاني مي تواند به راحتي منافع كشورهاي مختلف را مورد هدف قرار دهند.
اينجاست كه نقش كمي و كيفي حضور مردم در صحنه هاي مختلف دفاع از منافع كشور ها آشكار مي گردد، به اين معنا كه ملتي مي تواند مقتدرانه عمل نمايد كه از حمايت مردمي قوي تر و حضور كمي و كيفي بيش تر مردم خود در ابعاد زمينه هاي مختلف برخوردار باشد و اين موضوعي است كه در كشورهايي مانند جمهوري اسلامي ايران كه امكان دسترسي به تجهيزات و تكنولوژي جديد را در حد كشورهاي پيشرفته ندارند از اهميت فوق العاده اي برخوردار مي گردد، به گونه اي كه تقريباً حضور كمي و كيفي و هوشيارانه ي ملت ها به راحتي اين نقيصه را جبران مي نمايد.
بنابرأين به نظر مي رسد تنها راه رقابت در اين كشمكش جهاني متوسل شدن به اراده و عزم مردمي است و اين نكته اي است كه به بهترين شكل ممكن در جمهوري اسلامي ايران با عنوان بسيج و با ويژگي هاي منحصر به فرد خود كه برتري فوق العاد هاي را به بسيج مردمي در كشور ايران بخشيده محقق و متبلور گشته است، زيرا وجود اين وي‍ژگي ها مجموع هاي را فراهم نموده كه با اتكا به قدرت الهي و اعتقاد به باور هاي اسلامي قادر است در هر صحن هاي كه ضرورت داشته باشد اعم از نظامي، فرهنگي، امنيتي، سياسي، اجتماعي و حتي اقتصادي وارد عمل گردد.
بنابرأين مي توان برأي اين حضور ارزشمند دو نقش عمده را قائل شد كه هر يك خود دارأي زيرمجموعه هاي جداگانه مي باشد.
الف- نقش و كاركرد نظامي
قبلاً توضيح داده شد كه فلسفه ي اوليه ي تشكيل بسيج استفاده از توان بالاي نيرو هاي مردمي در دفاع از انقلاب و دستاورد هاي آن بوده است، اما بتدريج و با كشف ساير توانمندي هاي اين نيروي عظيم، كاركرد هاي جديدي برأي بسيج مطرح گرديد كه در سه بخش كلي قابل بررسي است. 
1- نقش بازدارندگي
در اين رابطه قبل از هر چيز بايد به اهميت نقش بسيج در جذب، آموزش، سازماندهي، حفظ انسجام و بكارگيري نيرو هاي مردمي و تجهيز و پشتيباني آنان به عنوان مأموريت اصلي بسيج پرداخت، يعني استفاده از تمام منابع كه در بسيج به طور عمده بر مبناي مشاركت مردمي استوار است.
با توجه به اينكه در يك برداشت كلي ازتعاريف بازدارندگي، «بكارگيري كليه ي منابع و امكانات ممكن و قابل دسترس برأي جلوگيري از بروز هرگونه تهديد نسبت به منافع كشور برداشت مي شود.» بديهي است نقش هيچ عامل يا منبعي در اين رابطه به اندازه نقش مردم پررنگ و قوي نيست، زيرا حضور بموقع و سريع نيرو هاي مردمي در يك واكنش سريع در صحنه هاي مختلف، مشروط بر اينكه از آمادگي هاي لازم برخوردار باشند، قادر خواهد بود به عنوان قوي ترين عامل بازدارنده عمل نمايد.
اين كاركرد مي تواند در حضور گسترده، مستمر، منسجم و مجهز اعضاي بسيج در رده هاي مقاومت، حضور در صحنه هاي مختلف فرهنگي، اجتماعي، نظامي، سياسي و اقتصادي در قالب مشاركت در رزمايش هاي نظامي، مانور هاي امدادي، راهپيمايي ها، همكاري با دولت و بسياري ديگر از فعاليت هاي متبلور گردد.
البته نمايش قدرت و آمادگي رزمي در قالب فعاليت هاي نظامي بخصوص رزمايش هاي عملياتي تأثير بيشتري در جلوگيري از بروز تهديدات بر جاي خواهد گذاشت، در عين حال انجام ساير فعاليت هاي غيرنظامي، برأي جلوگيري از تهاجم دشمن در مسائل غيرنظامي نيز بستگي به همين حضور، برنامه هاي طراحي شده، جاذبه ي برنامه ها، پيش بيني قبلي و ساير تدابير مسئولين نظام و مردم هميشه در صحنه ي ايران اسلامي دارد.
بنابرأين با توجه به نقش بازدارندگي در ايجاد امنيت به عنوان اولين و ضروري ترين نياز جامعه مي توان اين كاركرد را يكي از مهمترين كاركرد هاي بسيج دانست زيرا همانگونه كه بزرگ بسيج جهان اسلام، حضرت علي (ع) فرمودند:
«به خدا سوگند هرملتي كه در قلب سرزمينش مورد تهاجم قرار گرفت خوار و زبون شد.» (نهج البلاغه- خطبه27- صفحه75)



2- نقش دفاعي
دفاع نيز يكي از موضوعاتي است كه اگر چه بيش تر بعد نظامي موضوع را به ذهن متبادر مي سازد اما واجد جنبه هاي مختلف در زمينه هاي گوناگون بوده و به يك دفاع همه جانبه تبديل شده است. تعاريف ارائه شده در اين زمينه نيز همين مفهوم را با خود همراه دارد، از جمله در كتاب فرهنگ استراتژي اين واژه اين گونه تعريف شده است:
تدابيري كه برأي مقاومت در مقابل حملات سياسي، نظامي، اقتصادي، اجتماعي، رواني و يا تكنولوژي، توسط يك يا چند كشور مؤلفه اتخاذ مي گردد. (فرهنگ استراتژي- صفحه141)
همانگونه كه ملاحظه مي شود شش موضوع كلي شامل: دفاع سياسي، دفاع اقتصادي، دفاع اجتماعي، دفاع رواني و فرهنگي و دفاع نظامي و دفاع تكنولوژيكي كه بخشي از آن به جنگ اطلاعاتي در عصر حاضر مربوط مي شود درأين تعريف نهفته است.
بجز مورد اخير مابقي مباحث نيز با پيشرفت و توسعه ي زندگي اجتماعي به يكي ازدغدغه هاي مهم اكثر جوامع امروزي تبديل شده است، چيزي كه در گذشته ي نه چندان دور بيش تر بعد نظامي آن مطرح بود.
در قرآن مجيد و احاديث و روايات اسلامي نيز به اين نكته يعني دفاع نظامي بيش تر از دفاع و مقابله با ساير موارد اشاره شده است، زيرا بديهي است كه اگر كشوري بر كشور ديگر تسلط يافت بر ساير مؤلفه هاي حكومتي نيز اعمال نفوذ خواهد نمود.
حضرت امام سجاد(ع) در اين رابطه مي فرمايند:
«پروردگار من! مرز هاي اسلامي را از حمله ي دشمنان خود در پناه خود مصون و محفوظ بدار و مرزبانان ما را در ايفاي وظايفي كه برعهده دارند حمايت كن و عطايا و مواهب خود را درباره آنان تكميل فرماي، بر شمار سربازان ما كه از مرز هاي ما پاس مي دارند بيافزاي و حربه ي آنان را بر ضد دشمنان كارگر كن و سنگرهايشان را از آسيب شكست در امان گير و جمعيتشان را به هنگام دفاع، از پريشاني ايمن ساز و به تدبير خويش صفوفشان را به هم بپيوند. (صحيفه سجاديه- ترجمه جواد فاضلي- صفحه262)
همانگونه كه اشاره شد اگر چه در اين رابطه بيش تر مباحث متوجه بعد نظامي دفاع مي باشد اما نبايد فراموش نمود كه در عصر حاضر، جنبه هاي ديگري از دفاع مانند دفاع «فرهنگي و دفاع سياسي» نيز بر اين امر ناظر است و برخي اقدامات در زمينه هاي اقتصادي و حتي اجتماعي نيز شكل دفاعي به خود گرفته اند، بنابرأين بسيج نيرو هاي مردمي در اين زمينه نيز مي تواند نقشي عمد هاي را برعهده داشته باشد، همچنان كه در طول دفاع مقدس اين نقش و كاركرد به بهترين شكل ممكن به نمايش گذاشته شد.
در ساير ابعاد، از جمله دفاع در برابر تهاجم فرهنگي دشمن، دفاع از سياست هاي خارجي يا داخلي، دفاع از مصلحت ها و منافع مختلف نظام، دفاع از ارزش هاي اسلامي و انقلابي و ساير موارد مشابه نيز قابليت هاي فراواني در بسيج وجود دارد.
در بعد نظامي نيز مصاديق گوناگوني از دفاع قابل برشماري است از جمله:
عمليات نهضت مقاومت مردمي به هنگام اشغال خاك كشور، عمليات تأخيري به هنگام تجاوز دشمن به مرز ها ويا نقاط كور كشور بمنظور متوقف نمودن يا جلوگيري از پيشروي و مزدوران داخلي استكبار و مهمتر از همه، كمك به ساير نيرو هاي مسلح برأي دفاع از منافع كشور و ده ها اقدام دفاعي ديگر كه هر يك جاي بحث فراوان دارند.

3- نقش تهاجمي
استراتژي نظام جمهوري اسلامي بر اصل بازدارندگي و دفاعي بنا نهاده شده است، اما بديهي است كه آن هنگام كه دشمن اقدام به تصرف نموده و به خاك كشور تعدي نمايد و يا قصد اجرأي هر يك از اين اقدامات را در سر بپروراند تنها راه بازپس گيري مناطق اشغالي و جلوگيري از تجاوز قطعي او پس از اقدامات بازدارنده و تدافعي، انجام عمليات تهاجمي خواهد بود. هماهنگونه كه در طول هشت سال دفاع مقدس برأي دفاع از منافع انقلاب و جلوگيري از بروز آسيب هاي اقتصادي و امنيتي، هرگاه ضرورت ايجاب مي نمود جمهوري اسلامي ايران با پيش دستي نسبت به دشمن منابع او را مورد تهاجم خود قرار مي داد. اين حركت مي تواند در زمينه هاي فرهنگي، سياسي و ساير موضوعات نيز مصداق داشته باشد، يعني همانگونه كه انقلاب اسلامي آماج تهاجم فرهنگي قرار گرفته يا حملات سياسي منافع نظام را مورد هدف قرار داده است، بسيج نيز مي تواند با استفاده از پتانسيل هاي موجود، در چارچوب سياست هاي كلي كشور برأي تهاجم به منافع دشمن وارد عمل گردد.
در هر صورت چنانچه ضرورت ايجاب نمايد هر نوع از عمليات تهاجمي اعم از نظامي يا غيرنظامي بر عليه تهديدات متصور از سوي عوامل مزدور استكبار نسبت به منافع ملي كشور چه در بعد داخلي و يا در زمينه هاي خارجي با مشاركت بسيج بسيار سهل الوصول خواهد بود.
ب- نقش ها و كاركرد هاي غيرنظامي
دامنه ي فعاليت هاي بسيج در زمينه ي غير نظامي بخصوص پس از پايان جنگ تحميلي بسيار گسترش يافته و امكان بالقوه عظيمي را در اختيار نظام قرار داده است. اين بخش از كاركرد ها را نيز مي توان در قالب پنج محور كلي كه قبلاً به آن اشاره شد مطرح نمود.
1- نقش علمي و فرهنگي
نقش فرهنگي بسيج بخصوص در حال حاضر كه كشور از هر سو مورد تهاجم فرهنگي بيگانگان قرار گرفته از اهميت فوق العاد هاي برخوردار است، زيرا در اين عرصه نيز بسيج دارأي توانائيها، امكانات و در عين حال جاذبه هاي قابل توجهي مي باشد.
اما برأي درك به تر اين موضوع بايد ابتدا با مفهوم فرهنگ آشنا شد.
فرهنگ، هويت هر شخص يا جامعه تلقي مي شود و هر گونه تغيير و تحول تحميلي نامطلوب در آن مي تواند پيامد هاي منفي زيادي را به دنبال داشته باشد.
حضرت امام(ره) در اين رابطه فرموده اند:
«با انحراف فرهنگ، هرچند جامعه در بعد هاي اقتصادي، سياسي، صنعتي و نظامي قدرتمند و قوي باشد، ولي پوچ و پوك و ميان تهي است». (صحيفه نور- جلد15- صفحه160)
به همين دليل است كه استكبار جهاني و در رأس آن آمريكا از هر گونه شگردي برأي تحت تأثير قرار دادن فرهنگ ناب محمدي(ص) در جمهوري اسلامي ايران استفاده مي نمايد.
حضرت امام خميني(ره) در بيانات متنوعي كه در مقاطع مختلف داشتند، پيوسته بر اين موضوع تأكيد كرده و نقش زيادي را برأي بسيج قائل شده اند.
مهمترين كاركردهايي كه امام راحل(ره) برأي بسيج مطرح فرموده اند عبارتند از:
حاضر بودن در همه ي صحنه ها از جمله صحنه هاي فرهنگي و سازندگي.
حفظ محافل انس و معنويت جبهه و كشاندن آن به محيط هاي سياسي، اجتماعي و نظامي در سطح كشور.
تحكيم روابط، ارادت و محبت قلبي به مقام ولايت فقيه
جلوگيري از آفت تفرقه و بي تفاوتي نسبت به مسائل و معضلات جامعه.
تلاش برأي استحكام برادري و وحدت بين مسلمانان و مردم كشور.
جذب و بكارگيري استعداد هاي فرهنگي
و ده ها مورد ديگر.
مقام معظم رهبري (مدظله العالي) نيز در اين زمينه نقش قابل توجهي را در مجموعه ي رهنمودهايشان برأي بسيج برشمرده اند كه برخي از آن ها عبارتند از:
ايجاد روحيه ي استقامت
جذب و آموزش مردم به ويژه جوانان
پر كردن اوقات فراغت جوانان و نوجوانان
پرداختن به مسائل فرهنگي جوانان و جلوگيري از انحرافات آنان با اجرأي برنامه هاي مختلف از جمله برنامه هاي فرهنگي و معنوي
فراهم نمودن زمينه هاي لازم برأي خاموش كردن هيجان طلبي جوانان
حمايت از ولايت فقيه
حضور در همه ي صحنه هاي فرهنگي و هنري
توجه به مسائل معنوي بسيجيان به ويژه جوانان
تلاش برأي احياء و حفظ ارزش هاي انقلابي و اسلامي
توسعه و تعميق فرهنگ ناب محمدي (ص)
توسعه و تعميق فرهنگ انقلاب، دفاع مقدس و فرهنگ و تفكر بسيج
و ده ها مورد ديگر.
بديهي است خانواده ي بزرگ بسيج در اين زمينه نيز مي تواند با اتكاء به امكانات و استعداد هاي مردمي در بسيج و ساير امكاناتي كه در اختيار دارد وشيوه هايي كه مورد استفاده قرار مي دهد به طور فعالانه عمل نمايد.
جلب و جذب جوانان به سوي رده هاي مقاومت بسيج، كانون هاي جوانان بسيج، كانون هاي فرهنگي مساجد، برگزاري انواع مراسم انس با قرآن و ساير برنامه هاي فرهنگي، برگزاري اردو هاي زيارتي، سياحتي و بازديد از مناطق جنگلي، برگزاري انواع مسابقات فرهنگي، برگزاري يادواره برأي شهدا و ده ها و بلكه صد ها فعاليت ديگر از مصاديقي محسوب مي شوند كه امكان توسعه و تقويت آن ها در بسيج وجود دارد.
ضمن اينكه بسيج به عنوان يكي از خلاق ترين دستگاه ها در اين زمينه مي تواند از جديد ترين و متنوع ترين روش ها برأي اقدام در اين رابطه بهره بگيرد.

2- نقش اجتماعي و سازندگي
زندگي بشر به طور فطري يك زندگي اجتماعي بوده و لازمه ي تداوم آن همكاري و تعاون بين آحاد اقشار مختلف جامعه است و اين راهبرد هنگامي محقق مي شود كه همه ي افراد دست به دست هم داده و هر يك با وظيفه ي خود كاملاً آشنا باشند.
بسيج نيز به عنوان بخش بزرگ و اثرگذار در اين جامعه قادر است نقش مهمي را در چرخه ي اين تعاون همگاني بر عهده بگيرد. برأي مثال نقش بسيج در همكاري با دولت يكي از برجسته ترين نقش هاي اجتماعي بسيج محسوب مي شود كه مي تواند در برگيرنده موضوعات مختلف باشد و مصاديق آن همانگونه كه قبلاً توضيح داده شد عبارتند از واكسيناسيون فلج اطفال، بيمه روستائيان، درختكاري، آمارگيري اماكن مذهبي، امداد و نجات در هنگام بروز حوادث غيرمترقبه و ده ها مورد ديگر كه تاكنون توسط بسيج انجام شده است.
بسيج به عنوان ضابط قوه قضائيه نيز مي تواند وظايف زيادي را در برقراري و حفظ نظم اجتماعي و اجرأي قانون برعهده داشته باشد.

3- نقش سياسي
نقش سياسي بسيج از دو جنبه ي داخلي و خارجي قابل بررسي است.
از نظر سياست خارجي، حضور فعال و گسترده بسيج سبب مي شود تا مسئولين نظام در مجامع بين المللي و عرصه ي سياست خارجي از موضع قدرت و با اطمينان ازحمايت عظيم مردمي، مطالب خود را مطرح و پيگيري نمايند، ضمن اينكه اين حضور گسترده و حمايت مستمر مردم كشور و بخصوص ارتش 20ميليوني از تدابير و سياست هاي اتخاذ شده از سوي مسئولين نظام، به طور يقين يأس و نوميدي دشمنان جمهوري اسلامي ايران را بهمراه خواهد داشت.
به طور طبيعي اين ويژگي در طرز تفكر ساير كشورها، بخصوص كشور هاي دوست و حامي جمهوري اسلامي نيز تأثيرگذار بوده و از ايران اسلامي يك كشور الگو و بر تر را ارائه مي نمايد. همچنين حمايت بي دريغ بسيج از مسئولين، توطئه ي دشمنان و ايادي خود فروخته و مزدور داخلي را نيز خنثي مي سازد، كساني كه در هر موقعيتي به دنبال آن هستند كه اين باور را در اذهان ايجاد نمايند كه مردم از انقلاب دلسرد و دلزده شده اند و ديگر حاضر به حمايت از آن نيستند.
در واقع حمايت مردم و به ويژه بسيج از مسئولين نظام و سياست هاي مدون و اعلام شده، مؤيد مقبوليت نظام جمهوري اسلامي در داخل و خارج كشور بوده و به همين دليل نقش بازدارندگي را ايفا مي نمايد و اين نيز مرهون آگاهي هاي سياسي و هوشياري بسيجيان بوده و با دخالت در سياست كاملاً متفاوت مي باشد.
4- نقش اقتصادي
نيرو هاي مسلح توان بالقو هاي هستند كه ضمن دفاع از منافع كشور، قادرند در زمان صلح كارأيي هاي ديگري را نيز داشته باشند و اين نكتهاي است كه نه تنها در جمهوري اسلامي بلكه در ساير كشور ها نيز مورد توجه قرار گرفته است.
امروزه بسياري از كشور هاي جهان ازتوانايي هاي اين نيرو ها برأي تأمين منافع اقتصادي و اجتماعي خود بهره مي برند، به طوري كه به جرأت مي توان اظهار داشت كه رشد و شكوفايي اقتصادي كشورهايي مانند چين و كره و بخصوص ژاپن، مديون استفاده از نيرو هاي مسلح در اين جهت مي باشد. برأي مثال ژاپني ها پس ازفارغ شدن از جنگ با آمريكا، از ارتش اين كشور برأي سازندگي و بازسازي استفاده نمودند.
كره اي ها نيز در مقاطعي از تاريخ معاصر خود از سازمان ارتش برأي توسعه ي كشاورزي بهره بردند و ده ها مورد ديگر وجود دارد كه نيرو هاي مسلح با استفاده از امكانات خود در اين زمينه توانسته اند عملكرد بسيار خوبي داشته باشند.
در جمهوري اسلامي ايران نيز مجموعه ي سپاه و بسيج با مشاركت در طرح هاي مختلف سازندگي مانند: سدسازي، جاده سازي، لوله كشي آب و گاز شهر ها و ده ها مورد ديگر بسيار قوي و مقتدرانه وارد عمل شده و توانسته اند موفقيت هاي زيادي را كسب نموده است. همچنين اعضاي بسيج با ايجاد تعاوني هاي مختلف نقش بسيار مؤثري را در رشد و شكوفايي كشاورزي و صنعت ايفا نموده و هم اكنون نيز اين فعاليت ها ادامه داشته و توسعه ي آن مي تواند در تسريع رشد و بالندگي كشور مؤثر واقع گردد.
بديهي است حضور در اين عرصه علاوه بر بهره هاي اقتصادي با ايجاد مشاغل مختلف از حجم بي كاري در كشور كاسته و در بهبهود وضعيت معيشتي مردم نيز مفيد واقع خواهد شد.
مقام معظم رهبري در اين رابطه مي فرمايند:
«وقتي موسم كار و سازندگي است، بسيج يعني آن مجموع هاي از كشور و ملت كه به مسئله ي سازندگي، باز با يك اهتمام لازم نگاه مي كند و به آن مي پردازد؛ نقش خود را در آن آنچنانكه بايد و شايد ايفا مي كند» (بسيج مستضعفان در انديشه مقام معظم رهبري حضرت آيت اله خامنه اي- صفحه107)

5- نقش اطلاعاتي و امنيتي
انقلاب اسلامي از همان بدو تولد آماج توطئه هاي فراوان بوده و علي رغم اينكه به لطف خدا و با حضور گسترده و دائمي مردم توانسته بسياري از اين توطئه ها را قبل از بروز و ظهور خاموش و خنثي سازد اما همچنان اين توطئه از سوي استكبار و ايادي آن ها تداوم يافته و هر روز به شكلي جديد رخ مي نماياند.
شرارت در مرزها، اغتشاشات داخل شهرها، اعتصابات داخل مراكز صنعتي، تخريب و ترور و ساير موارد مشابه، جملگي از مواردي هستند كه توطئه ي دشمن را در پس پرده ي خود دارند و به وضوح دست ناپاك استكبار جهاني در آن ها قابل رؤيت است.
مقام معظم رهبري (مدظله العالي) با آگاهي كامل به اين موضوع با اشاره به نقش بسيج مي فرمايند:
«بسيج بايستي بتواند در مواقع ضروري و لازم نيروي مردم را در مقابله با ضد انقلاب كه قاعدتاً ضدانقلاب در قالب مردم ظهور پيدا مي كند برخورد كند» (همان منبع- صفحه53)
اين عوامل همه ي تلاش خود را بكار مي برند تا با ناامن كردم محيط و جامعه، گردش چرخ اقتصاد كشور را متوقف و توسعه و سازندگي كشور در زمينه هاي مختلف را كند نمايند، و اين تنها بخشي از اهداف دشمنان اين نظام در تعقيب اين حركت مزدورانه و مرموزانه است، زيرا ناامني جامعه، يأس و نااميدي ناشي از ترس و نگراني مردم را نيز به دنبال خواهد داشت و مي تواند از يك جامعه ي جوان و پويا مانند ايران اسلامي كشوري دلمرده و بدون تحرك ايجاد نمايد، و لذا مردم كشور و بخصوص بسيجيان مي توانند با ايفاي نقش اطلاعاتي، ضامن تداوم امنيت در كشور باشند.
همانگونه كه حضرت امام (ره) نيز بر اين موضوع تأكيد داشته و فرموده اند:
«ملت ما امروز تكليفش اين است كه تمام افراد ملت، چشم و گوششان را باز كنند و رفت و آمد هاي اين ها (ضدانقلاب) را كنترل كنند.» (بسيج در انديشه امام خميني (ره)- صفحه52)
بنابرأين، نقش اطلاعاتي در جهت تأمين امنيت، يكي از كاركرد هاي مفيد بسيج محسوب مي گردد. بسيج به عنوان ضابط قوه قضائيه نيز مي تواند در عدم حضور نيرو هاي انتظامي، با جرأيم مشهود مانند سرقتها، درگيريها، بي نظمي هاي اجتماعي، قاچاق كالا و مواد مخدر و سلاح و ... برخورد نمايد. همچنين وجود بسيج در سطح كليه ي مراكز و سازمان هاي دولتي و غير دولتي متضمن سلامت دستگاه هاي خدماتي و مولد كشور بوده و مي تواند با كشف و شناسايي اقدامات عوامل فرصت طلب و سودجو، همچنانكه در گذشته نيز مصداق داشته به سلامت نظام اداري و اقتصادي كشور استمرار ببخشد.
ساير اقدامات بسيج مانند:
برقراري تور هاي ايست و بازرسي، گشت هاي شهري و برگزاري انواع رزمايش ها نيز محيط را برأي اشرار و ضد انقلاب- اعم از داخلي يا خارجي- ناامن نموده و فرصت بيشتري را برأي ارائه ي خدمات به مردم از سوي دستگاه هاي ذيربط در اختيار دولت جمهوري اسلامي قرار مي دهد.
عملكرد بسيج
________________________________________
در يك جمع بندي و متناسب با نقش و كاركردها، عملكرد بسيج را مي توان در پنج حوزه فعاليتي شامل:
فعاليت هاي نظامي، امنيتي، فرهنگي، اجتماعي و اقتصادي مورد بررسي قرار داد.
الف- فعاليت هاي نظامي
1- جنگ تحميلي (دفاع مقدس)
به جرأت مي توان هشت سال حضور مقتدرانه ي بسيج در صحنه هاي مختلف جنگ، تحميلي و تقديم ده ها هزار شهيد و هزاران ايثارگر، جانباز و آزاده كه منجر به پيروزي ايران اسلامي در اين جنگ شد را از مهمترين دستاورد هاي اين نهاد مردمي دانست.
حضور بسيج در كنار ساير نيرو هاي مسلح و مسئول، به عنوان ذخيره تمام نشدني نيرو هاي مردمي، آنچنان در اين جنگ نابرابر كه تمام دنيا در مقابل جمهوري اسلامي قرار گرفته بود، مؤثر واقع شد كه تمام معادلات نظامي و سياسي دشمنان اسلام را به شدت برهم زد، و اين در حالي بود كه نيرو هاي مسلح جمهوري اسلامي ايران با اتكا به قدرت الهي و پشتيباني خالصانه ي مردم، با كمترين امكانات توانستند با پيروزي در اين جنگ، برگ زرين ديگري را بر صفحات زرين انقلاب اسلامي بيافزايند.
اين نقش آفريني نه تنها در بعد نظامي بلكه در جهت ارتقاء روحيه ي سربازان اسلام و ايجاد اميدواري و افزايش قدرت پايداري در مردم كشورمان نيز بسيار مؤثر واقع شده و متقابلاً باعث ايجاد يأس، ترس و در نهايت ترديد از ادامه ي جنگ در دشمنان اسلام گرديد.
ايجاد وحدت و همدلي در مردم، بروز و شكوفايي ابتكارات، خلاقيت ها و نوآوريها، كسب كوله باري از تجارب بسيار ارزشمند و ده ها و بلكه صد ها دستاورد ديگر از آثار اين حضور تلقي مي شوند.
2- مبارزه با ضدانقلاب
انقلاب نوپاي اسلامي كه در آغاز تولد خود دچار وضعيت آشفته و نابساماني بود همانند بسياري از انقلاب هاي جهاني از همان ابتدا با سوء استفاده دشمنان انقلاب و ايادي آن ها در داخل كشور مواجه گرديد و در حاليكه هنوز كنترل امور به طور كامل در دست مسئولين قرار نگرفته بود تحركات ضد انقلاب و توطئه چيني آنان پيوسته خساراتي را به بار مي آورد. تعطيلي يا كندشدن فعاليت برخي دستگاه هاي دولتي اعم از نظامي و غيرنظامي نيز سبب شده بود كه نظام خدماتي و امنيتي كشور تا حدود زيادي مختل گردد و همين مسئله به تشديد ناامني هاي ناشي از حضور ضدانقلاب دامن مي زد.
گام نخست از حضور نيرو هاي مردمي در نقش مدافعان امنيت با در دست گرفتن كنترل عبور و مرور و نظم شهري، ايست و بازرسي و حفاظت از اماكن توسط رده هاي مقاومت بسيج تا چندين سال پس از انقلاب ادامه يافت و با ناامن شدن صحنه ي عمليات برأي ضدانقلاب، به تدريج امنيت كامل در سايه ي حضور مقتدرانه ي نيرو هاي مردمي و ساير نيرو هاي امنيتي به طور كامل ايجاد شد.
اين اقدامات در بسياري از اوقات نه تنها باعث برهم خوردن نقشه هاي ضدانقلاب مي شد بلكه معمولاً افشاي توطئه ي آنان و در نتيجه دستگيري اين افراد را نيز به دنبال داشت.
3- مشاركت در پايان دادن به درگيري هاي كردستان
همگام با تحركات ايادي دشمن در داخل كشور، شهر هاي مرزي نيز با تحريك فرصت طلبان دستخوش تشنج و ناامني شديد گرديد تا جايي كه برخي از شهر ها به طور كامل در تصرف ضدانقلاب قرار گرفت.
حضور نيرو هاي مردمي (بسيج) برأي مقابله با ضدانقلاب در اين شهر ها نيز نقش بسيار مؤثري در بازگشت آرامش به اين مناطق ايفا نمود كه نمود عيني آن را مي توان در پاسخ مردم به فراخوان عمومي حضرت امام (ره) برأي آزادسازي پاوه مشاهده نمود كه تعداد زيادي از امت حزب الله با استفاده از وسايل نقليه ي شخصي و هرنوع سلاحي كه در دست داشتند به سوي پاوه هجوم برده و اين شهر را از دست ضدانقلاب خارج ساختند.
4- مقابله با بحران هاي شهري
نقش بسيج مردمي در پايان دادن به غائله گنبد در اوايل انقلاب، نقش ارزشمند بسيج مردم آمل برأي مقابله با منافقين و ضدانقلاب در شهر وجنگل هاي اين شهر، كمك به رفع فتنه در برخورد با اغتشاشات شهري از جمله در قزوين، اراك، اصفهان، مشهد، تهران و برخي شهر هاي ديگر يكي ديگر از عملكرد هاي موفق بسيج محسوب مي گردد.
اين مسئله بخصوص در رابطه با اغتشاشات رخ داده در سال هاي اخير كه با حضور بسيج بدون درگيري و استفاده ازقوه قهريه پايان يافته از اهميت فوق العاد هاي برخوردار است.


5- مقابله با اشرار
همكاري با نيرو هاي مسلح، به ويژه نيروي انتظامي برأي مقابله با اشرار در كليه ي نقاط بخصوص در مناطق مرزي شرق و شمال شرق كشور كه هم اكنون نيزا دامه دارد يكي ديگر از آثار مثبت حضور نيرو هاي بسيجي در ايجاد و حفظ امنيت مي باشد. اين نقش در برخي نقاط كشور نيز در مقياس محدود تر مصداق داشته است.
6- پشتيباني از جنگ
بسيج علاوه بر حضور فيزيكي در طول هشت سال دفاع مقدس در مورد تأمين و پشتيباني نياز هاي جنگ نيز به طور مستقيم يا غيرمستقيم نقش داشته است. جمع آوري و هدايت كمك هاي مردمي توسط رده هاي مقاومت بسيج و مشاركت بسيجيان در ساخت بخشي از مهمات جنگي مانند گلوله هاي توپ و خمپاره و همچنين استفاده از تخصص و تجارب آنان برأي ساختن تجهيزات و وسايل جنگي، بخش ديگري از اين نقش آفريني محسوب مي شود.




ب- فعاليت هاي امنيتي
1- اقدامات حفاظتي
حفاظت از شخصيت هاي كشوري و منطقه اي، حفاظت از اماكن طبقه بندي شده و مهم، بخصوص در اوايل انقلاب-، حفاظت از هواپيما هاي كشوري، كمك به خنثي سازي توطئه هايي مانند ترور، بمب گذاري، آدم ربايي و ... از ديگر كاركرد هاي بسيار مؤثر بسيج بوده است. به طوري كه پس از حضور بسيج در مأموريت هايي مانند مقابله با هواپيما ربايي، اين مشكلات به طور كلي رفع و باند هاي تبهكار زيادي شناسايي و دستگير شدند.
2- نقش اطلاعاتي
امروزه يكي از مهمترين عوامل ثبات و پايداري امنيت دركشور هاي مختلف جهان را ناشي از هوشياري و مشاركت مردم اين كشور ها در برخورد با مسائل امنيتي مي دانند، به طوريكه اين موضوع در بسياري از كشور ها به يك فرهنگ تبديل شده و مردم پس از مشاهده هر گونه موضوع مشكوك، بلافاصله نيرو هاي مسئول را مطلع مي نمايند و اين مسئله نيز موضوع ديگري است كه با تدبير حضرت امام (ره) در قالب يك شبكه ي گسترده ي 20ميليوني تحت عنوان عيون ارتش 20 ميليوني، تا بحال توانسته خدمات قابل توجهي را در زمينه ي شناسايي و انهدام گروه هاي معاند و ضدانقلاب و جاسوس و يا باند هاي قاچاق كالا و مواد مخدر و يا باند هاي فساد و آدم ربايي ارائه نمايد.
3- كشف و خنثي سازي اعتصابات
جلوگيري از گردش چرخه اقتصادي و ايجاد اختلال در نظام خدماتي كشور، يكي ديگر از شيوه هاي استكبار و دشمنان ايران اسلامي برأي متوقف ساختن يا كند كردن حركت پرشتاب انقلاب اسلامي به شمار مي رود.
در زمينه ي خنثي سازي اين معضل نيز اعضاي بسيج، به ويژه بسيج ادارات و كارخانجات بسيار فعالانه و با هوشياري كامل عمل نموده و هرگز به ضدانقلاب اجازه ندادند كه وقف هاي در نظام اقتصادي و خدماتي كشور بوجود آورند.
عمده ترين نقش بسيجيان در اين خصوص در دو بخش عمده قابل بررسي است.
3-1- ايفاي نقش بجاي عوامل اعتصاب كننده به عنوان جايگزين
3-2- كشف، شناسايي و خنثي سازي اقدامات عوامل اخلالگر


4- جمع آوري سلاح و مهمات غيرقانوني
مشاركت و همكاري با ساير دستگاه هاي مسئول برأي جمع آوري سلاح و مهمات غيرقانوني توسط رده هاي مقاومت بسيج، نوعي ديگر از خدمات امنيتي بسيج محسوب مي شود.
5- تسليح بسيجيان
تسليح بسيجيان در مناطق مرزي و نقاط كور كشور (نقاط كويري و دور از دسترس)، به ويژه تسليح عشاير پر تلاش و غيور كشور، يكي ديگر از اقدامات بسيج مي باشد كه نقش عمد هاي در بازدارندگي ايفا نموده است. ضمن اينكه از اين نيروي كارآمد، گروهي را سازمان داده و بوجود آورده است كه در هر زمان و مكان قادر است تا هنگام ورود ساير نيرو هاي مسلح و مسئول به دفاع از سرزمين اسلامي بپردازد.
ج- فعاليت هاي فرهنگي
پس از شكست و ناكامي استكبار در زمينه ي مسائل نظامي، تهاجم فرهنگي دشمن با سرعت فراوان توسعه يافته و با استفاده از متنوع ترين و جديد ترين ابزار در زمينه هاي مختلف مورد استفاده ي آنان قرار گرفت. از اين رو برنامه هاي بسيج نيز با گرأيش كاملاً محسوس، به اين سمت سوق داده شد و تلاش شد تا از تمام امكانات و توانائي هاي اين مجموعه ي عظيم برأي مقابله با اين تهاجم گسترده نهايت استفاده به عمل آيد.
مهمترين مصاديق اين اقدامات را مي توان به شرح زير نام برد:
1- امر به معروف و نهي از منكر
رده هاي مقاومت بسيج و اعضاي آن نقش بسيار مؤثري در احياء اين سنت الهي به عنوان يكي از بهترين و كارآمد ترين شيوه هاي مقابله با تهاجم فرهنگي ايفا نموده اند. اين حركت اسلامي- يعني حساسيت نشان دادن نسبت به منكرات و ترويج معروفات- به قدري مؤثر بوده كه باعث از بين رفتن يا كمرنگ شدن بسياري از ناهنجاري ها و معضلات اخلاقي و فرهنگي در جامعه شده است.
اين مأموريت تا آن اندازه حائز اهميت بوده كه رده هاي بسيج تا كنون ده ها شهيد و جانباز را تقديم انقلاب اسلامي نموده اند. در اين رابطه اگر چه تلفات و خسارت هايي به كشور تحميل شده و تعدادي از بهترين فرزندان اين مرز و بوم را قرباني خود ساخته است اما عدم توفيق كامل دشمن در دستيابي به اهداف اين توطئه را مي توان مرهون حضور ايثارگرانه ي بسيجيان و امت حزب الله در صحنه ي مبارزه با اين تهاجم دانست.
2- ترويج فرهنگ و ارزش هاي اسلامي و انقلابي
ترويج و توسعه ي فرهنگ ناب محمدي (ص)، فرهنگ جبهه و جنگ و تفكر بسيجي و همچنين احياء ارزش هاي ديني و ملي يكي ديگر از بركات بسيج محسوب مي شود.
انديشه و تفكر بسيجي، التزام او به سنت هاي اسلامي و سنت هاي پسنديده اجتماعي و طراحي برنامه هاي مناسب برأي توسعه ي اين فرهنگ از طريق رده هاي مقاومت بسيج يكي از اصولي ترين اقدامات در اين زمينه محسوب مي شود.
برگزاري انواع مراسم و مناسبت هاي اسلامي، برگزاري يادواره هاي شهدا، تجليل از ايثارگران و خانواده هاي آنان، جلب و جذب جوانان به سوي معنويت و ... از جمله اقدامات مؤثري به شمار مي روند كه بسيج در اين زمينه انجام داده است.
3- فعاليت هاي فرهنگي و هنري
برگزاري انواع جشنواره ها و مسابقات فرهنگي، برگزاري انواع اردو هاي زيارتي، سياحتي و بازديد از جبهه، برگزاري انواع مراسم عبادي، فرهنگي و سياسي، فعاليت در زمينه هاي هنري مانند: فيلم، تئاتر، سرود، چاپ و نشر كتاب و نشريات و ده ها فعاليت ديگر همگي از مصاديق فعاليت در اين زمينه مي باشند.

