کد خبر: ۹۱۴۸۰
تاریخ انتشار: ۲۴ شهريور ۱۳۹۵ - ۱۹:۵۱
دانسته‌هاي اندك ما براي بهتر زيستن
به گزارش تنویر ، وقتي با جواني در مورد آموختن زندگي، سخن گفته مي‌‌شود و از ضروري بودن ياد گرفتن مهارت‌هاي زندگي صحبت به ميان مي‌‌آيد، پاسخي بس عجيب شنيده مي‌شود: من خودم بلدم، اصلاً بيا خودم يادت بدم. در موضوع مهم نحوه ‌زندگي كردن، توهم دانستن، چيزي است كه فراوان ديده مي‌‌شود. اغلب بر اين نظر هستند كه زندگي، نياز به آموختن ندارد، زندگي يك جريان بديهي است كه هر كسي توان اداره‌ آن را دارد و در مقاطع مختلف، به راحتي مديريت مي‌‌كند. اما در واقع و آن چيزي كه مشكلات جامعه بيان مي‌‌كند، نشان از نبود سواد كافي براي اداره‌ زندگي فردي و اجتماعي است.  آمار طلاق و اختلافات زناشويي، مهم‌ترين چيزي است كه فقر سواد اداره‌ زندگي را فرياد مي‌‌زند. ميزان مشكلاتي كه در حيطه‌هاي مختلف زندگي با آن رو‌به‌رو هستيم، نشان‌دهنده ‌ميزان سواد ما در امر مديريت حيات انساني است. اگر گرفتاري‌ها زياد است، به خاطر مطالعه و سواد كم، در حيطه‌ نحوه‌ صحيح زندگي كردن است.



فقر سواد زندگي اجتماعي



زندگي، آموختني است و نياز به تعليم و تعلم دارد. هنگامي كه در مورد نوع زندگي و اينكه چگونه زندگي كنيم، صحبت به ميان مي‌آيد، همه حرفشان اين است: در بين همه‌ دروسي كه در دوره‌هاي مختلف تحصيل به دانش‌آموز و دانشجو عرضه مي‌شود، آيا چگونه زندگي كردن هم، آموزش داده مي‌شود؟ اين گونه اقشار مختلف از مشكلات موجود در جامعه سخن مي‌گويند و يكي از عوامل مهم وجود اين مشكلات در بحث خانواده را، مدرسه، دانشگاه و فضاي آموزشي ذكر مي‌كنند كه به دانشجو، هنر زندگي كردن را نمي‌آموزند. نحوه‌ عمل در مقاطع مختلف زندگي، ارتباط با والدين، ازدواج، ارتباط با همسر، تربيت فرزند و... همه نياز به آموزش و آموختن دارد.
فضاي آموزشي كشور، اعم از مدرسه، دانشگاه، حوزه علميه و... همه بايد به اين مهم بپردازند و مهارت‌هاي زندگي را در كشور آموزش دهند. جامعه امروز در فقر شديد سواد زندگي اجتماعي به سر مي‌برد. اهميت آموزش اين موضوع روشن است، ضرورت يادگيري نيز بايد اطلاع‌رساني شود. معضلاتي كه امروز همه با آن درگير هستند و روند شادكامي جامعه را كند كرده‌اند، همه به خاطر فقر مهارت‌هاي زندگي است و در اين بين، توهم دانستن، نقش مهمي داشته است.


با بيان موارد نبود مهارت و تشريح كاستي‌ها، اين توهم بايد از بين رفته و عموم جامعه به اين نتيجه برسند كه سبك زندگي كنوني، نياز به بازبيني و تجديد نظر دارد. براي رسيدن به آنچه بايد باشد، آنچه هست بايد تبيين شود كه هر آنچه اكنون هست، ارمغان نبود مهارت كافي در اداره زندگي است.


سهم من چقدر است؟


اگر هر كس به سهم خود در بروز مشكلات جامعه توجه كند، شوق يادگيري افزايش مي‌يابد و به نسبت فراگيري و عمل به آموزه‌ها، گرفتاري‌ها كاسته مي‌شود. بد نيست هر كس حتي شده يك بار! از خود سؤال كند: سهم من در بروز مشكلات اجتماعي چقدر است؟


همه بايد به اين سؤال مهم پاسخ دهند. از پدر و مادري كه خود به دنبال آموختن نرفت و به فرزند خود زندگي را نياموخت يا او را مسئوليت‌پذير بار نياورد و از تربيت كم گذاشت و فرزند دچار بحران‌هاي روحي و رواني شد و اين گونه او را وارد جامعه كرد، تا كسي كه در اين كشور داراي تريبون است و از اين تريبون براي آموزش نوع زندگي و قواعد زندگي سخن نگفته است، همه به نوعي پاسخگو هستند.


به جاي اينكه هر كس به دنبال فكر كردن به تأثير گروه‌هاي مختلف در آمار معضلات باشد، به تأثير خود و به سهمش در اين آمار تأمل كند. چه خوب است من و شما و همه با خود بينديشيم به واقع چقدر در كم و زياد شدن اين آمار نقش داشته‌‌ايم؟ امير عدل و ايمان، اميرالمؤمنين (ع) چه نيكو هشدار مي‌دهند: زِنُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُوَازَنُوا وَ حَاسِبُوهَا قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا: خودتان (نفستان) را بسنجيد پيش از آن كه (ديگران و در جاى ديگر) آنها را بسنجند، و به حساب خودتان برسيد پيش از آن كه به حسابتان برسند.


براي زندگي بايد هزينه كرد


بعد از اينكه ضرورت آموختن مهارت‌هاي زندگي و كسب سواد زندگي اجتماعي براي هر كسي روشن شد، بايد به اين برسيم كه براي كسب سواد بايد هزينه كنيم. منظور از هزينه فقط پول نيست، بلكه وقت، حوصله، سعي و استمرار را هم در بر مي‌‌گيرد. بايد براي رسيدن به جامعه‌ مطلوب كه در آن مشكلات كمرنگ باشد، مطالعه كنيم، مبالغي را صرف خريد كتب معتبر در اين زمينه كنيم، زماني را براي فراگيري نحوه‌ زندگي، اختصاص دهيم، بسياري از ما وقتي براي صرف يادگيري پايه‌هاي زندگي صحيح و متأسفانه حوصله مطالعه را هم نداريم، بايد فرهنگ مطالعه را در خود تقويت و براي اين كار تلاش كنيم و از همه مهم‌تر بدانيم كه نه يادگيري به يكباره اتفاق مي‌افتد و نه اينكه به يكباره جريان زندگي تغيير مي‌كند.  ممارست و استمرار فوت كوزه‌گري اين امر است كه اگر نباشد، انگار هيچ هزينه‌‌اي نشده است. اين يك اصل است كه براي زندگي، بايد هزينه كرد. به نسبت مقدار هزينه‌اي كه مي‌كنيم مهارت مي‌آموزيم و به همين اندازه نيز از آرامش برخوردار مي‌شويم. مقدار آرامش الان ما، نشان از مقدار مهارتي كه داريم، دارد و اين نشان‌دهنده‌ ميزان هزينه‌اي است كه صرف كرده‌ايم.


محور اصلي زندگي


نوع آموزه‌هاي زندگي به محور زندگي مرتبط است. محور با مشخص شدن هدف از زندگي، معين مي‌شود. فرد مسلمان، بي‌شك هدفش رضاي خدا بوده و از اين جهت برنامه حياتش را بر محور فرموده‌هاي الهي هدايت مي‌كند. آنچه خدا دوست دارد را عمل مي‌كند و آنچه او مغبوض مي‌دارد، دوري مي‌كند.


از اين رو، جهت آموزه‌هايي كه بايد به دنبال آن باشد، مشخص مي‌شود و آنچه را براي سبك زندگي‌اش مي‌آموزد كه مورد تأييد خداوند باشد. قرآن و توضيح و تبيين آن كه فرموده‌هاي ائمه اطهار (ع) مي‌باشد، تمام آن چيزي است كه براي زندگي بي‌‌نقص، فرد مسلمان بايد آموزش ببيند و سواد اجتماعي‌اش را افزايش دهد و به شادكامي و خوشبختي و آرامش برسد. زندگي ديني، نياز به آموختن محتواي دين دارد كه از طريق قرآن و معصومين(ع) به ما رسيده است.
نام:
ایمیل:
* نظر: