کد خبر: ۲۱۵۲۱
تاریخ انتشار: ۱۷ دی ۱۳۹۲ - ۰۹:۵۲
راه درمان و خروج از تخیلات شیطانی و عروج به سوی خداوند متعال، سجده در مقابل پروردگار است.

به گزارش بسیج فرهنگیان فارس به نقل از خبرگزاری بسیج، فیلسوفان و عارفان اسلامی، خیال را در معانی مختلفی به کار برده‌اند. اکثر آن‌ها خیال را به دو مرتبه‌ی خیال متصل و منفصل تقسیم کرده‌اند که اولی، به عنوان واقعیتی است که در محدوده‌ی عالم صغیرانسانی در نظر گرفته می‌شود و قوه‌ی خاصی است که از یک سو، امور جسمانی را که محسوسند «تجرید» کرده و در حافظه ذخیره می‌سازد و از سوی دیگر در آن‌ها تجزیه و ترکیب‌هایی انجام می‌دهد و دومی، به عنوان عالم دیگری ورای این عالم در نظر گرفته شده و عالم مثال نامیده می‌شود که از نظر رتبه‌ی وجودی، از عالم مادی بالاتر است. براساس عرفان اسلامی، انسان باکمک قوه‌ی خیال راهی به این عالم بالاتر و «سرزمین حقیقت» خواهد یافت.
امروزه، خیال، به طور جدّی مورد سوء استفاده‌ی شیطان قرار گرفته و انحراف عمیقی در هر دو حیطه‌ی معنایی به وجود آمده است. این انحراف در عالم خیال و به تبع آن به وجود آمدن زندگی دوم در جهان موازی ذهن یا سایبر، آسیب‌های متعددی را در پی داشته که از جمله‌ی آن‌ها مشکل و معضل بزرگی به نام زنای ذهنی و نشانه رفتن عفاف و حجاب در متن خانواده‌هاست که از دل این تخیّل و مجاز برخاسته است. راه‌های پیشگیری و درمان این انحراف‌ها در تعلیمات دینی پیش‌بینی شده است؛ دستور قرآن به غض بصر و ستر زینت از موثرترین این راه‌هاست.
 

از انبوه موجودات عالم، «انسان» شگفت‌انگیزترین مخلوق پروردگار متعال است. از یک سو، با استعدادهایی که در او به ودیعه نهاده شده است، می‌تواند خلعت «خلافت اللّهی» بر تن نموده و مسجود ملائکه شود  و در قوس صعود و تکامل تا مقصد «مقعد صدق عند ملیک مقتدر»  اوج بگیرد. از سوی دیگر، همین انسانی که مدال «احسن تقویم»  را از خالق هستی دریافت کرده، با اغوای شیطان که انحطاط انسان را هدف خویش قرارداده ، به پست‌ترین مراتب هستی سقوط می‌کند. شیطان از هیچ تلاشی برای تحقق قسمش برای انحراف انسان از مسیر تعالی، فروگذار نمی‌کند.

 یکی از نقشه‌های به انحطاط کشیدن انسان توسط شیطان، ایجاد انحراف در یکی از قوای انسان به نام خیال است. به نظر می‌رسد، امروزه زمینه‌های ایجاد این انحراف بسیار گسترش پیدا کرده است. به همین دلیل، این مقاله، تلاش دارد با مطالعه‌ای عمیق حول محور خیال، در مقابله با این انحطاط قدم کوچکی بردارد. در این راستا، ابتدا به شناخت کامل قوه خیال و عالم خیال از نظر لغوی، اصطلاحی، فلسفی، عرفانی می‌پردازیم. سپس تحلیل و پیش‌بینی عارفان از القای شیطان در خیال را بیان نموده و به شیوه‌های کنونی ایجاد انحراف در خیال و آسیب‌ها و راه‌کارهای پیش بینی شده در شرع برای پیشگیری و درمان آن می‌پردازیم.

تعریف خیال

 «خیال» از ماده‌ی «خال» به معنی گمان است و «خُیّل الیه انّه کذا» به معنی توهم و پنداشتن است . در لسان العرب، خیال به معنی صورتی که در حالت رویا یا بیداری دست می دهد، آمده است. همچنین به معنای شاخص و نیز تصویر موجود در آینه گفته شده است .
 
خیال در اصطلاح، به صورت باقی مانده در نفس بعد از غیبت شیء محسوس متعلق به آن، اطلاق می‌گردد. این صورت، یا تمثیل مادی یک شیء خارجی است که با چشم دیده شده است، مانند ارتسام صورت خیالی شیء با خطوط نموداری، یا تمثیل ذهنی شیء مدرک توسط حس باصره و حواس دیگر است .

قوه خیال در فلسفه اسلامی

 خیال، جزء ممیزات فلسفه‌ی اسلامی از فلسفه‌های پیشین است. به نظر می‌رسد نخستین فیلسوفی که از خیال برای مقاصد فلسفی خود بهره برده، فارابی است . فارابی برای قوه خیال در حوزه معرفت شناسی نقش مهمی قائل است . خیال یا قوه متخیله که فارابی آن را یکی از پنج قوه‌ی نفس می‌داند ، قوه‌ای است که عهده‌دار حفظ صور محسوسات، تجزیه و ترکیب آن‌ها و محاکات (تصویرگری) از محسوس و معقول توسط صور محسوس است .

بدین معنا که صورت‌های حسی پس از آن که توسط حواس پنج گانه  به قوه‌ی محسوسه تحویل داده شدند ، به عنوان نخستین مرحله از وظایف قوه متخیله در خزانهی این قوه، بایگانی، حفظ و نگهداری می‌شوند سپس قوه متخیله به عنوان وظیفه‌ی دوم می‌تواند بی‌نهایت تجزیه و ترکیب در این مدرکات حسی انجام دهد که این تجزیه و ترکیب‌ها گاهی با امور محسوس مطابقت داشته و گاهی غیر منطبق است، به عبارت دیگر پاره‌ای از این ترکیبات و تفصیلات صادق و پاره‌ای نادرست و کاذب است .  فارابی وظیفه‌ی سومی را نیز بر عهده‌ی این قوه می‌داند که عبارت است از تصویرگری و محاکات از محسوسات و معقولات، در حقیقت این تصویرگری یا از محسوسات بایگانی شده است و یا از محسوساتی است که توسط حواس پنج گانه دریافت می‌شود .

نظر ابن سینا درباره خیال را باید از مباحث وی در زمینه‌ی ادراک و قوای ادراکی به ویژه قوه ادراکی باطنی، دریافت کرد. او در طبیعیات شفا، ادراک را به چهار قسمِ، احساس، تخیل، توهم و تعقل تقسیم نموده است . ابن سینا بر خلاف فارابی بین قوه خیال و متخیله تفکیک قائل می‌شود و یکی از وظایف قوه متخیله فارابی را که عبارت از حفظ و بایگانی مدرکات حسی است، بر عهده قوه خیال یا مصوره می‌داند و وظیفه‌ی قوه‌ی متخیله را تصرف در ادراکات حسی و تجزیه و ترکیب در آن‌ها می‌شمارد. او حسّ مشترک را محل جمع آوری ادراکات حواس ظاهری دانسته و معتقد است قوه خیال، قوه‌ای است که به حفظ و بایگانی این ادراکات جمع شده در حس مشترک می‌پردازد .

عالم خیال در فلسفه اسلامی

 فلسفه‌ی اشراق، نخستین فلسفه‌ای است که عالم خیال یا عالم مثال، مجال حضور جدی در آن می‌یابد.
شیخ اشراق معتقد است همان طور که در نظر ابن سینا  حواس ظاهری به یک قوه، یعنی حس مشترک باز می‌گردند، قوای باطنی نیز به نور مدبر باز می‌گردند و صورت‌های خیالی که توسط نور مدبر ادراک می‌شود،  صورت‌های منطبع در ذهن مادی نیستید، بلکه آن ها قائم به ذات خود و دارای تجرد مثالی‌اند، سهروردی این  موجودات مثالی را صور و مثل معلقه می‌نامد که در عالم دیگری به نام عالم مثال موجودند .

او همچنین مثل معلقه را با توجه به معاد، به دو نوع تقسیم می‌کند، مستنیر و ظلمانی ؛ مثل معلقه مستنیر به سعادتمندان اختصاص دارد؛ البته سعادتمندانی که در علم و عمل کامل نشده باشند؛ زیرا کاملان به عالم انوار مجرد می‌روند. مثل معلقه ظلمانی نیز به شقاوتمندان اختصاص دارد .

عالم خیال در فلسفه‌ی صدرایی نیز مطرح می‌شود؛ اما باید بدانیم ملاصدرا خیال را در سه مفهوم به کار برده است؛ اول این که به پیروی از ابن سینا، قوای باطنی و  مراتب  ادراک از منظر او به احساس، خیال، متخیله، تعقل و (به عقیده برخی) وهم، تقسیم می‌شود. از نظر وی، احساس اولین مرتبه‌ی ادراک است، یعنی هنگامی که نفس، امر مادی جزئی را به همراه همه‌ی عوارض خاص مادی ادراک می‌کند، احساس صورت گرفته است. سپس وظیفه‌ی حفظ و نگهداری از این صور محسوسات را بر عهده‌ی قوه خیال (مصوره) و وظیفه‌ی تجزیه و ترکیب صور خیالی را بر عهده‌ی قوه‌ی متخیله می‌گذارد .

 دوم، مساله خیال متصل است که به عنوان مرتبه‌ای  از مراتب  نفس انسان در کنار عقل و حس قرار می‌گیرد . این معنای از خیال، همه‌ی ادراکات باطنی انسان را بر می‌گیرد. بنابراین، می‌توان گفت در این معنا، دیگر فرقی بین قوای باطنی انسان به ویژه قوه خیال و متخیله وجود ندارد. خیال متصل تولید خود نفس و مرتبه‌ی مثالی نفس است و می‌تواند صورت‌های مثالی موجودات مادی را اشراق کند . سوم، خیال به معنای عالمی مستقل در جهان خارج، به نام خیال منفصل یا عالم مثال است. ملاصدرا به پیروی از سهروردی معتقد است انسان از طریق  اتصال به عالم مثال و یا عالم خیال منفصل، می‌تواند صور خیالی موجود در آن را مشاهده کند . البته ملاصدرا معتقد است صور خیالی، چه آن‌هایی که از راه حواس به دست می‌آیند و چه آن‌هایی که از طریق اتصال به عالم مثال به دست می‌آیند، قائم به نفس بوده و توسط نفس ایجاد می‌شوند .

بنابراین، عالم خیال از نظر ملاصدرا چنان است که هم به صورت مقید، ابعاد معرفتی انسان یا عالم اصغر را در بر می‌گیرد ، و هم مرتبه‌ای از عالم اکبر است. پس نظریه‌ی عالم خیال صدرایی به نحوی جمع قوا و عوالم خیال پیشین است .

همچنین از آن‌چه ملاصدرا در مورد عالم خیال بیان می‌کند می‌توان نتیجه گرفت، هر انسانی دارای عالم خیال است. اما این خیال برای برخی تنها ظهوراتی ضعیف دارد که می‌تواند تا حد خیال متصل باقی بماند؛ برای برخی نیز می‌تواند تا حد فهم حقایق عالی عالم قوت یابد. پس در واقع همه‌ی انسان‌ها همواره عالم خود را که همان عالم خیال است بر دوش می‌کشند و از این طریق به عوالم برتر یا دون صعود یا نزول می‌کنند . چه بسا بتوان از کلام ملاصدرا چنین برداشتی را مطرح کرد که فقط انسان‌های خاص با عالم خیال منفصل ارتباط دارند و سایر خیال‌ها، متصل، درونی، فردی و بنابراین سوبژکتیو قلمداد می‌شوند و ملاصدرا آن‌ها را تمثلات شیطانی و اوهام نیازمند به تاویل و تعبیر می‌خواند  و می‌گوید :
«در عالم خیال مراتب شیطان تولد یافته و به وقوع می‌پیوندند، تا به این حد که اگر زمانی انسان از عوالم بهایم گذشت، به عالم شیاطین که عالم موهومات است، قدم میگذارد و سپس از این عالم به عالم ملائکه روحانی سفر میکند؛ و قبلا به این نکته اشاره کردیم که برای وهم و قوهی واهمه، عالمی خارج از عوالم سه گانه نیست؛ زیرا، مدرکات وهم، به جز مدارکات خیال یا مدارکات عقل چیز دیگری نیست و همواره وهم امری است بین مدرکات خیال و مدرکات عقل... .»

خیال در عرفان اسلامی

از دیدگاه عرفان، به ویژه عرفان ابن عربی، علم الخیال یکی از ارکان معرفت است و عالم خیال چنان گستردگی دارد که یک جانب آن، بخش عظیمی از حیات دنیوی و جانب دیگرش عوالم پس از مرگ تا روز قیامت است .

خیال در این جا در سه معنی به کار می رود، گاهی به معنای «عماء»، یعنی همان حقیقت خیال مطلق که به تعبیر ابن عربی اولین ظرفی است که کینونت حق را پذیرفته، به کار می‌رود . به عقیده‌ی او همه موجودات در آن عماء ظاهر شده‌اند  و خود این عماء از نفس الرحمان متنشی شده است ؛ گاه خیال به معنای برزخ و واسطه بین مراتب عالم است که به آن عالم خیال منفصل گویند و وابستگی به مدرک ندارد. در این جا امور مادی تعالی می‌یابند و به سمت تجرد حرکت می‌کنند . آدمی از طریق قوه‌ی خیال خود با خیال منفصل که «سرزمین حقیقت» است مرتبط می‌شود ؛ گاهی نیز خیال به معنای واسطه در مراتب نفس استفاده می‌شود که به آن خیال متصل می‌گویند، این خیال، همان قوه‌ی متخیله است که خزانه‌ی حس مشترک بوده و صورت‌های حسی را در خود حفظ می‌کند  به عقیده‌ی ابن عربی انسان از طریق آن قوه می‌تواند به خیال منفصل راه یابد. این خیال از آن جهت که به انسان اتصال و وابستگی دارد و با رفتن شخص متخیل از میان می‌رود، متصل نامیده می‌شود .

وجه شبه هر سه معنا، حالت بینابینی داشتن است؛ اما باید دقت داشت که میان این سه خیال، فاصله‌ای گذر ناپذیر وجود ندارد. این تمایز می‌تواند با قدرت یافتن وجود خیال متصل از بین برود و بدین ترتیب قوه‌ی خیال متصل و منفصل به گونه‌ای اتحاد برسند .

القاء شیطان در قوه خیال در اعتقادات عرفانی

 بنا بر آن‌چه گفته شد، از نگاه ابن عربی خداوند از طریق خیال خلق کرده و از طریق خیال شناخته می‌شود. اما دقیقا در همین نقطه که انسان می‌تواند توسط آن عروج کند و از ظلمت طبیعت و شب جسمانیش خارج شود، شیطان نیز حاضر می‌شود و او را در همان وضع موجود نگاه می‌دارد و یا تنزل می‌دهد .

به همین دلیل است که ابن عربی تخیل را بر دو قسم می‌داند، خیال حق و خیال باطل؛ زیرا، خیالی که بر اثر تخیل حاصل می‌شود، مولود دخل و تصرف اراده انسان است. هرجا پای اراده‌ی انسان به میان آید، راه حضور شیطان به نحوی باز می‌شود. تخیل، فعلی ارادی است که انسان در قوه‌ی متخیله، روی صورت‌های محسوسی که در خزانه‌ی خیال است انجام می‌دهد و با دخل و تصرف در آن‌ها، مجموعه‌ای به وجود می‌آورد که آحاد آن از طریق صورت‌های حسی به دست آمده است. و این‌جا دقیقا همان نقطه‌ی حساسی است که مدخل شیطان است. از نظر ابن عربی، خدا به شیطان اجازه‌ی ورود به خیال را داده است و این‌جاست که شیطان برای اغواء و اضلال آدمیان، دست به کار می‌شود و چیزهای غیر واقعی را به خیال انسان در می‌آورد. دقیقا در همان خیال که انسان توسط خلق و ایجاد صورت‌های متعالی توسط آن، نردبان عروج را طی می‌کند، شیطان حاضر می‌شود و با خلق صورت‌های مشابه و تصنعی، راه عروج را مسدود می‌کند. ابن عربی، به عنوان نمونه، عمل ساحران در زمان حضرت موسی }را بیان می‌کند که ریسمان‌ها و چوب‌دستی‌های خود را در خیال مردم حاضر به صورت مار در آوردند و مردم نتوانستند حق و باطل را تشخیص دهند و از هم جدا کنند. بنابراین، در حوزه‌ی تخیل، کار انسان بسیار دشوار و پیچیده است و همه‌ی خطری که انسان را در تقرب به حق، تهدید می‌کند در همین نقطه نهفته است .

براساس همین اعتقاد به حضور شیطان و القائات او در قوه‌ی خیال، امام خمینی(ره) به عنوان عارفی کامل در کتاب چهل حدیث در بیان ضبط خیال می‌نویسند:
 
«بدان که اول شرط از برای مجاهد در این مقام و مقامات دیگر، که می‌تواند منشأ غلبه بر شیطان و جنودش شود، حفظ طائرخیال است. چون که این خیال مرغی است پس پرواز کن که در هر آنی به شاخی خود را می‌آویزد، و این موجب بسی از بدبختی‌هاست. و خیال یکی از دستاویزهای شیطان است که انسان را به واسطه آن بیچاره کرده و به شقاوت دعوت می‌کند. انسان مجاهد که در صدد اصلاح خود بر آمده و می‌خواهد باطن را صفایی دهد و از جنود ابلیس آن را خالی کند، باید زمام خیال را در دست گیرد و نگذارد هرجا می‌خواهد پرواز کند، و مانع شود از این که خیال‌های فاسد باطل برای او پیش آید، از قبیل خیال معاصی و شیطنت، همیشه خیال خود را متوجه امور شریفه کند.... و ملتفت باش که خیالات فاسده قبیحه و تصورات باطله از القائات شیطان است که می‌خواهد جنود خود را در مملکت باطن تو برقرار کند.»

ایجاد انحراف در عالم خیال در دنیای امروز

چنان که دیدیم، فیلسوفان و عارفان اسلامی، خیال را در معانی مختلفی به کار برده‌اند. اکثر آن‌ها خیال را به دو مرتبه‌ی خیال متصل و منفصل تقسیم کرده‌اند که اولی، به عنوان واقعیتی است که در محدوده‌ی عالم صغیرانسانی در نظر گرفته می‌شود و دومی، به عنوان عالم دیگری ورای این عالم در نظر گرفته شده و عالم مثال نامیده می‌شود که از نظر رتبه‌ی وجودی، از عالم مادی بالاتر است. براساس عرفان اسلامی، انسان باکمک قوه‌ی خیال راهی به این عالم بالاتر و «سرزمین حقیقت» خواهد یافت . هنگامی که خیال، به عنوان واقعیتی در محدوده عالم صغیر انسانی، در نظر گرفته می‌شود، خود در دو معنا به کار می‌رود: در معنای اول، منظور از خیال، عالم خیال است که همان نفس است و در معنای دوم، تقریباً با یکی از قوای نفس منطبق است که در انگلیسی به همین نام، خیال (Imaginating) خوانده می‌شود و قوه‌ی خاصی است که از یک سو، امور جسمانی را که محسوسند «تجرید» کرده و در حافظه ذخیره می‌سازد و از سوی دیگر در آن‌ها تجزیه و ترکیب‌هایی انجام می‌دهد .

به عقیده‌ی هانری کربن، امروزه از همه‌ی دقت اصطلاح شناختی صرف نظر شده و تخیّل را با توهم در آمیخته‌اند. امروزه عادات ما به گونه‌ای است که تصور این که خیال یک اندام معرفتی است به سادگی قابل پذیرش نیست .

در مورد عالم خیال، امروز دیگر نمایی از واقعیت موجود نیست که بتواند پذیرای عالم واسطه باشد، عالمی که واسطه است میان عالم داده‌های حسی و مفاهیم حاکی از قوانین تجربتاً اثبات پذیر آن داده‌ها از یک سو، و عالم روحانی، ملکوت ارواح که فقط هنوز هم ایمان بدان دسترسی دارد، از سوی دیگر. در حقیقت امروزه، طرح تنزل خیال به توهم، کامل شده است. امروزه، همه‌ی امور ناشنیدنی، نادیدنی، اثبات ناشدنی، آفریده‌های‌خیال، یعنی، آفریده‌های قوه‌ای که وظیفه اش تولید و تنیدن امور خیالی و امور غیر واقعی است، قلداد می‌شود. در این فضا، آفریده‌های خیال، غیر واقعی محسوب می‌شوند . همین تنزل خیال به نوعی وهم که فقط مولّد امور موهوم و غیر واقعی است،‌ صفت بارز دنیای دین‌زدایی شده امروز است . در حقیقت می‌توان گفت انحرافی در این خیالی که خداوند از طریق آن خلق کرده و از طریق آن شناخته می‌شود به وجود آمده که به وهم تنزل پیدا کرده است .

امروزه، خیال، هم در معنای یکی از قوای نفس که مسئولیت  ذخیره سازی و تجزیه و ترکیب امور جزئی ادراکی محسوس را به عهده دارد و هم در معنای عالمی موازی این عالم، به طور جدّی مورد سوء استفاده‌ی شیطان قرار گرفته و انحراف عمیقی در هر دو حیطه‌ی معنایی به وجود آمده است. درست مطابق آن چه در عرفان ابن عربی مشاهده کردیم، شیطان برای اغواء و اضلال آدمیان دست به کار شده و از ادراکات حسّی بیرونی و تصویرگری قوه‌ی خیال از این داده‌ها، پلی برای سقوط انسان به عالمی نازل‌تر از عالم صغیر انسانی ساخته است.

توضیح بیشتر این که داده‌ها و اطلاعاتی که از طریق حواسّ بیرونی جمع آوری شده و در حافظه ذخیره شده‌اند، مانند داده‌هایی که از خواندن یک رمان یا تماشای یک فیلم و حتی دیدن یک امر واقعی در خیابان، در حافظه نقش بسته است، زمینه را برای فعالیت قوه‌ی خیال در امر تصویرسازی و تدوین و ترکیب کردن این داده‌ها در ذهن و به عبارت دیگر به کار افتادن سینمای ذهنی فراهم می‌کند.(هم‌چنان که در تحلیل فلسفی قوه خیال دیدیم، فلاسفه یکی از فعالیت‌های مهم این قوه را تصویرگری و محاکات از محسوسات بایگانی شده که توسط حواس پنج گانه جمع‌آوری شده بودند، می‌دانستند.)
امّا در چنین صورتی ، متأسفانه، اغلب این تصاویری که در ذهن توسط قوه‌ی خیال شکل می‌گیرند، با واقعیت عالم محسوس منطبق نبوده و نخواهند بود و بنابراین، کاذب و غیر حقیقی به شمار می‌آیند . هم‌چنین امروزه دسترسی به فضای مجازی اینترنتی، این امکان را فراهم کرده است که حتی به ساده ترین اشکال مانند چت کردن و یا بازی‌های طراحی شده پیشرفته‌تر، افراد بتوانند، به تصاویر ساخته شده در ذهن خویش در فضای سایبر جان بخشیده و زندگی دومی را در عالم مجاز برای خود تعریف کنند که این زندگی و عالم آن، به دلیل مترتب بودن بر یک خیال ذهنی کاذب، کاذب خواهد بود.

از این سبک زندگی جدید که با قوه ی خیال به وجود آمده است، تعبیر به «زندگی دوم در جهان موازی» می‌کنند.

در حقیقت، بیشتر، افرادی که در عالم واقع، واقعیت جسمی، اجتماعی، جنسی و... خویش را نپذیرفته و به اصطلاح با آن کنار نمی‌آیند، برای رسیدن به خواسته‌های دست نیافتنی‌شان، به ایجاد سبک جدیدی از زندگی برای خود اقدام کرده و با کمک قوه خیال، شروع به پردازش شخصیت تخیلی از خودشان، در عالم ذهن یا فضای مجازی سایبر می‌کنند.

اغلب، شخصیتی که این فرد در جهان موازی ذهن یا فضای مجازی سایبر برای خودش و اطرافیانش پردازش کرده، هیچ سنخیتی با خود واقعی او ندارد، بلکه همانند یک اسطوره، دست نیافتنی است و امروزه در نگاه برخی حوزه‌های فلسفی از آن تعبیر به «آواتار» می‌شود .

«آواتار»، در آیین هندو، به معنای نزول حق در عالم محسوسات است و گویای این حقیقت است که هر انسانی فی حّد ذاته و در واقعیت فطری خود، نوعی نزول حق و انسان کامل است و پرتو حق در دل او متجلّی است . همچنین اعتقاد مذهب تائو در موردِ «آواتار» این است که این حقیقت هر چند سال یک بار در یک حقیقت بیرونی تجلی کرده و منجی انسان خواهد بود .

بنابراین، می‌توان ادعا کرد، هدف از این تعبیر از طرف مبلغین این نوع سبک زندگی، تبلیغ و القای این موضوع است که این شخصیت خیالی، حقیقتی است که در انسان حلول کرده و این شخصیت منجی او خواهد بود!

آسیب شناسی انحراف بوجودآمده در عالم خیال

 انحراف در عالم خیال و به تبع آن به وجود آمدن زندگی دوم در جهان موازی ذهن یا سایبر، آسیب‌های متعددی را در پی خواهد داشت. برخی از این آسیب‌ها به شرح زیر است:

الف- بخش عمده‌ای از این سبک زندگی به مسائل جنسی ارتباط دارد و بر این اساس، مشکل و معضل بزرگی به نام زنای ذهنی از دل این تخیّل و مجاز برخاسته است. برخی تصور می‌کنند، چون این تصاویر در ذهن ساخته می‌شوند، از نظر شرعی گناه نیستند. در حالی که می‌توان ادعا کرد، همین تصور، موجب بسیاری از انحطاط‌های اخلاقی و از القاءات شیطان است. شاید حدیث مشهور نبوی رفع  موجب  ایجاد چنین شبهه‌ای شده باشد. در این حدیث، پیامبر اکرم , می‌فرمایند، نُه چیز از امّت من برداشته شده است که یکی از آن‌ها «تفکر در وسوسه» است.

این عبارتِ «التفکر فی الوسوسة»، در برخی نسخه‌ها با قیدِ «فی الخَلق» و در برخی نسخه‌ها با قید«فی الَخلْوَه»آمده است. شاید عبارت «الَخلْوَه» که در برخی نسخه‌ها آمده است، یعنی «تفکر در وسوسه در خلوت» چنین شبهه‌ای را القاء کرده باشد. اما باید بدانیم اکثر متفکرین، مراد از این عبارت در حدیث رفع را،  افکار نادرست در ارتباط با نظام آفرینش و خلقت مخلوقات دانسته‌اند . حداقل می‌توان گفت به دلیل ذکر احتمالات متعدد در مورد این فراز حدیث، استدلال بر این حدیث برای برداشته شدن حکم حرمت خیال در وسوسه‌های شیطانی ناقص خواهد بود . علاوه بر این، براساس دیدگاه صدرایی مبنی بر اتحاد عاقل و معقول، می‌توان استدلالی بر شکل گرفتن یک گناه ذهن در رابطه با زنای ذهنی ارائه کرد: زیرا، یکی از ملزومات اتحاد مزبور این است که طبق آن، ذهن چیزی نیست جز محتویاتش و واقعیات ادراک شده نیز وجودی مستقل از ذهن ندارند، چرا که نسبت عاقل و معقول، نسبت حال و محل نیست، بلکه علم همواره علم ذهن مدرِک است و آن علم قائم به نفس مدرِک است. بنابراین ذهن همواره از نحوه‌ای التفات بهره‌مند است و همواره عالَمی از امور ملتفت الیه را با خود به دوش می‌کشد و نفس انسان، همواره واجد عالَم است: یعنی نفس در مراتب وجود ارتقا می‌یابد و به این طریق واجد متعلق ادراک خود می‌شود. این وضع برای نسبت انسان با عالم خیال هم وجود دارد و خیال انسان همواره واجد صورت خیالی است . حال در مورد زنای ذهنی می‌توان گفت، برخلاف دستور صریح قرآن کریم مبنی بر عدم نزدیکی به گناه زنا ، فردی که به تخیّل ذهنی گناه زنا مبتلا شده است، نه تنها به زنا نزدیک شده بلکه این گناه با ذهن او امتزاج پیدا کرده است و بنابراین این تخیّل ذهنی به گناه تبدیل شده است.

همچنین این تخیلات جنسی و در پی آن زنای ذهنی، خود موجب آسیب‌های فردی و اجتماعی متعددی هستند. یکی از این آسیب‌ها این است که این تخیّلات جنسی، زمینه‌ی ارتکاب خود ارضایی  را فراهم می‌آورد که بدون شک از نظر حکم شرعی حرام می‌باشد . جالب است بدانیم در برخی متون فقهی در تعریف استمناء، یکی از اسباب آن را تخیّل دانسته‌اند .
همچنین یکی از آسیب‌های اجتماعی که در پی رواج تخیلات جنسی و زنای ذهنی افزایش می‌یابد، مسأله‌ی بالا رفتن سنّ ازدواج است. در حقیقت تخیلات جنسی و در پی آن زنای ذهنی، به نیازهای جنسی، به صورت کاذب، پاسخ داده و موجب بی‌نیازی به جنس مخالف می‌شود. در پی این امر آمار ازدواج در جامعه کاهش پیدا خواهد کرد. البته می‌توان درست عکس این مطلب را نیز فرض کرد که در افراد مجرّد، بالا رفتن سّن ازدواج و نیاز جنسی، زمینه‌ی رو آوردن به تخیلات جنسی و زنای ذهنی را فراهم می‌آورد.

ب) شاید  یکی از مهمترین آسیب‌های این نوع سبک زندگی  از منظر شرعی، از بین رفتن حیا و عفاف باشد. قطعاً بعد از مدّت کوتاهی، موضوعات یا به اصطلاح سوژه‌های قبلی که در ذهن وجود داشته و مورد استفاده‌ی قوه‌ی خیال برای تصویرگری و تدوین قرار گرفتند، کهنه می‌شوند؛ بنابراین، فرد برای تجدید داستان‌های خیالی در ذهن خود، به چشم چرانی، دیدن و خواندن توصیفات محرّک جدید نیازمند است تا از این طریق سوژه‌های جدیدی را در دسترس قوه‌ی خیال قرار دهد. نهایت این مسأله چیزی جز از بین رفتن حیا و عفاف در جامعه نخواهد بود. از سوی دیگر، می‌توان ادِّعا کرد، دکترین امروز رسانه‌های غربی در مصرفی کردن فرهنگی ذهن بشر و هزینه‌هایی که در این راستا برای ساختن فیلم‌ها و به‌وجود آوردن شخصیت‌های ساختگی و تصنّعی در آن‌ها می‌شود، همه با هدف تأمین این مواد خام در ذهن مخاطب صورت می‌گیرد؛ زیرا، مصرف زدگی فرهنگی و ایجاد این سوژه‌های متعدد در ذهن افراد، در بسیاری موارد، موجبات خیال پردازی‌های ذهنی را بدون این که افراد به آن توجه داشته باشند، فراهم می‌آورد. در حقیقت، چنین عناصری لازمه‌ی به وجود آمدن جهانِ موازی غیر حقیقی در ذهن  افراد و به دنبال آن در فضای مجازی سایبر هستند.
ج) عدم انطباق خیال فرد با واقعیت زندگی او موجب به وجود آمدن مشکلات روحی، روانی و اجتماعی متعددی برای فرد خیال پرداز می‌گردد. حتی اگر آواتاری که فرد از خود ساخته مثبت باشد، به دلیل دوری از شخصیت واقعی فرد، این مشکلات تا حدودی غیر قابل اجتنابند. این مشکلات عبارتند از:

- پلورالیزم شخصیت : چون شخصیت واقعی فرد با آواتاری که از خودش ساخته است منطبق نبوده و این فرد در یک زمان، در دو جهان موازی ذهن یا سایبر با دو شخصیت متفاوتی که هیچ سنخیتی با هم ندارند خود را شناخته و زندگی می‌کند، بنابراین، به وجود آمدن پلورالیزم شخصیتی در اکثر موارد غیر قابل اجتناب خواهد بود.

-نارضایتی از خداوند، جامعه و اطرافیان: چون فرد خیال پرداز، دلیلِ به حقیقت نپیوستن تخیلاتش را هر چیزی غیر از خود و عملش می‌پندارد، جامعه، اطرافیان و حتی خداوند متعال را مقصّر دانسته و از همه اظهار ناراحتی می‌کند.

-توقّعات نابه‌جا در جامعه: فرد خیال پرداز از دیگران انتظار دارد با او به گونه‌ای رفتار کنند که در شأن شخصیت تخیّلی یا آواتار اوست. این انتظار نابه جا، در جامعه چهره‌ی فردی متوقّع را از او به نمایش می‌گذارد.

-عدم تحمّل جامعه: چون دیگران و جامعه فرد خیال پرداز را آن گونه که حقیقت  اوست می‌پذیرند، نه به گونه‌ی شخصیت اساطیری‌ای که او در ذهن خودش ساخته است، بنابراین، این فرد تحمّل جامعه و دیگران را نداشته و کم کم منزوی خواهد شد.

-عدم  آرامش: تلاش فرد خیال پرداز برای دستیابی در عالم حقیقی به آواتاری که در عالم مجازی از خودش ساخته است، موجب از بین رفتن آرامش او می‌شود؛ زیرا، این شخصیت تخیّلی اساطیری، در عالم حقیقی دست نیافتنی است.

-افسردگی: عدم آرامش، انزوای از جامعه، عدم انطباق خیال با واقع و حقیقت نداشتن آن، همه و همه زمینه‌های افسردگی را در فرد خیال پرداز فراهم می‌کند.

-عدم اعتماد به نفس و تعادل: چون شخص خیال پرداز شخصیت واقعی و حقیقی خود را قبول ندارد، می‌توان گفت، از اعتماد به نفس بالایی برخوردار نیست. این امر خصوصاً وقتی با مشکلاتی همچون افسردگی، عدم آرامش و یا خود ارضایی فرد خیال پرداز همراه می‌شود، از او فردی نا متعادل و بیمار می‌سازد.

راهکارهای پیشگیری و درمان انحرافات ذهنی

با اندکی دقت، متوجه می‌شویم، با رعایت حدود الهی می‌توان از آسیب‌های این انحراف بزرگ ذهنی در امان ماند. برخی دستورهای فقهی شرعی به طور دقیق برای جلوگیری از انحراف قوه‌ی خیال طرح ریزی شده و در مقابل آن قرار دارند. این توصیه‌ها و دستورهای شرعی در دوحیطه‌ی مناسبات فردی و اجتماعی عبارتند از:

الف) غضّ بصر
همان طور که بیان شد، سوژه‌های مورد نیاز برای تصویرگری قوه‌ی خیال از طریق حواس ظاهری جمع‌آوری می‌شود. مهم‌ترین حسّی که در این زمینه فعالیت می‌کند، حسّ بینایی است. به همین دلیل دستور قرآن کریم به غضّ بصر  از درمان‌های مهم انحرافات ذهنی است. با دقّت در آیه‌ی 30 سوره‌ی نور که خداوند متعال می‌فرمایند:
 
«به مردان مومن بگو که چشمان خویش فروگیرند و شرمگاه خود نگه‌دارند، این برایشان پاکیزه‌تر است، زیرا خدا به آن‌چه می‌سازند آگاه است» ،

به خصوص از عبارت پایانی آیه که می‌فرماید: « انّ الله خبیٌر بما یصنعون»، می‌توان به ظرافت دریافت که تعبیر پروردگار از اعمال انسان‌ها به «یصنعون»، می‌تواند اشاره‌ای به ارتباط مستقیم مسأله‌ی نگاه و انحراف قوه‌ی خیال و به آگاهی خداوند به تصویرگری ذهن بشر و آن چه به کمک قوه‌ی خیال می‌سازد باشد؛ زیرا از مهم‌ترین آسیب‌های عدم کنترل حس بینایی و نگاه، فراهم آوردن سوژه‌های متعدد برای فعالیت تخیّل منحرف است که نتیجه‌ی آن، چنان‌چه پیش از این بیان شد، انحراف از مسیر طبیعی ارضای تمایلات جنسی و موجب از بین رفتن حیا و عفاف در جامعه خواهد بود. در این زمینه می‌توان به آیه19 سوره‌ی غافر نیز تمسک کرد که می‌فرماید:

«او چشم‌هایی را که به خیانت می‌نگرند و آن چه را در سینه نهاده می‌دارند، می‌داند»  
از همین روست که در احکام فقهی حتی نگاه کردن به عکس و فیلم نامحرم، در صورت خوف افتادن به گناه و ترتب مفسده بر آن، مقدمه‌ی ارتکاب گناه دانسته شده و ممنوع و حرام می‌باشد .

ب) عدم تبرّج و ستر زینت
دستور شرعی دیگری که می‌توان آن را در راستای جلوگیری از انحرافات ذهنی تحلیل کرد، دستور خداوند متعال در قرآن کریم به ستر زنیت  و عدم تبرّج  است؛ زیرا، آشکار کردن زینت‌ها و جلب توجه کردن در انظار عمومی، نه تنها خوراک فعالیت‌های انحرافی ذهن و قوه‌ی خیال را تأمین خواهد کرد، بلکه زمینه‌ی وسوسه شدن، برانگیخته شدن هوس و تبعیت از آن را که مراحل شکل‌گیری خیال منحرف هستند، فراهم می‌آورد.

ج) وجوب کار و فعالیت و پرهیز از هرگونه تنبلی و بی‌کاری و خواب زیاد
در روایات بسیاری هر گونه تنبلی، بی‌کاری و خواب زیاد نکوهش شده و این امور کلید بدبختی‌ها معرفی شده‌است . در منابع فقه شیعه، بابی تحت عنوان نکوهش سستی، تنبلی، خواب و بیکاری زیاد، مشاهده می‌شود که با تتبعّی در روایات آن می‌توان نتیجه گرفت، یکی از راه‌های پیشگیری از افتادن به دام تخیلات منحرف، کار و فعالیت و پرهیز از بی‌کاری و خواب زیاد است.

د)تقوای الهی
برای در امان ماندن از انحرافات ذهنی در مناسبات فردی می‌توان ادعا کرد، انسان با تقوایی که خود را به طور دائم در محضر خداوند متعال ببیند و بداند، براساس آن‌چه در آیات متعدد قرآن کریم آمده است، خداوند متعال از آن چه او در ذهنش می‌سازد و از قلبش می‌گذراند آگاه است، در خیال خویش نیز تصویر معصیت پروردگار را طرح ریزی نکرده و دست به ساختن تصویری از خویش نمی‌زند که تداعی کننده‌ی عدم رضایت به نعمت‌هایی باشد که از جانب پروردگار به ودیعه به ما ارزانی شده است.

ه) پناه بردن به نماز و مسجد
به عقیده‌ی ابن عربی، راه درمان و خروج از تخیلات شیطانی و عروج به سوی خداوند متعال، سجده در مقابل پروردگار است. سجود، رمز آمادگی و نشاط دائم است. از این رو ابن عربی می‌گوید، پیامبر خدا, به ما فرمان داده است که برای در امان بودن از فتنه‌ی حیات و ممات به نماز پناه ببریم. وفتنه‌ی حیات، فتنه‌ی دجّال است که در آخر الزمان با تخیل، کارهای خارق العاده انجام می‌دهد .

نتیجه

آن‌چه گفته شد، مهم‌ترین آسیب‌ها و مهم‌ترین راه های پیشگیری و درمان افتادن در دام تخیلات ذهنی منحرف است که به طور صریح در جامعه مشاهده شده و در منابع فقهی ذکر شده‌اند. آن چه مهم است توجه به این نکته است که باید مراقب باشیم، به هیچ وجه به فراهم شدن بستر مناسبی برای قوه ی خیال منحرف، کمک نکنیم، زیرا، اگر به این قوه میدان داده شود، حّد یقفی برای آن وجود نخواهد داشت .

فهرست منابع:                                                                
1-قرآن کریم.
2-ابن سینا، شفا: طبیعیات فن ششم (قاهره: دارالکتاب العربی للطباعه و النشر، 1359ق.)
3-ابن عربی، محی الدین، الفتوحات المکیة، تحقیق احد شمس الدین، بیروت ، دارالکتب العلمیه ،1420ق.، ج 3.
4-ابن منظور، لسان العرب، بیروت: دارالفکر، 1414ه.ق.، چاپ سوم، ج11.
5-جمعی از پژوهشگران زیر نظر سید محمود هاشمی شاهرودی، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل البیت [، قم: موسسه دایره المعارف فقه اسلامی بر مذهب اهل بیت [، 1426ق، چاپ اول) ج 3 .
6-چیتيک، ویلیام، عوالم خیال: ابن عربی و مسئله اختلاف ادیان، ترجمه ی کاظم کاکایی، تهران: انتشارات هرمس، مرکز بین المللی گفتگوی تمدن ها، 1384، چاپ اول.
7-حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، قم: موسسه آل البیت [،1409ق ، چاپ اول، ج 15.
8-حسین زاده، محمد، مبانی معرفت دینی، قم: موسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی،1379، چاپ اول.
9-حسینی، سید مجتبی، احکام نگاه و پوشش، مطابق با نظر ده تن از مراجع عظام، ]بی‌جا[: مدیریت امور فرهنگی شهرک‌های وزارت دفاع ،1390.
10-حکمت، نصرالله، متا فیزیک خیال در گلشن راز شبستری، تهران: انتشارات فرهنگستان هنر،1385 ، چاپ اول.
11-حیدری، علی نقی، اصول الاستنباط، ترجمه عباس زراعت، حمید مسجد سرائی، [بی‌جا] : نشر فیض،1379، چاپ هفتم.
12-خامنه‌ای، سید علی، اجوبة الاستفتاءات، تهران: انتشارات الهدی، 1381 ، چاپ اول.
13-سهروردی، شهاب الدین، حکمة الاشراق، ترجمه و شرح سید جعفر سجادی، تهران: انتشارات دانشگاه تهران،1377، چاپ ششم.
14-سهروردی، شهاب الدین، مجموعه مصنفات، تصحیح و مقدمه هانری کربن، تهران: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی،1373،چاپ دوم، ج2.
15-شاتوک، سیبل، آیین هندو، ترجمه محمدرضا بدیعی، تهران: انتشارات امیر کبیر،1380، چاپ چهارم.
16-شایگان، داریوش، ادیان و مکتب‌های فلسفی هند، تهران: انتشارات امیر کبیر،1375، چاپ چهارم، ج 1.
17-شیرازی، صدر الدین محمد، اسفار اربعه، ترجمه محمد خواجوی، تهران: انتشارات مولی، 1383 ، چاپ دوم، ج2.
18-شیرازی، صدر الدین محمد، شواهد الربوبیة فی منهاج السلوکیة، تصحیح و تعلیق سید جلال الدین آشتیانی، [بی جا]: انتشارات بوستان کتاب، 1388، چاپ پنجم.
19-شیرازی، صدر المتالهین، الشواهد الربوبیة، ترجمه جواد مصلح، تهران: سروش،1385، چاپ چهارم.  
20-شیروانی، علی، دروس فلسفه، قم: انتشارات دارالعلم،1374، چاپ اول.
21-صلیبا، جمیل، فرهنگ فلسفی، ترجمه‌ی منوچهر صانعی دره بیدی، تهران: انتشارات حکمت، 1366، چاپ اول.
22-طباطبایی بروجردي، حسين، منابع فقه شیعه، ترجمه مهدی حسینیان قمی، محمد حسین صبوری، تهران: انتشارات فرهنگ سبز،1429ه .ق، چاپ اول، ج22.
23-عباسی، حسن، «نظر فرا فلسفی حسن عباسی از آواتار» : www.atynews.com(available at 1391/9/26)
24-فارابی، ابو نصر، السیاسة المدنیة، ترجمه سید جعفر سجادی، تهران، انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی،1371، چاپ سوم.
25-فارابی، ابو نصر، اندیشه‌های اهل مدینه فاضله، ترجمه و شرح سید جعفر سجادی، [بی جا]: انتشارات شورای عالی فرهنگ و هنر، مرکز مطالعات و هماهنگی فرهنگی،[بی تا].
26-فارابی، ابو نصر، تحصیل السعاده، شرح دکتر علی بو ملحم، [بی جا]: دارالمکتبه الهلال، [بی تا].
27-قمی، محمد بن علی بن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ترجمه علی اکبر غفاری، قم: [بی¬نا]، چاپ اول، ج4.
28-کربن، هانری، تخیّل خلاّق در عرفان ابن عربی، ترجمه ی انشاء الله رحمتی، تهران: انتشارات جامی،1384.
29-لویس معلوف، المنجد فی اللغة و الاعلام، تهران: انتشارات اسماعیلیان، چاپ دوم.
30-مجلسی، محمد تقی، لوامع صاحبقرانی(مشهور به شرح فقیه)، قم: موسسه اسماعیلیان ،1414ق ،چاپ دوم، ج 1.
31-موسوی خمینی، سید روح الله، شرح چهل حدیث، [بی‌جا]: مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، 1376، چاپ دهم.
32-ناظمی قره باغ، مهدی؛ صافیان، محمد جواد، «امکان طرح عالم خیال بنابر تلقی ملاصدرا در پدیدار شناسی هرمنوتیک هنر»،  فصل نامه معرفت فلسفی، سال نهم، تابستان 1391، شماره 36.
33-نجفی، محمد حسن، جواهر الکلام ، بیروت: دارالاحیاء التراث العربی، چاپ هفتم، ج41.
34-نجفی، محمد حسن، نجاة العباد (محشی)، [بی‌جا]: [بی‌نا] ، 1381 ق. ،چاپ اول.

دکتر زهرا سادات میرهاشمی
(دکترای فقه و حقوق خصوصی دانشگاه شهید مطهری)

برچسب ها: حجاب ، عفاف
نام:
ایمیل:
* نظر: