اینکه محیط زیست استانی با گستردگی فارس بهاندازه یک پروژه متوسط برخی دستگاهها بودجه ندارد، نشاندهنده استمرار بیتوجهی به محمل و بستر اصلی وقوع توسعه است.
به گزارش روابط عمومی سازمان بسیج رسانه به نقل از
خبرگزاری فارس؛ این روزها بهنوعی تمام مسائل با محیطزیست گرهخورده و بیراه نیست اگر
ادعا شود تمام طرحهای توسعهای در صورت بیتوجهی به بستری به نام
محیطزیست در بیان خوشبینانه مصداق «توسعه ناپایدار» و در بیان بدبینانه
تجلی «آب در هاون کوبیدن» است.
با بروز خشکسالی و خالی شدن بسیاری
از روستاها از سکنه و رشد حاشیهنشینی ناشی از مهاجرت روستاییان به حاشیه
شهرهای بزرگتر و بهویژه شیراز و آسیبهای اجتماعی منبعث از این روند،
رکود و توقف بسیاری از صنایع به سبب عدم امکان تأمین نیاز آبی آنها، خشکی
تالابها و تأثیرات گسترده ناشی از این امر بر زیست گیاهی و جانوری و
آلودگی هوا در مناطق اطراف آن و همچنین عدم تعادلبخشی به دمای هوا به سبب
ناپدید شدن آبگیرها و دریاچهها که خود موجب افزایش تبخیر و تسریع در سیکل
خشکسالی است و بسیاری آسیبهای دیگر، همچنان اما محیطزیست و اهمیت آن در
تصمیمات استانی به قدری وزن ندارد که در توزیع منابع و اعتبارات نه در
شمار پراهمیتها که حتی مهمترین مسئله پیش روی فارس تلقی شود.
بهواقع
نوعی از مدیریت لحظهای و نگاه غیرعلمی که روند کارشناسی کوتاهمدتنگر را
در دستور کار خود قرار داده در برخی مصادر تصمیم نفوذ یافته، با اتکا به
پارهای مفاهیم عرفی نهچندان مستند بهاحتمال تغییر رویه آب و هوایی طی
سالهای آتی دلبسته و انواع و اقسام چالشهای زیستمحیطی را که برخی
بهواقع میتواند امنیت زیستی این استان را تهدید کند در راهکارهایی
عوامانه خلاصه کرده با پیشنهادهای دلخوشکنک، بحث انتقال هزینهبر آب و
خریداری آب را پیش میکشد، غافل از اینکه مسئله تنش آبی نوک کوه یخ مشکلات
زیستمحیطی عمیقتری است که هویدا شده و حتی به فرض بارشهای خوب پیدرپی
چندساله، چالشهای زیستمحیطی همچنان پابرجا خواهند بود.
شکی نیست
که در مقوله تنش آبی هر یک از راهکارهای ذکرشده اعم از انتقال یا
شیرینسازی آب و استفاده از پساب یا کاشت محصولات تراریخته برای جبران حذف
مزارع بیآب، بهشرط رعایت استانداردها و شاخصهای علمی میتواند در جای
خود مورد بررسی قرار گرفته و گرهای از مشکلات را بگشاید، اما مسئله
محیطزیست فارس تنها در همین موارد خلاصه نمیشود که این چند مصداق، معلول
علتهای بسیار عمیقتر هستند.
بدون تعارف حتی فردی غیرکارشناس نیز
با نگاهی به وضعیت گرمایش رو به فزونی این استان، خاکی که از آسمان بر سر
مردمان استانهای همسایه میبارد و ناپدید شدن یکبهیک گونههای گیاهی و
جانوری و خشک شدن چشمهها و چاهها و تالابها، بروز فروچالههایی که گاه
توان بلعیدن یک روستا را دارد و ترکهایی که طول چند کیلومتر در زمین که
علاوه بر مزارع، برخی اماکن مانند تخت جمشید را در معرض تهدید قرار داده،
خودسوزی تالابها و دریاچهها و بسیاری موارد دیگر که در این سالهای اخیر
رخ داده، میتواند پی ببرد که محیطزیست بهشدت دچار بحران است و این
معادله ساده آنچنان واضح است که کملطفی یا ندیدن آن، بهواقع شاید ناشی
از هیاهو و اشتغال به نزاعهای سیاسی و جدلهای انتخاباتی و روبان قیچی
کردنهای رایآور داشته باشد که اگر غیر از این بود باید شاهد توزیع
اعتبارات بر مبنای آمایش دقیق سرزمین و به سرانجام رسیدن مطالعات آیندهنگر
در صدر سایر مقولات بودیم.
خطاب این مقال با هیچ یک از دستگاههای
متولی نیست و با همه هست که محیطزیست تنها به اقدامات دستگاهی با عنوان
محیطزیست فارس خلاصه نشده و منابع زیستی نیز تنها موارد فهرست شده در شرح
وظایف منابع طبیعی را شامل نمیشود.
همانگونه که بسیاری از صنایع
که با هزینههای چند هزارمیلیاردی دهههای قبل راهاندازی شده و اکنون به
توقف و رکود کامل رسیدهاند در صورت عدم رجوع به مطالعات آیندهمحور و
تدوین سند آمایش دقیق چند هزارصفحهای با رویکرد استانی و بخشی و عدم اکتفا
به برنامههای جزوه مانند، سرمایهگذاریهای امروز نیز به سرنوشت اسلاف
خویش دچار شده در هر گوشه و کنار کوهی از سازههای بتونی و سیمانی و
آهنآلات قراضه برجا خواهد ماند که روزی در شهرستانی چند هزار نفر را
خوشحال کرده و شاید مایه مباهات مسؤولی نیز شده است.
مسؤولان
حوزههای کلان مدیریت و برنامهریزی گویا هنوز باور نکردهاند که بحران در
یک قدمی است و استمرار روند فعلی امکانپذیر نیست، چراکه آن زمان که
عرصههای زیستی بیشتری لمیزرع شود و انواع بلایای خودساخته از زمین و
آسمان بر ما و فرزندانمان فرو ببارد و مایه حیات از زمین این دیار بخار شده
و به هوا رود، دیگر میز و صندلی و برنامه و سیاستگذاری باقی نخواهد ماند و
بشری که بهمثابه دشمن طبیعت به دشمنی با خویش همت گماشته، بهسادگی از
عرصه حیات کوچانده خواهد شد.
چند سال قبل مقرر بود در ازای برآورد
میزان اشتغال هر پروژه و ارزشافزوده ایجادشده از آن، ارزش منابع طبیعی
تخریبشده اعم از خاک، آب، فضای سبز و اعتبارات موردنیاز برای پاکسازی و
پالایش آلودگی ناشی از آن صنعت، بهطور دقیق و در قالب عدد و رقم تبیین
شود، طرحی که گویا به فراموشی سپرده شد و ارزیابیهای زیستمحیطی تنها
بهمثابه دنبالهرو و توجیهکننده پروژههای مختلف و حداکثر در کسوت نصیحت
کنندهای مزاحم تعریف شد که با نصب چند پالایه بر روی دودکشها و تصفیه
بخشی از پساب و عقب کشیدن فنسها از محدودههای زیستی، در زمان بازدید
کارشناسان محیطزیست فیصله یافته، مشکلات واقعی منتج از اقدامات به
آیندگانی واگذار میشود که هنوز نیامدهاند و نمیتوانند یقه امروزیان را
به سبب اقدامات نابهنجارشان بگیرند.
نگاه عوامگرایانه در این حوزه
تا به حدی است که با دیدن آبشاری در منطقهای دورتر از دسترس انبوه
بازدیدکنندگان یا وجود زمینهایی حاصلخیز در فلان شهرستان، بیباری خاک در
بسیاری نقاط دیگر و نبود آب در 30 شهر و چند صد روستا و انبوه مسافرکشهای
مهاجرت کرده به کلانشهر شیراز و مشاغل کاذب سطح کوچه و خیابان و
پروندههای پرشمار دعاوی مالی را فراموش کرده، همچنان بر مدیریت بخشی
کوتاهمدت و منطقهای اصرار دارد.
به هر روی کارشناسان دغدغهمند،
وقوع بحرانهای متعدد زیستمحیطی را در صورت استمرار روند فعلی جدی ارزیابی
میکنند و جا دارد حداقل در این شرایط دیگر شاهد آن نباشیم که مسؤولی محلی
برای افزایش مقبولیت اجتماعی خود، بر روی اجرای طرحی بهغایت آلاینده و
نابودکننده منابع آلی و خاکی اصرار بورزد و مسؤولان محیطزیست را برای اجرا
دور بزند، امید داریم شاهد آن نباشیم که برای اجرای پروژهای نهچندان
مهم، درختان چند دهساله که منابع حفظ و استمرار حیات هستند و کدهای ژنتیکی
برخی از آنها در صورت نابودی به جریان انقراض خواهد پیوست، قطعشده و
منطقهای مسکونی در معرض خطر سیل قرار گیرد، چرای بیبرنامه دام، تخریب و
تجاوز به عرصههای زیستمحیطی از سوی مالکان و سازندگان که حصارهای ویلاهای
آنها در برخی مناطق به تدریج از دامنه گذشته و به سمت قله کوه پیش رفته و
صنایع و سایر مشاغل، اندیشیدن به پاسخگویی در حوزه خود به قیمت نابود کردن
منابع زیستی ارزشمند چنانکه در کاشت برخی محصولات مانند برنج رخ نموده، کشت
بیبرنامه و عدم اختصاص بودجه برای مکانیزاسیون کشاورزی و استفاده
بیشازحد از سموم و مواد شیمایی برای افزایش تولید که ضمن افزودن به لشکر
بیماران صعبالعلاج و نوزادان عجیبالخلقه که نیاز چندین هزارمیلیاردی ساخت
مراکز درمانی متعدد جدید را الزامی خواهد کرد، خود موجد نفوذ انواع
آلودگیها به منابع آب زیرزمینی خواهد بود و همین سفرههای محدود را نیز
غیرقابل استفاده خواهد ساخت، برداشت بیرویه آب از منابع زیرزمینی که تغییر
بافت خاک در سطوح زیرین را در پی داشته و بروز فروچاله و نشست زمین و
تخریب فراگیرتر زلزله را رقم میزند و بسیاری موارد دیگر از این دست را جدی
بگیریم اختصاص ندادن بودجه به مطالعات و بررسی دقیق هر یک از این موارد،
بودجههای چند صد برابری آینده برای جبران را الزامی خواهد ساخت اگر برخی
موارد آن قابل جبران باشد.
زمانی مسئولی در استان فارس برای توجیه
یک طرح اقتصادی، حکم داد که ساکنان منطقه هر یک جفتی گور نادر ایرانی را
نگهداری کنند که این حکم طنز در واقع دستور نابودی این حیوان نادر بود که
چند هزار سال در این پهنه زندگی کرده و از انواع بلایا جان به در برده و در
صورت اتخاذ تدابیر مناسب میتوانست صدها و هزارها گردشگر را به فارس
بکشاند و رونق گردشگری اکوتوریسم را رقم زند و درآمدی چند برابر معادن
مدنظر ایجاد کند ضمن اینکه امروزه خوب میدانیم که وجود هر یک از این
جانداران حتی گربهها و سوسکهای بهظاهر مزاحم شهری، عللی حسابشده و
منبعث از ناموس خلقت الهی دارد و نبود هر یک از آنها به چرخه زیستی حیات
حیوانی و گیاهی لطمه وارد کرده نابودی جانداران دیگر را رقم میزند، چنانکه
محققان عنوان کردهاند در بسیاری از موارد بین این جانداران و گیاهان و
پوشش گیاهی ارتباط وثیق وجود دارد و گاه انواعی از بذور گیاهان از طریق بلع
توسط این جانداران تکثیر میشوند و نابودی یک حیوان یا انقراض نسل آن، چند
دهه بعد اثری شگفت را بر عرصههای زیستی و زندگی انسان میگذارد وقتی در
مناطق دیگر جهان مشاهدهشده که با شکار یا صید بیشازحد یکگونه، گونههای
دیگر رشد نامتعادل یافته نابودی، تخریب نوعی از پوشش گیاهی و مسائل حادث
دیگر را رقم میزنند، وقتی نبود یکگونه منجر به رشد بیشازحد گیاهی در
زمین و سپس تأثیرات بسیار در مجاورت آبها و تولید اکسیژن مصرفی ما خواهد
بود این موارد را باید جدی انگاشت و سهم مناسب آن را در برنامهریزیها
لحاظ کرد، روشهای گذشته دیگر جواب نمیدهد و ظرفیتی برای تخریب باقی
نمانده ضمن اینکه هنوز بسیاری تبعات و عواقب این اقدامات ناسنجیده بر
انسان نامکشوف است و تنها با باور به اینکه ذات اقدس الهی هر چیزی را در
جای خود قرار داده و با رعایت نسبتهای هستی میتوان به استفاده درست از
مواهب طبیعی دست یازید.
لازم است یک بار برای همیشه شاهد آن باشیم
که اهمیت مقوله محیطزیست از حرف به عمل واردشده و مدیران استان،
نمایندگان، مسئولان شهرستانها و بخشها، کارشناسان و تمام عوامل دخیل دیگر
گرد هم آمده، روند توسعه استان فارس را از منظر زیستمحیطی و فرایندهای
آیندهنگر یک بار دیگر بازخوانی کنند که استمرار این روند بهواقع جای
هشدار دارد که وقتی اعتبار تخصیصیافته عمرانی محیطزیست فارس در سال گذشته
حدود یک و نیم میلیارد تومان (بهطور تقریبی کمتر از اعتبار یک پروژه
تقاطع غیرهمسطح) بوده و در سال 94 دستیابی به سهمی از دو درصد نفت و گاز
برای محیطزیست به اما و اگر اولویتبندیهای شهرستانی موکول شده و در
شرایطی که هنوز اتکای اصلی برای اطفای حریق جنگلها نیروی انسانی است،
بهواقع آینده توسعه فارس جای نگرانی دارد.