اعمالی مانند سلب تابعیت از بزرگترین روحانی شیعه در بحرین به هر بهانه ای اختلافات بین کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان را تشدید خواهد کرد...
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج رسانه به نقل از
روزنامه عصرمردم؛
وابستگی نظامهای مرتجع غربی منطقه خاورمیانه به حمایت نظامی و سیاسی و اقتصادی غرب، منجمله آمریکا یعنی شراکت در جنگی که فقط منافع غرب را تأمین میکند و از قدرت اقتصادی و نظامی اعراب و کشورهای اسلامی میکاهد و آنها را در شرایطی قرار میدهد که پس از شکستهای پیاپی بار دیگر دست خود را بیشتر به سمت آمریکا دراز کنند و از دستبوس میل به پایبوس نمایند.
افزایش بهای نفت در دهه گذشته که ذخایر ارزی کشورهای عربستان، قطر، کویت و امارات را به نحو بارزی افزون کرد بیم آن میرفت که بالاخره این درآمدها صرف چه نیازهایی خواهد شد.
با توجه به اینکه عمده خریداران نفت این کشورها آمریکا و کشورهای اروپایی بودهاند و این افزایش را باری سنگین بر دوش اقتصاد خود میدانند، راه حل کاهش و یا صرف تمامی آن را در کوتاهمدت با جنگ و فرش سلاح رقم زدهاند. جنگی نیابتی که اگر ابتدا چندان بلندمدت تصور نمیشد، اما آتشی بود که چون شعلهور شد خاموش کردن آن به سادگی امکانپذیر نبود.
حمایت از گروههای تکفیری وهابی به منظور خدشه دار کردن امنیت و بر هم زدن نظم عمومی پیوسته از سیاستهای زیربنایی عربستان و دیگر کشورهای عرب تابع سیاستهای پادشاهان سعودی بوده است تا جایی که دانسته یا ندانسته وارد مصافی شده اند که رد پای آنان در حملات سپتامبر سیاه به برجهای دوقلوی نیویورک هم اکنون ورد زبان تحلیلگران آمریکایی و پژوهشگران علتیاب آن واقعه میباشد.
سرکوب همه جانبه شیعیان در عربستان و بحرین و عراق با چتر حمایتی عربستان به جنگ مذهبی وحشتناکی دامن زده که عوارض و وقایع تلخ آن را میتوان در کشورهای سوریه، یمن، افغانستان و لبنان و مصر هم مشاهده نمود و این همان سیاست تفرقه بیانداز و حکومت کن استعمار پیر «بریتانیا» میباشد که سالهاست بعد از جنگ جهانی دوم کارگرانی نفوذ آمریکا برای دستیابی به منابع نفت کشورهای اسلامی را آسانتر کرده است.
و اینک نیز اعمالی مانند سلب تابعیت از بزرگترین روحانی شیعه در بحرین به هر بهانه ای اختلافات بین کشورهای اسلامی از جمله ایران و عربستان را تشدید خواهد کرد و ناخواسته پای ایران را به جنگی دیگر خواهد کشاند که معلوم نیست عواقب آن چه خواهد بود و این همان هدفی است که آمریکاییها و انگلیسیها سالهاست به دنبال آنند.
اینک شرایط منطقه به گونهای است که اگر ایران دست روی دست بگذارد و تماشاگر وقایع و رویدادهای تلخ منطقه باشد تا چشم وا کند دشمنان را مسلحتر و مصممتر در مقابل خود خواهد دید و اگر به دفاع و اقدام نظامی روی آورد میباید همانند جنگ تحمیلی ۸ ساله خسارات و تبعات آن را بپردازد.
متأسفانه وقتی آمریکا تحمل اتحاد کشورهای اروپایی را که دم از شراکت و دوستی با آنان میزند ندارد، مسلم است از ایجاد یک دارالاسلام و یا اتحاد کشورهای اسلامی به هر شکل با دامن زدن و تحریک امیران وابسته جلوگیری خواهد کرد.
از دیدگاه آمریکا و انگلیس و اسراییل هر یک از کشورهای اسلامی میباید درگیر جنگ و یا چالش سیاسی و اختلافات مرزی و عقیدتی با یکدیگر باشند تا نتوانند استقلال، آزادی و اقتدار نظامی و سیاسی داشته باشند.
شیوه و روشهای جدید استعمار نو یکی هم اختلافافکنی بین کشورهای اسلامی است و مهمتر از همه ایجاد زمینه و شرایط این اختلافات است که ظاهراً خیلی طبیعی به نظر میرسند، اما دستهای مرموزی از سالیان پیش زمینهساز این اختلافات بودهاند زیرا وقتی در جنگ رمضان ۱۹۷۳ اعراب و اسراییل ملکفیصل پادشاه سعودی آن زمان خون در رگ غیرت عربیاش به جوش آمد و شیرهای نفت را بست، آمریکاییان به گونهای در دربار سعودی نفوذ داشتند که بتوانند برادرزاده وی را تطمیع نمایند و به وی وعده حکومت دهند که او پادشاه را بکشد و بعد خودش کشته شود تا دیگر کسی در خاندان سعودی جرأت مقابله با اسراییل را نداشته باشد و بعد از وی کار به جایی برسد که ملک فهد پادشاه متوفی سعودی خسارات چند موشکی را که صدام راهی تلآویو و سرزمینهای اشغالی کرد با میلیاردها دلار پرداخت نماید مبادا اتهام حمایتی از جانب سعودیها بر این واقعه عنوان شود.
شبیه همین اتفاق هم در گرماگرم حمله به برجهای دوقلوی نیویورک شاهد بودیم که وزیر امور خارجه عربستان هراسان به نیویورک مسافرت کرد و چک حمایتی ۵۰۰ میلیون دلاری عربستان را برای جبران خسارات و بازسازی تقدیم شهردار نیویورک نمود و با وی ابراز همدردی کرد.
و اما بعد.
اینک شرایط و ترفندهایی برای درگیر کردن کشورهای منطقه به جنگی ناخواسته وجود دارد که نمیتوان به سادگی از کنار آنها گذشت و عوارض و عواقب آن را نادیده گرفت.
یکم: عملکرد متکبرانه و ناجوانمردانه سعودیها با حجاج ما در منا که بیش از ۴۰۰ نفر از عزیزان ما را به کام مرگ کشیده و هیچ مقامی در عربستان مسئولیت چنین فاجعهای را عهدهدار نشد.
دوم: دخالت مستقیم عربستان در بحرین به منظور سرکوب قیام شیعیان که برای رفع تبعیض به پا خاسته بودند.
سوم: حمایتهای تسلیحاتی، سیاسی، نظامی و مالی از گروههای تکفیری مانند داعش، طالبان و اپوزسیون مخالف با بشار اسد به منظور نسلکشی علویها و شیعیان در سوریه، عراق، افغانستان و یمن که در واقع اعلام جنگ غیررسمی به ایران، عراق، سوریه و لبنان است.
چهارم: حمایت عربستان از سیاستهای تفرقهافکنانه آمریکا و شرکای غربی آن در منطقه و تسلیم بلاشرط امیران عرب منطقه در مقابل آمریکا توانست با بهانه مقابله با پیشرفتهای هستهای ایران آنها را گول بزند و با خود همراه نماید.
پنجم: جنگ نرم رسانهای ایرانهراسی با راهاندازی شبکههای وسیع و گسترده رادیو تلویزیونی و ماهوارهای با هزینه کردن میلیاردها دلار و بکارگیری کارشناسانی که صرفاً به منظور دریافت حقوقهای کلان به این راه کشیده شده اند.
و در پایان هوشیاری و رفتار دیپلماتیک هوشمندانهای لازم است تا بتوان برای جنگی دیگر در دامن استعمارگران و فریب خوردگان نیفتاد و نفت و جنگ زمینهساز یکدیگر نشوند و هر کدام آتش بیار دیگری نگردند.
شوربختانه اینک اندیشه های سودجویانه غربیها به سمت این هدف نشانهگیری کردهاند. نفت، جنگ و دیگر هیچ.والسلام
یادداشت/محمد عسلی - رئیس شورای عالی سازمان بسیج رسانه فارس