روایت و بیان هر یک از فیلمها و داستانها همه یک قهرمان دارند و پایانی از فتح یا شکست آنها. لیکن جنگ تحمیلی ۸ ساله ایران و عراق هر روزش حاوی حکایتهایی از مجاهدت و ایثار در مقابل تجاوز و کشتار است.
سرفصل زینتبخش نتیجه جنگ آزادی خرمشهر توسط دلیرمردان و مجاهدان راه آزادی خرمشهر است که کمر صدام متجاوز را شکست و آرزوی فتح و پیروزی را از دل و دماغ او و همدستانش ربود.
خرمشهر در شرایطی سقوط کرد که در مقابل یک ارتش مکانیزه مجهز به سلاحهای اهدایی شرق و غرب بود و با پشتیبانی سیاسی و مالی امیران عرب خوفی از کسری بودجه نداشت.
در مقابل ارتش ایران از همگسیخته و در حال تخریب، اصلاح و بازسازی بود آن هم با اختلافاتی که بنیصدر به عنوان اولین رئیس جمهور یک انقلاب عظیم و مردمی با یاران امام در نحوه عمل و نیات استراتژیکی در جنگ اختلاف فاحش داشت.
بنیصدر تحت تأثیر القائات رسانههای غربی مأیوس و ناامید اعلام کرد زمین میدهیم و زمان میخریم.
این سخن در شرایطی بیان شد که امام خمینی (ره) مصراً از مردم و جوانان آماده به جهاد خواست سیلی فراموش نشدهای به صدام بزنند که دیگر از این غلطها نکند «نقل به مضمون»
بعضی از بازماندههای امرای ارتش گفتند: «وقتی توپخانه صدام بر روی خرمشهر آتش گشود بسیاری از تانکها که به میدان آورده شدند به علت ماندگی، زنگ زده و ناکارآمد بودند و کشور در شرایطی نبود که بتواند با یک ارتش منسجم و یا سپاه کارآزموده در مقابل دشمن بایستد. صدام در طول سالها که هوس حمله به ایران را داشت هزاران کیلومتر راه آسفالته در مرزها و ورودی شهرهای مرزی ایجاد کرده بود.
تنها مقابله کارآمدی که در نخستین روزهای حملات صدام به فرودگاه مهرآباد و چند نقطه مرزی دیگر شده بود، پرواز همزمان یکصد هواپیمای شکاری ایران از نوع F4، F5 و F14 بود که علیرغم تسویه خلبانان مشارکت داده شده در کودتای نوژه توانستند حریم هوایی عراق را درنوردند و ضربات مهلکی به دشمن بعثی وارد آورند.
و اما بعد.
یک سؤال برای بسیاری از تحلیلگران جنگ چه تحلیلگران داخلی و چه تحلیلگران خارجی هنوز بیپاسخ مانده است.
و آن اینکه چگونه خرمشهر آزاد شد؟
امام راحل در یک جمله کوتاه و پرمعنی که میتوان کتابی در باره آن نوشت، اعلام کردند: «خرمشهر را خدا آزاد کرد…»
این سخن با الهام از آیه شریفه «و ما رمیت اذ رمیت ولکن الله رمی» [شما نبودید که تیر انداختید ولکن خدا تیر انداخت] همان مفهوم قرآنی را در اذهان مردم مسلمان تداعی کرد.
بدین معنی که یاران خدا و مؤمنین بودند که در دل دشمنان ترس و رعب ایجاد کردند و با شجاعت قدم به میدان شهادت گذاشتند تا خرمشهر، بار دیگر از دریای خون بیرون آید و خرمی دوباره یابد.
در این میان از ارتش و سپاه و بسیج گرفته تا دانشگاه و پزشک و مهندس، کشاورز و معلم و کارگر در صفوفی متشکل همه راه شهادت رفتند و پلی از تنهای مشتاق ایجاد کردند تا فاتحان این حماسه عظیم را رقم زنند و از پلی بگذرند که بر خون بنا شده بود.
به صراحت میتوان گفت: ما از تلههای انفجاری، میادین مین، باتلاقهای آماده انفجار و کوره راههای کمین دشمن گذشتیم تا قطعه زخم خوردهای را از لابلای چنگالهای خونین گرگصفتان بیرون آوریم.
خیلی آسان میتوان گفت از رودهای پرآب و عمیق در سراشیبی تندآبها با سلاح و مهمات و با شنا گذشتیم و بسیاری نیز اجسادمان همراه با آب در گل و لای دفن شد تا از مرزهای آبی بگذریم و به جانب دشمن روانه شویم.
اما اینکه چه جرأت و شهامتی در جوانان و نوجوانان بود، چه شجاعتی در میانسالان و پیران بود که اینگونه خطر کردند جز ایمان نیرویی حرکت دهنده و جز باور قدرتی این چنین نمیتوانست باشد. به جرأت میتوان گفت فتح خرمشهر و بسیاری از فتوحات دیگر در جنگ تحمیلی از جنگ بدر و خیبر و احد به مراتب سختتر و پرحادثهتر بود. تنها وجه مشترک این جنگها با جنگ تحمیلی ایمان و باوری بود که به خدا، معاد و به وحی و امامت بود.
این میراثهای ماندگار میباید نسل به نسل و سطر به سطر امانتداری شوند که هم ذخیره آخرتند و هم ذخیره دنیا برای بقای امنیت و امید مردم ما.
مبارک باد لباس دفاع بر قامت بلند دلیرمردان ایران زمین. همانها که امروز در سنگرهای دیگری که حاصل همان دوره ۸ ساله جنگ تحمیلی است به کمک برادران مظلوم و مسلمان لبنانی، سوری، عراقی و یمنی شتافته و در این راه جان میدهند تا فرمایش مولا علی (ع) در عمل آنها تحقق پیدا کند که فرمودند: «کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا» [دشمن ظالم باشی و دوست مظلوم].
والسلام
یادداشت/محمد عسلی - رئیس شورای عالی سازمان بسیج رسانه فارس