4- فعاليت هاي علمي، آموزشي و توجيهي
برگزاري انواع كلاس ها و جلسات آموزشي و توجيهي در مورد مسائل عقيدتي، سياسي و فرهنگي و پاسخ به شبهات وسئوالات بسيجيان و جوانان كشور، اعزام مبلغ و سخنران به مراكز آموزشي، دستگاه هاي دولتي و ساير مراكز تجمع نيز در ارتقاء سطح فكري و فرهنگي جامعه بسيار مؤثر بوده و از بروز بسياري از انحرافات فكري و اخلاقي جلوگيري نموده است.
5- ايجاد تشكل هاي فرهنگي و آموزشي
ايجاد، توسعه و تجهيز كانون هاي جوانان بسيج در بسياري از شهر هاي كشور، ايجاد كانون هاي فرهنگي بسيج در مساجد، تأسيس دارالقرآن هاي بسيج، راه اندازي مراكز مشاوره، ايجاد مؤسسات فرهنگي و علمي، تأسيس باشگاه هاي ورزشي، ايجاد هسته ها و گروه هاي علمي، فرهنگي و هنري در رده هاي مقاومت بسيج بخصوص رده هاي قشري و ... نيز از ديگر دستاورد هاي بسيج در جهت پيشگيري و مقابله با تهاجم فرهنگي محسوب مي شوند.
د- فعاليت هاي اجتماعي
فعاليت هاي بسيج در زمينه ي مسائل اجتماعي و همكاري با دولت نيز به قدري گسترده است كه آثار آن به وضوح در جامعه قابل لمس و مشاهده مي باشد.
مهمترين مصاديق عملكرد در اين زمينه را نيز مي توان در موضوعات زير خلاصه نمود.
1- مأموريت هاي امداد و نجات
نقش بسيج در امدادرساني به مردم و مناطق بحران زده با توجه به شبكه گسترده ي رده هاي مقاومت بسيج، به عنوان قابل دسترس ترين نيروها، بسيار حائز اهميت بوده است. به طوري كه پيوسته بسيجيان اولين كساني بوده و هستند كه هنگام بروز حوادث اعم از طبيعي مانند سيل و زلزله يا غيرطبيعي مثل بمباران ها و آتش سوزي ها در صحنه حاضر و به كمك مردم شتافته اند.
حضور بسيج در امدادرساني به مناطق زلزله زده رودبار و منجيل، قائنات و بجنورد، اردبيل و يا مناطق سيل زده شمال كشور، همچنين مناطق جنگ زده كشور و يا مناطقي كه در طول جنگ مورد هدف بمب ها و موشك هاي عراق قرار گرفت نمونه هايي از نقش و حضور بسيج در اين زمينه مي باشد.
2- همكاري با دولت
بارز ترين عملكرد بسيج در همكاري با دولت در اجرأي طرح ملي ريشه كني فلج اطفال كه با شركت هزاران نفر از عضاي بسيج و بكارگيري رده هاي مقاومت اجرا شد قابل رؤيت است. اجرأي اين طرح توسط بسيج، نه تنها باعث صرفه جويي قابل توجهي در هزينه ها گرديد بلكه به لحاظ گستردگي رده هاي بسيج در اقصي نقاط كشور، تمامي مناطق حتي دور افتاده ترين نقاط را به راحتي تحت پوشش قرار داد.
ساير اقدامات قابل توجه در اين زمينه شامل فعاليت هايي مانند: 
اجرأي طرح هاي درختكاري كه همه ساله اجرا مي گردد، طرح نگهداري و توسعه ي مراتع، طرح بيمه ي روستائيان، طرح آموزش بهداشت خانواده، طرح آمارگيري اماكن مذهبي، مشاركت در طرح كويرزدايي وده ها اقدام ارزنده ديگر مي شود.
هـ- فعاليت هاي اقتصادي
بسيج در زمينه ي فعاليت هاي اقتصادي نيز گام هاي مثبتي را برداشته است كه اهم آن ها عبارتند از: 
1- مقابله با گرانفروشي و احتكار بالا
يكي از معضلاتي را كه بسيج برأي حل آن به ياري نظام اقتصادي كشور شتافت، موضوع مقابله با گرانفروشي و احتكار كالا مي باشد.
اين همكاري بخصوص پس از پايان جنگ كه بازار از عدم ثبات و پايداري قيمت ها و گرانفروشي و احتكار رنج مي برد، توانست تا حدود زيادي مشكل را برطرف و پايداري لازم را به بازار بازگرداند.
2- مشاركت در سازندگي كشور
حضور فعال و پرشور متخصصين و اعضاي بسيج در طرح ها و پروژه هاي مختلف سازندگي در قالب فعاليت هاي پيمانكاري برأي ساختن جاده ها، سدها، لوله كشي آب و گاز و ساير تأسيسات شهري و روستايي، فعاليت ديگري است كه اگر چه شايد بازتاب چنداني در اذهان عمومي نداشته اما آثار مثبت فراواني را به ارمغان آورده است.
3- ايجاد تعاوني هاي چند منظوره
نقش بسيجيان در توسعه ي فعاليت هاي صنعتي، كشاورزي و خدماتي در قالب تأسيس تعاوني هاي چند منظوره نيز بسيار چشمگير بوده است.
در واقع بسيج با فراهم نمودن تسهيلات لازم برأي ايجاد اين فعاليت ها ضمن ايجاد اشتغال برأي بسيجيان و افراد جامعه، به طور مستقيم و يا غيرمستقيم در شكوفايي اقتصاد كشور به ايفاي نقش پرداخته است.
نام:
ایمیل:
* نظر: