سه‌شنبه ۲۵ ارديبهشت ۱۴۰۳
berooz
۱۱:۳۳:۴۱
گزارش
گزارشی از منابع طبیعی و آبخیزداری شهرستان مرودشت
boletآبخیزداری و منابع طبیعی مرودشت
کد خبر: ۷۸۸۶
تاریخ انتشار: ۲۷ فروردين ۱۳۹۲ - ۱۲:۳۱
مهندس شهید:
زندگی خود را فدای اسلام بدانید و در راه اسلام خدمت کنید و رهبر عظیم الشان را تنها نگذارید.

تاریخ تولد : 1327/09/01

محل تولد : شیراز

منطقه شهادت : شلمچه

تاریخ شهادت : سال 1365


زندگینامه:

شهید عباس حقیقی در سال 1327 در شهر شیراز متولد شد.ایشان تحصیلات متوسطه را در دبیرستان حاج قوام شهر شیراز گذراند و در سال 1346 در دانشگاه جندی شاپور اهواز در رشته دامپروری شروع به تحصیل کرد و در سال 1350 از دانشگاه فارغ التحصیل شد.ایشان در طول زندگی در سمت های مختلفی مشغول کار بودند از جمله : مدیر عامل مجتمع صنعتی گوشت فارس در سال 1356،مدیرعامل مرکز گسترش کشاورزی1357،قائم مقام اداره کشاورزی فارس 1360 و مدیر کل منابع طبیعی فارس1363.

ایشان در 22 بهمن 57 به علت اصابت گلوله ژ3 به پایشان مجروح شدند و به مدت 6 ماه بستری بودند و سرانجام در سال 1365 در منطقه عملیاتی شلمچه به فیض عظیم شهادت نائل شدند.


وصیت نامه:


بسم الله الرحمن الرحیم
اینجانب عباس بهجت حقیقی
به امید خداوند متعال قصد دارم در اولین فرصت مناسب به جبهه های جنگ حق علیه باطل برای کسب فیض از محضر یاران حسین زمان عزیمت نمایم. بنده با تمام وجود اذعان دارم که لایق این همه محبت ها و نعمت های خدا دادی نبوده و واقعا خود را شرمنده الطاف الهی میدانم. هر که خود را بهتر می شناسد، خدایا صد هزار مرتبه شکرت که ما رااز ظلمات طاغوت به روشنایی و ملکوت انقلاب اسلامی می رساند و از این که افتخار زیستن در زمان انقلاب اسلامی به رهبری امام خمینی نصیبم شده مباهات می کنم و از این همه نعمات تو احساس شرمندگی می کنم چون خدایا تو می دانی که خود را لایق نمی دانم و حال که به این بنده ی نا قابل و گنه کار این همه نعمت را داده ای. پدر خوب، مادر مهربان و همسر متدین و زحمتکش فرزندان خوب و خواهر و برادر خوب و خلاصه هر چه نگاه می کنم نعمت تو می بینم و ضعف خود، خدایا برای همین نعمت های تو خود را حقیر می دانم ولی عاجزانه از تو تقاضایی دارم که میدانم بزرگ است و اصلا پا جای کفش بزرگان نهادن است ولی چه کنم که خودت عادتم دادی که از درگاهت، تقاضاهای بزرگ کنم و میدانم در مقابل فضل و کرم تو زیاد نیست بیا و این محبت را بکن هر چند که ذیصلاح نیستم هر چند که گنهکار و درمانده و مسکین و مستکین ولی محبت کن و لیاقت و توفیق شهادت در راه خودت را هم نصیبم بفرما. خدایا به بزرگیت قسم در مقابل شهدا خجالت می کشم فقط دلم می خواهد به من هم فرصت بدهی این جان ناقابل را در راه تو بدهم هر چند که لایق نیستم و از بارگاه و عرش تو بعید نیست که به این بنده نیز نظری بکنی.

خانواده عزیزم اگر خداوند این محبت را نمود و این بنده ی گنهکار را نیز قابل نمود و اجازه داد تا نوکری شهدای اسلام را بکنم بیش از گذشته شکرگزار ذات احدیت باشید چون یک آرزوی بسیار بزرگ پدرتان را خداوند برآورده نموده و سعی کنید زندگی خود را فدای اسلام بدانید و در راه اسلام خدمت کنید و رهبر عظیم الشأن را تنها نگذارید که گناه بس بزرگ و نابخشودنی است. تمنا دارم در عزایم اصلا گریه نکنید و اگر دلتان به درد آمد برای مظلومیت حسین (ع) و خانواده ی او گریه کنید که سزاوارند.
همسر مهربانم تلاش کن که فرزندانمان را مسلمان و خادم به اسلام تربیت کنی و از تو تقاضای گذشت دارم.
پدر و مادر مهربانم از این که نتوانستم آن طوری که شایسته شأن شما بود در حیاتم نسبت به شما  دینم را به جا آورم عذر می خواهم. انشاء الله که حلالم می کنید.
                                                                         والسلام


نام:
ایمیل:
* نظر: