کد خبر: ۳۰۵۴۵
تاریخ انتشار: ۰۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۱۱:۵۶
رابطه نزدیکی با امام داشت، چه زمانی که پاریس بودند و چه زمانی که به ایران آمدند. دوستانش بعد از شهادت سید شجاع الدین به نقل از امام برایمان تعریف کردند که:« من پاسداری را می شناسم که در قنوت نماز هایش دعای کمیل را می خواند....»
در یکی از ماموریت ها یمان وقت نماز ظهر شد،بین راه کنار یک مزرعه برای خواندن نماز و خوردن ناهار توقف کردیم. رفتیم تاهم خیار و گوجه ای از صاحب باغ بخریم و اجازه بگیریم و نمازی بخوانیم. به صاحب باغ موضوع را گفتیم. او در پاسخ به ما گفت زمین مال خودم است اشکالی ندارد و پول خیار و گوجه را هم نمی خواهد بدهید. آسید شجاع از صاحب باغ پرسید شما شریکی هم دارید؟ طرف هم پاسخ داد :بله. سید هم جواب داد و گفت: شما از حق شریکت هم می گذری....(به نقل از دوستان از دامادخانواده )
سید شجاع جزو هسته های تشکیل دهنده سپاه  در تهران بود. و رابطه نزدیکی با امام داشت، چه زمانی که پاریس بودند و چه زمانی که به ایران آمدند. دوستانش بعد از شهادت سید شجاع الدین به نقل از امام برایمان تعریف کردند که:« من پاسداری را می شناسم که در قنوت نماز هایش دعای کمیل را می خواند....»
سید شجاع هم از امام برای ما تعریف می کرد. یکی از خاطره ها این بود که: « برای تجدید وضو با امام به دست شویی رفتیم. من  کارم تمام شد و از دستشویی بیرون آمدم ،وضو هم گرفتم منتظر امام شدم. دیدم آقا هنوز از دستشویی بیرون نیامده اند. پیگیری کردم که ببینم چه چیزی باعث تا خیر امام شده، دیدم آقا پاچه هایشان را بالا زده اند و دست شویی را می شویند.»
عادت داشت شب ها زیاد بیدار بماند. اهل حفظ کردن بود. حساب نماز و روزه ی قضایش را داشت، حتی به ماهم می گفت.(خواهر کوچکتر)
یک اتاق کوچک داشتیم که شب ها را در آنجا می خوابیدیم. هرشب از خواب بلند می شد دعا می خواندو گریه می کرد.بعضی اوقات می شنیدم که می گفت: خدایا قلبم سیاه شده....(برادر کوچکتر)

شهید سید شجاع الدین رضوی سروستانی متولد 1332 در شیراز است. که در تاریخ 23/11/59 در پادگان گلف(منتظران شهادت) به شهادت رسید.
/224224

مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: