به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه قادرآباد برادر حسن رحیمی از شاعران برجسته و کشوری اهل قادرآباد اشعاری را با موضوعات ( دهه فجر)؛ (خشکسالی) و نیز ( فتنه 88) سروده است که در زیر به آنها اشاره می کنیم:دهه فجر:
مژده ای دل که بهاران آمد *** ماه پیروزی قرآن آمد
بزداید همه غم از دل ما *** موسم شادی یاران آمد
بشکست سلطه ی بت های زمان *** فصل تاریکی به پایان آمد
رفت آن دیو سیاه از بر ما *** چون که آن پیر جماران آمد
خشکسالی:
خدایا باز هم باران نیامد نم آبی به این سامان نیامد
خدایا باز هم شد خشکسالی قنات و چشمه از آب خالیخدایا باز هم شد چشمه در خواب گلستان خشک و برکه خالی از آب
خدایا باغ و بستان هم خزان شد قد سرو کشاورزان کمان شدجو وگندم امید آب دارند همه مردم دلی بی تاب دارند
تمام مزرعه خشک است بی بار جوانان هم شدند بی کسب و بی کار
خداوندا عشایر گشته نابود نباشد دامداری را دگر سودز بی آبی طبیعت بی صفا شد همه بافت گیاهی هم قنا شد
شقایق ها نروییدند به صحرا نمانده قطه آبی به دریاشده سد بلاغی خشک و بی آب نباشند مردمان خوشحال و شاداب
خداوندا! به حق شاه مردان گره بگشا ز کار مستمندان
خداوندا به اسماء شریفت بکن رحمی به این عبد ضعیفت
اگر چه ما همه غرق گناهیم به درگاهت ذلیل و روسیاهیم
امید دارند این خلق مسلمان ببارد بار دیگر برف و باران
شود سرسبز و آباد و گلستان بوید گل به صحرا و بیابان
کشاورزان بکارند بار دیگر برنج و گندم و جو و جغندر
امیدوار است ((حبیب)) اندر بیابان
بروید گل به دشت و شوره زاران
فتنه 88:
اول عرض سلام ایرانیان را زن و مرد وپیر وجوان را
سلامی ویژه دارم نزد رهبر همان سید علی مرد دلاور
همان که رهبرایرانیان است ابر مرد عزیز این جهان است
ولی امر خوب مسلمین است وجودش آبروی مومنین است
زده مشتی به پوز یاوه گویان همان نامردان و فتنه جویان
سیه روزان پست و نامسلمان نمک خوردند و شکستند هم نمکدان
به پا کردند آشوب در خیابان میان کوچه های شهر تهران
شکستند حرمت آل عبا را حسین مظلوم دشت کربلا را
بریزم اشک خونین من دمادم ز کردار سیه روزان عالم
زمین و آسمان گریان و نالان ز مظلومیت شاه شهیدان
مکرر روز عاشورا دگر شد که بی بی دو عالم خون جگر شد
دوباره پا گرفته شمر ملعون دل شیعه شده زین ماجرا خون
ولیکن فتنه جویان هم بدانند همانند منافقان کور خوانند
نباشیم بی وفا چون کوفیان ما که بگذاریم علی را دست تنها
