کد خبر: ۱۷۴۸۸
تاریخ انتشار: ۱۹ آبان ۱۳۹۲ - ۱۱:۰۷




 
سردیس حکیم میرزاجهانگیر خان قشقایی در فرهنگسرای خاوران

حکیم میرزاجهانگیرخان قشقایی (۱۲۰۶ خورشیدی/۱۲۴۳ قمری - ۱۲۸۹ خ./۱۳۲۸ ق.) از مجتهدانشیعه بود. پدرش از طایفهٔ دره‌شوری ایل قشقائی و مادرش اهل دهاقان بود. او تا چهل‌سالگی، مانند دیگر مردم قشقائی، به دامداری و زندگی عشایری مشغول بود. اما در چهل‌سالگی، او که برای خرید از بازار اصفهان و تعمیر تار به آنجا رفته بود، علاقه‌مند به آموختن در حوزه علمیه اصفهان شد و پس از مدتی از مدرسان آن شد و تا آخر عمرش در آنجا ماند. او در علوم دینی، فلسفه و عرفان صاحبنظر بوده است.

مخالفت با علم فلسفه در زمان حکیم قشقایی به قدری زیاد بود که جلال‌الدین همایی می‌نویسد:

«مرحوم قشقایی فلسفه را در اصفهان از تهمت خلاف شرع و بدنامی کفر و الحاد نجات داد. سهل است که چندان به این علم رونق بخشید که فقها و متشرعان نیز آشکارا با میل و علاقه روی به درس فلسفه نهادند؛ و آن را مایه فضل و مفاخرت می‌شمردند.»

حکیم و عارف بزرگوار جهانگیرخان قشقایی، به سال ۱۲۴۳ ق در وردشت سمیرم چشم به جهان گشود. پدرش محمدخان، مردی با کمال و بزرگ منشْ از ایل قشقایی به شمار می رفت. آن حکیم فرزانه، در اوایل عمر چندسالی در همان زادگاهش به تحصیل پرداخت و قدری که از عمرش گذشت، به حرکت با طایفه روی آورد و در ایل قشقایی بیش تر به نواختن تار و شاهنامه خوانی مشغول بود. ولی از آن جا که استعداد، قابلیت و فطرتی پاک داشت، پس از آن که مدتی از عمرش گذشت، خواستار تحصیل شد و چون تحصیل با حرکت و همراهی ایل هم ساز نبود، از آن‌ها جدا شده و یک باره در اصفهان توقف کرد و به تحصیل علم و دانش مشغول شد.

در یکی از تابستان‌ها که ایل قشقایی به ییلاق سمیرم رفته بود، مرحوم جهانگیرخان نیز مانند سایر افراد ایل که برای خرید و فروش و رفع حوایج شخصی خود به اصفهان می رفتند، به اصفهان رفت و در ضمن می خواست تارش را هم که شکسته بود، تعمیر کند؛ ازاین رو از شخصی سراغ تارسازی را گرفت. آن مرد علاوه بر آن که او را راهنمایی کرد، به وی گفت: «برو علم و دانش بیاموز که بهترین کار است». این گفته آن شخص چنان تأثیری بر جهانگیرخان گذاشت که به یک باره از ایل خود جدا شده و در مدرسه صدر بازاراصفهان حجره ای برای خود برگزید و به تحصیل علم و دانش و سیر و سلوک پرداخت و به مقام و منزلتی رسید که بزرگان از نقاط مختلف برای بهره بردن از محضرش راهی اصفهان می شدند.

علت اصلی گرایش حکیم قشقایی به عالم معنا و پرداختن به تحصیل علم و دانش، همان پاکی فطرت و صفای باطن بود. آری، اگر چه پس از راهنمایی آن شخص حکیم و ناصح که ایشان را به علم آموزی تشویق کرده بود، مرحوم قشقایی به گروه اهل علم و معرفت پیوست، ولی اگر فطرت پاک و روح حقیقت طلب، جهانگیرخان نبود، چنین تحولی در زندگی اش در چهل سالگی غیرقابل تصور بود؛ چون بسیارند سیاه دلانی که نه تنها امر به معروف بر دل تارشان اثر ندارد، بلکه برجانشان هم سنگینی می کند، ولی مرحوم قشقایی بلافاصله بعد از شنیدن نصیحت آن مرد تحت تأثیر قرار گرفته و به دنبال علم آموزی می رود.

پس از آن که حکیم قشقایی علوم مختلف را فراگرفت، بساط تعلیم و آموزش را در مدرسه صدر اصفهان گسترد و بزرگان از نقاط مختلفْ برای درک محضر او راهی اصفهان شدند. حکیم جهانگیرخان در زمینه حکمت و فلسفه، به ویژه فلسفه ملاصدرا صاحب نظر بود و در این زمینه، شاگردان بزرگی تربیت کرد. آن بزرگ وار روزهای پنجشنبه و جمعه، ریاضی و هیأت تدریس می کرد. و گاهی نیز به تدریس نهج البلاغه می پرداخت و آن را با حکمت در می آمیخت.

تدریس فقه و اصول ایشان هم بسیار مورد توجه طلاب قرار می گرفت. و خلاصه اینکه حکیم قشقایی در کلیه سطوح درسی حوزه و در رشته‌های مختلف به تدریس و تعلیم پرداخت و شاگردان بزرگی تربیت کرد.

نام:
ایمیل:
* نظر: