دوره آموزشی یکروزه شورای واحد های پیشگام در سروستان
این هفته هم با یک قسمت دیگر از مجموعه دوشنبه های شعر با شما هستیم و به معرفی یکی دیگر از شاعران توانمند کشور خواهیم پرداخت.
کولاک کرده ای.
این جمله ای است که رهبر معظم انقلاب پس از مطالعه کتاب شعر "رودخوانی" خطاب به شاعر کتاب یعنی محمد مهدی سیار گفتند.
محمد مهدی سیار در سال 1362 در زاهد شهر فسا متولد شده و دانش آموخته دانشگاه امام صادق علیه السلام در رشته فلسفه و دارای مدرک دکترای این رشته از دانشگاه تربیت مدرس می باشد.
mmsayyar.blogfa.com
بسیاری از ترانه های حامد زمانی و بسیاری از مداحی های میثم مطیعی، حاصل تلاش های محمد مهدی سیار است. آخرین سروده این شاعر جوان کشور با عنوان مرگ بر امریکا93 با صدای حاج صادق آهنگران در رسانه ها منتشر گردید.
متن و صوت چند شعر عاشورایی از این شاعر آیینی کشور به سمع و نظرتان خواهد رسید.
دوباره گفتم: دیگر سفارشت نکنم
دوباره گفتم: جان تو و حسین، پسر!
دوباره گفتم و گفتی: "به روی چشم عزیز!"
فدای چشمت، چشم تو بی بلا مادر
مدام بر لب من "ان یکاد" و "چارقل" است
که چشم بد ز رخت دور بهتر از جانم!
بدون خُود و زره نشنوم به صف زده ای
اگرچه من هم "جوشن کبیر" میخوانم
...
شنیده ام که خودت یک تنه سپاه شدی
شنیده ام که علم بر زمین نمی افتاد
شنیده ام که به آب فرات لب نزدی
فدای تشنگی ات ...شیر من حلالت باد
بگو چه شد لب آن رود، رود تشنه من!
بگو چه شد لب آن رود، ماه کامل من!
بگو که در غم تو رود رود گریه کنم
کدام دست تو را چید میوه دل من!
بگو بگو که به چشمت چه چشم زخم رسید؟
که بود تیر بر آن ابروی کمانی زد؟
بگو بگو که بدانم چه آمده به سرت
بگو بگو که بدانم چه بر سرم آمد
...
همین که نام مرا میبرند میگریم
از این به بعد من و آه و چشم تر شده ای
چه نام مرثیه واری ست "مادر پسران"
برای مادر تنهای بی پسر شده ای
***********************
غزلی عاشورایی از این شاعر:
ما را نمانده است دگر وقت گفتگو
تا درد خویش با تو بگوییم مو به مو
از خار،گرچه گرد حرم پاک کرده ای
تا شام و کوفه راه درازی است پیش رو...
خون گوشواره ها زده بر گوشهایمان
صد بغض مانده جای گلوبند در گلو
تنها گذاشتیم تنت را و می رویم
اما سر تو همسفر ماست کو به کو
بی تاب نیستیم...خداحافظت پدر!
بی آب نیستیم ...خداحافظت عمو!
***********************
و غزلی دیگر...
زود بیدار شدم تا سر ساعت برسم
باید امروز به غوغای قیامت برسم
من به "قد قامت" یاران نرسیدم، ای کاش
لا اقل رکعت آخر به جماعت برسم
آه ،مادر! مگر از من چه گناهی سر زد
که دعا کردی و گفتی به سلامت برسم؟
طمع بوسه مدار از لبم ای چشمه که من
نذر دارم لب تشنه به زیارت برسم
سیب سرخی سر نیزه ست...دعا کن من نیز
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
*********************
نظرات خود را با ما در میان بگذارید...
اشعار خود را به misaq1404@yahoo.com ارسال نمایید...
انتهای پیام/224224
اینچنین کال نمانم به شهادت برسم
عالی بود...