کد خبر: ۳۴۲۳۸
تاریخ انتشار: ۰۷ تير ۱۳۹۳ - ۱۳:۰۵
با گذشت حدود یک ماه از این دعوت به مناظره و فرار بنی‌صدر از بحث آزاد، شهید دیالمه چاره ای ندید جز آن که دومین نطق علنی خود را علیه بنی‌صدر در داخل مجلس ایراد نماید. البته با این تفاوت که او این بار تصمیم گرفته بود تا با استناد به برخی از سخنان بنی‌صدر، رسماً انحراف او را به اثبات رساند.
 خبرگزاری دفاع مقدس؛ یکی از شخصیت های نادری که از ماه ها قبل از انتخابات ریاست جمهوری، انحراف بنی‌صدر را به خوبی تشخیص داده بود، شهید دکتر عبدالحمید دیالمه بود. و مهم آن که یکی از تفاوت های مخالفت او با بنی‌صدر نسبت به برخی از دیگر مخالفین، در شیوه پی بردن به انحراف بنی‌صدر بود.

شهید دیالمه به دلیل آشنایی وسیعی که با مبانی اسلامی داشت و همچنین دقت نظر موشکافانه ای که در آثار نویسندگان و سخنوران می نمود، با مطالعه آثار بنی‌صدر و توجه به سخنانش، در شناخت شخصیت متکبّر و حیله‌گر وی، گوی سبقت را از بسیاری از خواص ربوده بود. لذا از زمان کاندیداتوری بنی‌صدر، افشاگری های علنی خود را آغاز نمود و تمام تلاش خود را برای اثبات عدم شایستگی وی انجام داد، اما متأسفانه آلودگی فضای جامعه بیش از آن بود که تلاش های او و دوستانش مثمر ثمر واقع شود. ناچار پس از ریاست جمهوری بنی‌صدر وظیفه خود دانست تا از سنگر مجلس به جهاد مقدسش ادامه دهد. هر چند که علاوه بر دشمنان، به ظاهر دوستان نیز با تبلیغات منفی علیه دیالمه تمام تلاش خود را نمودند تا مانع از ورود وی به مجلس شورای اسلامی شوند، اما حمایت علمای بزرگ مشهد از این جوان مکتبی، سبب شد تا از طرف مردم مشهد به نمایندگی مجلس انتخاب شود. او پس از ورودش به مجلس از هر فرصتی استفاده می نمود تا اشکالات بنی‌صدر را که روز به روز در عملکردش نمایان تر می‌شد، به نمایندگان و ملتی که شاهد ماجرا بودند، نشان دهد. لذا سخنان مختلفی را در مجلس ایراد نمود که در این نوشتار مهمترین آنان را که به بنی‌صدر مربوط می شود، مرور می کنیم.

 

    اولین مرتبه ای که دیالمه در مجلس صراحتاً به بنی‌صدر انتقاد نمود، به تاریخ 10/6/59 باز می گردد. اختلافات بین رئیس جمهور و نخست وزیر(شهید رجایی) بر سر تعیین وزرا شروع شده بود و عدم هماهنگی بین مسئولین طراز اول کشور، فضایی مبهم را برای مردم رقم می‌زد. بنی‌صدر دو نامه به نمایندگان نوشته بود که پس از تحویل به رئیس مجلس(هاشمی رفسنجانی)، قرائت این دو نامه در صحن علنی مجلس در دستور کار قرار گرفت. اما روز بعد بنی‌صدر نمایندگانی فرستاد تا این پیام را به رئیس مجلس برسانند که نامه ها خوانده نشود. هاشمی رفسنجانی نیز نامه ها را نخواند. و این امر سبب شد تا دکتر دیالمه اینگونه اعتراض نماید:« بعد از جریان رأی تمایل به جناب آقای رجایی، روابطی در داخل مجلس و بیرون با ‏آقای رئیس‌جمهور و رئیس مجلس و غیره می‌گذرد که ما که نماینده مردم هستیم از آن اطلاع نداریم. نامه‌هایی داده می‌شود. پس گرفته می‌شود. مذاکره می‌شود و غیره می‌شود که آنها هیچ روشن نیست. بعد آن طرف کابینه‌ای به مجلس معرفی می‌شود و بعد از ظهر همان روز مجدداً آقای بنی‌صدر مسئله معرفی کابینه را در روزنامه تکذیب می‌کنند و می‌گویند به تصویب من نرسیده است. اینها موجب بی اعتبار شدن مجلس است اگر کابینه ای را تصویب نکردند و روی آن اشکال داشتند چرا اصلاً این مسئله باید در اینجا مطرح بشود که بلا فاصله پشت سرش بعد از ظهر در روزنامه‌این مسئله تکذیب شود و بعد دوباره آقای رجایی شب می‌آید و بر خلاف آن می‌گوید و بعد می‌گوید نامه آقای رئیس‌جمهور فردا در مجلس خوانده می‌شود. بعد دوباره چند نفر بیایند اینجا بگویند آقا این نامه را در مجلس نخوانید. تمام این روابط روابطی است که هیچکدامش برای نمایندگان هم روشن نیست، چه برسد برای کل ملّت.»حقیقت آن بود که متن دو نامه‌ای که بنی‌صدر در یک روز نوشته بود، با هم تناقض داشت و تهمت و توهین در آن هویدا بود و این شهید دیالمه بود که اصرار داشت تا این نامه ها خوانده شود.

 سه روز پس از این جلسه، شهید دیالمه در سخنانی به رئیس مجلس انتقاد می‌کند که حضور او و چند تن دیگر از نمایندگان، در جلسه ای که برای حل اختلافات بین رئیس جمهور و نخست وزیر تشکیل شده، این بازتاب را در رسانه‌ها و جامعه خواهد داشت که مجلس در امور دولت دخالت می‌کند، هر چند که این افراد به عنوان اعضای جامعه روحانیت مبارز در آن جلسه حضور داشته باشند و نتیجه این مسئله عدم کارآرایی مجلس در زمانی است که باید وزرا را تأیید نماید. شهید دیالمه می‌گوید: «لازم است که این تذکر را بگویم که خود شما جناب آقای هاشمی می‌دانید که جلسات رسمی وغیر رسمی با هم متفاوت است. دررسانه‌های گروهی شما را با لقب رئیس مجلس شورای اسلامی نام می‌برند یعنی شما به عنوان نماینده افراد اکثریت مجلس درآن شرکت کرده اید و یا آقایانی را که ازجای دیگری به دنباله آن هیأت تشکیل شده رفته بودند، علی‌رغم آن تکذیبی هم که شما درجلسه بعد کردید مجدداً همان شب در رسانه‌های گروهی باز به عنوان هیأت منتخب برای تعیین نخست وزیر نام بردند و عملاًً آن چه که در رسانه‌ها گروهی پخش می‌شود یک جلسه غیر رسمی نیست و این جلسه رسمی بوده است که من درجلسه قبل هم تذکّر دادم و خواستم از شما که یک مقداری توضیح بدهید که دراین جلسات چه گذشته است و عملاًً این مسئله انجام نشد و ما یک مقداری خودمان را از عموم مردم جدا کرده ایم. شما بخواهید یا نخواهید مردم الان مجلس را در این مسئله دخیل می‌دانند. می‌دانند که مجلس دارد در این مسئله با عوامل مختلف و نفرات مختلف دخالت می‌کند. افرادی که به عنوان روحانیت مبارز در آن جا شرکت می‌کنند غیر از نمایندگان انگشت شمار در داخل اینجا هم نیستند که با همین عناوین درآنجا شرکت می‌کنند و نظرات مجلس را هم قاعدتا درآنجا انتقال می دهند ومسائلی که امروز درمورد تعیین کابینه دارد انجام می‌گیرد یک مقداری شبیه به وجه المصالحه است که دارد انجام می‌گیرد. یعنی مسئله به شکل، رفتن و التماس کردن، وقسم خوردن برگزار می‌شود وما درآینده کابینه ای را [خواهیم داشت] که مجلس در مقابل آن به یک حالت انفعالی دچار می‌شود. بطوری که اگر این کابینه در حالت عادی به مجلس معرفی می‌شد، شاید پنج یا شش یا 10 وزیر آن احتماًلا مورد قبول مجلس نبود. ما به حدی می‌رساندیم مجلس را که وقتی آن امضا پای آن نفرات آمد همه بگویند خوب الحمدلله خوب شد، پس رای بدهیم و زود برویم و عملاًً اگر کسی مخالفت بکند یا روی فلان فرد صحبت بکند همه می‌گویند آقا حالا که همه راضی شدند شما دیگر چه می‌گویید؟ بگذار موضوع زودتر بگذرد.» در حقانیت سخنان شهید دیالمه همین بس که بنی‌صدر در نامه‌ای که 10 روز پیش از این جلسه به شهید رجایی نوشته بود، درباره نقش رابطه ها و دخالت‌ها در انتخاب وزرا گفته بود: «رابطه هم جای ضابطه را لااقل درباره بعضی از وزرا گرفته است. وزیر دارایی و چند کار دیگر را من در امریکا دیده‌ام، جزو اصحاب برادر آقای هاشمی بوده و ظن قریب به یقین این است که در محاصره اقتصادی او کسی نباشد که بتواند اداره امور اقتصاد کشور را بدون تجربه قبلی عهده‌دار شود.» شهید دیالمه در ادامه همان جلسه در مجلس به یکی از قانون‌گریزی‌های بنی‌صدر پرداخته و می‌گوید: « علاوه بر این مواردی است که شما به عنوان رئیس مجلس قاعدتاً باید ازحیثیت مجلس دفاع بفرمایید. درمورد مادة 179 درآنجا دارد که در ظرف 10 روز می‌بایست این کابینه به مجلس معرفی بشود. آقای رئیس‌جمهور فرمودند که من مجبور نیستم که این مسئله را عمل بکنم و من خودم نظر دارم و باید فکر بکنم روی آن نظر بدهم. آقای نخست وزیر درصحبتشان در رسانه‌های گروهی این مسئله را صحه گذاشتند و گفتند که من این حق را می‌دهم به آقای رئیس‌جمهور که ایشان مجبور نیستند. شما به عنوان رئیس مجلس این را می‌دانید که این آئین نامه داخلی مصوبه مجلس است. مصوبه مجلس برای قوه مجریه لازم الاتباع است. باید این را مراعات کند. اگر مجلس برای قوه مجریه حقی حتی به اندازه یک ساعت قائل شده بود، آقای رئیس‌جمهور در یک ساعت باید جواب می‌گفتند یا می‌خواهم این کابینه را یا نمی‌خواهم. ولی نمی‌توانند بگویند که این 10 روزی که دراینجا مطرح شده است من زیر بار این 10 روز نمی روم. این مصوبه مجلس است و ما درآینده مواد دیگری را تصویب می‌کنیم. اگر ایشان بگویند که من موظف نیستم این مواد را عمل بکنم قاعدتا صحیح نخواهد بود.» هاشمی رفسنجانی در پاسخ به سخنان دیالمه پس از آن که قول می‌دهد تا طی بیانیه‌ای ابهامات را رفع نماید، در بخشی از سخنانش می‌گوید: «یک نماینده اگر در روابط شخصی اش با رئیس‌جمهور یا نخست وزیر بتواند درحل مشکلات موثر باشد، مجلس نباید مضایقه کند که آن نماینده چون اینجا نماینده است از روابط شخصی‌اش دربیرون مجلس استفاده نکند. اینقدر که خشک با مسائل برخورد نمی‌کنیم. ما این همه داریم در مجلس با صراحت می‌گوییم که مجلس هیچ موضعی الان در رابطه بین رئیس‌جمهور و نخست‌وزیر نگرفته است و منتظر آمدن کابینه است. آن قسمتی هم که فرمودید، آقای رجایی در زمان معین کابینه شان را آن مقداری که موفق شدند به مجلس معرفی کردند، منتها واقعیت این بود که یک اما و اگر داشت که درمجلس وقت گیر بود و تلاشی شد که به یک صورتی اصلاح بشود.»

بالاخره پس از مدتی بحث و بررسی شهید رجایی طی نامه ای 21 نفر را به عنوان وزیر به رئیس جمهور معرفی نمود و بنی‌صدر نیز از آن میان تنها 14نفر را پذیرفت. بنی‌صدر در نامه‌ای به تاریخ 15/6/59 این 14 نفر را به مجلس معرفی نموده، البته با این عنوان که «نظر مخالف ندارم». شهید دیالمه روز بعد در مجلس درباره نامه بنی‌صدر می‌گوید: «در مورد نامه‌ای که نوشته شده خود شما دراصل 133 دیدید درآنجا ونمایندگان هم استحضار دارند که مسئله اینطور است که وزرا به پیشنهاد نخست وزیر و تصویب رئیس‌جمهور معین و برای گرفتن رای اعتماد به مجلس معرفی می‌شوند. اگر مسئله معرفی به وسیله نخست وزیر بوده است، نامه‌ای که بدست ما آمده برای آقای رئیس‌جمهور است و ربطی به آقای نخست وزیر ندارد. (رئیس: هردو آنها هست) نخیر اینکه اصلاً رسمیتی ندارد. ایشان نامه‌ای نوشته‌اند به رئیس‌جمهور، ربطی بما ندارد. (رئیس: یک نامه هم به مجلس نوشته‌اند) نامه به اینجا نیست. نامه‌ای که نوشته‌اند نامه معرفینامه نیست. نامه‌ای که به عنوان معرفی نامه ظاهراً مطرح شده نامه‌ای است که آقای بنی‌صدر زیرش را امضا کرده است. پس این به وسیله آقای بنی‌صدر معرفی شده است. (فؤاد کریمی: تصویب هم نکرده است) و بعد هم ایشان جملاتشان را مشابه جملات قبلی نوشته‌اند «نسبت به وزرای زیر که آقای محمد علی رجایی پیشنهاد کرده‌اند نظر مخالف ندارم (یعنی معلوم هم نیست موافق باشند) و طبق اصل 133 قانون اساسی قابل معرفی به آن مجلس محترم هستند». یعنی ایشان قاعدتاً مرجع معرفی را دیگری گرفته‌اند پس باید نامه‌ای که به عنوان معرفی می‌آمد از آقای رجایی می‌آمد نه از آقای بنی‌صدر.» یکی دیگر از مسائلی که شهید دیالمه در آن روز هشدار داد، این نکته بود که کابینه باید طی مدت زمان تعیین شده به مجلس معرفی گردد و عدم همکاری رئیس جمهور نباید باعث تأخیر شود. دیالمه در بخشی از سخنانش گفت:« ما آمدیم و این دوازه نفر را پذیرفتیم و در مورد بقیه افراد شش ماه طول کشید و ایشان[نخست وزیر] گفتند که آقای رئیس‌جمهور نظر نداده اند. ما درمقابل این چه بکنیم؟ اگر ما امروز هیأت وزیران را به صورت کلی بپذیریم وآن را قبول نکنیم تا همه اینها مطرح بشوند، یک بحثی است وما می‌توانیم دراین مسئله دریک حالت فاعلی باشیم. اگر ازآن طرف باشد باز مجلس دریک حالت انفعالی قرار می‌گیرد که هیچ کاری نمی‌تواند بکند. آنوقت هم ما حول وحوش این بحث بودیم که با صراحت مسائلی مطرح بشود. الان باز شما می‌فرمایید که یک تلفنی هم بزنند واز آقایان هم بپرسند. با مسئله تلفن واینها درست نمی‌شود. خواهش ما از جناب آقای رجایی این است که تشریف ببرند پیش آقای رئیس‌جمهور و در آنجا کابینه را مشخص بکنند. ایشان هم یک کلمه در زیرآن بنویسند که تصویب شد همین. نه جمله دوخطی می‌خواهد نه جمله سه خطی می‌خواهد نه چند پهلو می‌خواهد که اینجا درمورد آن بحث کنیم. بعد هم بیایند اینجا و مطلب مطرح بشود.» گذر زمان ثابت نمود که پیش بینی شهید دیالمه صحیح بود. بنی‌صدر تا آن جا در مورد انتخاب برخی از وزرا همکاری نکرد که حتی تا زمان سقوطش نیز چند وزارتخانه بی وزیر بودند و پس از تصویب عدم کفایت سیاسی رئیس جمهور، وزیرشان مشخص شد.

یکی از وزرایی که شهید رجایی جهت گرفتن رأی اعتماد معرفی نمود و بنی‌صدر هم موافقت کرد، شهید حجت‌الاسلام دکتر محمد جواد باهنر بود. وزارت آموزش و پرورش برای شهید باهنر در نظر گرفته شده بود. اما در روز گرفتن رأی اعتماد از مجلس برای وزارت ایشان، دکتر دیالمه از جمله مخالفان بود. دیالمه دلایل مختلفی را برای مخالفت خویش بیان کرد که یکی از آنها این بود که حضور دکتر باهنر به عنوان یک نیروی فکری برجسته، در مجلس مفید خواهد بود. اما جالب آن بود که با توجه به این که بنی‌صدر، حزب جمهوری اسلامی را دشمن اصلی خود می دانست، این پیشنهاد را پذیرفته بود. شهید دیالمه در پایان سخنانش اینگونه به این نکته اشاره می‌کند:« در نهایت صحبتم یک چیز را می‌گویم که خود من را بسیار به فکر واداشته است و شاید شما هم در روی آن توجه کرده باشید و آن این سؤال است که چه شده است که آنها که بعد از انقلاب عامل تمام بدبختی‌ها و فلاکت‌های مملکت ما را حزب کذا می‌دانستند، حالا حاضر شده‌اند که مؤسس و عضو شورای مرکزی آن را به عنوان رأس نیروی آموزشی مملکت که جریان دهنده همه ابعاد نسل جوان ما هست بپذیرند؟ والسلام علیکم و رحمه الله و برکاته.» سخنان کنایه گونه دیالمه که از تریبون مجلس به جامعه انتقال می‌یافت، سبب می‌شد تا بنی‌صدر در محاصره سؤالات و انتقادات قرار گیرد و سپس به تدریج مردمی که به او رأی داده بودند، با حقیقت‌های پنهان آشنا شوند. گاهی فقط با بیان یک جمله در حین مذاکرات، باعث می‌شد تا تمام انگشتان محکومیّت به سمت بنی‌صدر پرتاب شوند. به عنوان نمونه در جلسه‌ای که مقداری درباره جریان طبس گفت‌وگو شد، شهید دیالمه به یکباره این جمله را مطرح کرد: «یکی از سؤالات این است که مثلاً کسی [که] دستور داده هلیکوپترها را بمباران کنند چه کسی بوده، جواب دادن به این سه ساعت طول می‌کشد.»

 اما اگر همه این سخنان شهید دیالمه را نادیده بگیریم و به نطق‌های قبل از دستوری که توسط وی ایراد گردیده توجه کنیم، موضع قدرتمندانه او را در برابر بنی‌صدر به خوبی مشاهده خواهیم کرد. دیالمه در طول مدت نمایندگی‌اش در مجلس شورای اسلامی تنها دو بار به عنوان ناطق قبل از دستور به سخنرانی پرداخت. جالب آن که موضوع هر دو دفعه نیز مستقیماً به بنی‌صدر مربوط می‌شد. از آن جا که متن این سخنان بسیار قابل تأمّل و شنیدنی است، متن کامل این دو نطق را ذکر می‌نماییم. نطق اول در تاریخ 4/9/59 یعنی حدود دو ماه پس از شروع رسمی جنگ تحمیلی ایراد شده است: «بسم‌الله الرحمن الرحیم، الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عینٍ ابداً. ادع الی سبیل ربک بالحکمه و الموعظه الحسنه و جادلهم بالتی هی احسن. صدام به ایران حمله کرد و با برآوردی که از نیروهای ایران کرده بود به نظرش می‌آمد که سه یا پنج روزه ایران را، یا حداقل بخش جنوبی ایران را خواهد گرفت. عملاًً همه دیدیم که تا امروز نزدیک به دو ماه و چند روز از مقاومت دلیرانه نیروهای مسلمان ایران گذشته است و هر روز برای او روشن‌تر می‌گردد که کارش بسیار اشتباه بوده است. در تحلیل‌هایی که از کار او صورت می‌گیرد تا به امروز در جاهای فراوانی شما هم دیده‌اید که همه جا به همین لحن از کار و حرکت او صحبت شده است یعنی اینکه او نیروهای ایران را درست برآورد نکرده بود. دقیقاً محاسبه نکرده بود و فکر نمی‌کرد که چنین حالت و شرایطی ایجاد بشود. ولی علی‌رغم این تحلیل‌ها به نظرم می‌آید که صدام به خوبی هم، نیروهای ایران را محاسبه کرده بود. به دلیل اینکه در پشت او حرکت دیگری جریان داشت که به وسیله زمینه‌های دقیق علمی و کامپیوتری محاسبه کرده بود. نیروهای ایران را بخوبی می‌شناخت. نقاط ضعف و قوت او را می‌دانست. و در روی این برنامه منسجمی هم ریخته بود. تعداد نفرات را محاسبه کرده بود. تعداد توپ‌ها و تانک‌ها و تجهیزات نظامی ما را محاسبه کرده بود و دقیقاً محاسبه به او نشان داده بود که سه یا پنج روز می‌تواند به آن مقصدی که می‌خواهد برسد. اما اگر قرار باشد که یک اشتباهی انجام گرفته باشد، اشتباه بر این مبنا بود که در این طرف قضیه زمینه‌هایی وجود داشت که این زمینه‌ها قابل محاسبه نبود. مثلاً هیچ زمانی سیستم‌های کامپیوتری جهان نمی‌توانستند کلمه ایثار را محاسبه بکنند. برای آنها قابل اندازه‌گیری نبود که اگر این اکسیر به یک فرد داده بشود یا زده بشود، این فردی که در حد اعلای ایثار قرار گرفته است، چند برابر نیروی عادی خواهد داشت. کلمه شهادت در کامپیوتر و ارقام او نمی‌گنجید. عشق به شهادت قابل محاسبه نبود که اگر یک فرد را که آنها به عنوان یک تن به حساب آورده بودند، این عشق به شهادت در او ایجاد بشود، این چه نیرو و مقاومتی خواهد داشت و به همین دلیل محاسباتی که کردند، فقط محاسبات فرمولی و ریاضی بود و وقتی ما عوامل دیگری به این نیروها اضافه کردیم، که آنها در روی آن برنامه‌ریزی نکرده بودند عملاًً راهشان سد شد. درست مقارن با همین جریانات و گرماگرم زمینه‌هایی که برای او و سردمداران جهانی صورت می‌گرفت و روشن می‌شد که راه نفوذی به محیط ایران نیست، شما می‌بینید که در پشت نیروهای مبارز مسلمان ما جبهه‌ای گشوده می‌شود که اگر چه در مرحله اخیر انقلاب ما یک جبهه تازه‌ای هست، ولی در تاریخ تازه نیست. شما می بینید که در پشت جبهه مجدداً جریان‌ها و برنامه‌هایی جامه عمل می‌پوشد که مقصود تمامی آنها خلع الید کردن این هسته اساسی است که احساس می‌کردند در مقابل او نمی‌توانند مقاومت کنند. و این برنامه ها در زمان قبل هم سابقه داشت. آنها زمینه های گوناگونی را از این بافت دیده بودند و میدانستند که این بافت غیر قابل نفوذ است. می بینیم در پشت جبهه این زمینه ایجاد می‌شود. حملات شدید، بطوریکه خود شما شاید بهتر از من در اماکن و شهرهایی که تشریف برده اید دیده اید که موضع نیروهای شایعه ساز چقدر در جهت تضعیف این موقعیت و مقام قوی شده است و روی این زمینه کار می‌کند. البته ما در روی این مسئله زیاد نگران نیستیم به دلیل اینکه هم ملت ما یعنی هم، امت و امام، تجربه 28 مرداد را بخوبی بر آن تسلط دارند و می‌دانند که چه گذشت. و یقیناً آن تجربه تکرار نخواهد شد. من در جریاناتی که در طول این مدت که به مشهد میرفتم، دیدم که این جریانات پشت جبهه زمینه ای را در اذهان ساخته است. و آن زمینه یک حالت گیجی و یک حالت سر درگمی و تشویشی در ملت ایجاد کرده است. همه آنها سؤال می‌کنند. می‌پرسند. اختلاف نظرها برای آنها بزرگ جلوه می‌کند و در نظر دارند که جواب اینها را بگیرند. وقتی شما جواب به آنها می‌گویید، می‌گویند که خب، ما از دیگری خلاف این را شنیده ایم. پس آنها چه می‌گویند؟ آنطرف چه می‌گوید؟ اینجاست که من در دفعه قبل که در صحن امام، در مشهد صحبت می‌کردم، پیشنهادی را برای مردم طرح‏ کردم و این پیشنهاد را تأیید هم کردند. گفتم که تنها راه حل این قضایا این است که ما با هم در سر یک میز بنشینیم، صحبت بکنیم. اشکالات را رودرروی یکدیگر مطرح بکنیم و شما ناظر باشید و ببینید که ما را که به عنوان نماینده خودتان به داخل مجلس فرستادید آیا تخطی کردیم از آن وظایف یا نه؟ و [یا] افراد دیگری را که با آراء دیگری انتخاب کردید؟ آنها این مسئله را تأیید کردند. من هم به آنها قول دادم که در اولین فرصت، خودم پیشقدم چنین مسئله ای باشم. ولی واقعش این است که بعد از این جریان به ذهنم آمد که نکند اگر در این شرایط این مسئله طرح شود به حساب تضعیف مقام ریاست جمهور و غیره گذاشته بشود. و از این مسئله گذشتم و به نظرم آمد که این مسئله ممکن است که جنبه‌های منفی را به دنبال داشته باشد. تا اینکه در جریانات اخیری که همه شما با آن آشنا هستید، خوشبختانه این پیشنهاد را خود جناب آقای بنی‌صدر هم طرح کردند و ایشان هم ظاهراً به همین نتیجه رسیده بودند که تنها راه مسئله بحث آزاد هست و نشستن و روشن کردن. در بحثی که خود ایشان و دیگران و شما آقایان و خانم‌های نماینده هم این مسئله برایتان روشن است که خیلی چیزها را مردم می‌خواهند بدانند. مردم وقتی برای تثبیت قانون اساسی خون دادند امروز می‌خواهند بدانند که چه چیزهایی از قانون اساسی نقض شده و چه کسانی این را نقض کردند؟ مردم امروز می‌خواهند بدانند که این مسئله سانسور و ضد سانسورچی هست؟ می‌خواهند بدانند که چه کسی سانسور را در جامعه ما پیاده کرده است؟ مردم می‌خواهند بدانند که آیا صحبت‌هایی که یک مقام رسمی در محیط عمومی اعلام کرده است آیا واقعاً اینها صحیح است؟ یعنی ما بعد از این مدت زمان، درست به فاصله کمی از انقلاب اسلامی مان در این حد از گستردگی به این زمینه‌های فجیع و ناراحت کننده رسیده‌ایم؟ و عملاً مردم یکی از مهمترین چیزها را که مسئله قابل اهمیتی برای آنها است، خون داده‌اند، کشته داده اند تا بالاخره قسمتی از آن را و جزئی از آن را توانستند در قانون اساسی بگنجانند و آن مسئله رهبری و مسئله ولایت فقیه بود. مردم می‌خواهند امروز نقطه نظرهای ما را در مورد این بدانند. بدانند که طرفین قضایا در مورد این مسئله چه می‌گویند؟ نظراتشان در مورد رهبری، در مسئله ولایت فقیه، اطاعت از او، در مسئله سانسور و ضد سانسور، مسائل دیگر چی هست؟ اینها عموماً افکار آنها را مخدوش و مشوش می‌کرد. و من بهترین راه را در این دیدم و احساس کردم که حال [که] این پیشنهاد هم از طرف خود جناب آقای بنی‌صدر شده است، این را از این مکان مقدس اعلام بکنم و این مسئله را در جایی که شاید بهترین مکان برای طرح آن باشد دعوت ایشان را لبیک بگویم و آمادگی خودم را برای یک بحث و گفت‌وگوی آزاد، درجایی که مردم ناظر بر آن باشند اعلام بکنم. و امیدوارم که ایشان هم شرایط وامکانات برپایی چنین بحثی را آماده بکنند. البته این را هم قبول دارم که شرایط، شرایط جنگی است، موقعیت، موقعیت حساس است. ولی اگر توجه داشته باشید می‌دانید که حتی از نظر خود ایشان هم شرایط جنگی مانع بحث آزاد نبود و خود ایشان هم فرمودند که در شرایط جنگ هم معتقد به سانسور نیستم و معتقدم تنها راه حل مسئله، مسئله بحث آزاد است وخود ایشان هم مثالی از جریان علی (ع) در جنگ صفین زده اند. و آن فردی که حتی در بحبوحه جنگ می آید و از حضرت می‌خواهد که با او به بحث بنشیند. برای او اثبات بکند که آیا خدا هست یا نیست؟ عملاًً پس در چنین شرایطی این درخواست، درخواست ناهمگونی نیست، در شرایطی که خود ایشان هم چنین مسئله‌ای را پذیرفتند و من امیدوارم که ایشان یکی از فرصت‌هایی را که از جبهه جنگ برای جلسات سخنرانی، مشابه جلساتی که در قبل داشتند به تهران تشریف می‌آورند، یکی از آن جلسات سخنرانی را اختصاص به چنین بحث آزادی بدهند و در بعضی مواردی که من در بالا صحبت کردم از جمله مسائلی مثل مباحث ولایت فقیه، رهبری، مسائلی مثل سانسور و ضد سانسور، مسائلی مثل صحبت‌هایی که ایشان در روزهای قبل طرح کردند و امکان دارد که ما در آن زمینه اشتباه کرده باشیم، باید این مسائل را طرح بکنیم و روشن بشود. و اگر ایشان هم مسائلی را در جهتی بودند که مسائل درست برایشان تفهیم نشده بود، این مسائل در یک جو متعادل و تفاهم انگیزی حل بشود. البته در نهایت صحبتم یک خواهشی هم از روزنامه انقلاب اسلامی دارم و آن این است که سر تیتر روزنامه امروز یا فردایش این نباشد که در حالتی که رئیس‌جمهور در جبهه جنگ مشغول به مبارزه هست، او را در مجلس به مناظره می‌خوانند. والسلام (احسنت).» هر چند که دیالمه در این نطق، بنی‌صدر را به مناظره دعوت نمود و شعار «بنی‌صدر دیالمه –بحث آزاد پیش همه» بر سر زبان‌ها افتاد، اما نه تنها بنی‌صدر هیچ وقت به چنین ادعایی که خود نموده بود، عمل نکرد، بلکه حتی متن نطق های قبل از دستور این روز مجلس نیز، بر خلاف دیگر جلسات از صدا و سیما پخش نشد که اعتراض برخی از نمایندگان را درپی داشت.

با گذشت حدود یک ماه از این دعوت به مناظره و فرار بنی‌صدر از بحث آزاد، شهید دیالمه چاره ای ندید جز آن که دومین نطق علنی خود را علیه بنی‌صدر در داخل مجلس ایراد نماید. البته با این تفاوت که او این بار تصمیم گرفته بود تا با استناد به برخی از سخنان بنی‌صدر، رسماً انحراف او را به اثبات رساند. تا آن جا که او در این نطق بنی‌صدر را محور تجمع خطوط انحرافی و بدلی در برابر خط امام دانست. این عبارات مهم در حالی بیان می‌شد که بنی‌صدر همچنان رئیس جمهور رسمی و قانونی کشور بود و هنوز انحرافش برای بسیاری از خواص مسجّل نشده بود. سخنان کوبنده دیالمه، خشم حامیان بنی‌صدر در مجلس را بر انگیخت تا جایی که در حین سخنان او جنجال به راه انداختند. اما شهید دیالمه که این افشاگری را تکلیف الهی خویش می دانست، بی‌توجه به اهانت‌ها و فحاشی‌ها به نطق خود ادامه داده و آن را به پایان برد. متن کامل این سخنان دشمن شکن که در تاریخ 10/10/59 بیان شده، بدین شرح است:« بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین. از آن زمان که ملت ما خط امام را به عنوان رمز حیات خود یافت و هر لحظه فریاد برآورد که تنها خطی که آزادی، استقلال و جمهوری اسلامی را در این برهه از زمان ترسیم می‌کند خط امام است، صهیونیسم بین المللی بر آن شد تا آنجا که می‌تواند آگاه و ناآگاه خط بدلی بسازد و خطوط کشیده شده از راست و چپ. اما یکباره همه این خطوط در حول محور یک خط قرار گرفتند و چنان خط ضخیمی در مقابل خط امام ترسیم کردند که شاید هیچ خطاطی اینچنین نمی‌توانست کرد. آنها کلاس خطاطی تشکیل دادند و خطاطان پرورانیدند (خلخالی: تو خودت هم یکی از آنها بودی) تا خط‌های راست و چپ را بکشند.

خلخالی- تو دیگر چنان خودت را به خط امام زدی که گویی از همه ما جلوتر بودی. مخالف مبارزات بودی حالا آمدی به خط امام وارد شدی. اختلافات را زیاد نکنید خجالت بکشید.

رئیس- آقای خلخالی خواهش می‌کنم سکوت را رعایت بفرمایید.

دیالمه- اما آن خط محوری کدام خط است؟ خطی که اشغال جاسوسخانه را نقطه ضعف می‌داند (خلخالی: به تومربوط نیست) و نه قوت ملت ایران. خطی که به دنبال آن است تا دولت را به سقوط حتمی بکشاند تا ثابت کند پیش بینی علمی‌اش مبنی بر حداکثر دو ماه دوام این دولت صحت داشته است.  خطی که دولت را لایق این اوضاع نمیداند و معتقد است که سرنوشت کشور را در این لحظات نباید بدست اینگونه افراد سپرد.

خلخالی- آیا ما هم با بنی‌صدر بدیم و هم با رجایی؟ تو با همه اینها بد هستی. چرا وقت مجلس را می‌گیری هر دقیقه اش برای ملت 20 هزار تومان آب می‌خورد. چه می‌گویی؟

رئیس- آقای خلخالی برادر نظم مجلس را بهم نزنید.

دیالمه- و با همکاری تمامی نیروهای منحرف از چریک‌های فدایی تا جنبش ملی مجاهدین فاسق و از جبهه ملی تا حزب جمهوری خلق مسلمان فاسد با ساختن شایعاتی همچون استعفای نخست وزیر سعی در تضعیف آن دارد. خطی که می‌کوشد جهاد سازندگی، سپاه پاسداران و کمیته ها را ابزار قدرت برای گروهی خاص معرفی نماید. خطی که می‌کوشد از روحانیت، این سنگر همیشه مقاوم در مقابل استعمارگران مخالفینی مجهول در ذهن ارتشیان عزیز ما بسازد و دائماً در افکار آنان بدمد که بعد از اتمام جنگ و یا نبودن این خط شما را به جرم خیانت اعدام خواهند کرد. و هیچ نمی‌گوید که در آن زمان که همین گروهک‌ها فریاد انحلال ارتش را برآورده بودند...

خلخالی- امام فرموده است آتش بس کنید. این حرفها مخالف حرف امام است.

دیالمه- چه نیروهایی و چه گروه‌هایی پیروی از خط امام و با پشتیبانی ملت از تشکّل ارتش دفاع کرد؟ (همهمه نمایندگان).

خلخالی- خاک بر سر گروه‌هایی که تو مدافعش باشی.

رئیس- چرا شلوغ می‌کنید؟

دیالمه- خطی که با یک برنامه ریزی حساب شده می‌کوشد تا برای گردش اذهان از امریکای جنایتکار، اینطور وانمود کند که مبارزات ضد امپریالیستی ملت ما را حزب توده طراحی کرده است.  خطی که با راکد ساختن جبهه های جنگ و جلوگیری ازحملات تهاجمی (خلخالی: و ایجاد اختلاف در مجلس) ارتش را دلسرد نموده و ندای قبول صلح را در میان آنها سر می‌دهد. خطی که پس از تشکیل هیأت بررسی شکنجه، برای آن که احتمال می دهد گزارش آنان خلاف میلشان باشد، شایع می‌کند که افرادی را که شکنجه شده بودند اعدام کردند تا هیأت آنان را نبیند. خطی که در مقابل این سؤال که آیا امکان دارد که روزی در کاخ سفید با ریگان دست بدهید؟ می‌گوید دنیا دنیای احتماًلات است و همه چیز احتماًل دارد.  خطی که احتماًل میدهد روزی در مقابل فشار قدرت‌ها تسلیم نامه امضا کند. خطی که فریاد بحث آزادش گوش فلک را کر کرده در حالی که بیش از همه از بحث آزاد وحشت دارد و بالاخره خطی که امام را نه به عنوان رهبر انقلاب که به عنوان پدر خطاب می‌کند تا از استقرار ولایت فقیه در جمهوری اسلامی سرباز زده باشد و بسیاری از خصوصیات دیگر از این خط.

رئیس- یک دقیقه دیگر وقت دارید.

دیالمه- و این است که آقایان و خانم‌های نماینده ما امروز بیش از هر زمان دیگر مسئولیت ترسیم و تفهیم خط امام را برای ملت مسلمان ایران داریم. تا روشنی این راه به تاریکی خطوط انحرافی تبدیل نگردد. والسلام عیلکم و رحمه الله و برکاته.

نمایندگان- الله اکبر، الله اکبر، الله اکبر، خمینی رهبر، مرگ بر منافقین و صدام. (یکی از نمایندگان: مرگ بر دکتر بقائی).

غضنفرپور- مرگ بر ترسیم کننده همین خطی که می‌خواهد رئیس‌جمهور را... (یکی از نمایندگان: مرگ بر تمام کسانی که در مقابل امام ایستاده‌اند).

کرمی- آقای هاشمی اگر مجلس رئیس دارد که مسئول نظم مجلس است، آقای خلخالی چه صیغه‌ای است در این مجلس که نظم مجلس را بهم می‌زند؟ بیان کنید تا ما بفهمیم.

خلخالی- آقای دیالمه صیغه اش چی هست؟ وای بر آن خطی که دیالمه مدافع آن باشد ما با بنی‌صدر مخالفیم، با رجایی هم مخالفیم، اما دیالمه ها تا دیروز جمهوری خلق مسلمان را تأیید می‌کردند.

رئیس- بسم الله الرحمن الرحیم. آقای خلخالی ببینید بعضی از آقایان هستند که...خلخالی- دیالمه چه کاره است؟

یکی از نمایندگان- خط دفاع.

رئیس- بعضی از آقایان خسته هستند که شخصیت خودشان را در شلوغ کردن می‌بینند. آقای خلخالی شما خیال می‌کنید وقتی شما اینجا حرف را می‌زنید یا دیگری حرف می‌زند...

خلخالی- شما وقت را می‌دهید به دیگران.

رئیس- این جور شلوغ کردن درست است؟

خلخالی- میکروفن من را باز کن تا جوابش را بدهم.»

سر انجام پس از تلاش های فراوانی که امثال دیالمه برای ارتقای سطح آگاهی‌های عوام و خواص انجام دادند و همچنین فساد روز افزونی که در عملکرد رئیس جمهور مشهود بود، فوریت طرح بررسی کفایت سیاسی بنی‌صدر در مجلس مطرح شد. دکتر دیالمه به عنوان یکی از مدافعین فوریت این طرح گفت: «بسم الله الرحمن الرحیم. البته بعد از فرمایشات امام و حرکت‌های میلیونی مردم صحبت از فوریت چنین طرحی چندان کار جدید و تازه و جالبی به نظر نمی‌آید ولی از باب آن که در مجلس ما باید حرکتی را انجام بدهیم که این حرکت بعدها یک نمونه مدون در تاریخ ما خواهد بود و به عنوان نمونه‌های آینده نشان بدهیم که اگر در هر مرحله انقلاب کوچکترین وقفه ای رخ بدهد، مهم نیست که چه شخصیتی و چه مقامی قطعاً در معرض حرکات مردمی قرار می‌گیرد و یا مجلس در مورد آن قضاوت می‌کند. بر اساس اصل 110 که می‌بایست رأی رهبری بعد از رأی مجلس به عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور مطرح بشود، قطعا می‌بایستی مجلس دارای یک آئین نامه مدونی برای چنین بحثی باشد چون این بحث یک مسئله ساده و سطحی نیست و براساس اصل 115 قانون اساسی که خصوصیات رئیس‌جمهور در آن جا ذکر شده است که ایرانی الاصل، تابع ایران (و حالا در این قسمت بحثی نیست) مدیر و مدبر و دارای حسن سابقه و امانت و تقوی، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی ایران و مذهب رسمی کشور. بحث در مورد هر یک از اینها و اینکه آیا فردی که درآینده اداره امور کشور را به عنوان تنظیم قوای سه گانه برعهده خواهد داشت، آیا در شرایط فعلی هم دارا هست یا نه؟ احتیاج به بحث‌های مفصل و امکانات دارد که آقایان نمایندگان بتوانند نظراتشان را بگویند. افرادی که تقاضای چنین مسئله‌ای را کرده‌اند یعنی 120 نفری که نوشته‌اند و تقاضای رأی نسبت به عدم کفایت سیاسی رئیس‌جمهور کرده‌اند، اینها فرصت داشته باشند تا مطالبشان را ذکر بکنند و این به یک آئین نامه مدونی که ما بر اساس آن بتوانیم صحبت بکنیم احتیاج دارد. البته در مقابل هم آقای بنی‌صدر باید بتوانند مطالبشان را دراین جا بگویند که ضمن این طرح گنجانیده شده است، ایشان می‌توانند متناوباً در مقابل هر یک از مسائلی که ذکر می‌شود، مسائلی را که دارند مطرح بکنند تا در آینده این به عنوان یک سندی در تاریخ ملت ایران باقی بماند که حرکتی که مجلس انجام داد یک حرکت منسجم و اصیل بر اساس خواست مردم و یک حرکت منطقی بود، نه بدون استدلال. ضمن این که قانون اساسی رأی به عدم کفایت رئیس‌جمهور را مبهم مطرح کرده است و ما می‌توانستیم بدون بحث در مورد آن از همین اصل 110 استفاده کنیم و فقط با یک رأی گیری مسئله را تمام بکنیم. قطعاً برای اینکه برای مردم روشن بشود، احتیاج است به اینکه ما در این جا در مورد این مسئله بحث بکنیم و روی آن صحبت بکنیم و موارد آن جزء به جزء روشن بشود. به این دلیل طرحی تهیه شد و با قید دو فوریت در اینجا مطرح شده است و فوریت آن چندان مورد بحث نخواهد بود به دلیل این که حرکت‌های میلیونی مردم، فرمایشات امام به خوبی مسئله را روشن کردند که مسئله از حد دوفوریت هم گذشته است. والسلام.»  تأکید دیالمه بر حضور بنی‌صدر و دفاع از خودش و همچنین اصرار بر مطرح شدن تمام مسائل، همگی از بینش مکتبی و آینده‌نگری این جوان کم نظیر حکایت می‌کند.

اما شاید بتوان شاه بیت این محاکمه نامه را، سخنان شهید دیالمه در روز تصویب عدم کفایت سیاسی بنی‌صدر دانست. پس از آن که دیگر فرصتی نبود تا دیالمه بتواند اسناد و مدارکی را که طی دو سال جمع‌آوری نموده بود بیان کند، آیت‌الله خامنه‌ای پنج دقیقه از وقت خودشان را به دیالمه دادند تا او بتواند گوشه‌ای از اسرار ناگفته را فاش نماید. این سخنان آخرین کلمات شهید دیالمه بود که در صحن علنی مجلس بیان می‌شد، چرا که تنها یک هفته بعد در فاجعه هفتم تیر به درجه رفیع شهادت نائل شد. دیالمه با تیغ تیز کلامش اینگونه آخرین پرده نفاق را از چهره بنی‌صدر کنار زد: «بسم الله الرحمن الرحیم. الهی لاتکلنی الی نفسی طرفه عین ابدا» نمایندگان محترم چند ماه قبل از ریاست جمهوری آقای بنی‌صدر در دانشکده پزشکی دانشگاه مشهد گفتم که ریاست جمهوری بنی‌صدر برای اسلام و انقلاب اسلامی ما یک فاجعه است. چرا که به ولایت فقیه، سر سوزنی اعتقاد ندارد و همین امر باعث می‌گردد که نهایتاً در مقابل امام ایستاده و مشکلات عظیمی را ایجاد نماید. آن روز به دلیل عدم امکان برای طرح مسائل اصلی و بنیادی، بسیاری با این بیان مخالفت کردند، ولی برای من که علائم خطر را به وضوح می‌دیدم، مسئله از روز نیز روشن‌تر بود. ایشان در سخنرانی انتخاباتی‌اش در ورامین، می‌گوید «عده‌ای بد اخلاق راه افتاده اند هر جا می‌رسند می‌گویند که نکند به فلانی رأی بدهید. این منکر ولایت فقیه است.» خواهش می‌کنم که به این تکّه توجه‏ بفرمایید. «این منکر ولایت فقیه است. حالا اگر این دفعه سروقت شما آمدند آنها را نگه دارید و بگویید که ولایت چیست که او منکر است؟ اگر منکر است، چطور خودش داوطلب ریاست جمهوری است؟» معنای ولایت فقیه را ببینید. در سخنرانی دیگر، در کرمان می‌گوید «در مرحله اول باید هر کس به حقانیت رهبری و ولایت فقیه ایمان کامل داشته باشد. کسی که در این زمان (خطاب به خودشان) حساس می‌خواهد رهبری جامعه کنونی را به دست گیرد، باید در مرحله اول بینش اجتماعی، سیاسی و اقتصادی داشته تا بتواند هد‌ف‌های جمهوری اسلامی ایران را اجرا نماید.» نمایندگان محترم، برای آنکه رئیس‌جمهور از کفایت سیاسی لازم جهت انجام وظایف محوله برخوردار باشد، لازم است بر طبق اصل 115 قانون اساسی، مدیر ومدبر دارای حسن سابقه وامانت و تقوا، مؤمن و معتقد به مبانی جمهوری اسلامی و مذهب رسمی کشور باشد. هرگاه رئیس‌جمهور، چندی از این صفات را از دست داده و یا دچار ضعف گردد، کفایت سیاسی وی، زیر علامت سؤال کشیده شده و مورد تردید قرار می‌گیرد. از صفات بارز برای ریاست جمهور، تدبیر و مدیریت در کار است که باید از طریق آن اصل 113 قانون اساسی را که رئیس‌جمهور را مسئول تنظیم روابط میان قوای سه گانه میشمارد تحقق یابد. ولی آقای بنی‌صدر، نه تنها قادر نبودند روابط قوای سه گانه را تنظیم نمایند، بلکه هر چه توانستند در تشتت اوضاع کوشیدند و به هیچوجه نتوانستند روابط منسجمی میان قوای سه گانه و ارگان‌های انقلابی برقرار نمایند. به علاوه به عنوان استفاده از حق خود در اصل 133 قانون اساسی و با ایجاد توقف در کار تکمیل کابینه، چندین ماه مملکت را به حالت فلج کشانیدند و با اشکالات بیمورد کوشیدند تا علی‌رغم اصل چهلم قانون اساسی حق تصویب خود را به وسیله اضرار به 36 میلیون ملت محروم قرار دهند. ولی نمایندگان محترم و ملت مسلمان ایران، اشکال اساسی هیچیک از اینها نیست. مسئله، مسئله صهیونیسم بین‌المللی و بافت فراماسونری است که 30 سال قبل در چهره مصدق همان فردی که امام فرمودند او هم، مسلم نبود، رخ نمود و امروز در چهره بنی‌صدری که 12 سال قبل از ریاست جمهوریش در مصاحبه با مجله آفریقای جوان می‌گوید «من اولین رئیس‌جمهور ایران خواهم بود.» یعنی در زمانی که هیچ یک از بنده و شما در جهت جریان ایجاد یک رژیم جدید نبودیم و به ذهن ما اصلاً چنین مسئله ای نمی‌آمد، این مسئله طرح می‌شود. این مسئله را منضم کنید به آنچه که جناب آقای موسوی خوئینی‌ها در صبح گفتند و من نمی‌دانستم که ایشان می‌خواهند، صحبت کنند. والا بسیاری از این مدارک را در اختیار ایشان می‌گذاشتم که بگویند.

نمایندگان محترم، اسناد ومدارک بسیاری در اختیار است که در صورت عدم ایجاد انقلاب اسلامی در ایران یک کودتای جمهوری صورت می‌گرفت که عناصر مختلفی برای آن تربیت شده بودند. آقایان و خانمهای نماینده، آیا می‌دانید سابقه فردی را که امروز می‌خواهید رای به عدم کفایت سیاسی او بدهید، چه سابقه درخشانی است؟ او فردی است که شاگرد «ژاک برگ» بوده است. برای طرح مسئله سابقه سیاسی ایشان و آنچه که عمل شده، تا این زمینه ها را ساخته است لازم است که بعضی از این مسائل را خدمتتان بگویم. در فاصله بین سال‌های 39 تا 42 در بخش شاخه جوانان جبهه ملی دوم فعالیت داشتند. همراه با نیروهایی مثل اللهیار صالح، و غیره در شش ماه بعد از سال 42 که من به دلیل اینکه فرصت نیست اینها را نمی‌توانم بخوانم و الا اسنادش در اینجا هست. افرادی که در سال‌های 39 تا 42 تحت پوشش جبهه ملی فعالیت داشتند. در جریان فعالیت‌های سیاسی سال‌های 39 تا 42 تحت پوشش نام جبهه ملی، اولین فرد ابوالحسن بنی‌صدر[است که درباره او اینطور آمده است] «این شخص در گفتار وکردار بسیار افراطی بوده است فعلاً درکشور فرانسه به سر می‌برد واز فعالین کنفدراسیون می‌باشد.» در همین اوان در مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی ایشان کار می‌کرد، همراه با افرادی همچون احسان نراقی و شاهپور راسخ. مؤسسه تحقیقات اجتماعی را بسیاری ممکن است که نشناسند، مؤسسه‌ای که امریکاییها در ایران تشکیل دادند و در آنجا تحقیقات براساس بودجه‌های کلان صورت می‌گرفت. مثلاً به فلان فرد، 50 هزار تومان می‌دادند که تحقیق بکند که قطر لوله آفتابه در ایل بختیاری چند میلیمتر است و فقط به عنوان ایجاد یک پایگاه سیاسی ایدئولوژیک در ایران از آن پایگاه استفاده می‌کردند. احسان نراقی عنصر فعال فراماسونر، همان فردی است که آقای بنی‌صدر بسیار کوشیدند تا او را از زندان آزاد کنند. و طبق نامه‌ای که خود احسان نراقی به ایشان می‌نوسید، از ایشان می‌خواهد که من در شرف نوشتن یک کتاب هستم (وقتی می‌خواهد از ایران خارج بشود و جزو لیست ممنوع الخروجها هست) و می‌خواهم خارج بشوم واینها از من ضمانت می‌خواهند. شما ضمانت مرا بکنید. می‌نویسد که من کتابی در مورد انقلاب اسلامی ایران می‌خواهم بنویسم و باید به فرانسه بروم. آقای بنی‌صدر در آنجا، این مطلب را می‌نویسد.

رئیس- شما وقتتان تمام است.

دیالمه- آقای هاشمی، چند دقیقه ای اجازه بدهید اینها را بگویم. 10 دقیقه، یک ربعی به من فرصتی بدهید، اینها را خدمتتان بگویم.

رئیس- اگر مجلس، موافقت می‌کند، 10 دقیقه به ایشان وقت بدهم نمایندگانی که با دادن 10 دقیقه وقت به ایشان موافقند، قیام نمایند. (اکثراً برخاستند) تصویب شد. آقای دیالمه شما 10 دقیقه دیگر میتوانید صحبت کنید.

دیالمه- در نامه می‌نویسد «همچنانکه جنابعالی وقوف کامل دارید مدتها است که من مشغول تهیه کتابی مستند به زبان فرانسه در باره علل و عوامل اجتماعی، تاریخی و سیاسی، سقوط رژیم گذشته و موجبات تکوین انقلاب اسلامی ایران هستم و بدین منظور لازم است که به فرانسه سفر کنم. اینک نخست وزیری برای صدور اجازه خروج من از کشور، تعهد نامه می‌خواهد.» در زیرش ایشان اضافه کرده‌اند «در این اوضاع حساس، انتشار اینگونه کتب به سود انقلاب اسلامی است. اینجانب تضمین می‌کنم که در صورت احضار ایشان به کشور، بازگردند.» آقای احسان نراقی را به عنوان ایدئولوگ طراز اول ساواک همه آقایان میشناسند. و فردی که کتاب‌هایش در مورد جامعه، دانشگاه ودانشجو، همیشه سرفصل کتاب‌هایی بود که از طرف رژیم نوشته می‌شد. اسناد بخوبی نشان می‌دهد که ترکیبی از آقای احسان نراقی، مهدی بهار و شاهپور راسخ و دیگران دست اندرکار بوده اند تا در ایران بعد از ایجاد زمینه‌هایی که امریکا احساس کرد نمی‌تواند از شاه به عنوان مهره‌ای که حافظ منافعش در ایران باشد، استفاده کند، دست اندرکار ایجاد یک دولت، در ایران شدند. تا بعد از ایجاد یک کودتای جمهوری، در ایران با رئیس‌جمهور تعیین شده، افراد کابینه تعیین شده حافظ منافع امریکا در ایران باشند. به همین دلیل آقای بنی‌صدر که سوابق طولانی با عناصر فاسدی از جبهه ملی دوم وسوم همچون: اللهیار صالح، و شایگان داشتند که تمجیدها و تعریف‌های خود ایشان را از این دو نفر شنیده اید. بسیاری از اسناد حاکی است از جلساتی که از اللهیار صالح و شایگان و غیره به همراهی آقای بنی‌صدر، درآنجا صورت می‌گرفته است. علاوه بر آن، جلسات مکرری که بعد از ریاست جمهوری هر هفته در منزل خواهر آقای بنی‌صدر با مسعود رجوی صورت می‌گرفت و در مجموعه اینها طرح برنامه ریزی شده برای گارد ریاست جمهوری به عنوان یک برنامه متشکل در آنجا ریخته شده است. گاردی که آقای بنی‌صدر اظهار می‌کرد، چنین گاردی وجود ندارد. در صورتی که این برنامه دقیق آن گارد هست به اضافه این عکس آن گارد با آن مشخصاتی که بخوبی شما می‌توانید این عکس رادر اینجا ببینید علاوه بر آن، این افراد...

رئیس- آقای دیالمه، اجازه بدهید، عده ای از آقایان یک اعتراضی کرده‌اند و آن این است که گفته اند ایشان از وقت آقای خامنه‌ای استفاده می‌کنند، وقت آقای خامنه‌ای طبق آئین نامه حداکثر تا یک ساعت است و بیش از یکساعت نمی‌تواند باشد و بنابراین قابل تمدید نیست.

دیالمه- وقتی را که برای آقای موسوی خوئینی ها اضافه شد قاعدتا آنها هم هیچکدام... ما الان داریم میرویم روی یک روالی که یکسری...

خلخالی- ما با آقای بنی‌صدر مخالفیم ولی با آقای دیالمه نیز صددرصد مخالفیم. با خروج بنی‌صدر این نیست که اختیار این مجلس در دست دیالمه‌ها و آیت‌ها باشد.

دیالمه- آقای خلخالی شما همیشه مخالف هستید آن دلیل نمی‌شود.

رئیس- آقای خلخالی شلوغ نکنید.

دیالمه- آقای خلخالی شما میخواهید خودتان یکه‌تاز میدان باشید. شعارهایی که صبح‌ها آنجا می‌دهید روشن است.

خلخالی- ما دیالمه را قبول نداریم.

دیالمه- لزومی ندارد کسی قبول داشته باشد.

رئیس- الان وقت مجلس دارد ضایع می‌شود.

دیالمه- ببینید وقتی را هم که شما صبح به آقای خوئینی ها دادید، آنهم در واقع مسئله...

رئیس- به هر حال آن دیگر گذشته است.

دیالمه- من نتوانستم اینها را جمع وجور کنم که چه می‌خواهم بگویم.

رئیس- چه بکنم. الان اعتراض می‌کنند اگر مطلبی دارید ظرف یکی دو دقیقه بگویید که این اعتراضات وارد نباشد.

الویری- آقای هاشمی اعتراض وارد است.

آقا رحیمی- مگر طبق آئین نامه شما نباید وقتها را تقسیم کنید؟

رئیس- در آئین نامه قید شده نیم ساعت تا یک ساعت قابل تمدید است. یک ساعت آقای خامنه‌ای با پنج دقیقه‌ای که ایشان دادند، پر شده است.

دیالمه- آقای هاشمی شما از مجلس رای گرفتید.

رئیس- خیلی خب حالا زود مطالبتان را تمام کنید وقت مجلس گرفته می‌شود. آقایان هم اعتراض و خرده‌گیری نکنید که وقت تمام شود.

دیالمه- آقای هاشمی وقتی صحبت قطع می‌شود، من رشته کلام از دستم درمیرود.

رئیس- حالا این کار شده و اعتراض وارد است. اگر میخواهید بحث کنید، دو سه دقیقه دیگر بیشتر نمانده است.

محمد خامنه ای- آقای هاشمی این اعتراض وارد نیست. برای اینکه این وقتی که مجلس تصویب می‌کند، اضافه بر آن چیزی است که در آئین نامه است.

رئیس- آقای دیالمه چون مجلس رای داده است، مطالبتان را تمام کنید.

دیالمه- درعین حال بعد از چنین جریانی که شاید از 12 سال قبل از ریاست جمهوری ایشان شروع می‌شود و در مصاحبه با افریقای جوان والنهار مسئله تکرار شده است و مجدداً در روزنامه اطلاعات هم همین مصاحبه چاپ شد، جریانی در ایران طی شد که این جریان به دنبال کوبیدن اصل ولایت فقیه بود. ایشان در بسیاری از مصاحبه هایی که دارند، از ولایت فقیه این چنین صحبت می‌کنند واگر شما...

باباصفری- اگر اعتراض وارد است، ادامه بحث چه معنی دارد؟

رئیس- روشن نیست که اعتراض وارد است، چون مجلس رای داده است ادامه بدهید.

دیالمه- «هر ایدئولوژی برود و حزب خودش را تشکیل بدهد و بیاید بمردم راه‌ها و فقهای خودش را عرضه کند (خواهش می‌کنم به این نکته توجه کنید ببینید مسئله از کجا مخلوط شده است) چنانچه در حزب کمونیست فرانسه همه فقهای درجه یک آن در مجلس هستند. همه فقهای درجه یک.» انقلاب اسلامی 92 هست. در جای دیگر ایشان با روزنامه بامداد مصاحبه می‌کند و می‌گوید «ولایت فقیه امری اختصاصی، فقط برای شیعه نیست. هر دینی و هر مسلکی در جهان خودبخود معتقد به رهبری آگاه است که با اصول خاص آن مرام تسلط و آگاهی داشته باشد. در مارکسیسم هم، وضع به همین منوال است.» در مارکسیسم هم ولایت فقیه وجود دارد. در عین حال حرکت‌هایی صورت گرفت برای قطع زمینه های ولایت فقیه تا در مقابل این قدرت نتواند بایستد. از جمله کارهایی که صورت گرفت کوشیدند تا آنجا که امکان دارد این جمهوری را در سطح داخل و خارج بی آبرو نمایند و در تکمیل این طرح، طرح مسئله گروگان‌ها به عنوان نقطه ضعف که بارها ایشان از مسئله گروگان‌ها به عنوان نقطه ضعف اسم بردند و می‌گویند «تصرف مرکز حکومتی امریکا برای ایران یک آزمایش سختی بود. نتیجه این آزمایش این شد که امریکا عملاً ما را محاصره اقتصادی کرد بطوری که هم اکنون ما به زحمت می‌توانیم قطعات یدکی را از خارج بخریم.» امثال این تعبیرها برای کوبیدن مسئله جاسوسخانه. کوبیدن دادگاه‌های انقلاب از جمله این مسئله «این دادگاه‌ها قرار نبود تا ابد بماند و بصورت یک کابوسی دربیاید و زندگی آرام را از شما بگیرد.» طرح مسئله شکنجه که از آن می‌گذرم. ایجاد روحیه عصیان و طغیان‌گری در مردم. رشد نیروهای ضدانقلاب. ملاقات‌های هفتگی با مسعود رجوی، برخوردهای با احسان نراقی و آزاد کردن احسان نراقی از زندان، برنامه‌هایی با خسرو قشقائی و به استناد تحلیل‌های درون گروهی سازمان مجاهدین، همین حرکاتی که امروز در جامعه صورت می‌گیرد، نتیجه جلسات و برنامه‌های همین تشکیلات است. برای اینکه در آن جا به آقای بنی‌صدر قول داده بودند که اگر کفه ترازوی سیاست در جهت شما سقوط کند ما ایران را تبدیل به لبنان خواهیم کرد و عملیاتی که در روز گذشته انجام دادند پس از آنکه خودشان در تحلیل شان بعد از پیام امام، مجددا نوشته بودند که ما در قولی که ما (اینجا هست، من فرصت نمی‌کنم بخوانم) به آقای بنی‌صدر داده بودیم شکست خوردیم و نتوانستیم ایران را تبدیل به لبنان کنیم. مجددا حرکت‌های روز گذشته دنباله همان حرکت تدوین شده بود. حسن سابقه که در شرکت در جبهه ملی دوم و کار در مؤسسه تحقیقات علوم اجتماعی شروع می‌شود. شش ماه بعد از سال 42- ازایران خارج می‌شود از چه طریقی؟ از طریق اسرائیل. یعنی در سال 39 ایشان یکبار به اسرائیل می‌رود ودر آنجا نه به عنوان یک فرد عادی بلکه به عنوان یک نیروی رسمی در آنجا از ایشان، اسکورت می‌کنند و امکانات در اختیار ایشان می‌گذارند و بعد مجدداً به ایران برمی‌گردند. اگر فرصت بود و من برای شما این اسناد را می‌خواندم می‌دیدید که حرکت یک حرکت عادی نیست. مجدداً شش ماه بعد از سال 42 ایشان از طریق اسرائیل به فرانسه می‌رود. بعد از ورود به فرانسه جبهه ملی سوم را در آنجا می سازند و روزنامه جبهه ملی را در آنجا چاپ می‌کنند.

رئیس- وقت شما تمام شد.

دیالمه- این چند مورد راهم تذکر می‌دهم. در مورد امانت، سوء استفاده از بودجه‌های سری که مدارکش در اینجا هست، آزاد کردن افراد از زندان، امثال احسان نراقی، خارج کردن افراد از ایران، مثل برقعی وغیره که (اسنادش اینجا هست) از پایگاه یکم شکاری با هواپیمای نظامی آنها را از ایران خارج کردند و در زمینه هایی که برای رئیس‌جمهور تقوی را لازم میداند، تقلبات حساب شده در انتخابات است مثل موقع بیرون آمدن از منزل امام که بگویند من خودم را امروز کاندیدا می‌کنم که در ذهن مردم بنشیند.

رئیس- وقت شما تمام است.

دیالمه- الان تمام می‌کنم. یک دقیقه اجازه بفرمایید. و حذف ربا از بانک که ایشان قبلش می‌گوید که ربا از بانک حذف شد چون می‌داند که کمر ایرانی در زیر بار ربا و وام‌ها خرد شده است یک زمینه تبلیغاتی است. ولی بعدش می‌گویند که انشاء الله زمان امام زمان. یکی از بزرگترین زمینه‌های بی‌تقوایی این است که من خودم معتقد به مدرک‌گرایی نیستم با اینکه در این زمینه بوده‌ام. اما شما از روز اول ایشان را به عنوان دکترای اقتصاد و جامعه شناسی می‌شناسید و ایشان همیشه در زیر امضاهایشان نوشته‌اند: دکتر سید ابوالحسن بنی‌صدر. در صورتی که مدرک ایشان، لیسانس الهیأت است. این در تعیین تکلیف مردم، موثر بود. یعنی ایشان می‌گفت آقا من زمینه اقتصادی و طرح اقتصادی دارم. اگر می‌گفت من لیسانس الهیأت هستم، می‌گفتند تو هم که متخصص نیستی که می‌خواهی طرح اقتصادی بدهی. ولی اگر به عنوان دکترای اقتصاد می‌شناختند، می‌گفتند که دکترای اقتصاد دارد و همه چیز می‌داند بقیه نمی‌دانند.

رئیس- وقت شما تمام است.

دیالمه- عدم امضای قانون اساسی از همه مهمتر ...

رئیس- آقای دیالمه وقت تان تمام است نمایندگان دارند اعتراض می‌کنند.

دیالمه- چشم. عدم امضای قانون اساسی و رای ندادن به اصل 5 و110 قانون اساسی به عنوان ولایت فقیه که مهمترین و بنیادی ترین زمینه های اعتقادی است، مؤمن و معتقد بودن ایشان را به مبانی جمهوری اسلامی متزلزل می‌کند. یک جمله دیگر بگویم و تمام کنم. در مورد مذهب رسمی کشور واعتقاد به آن، کتاب‌های ایشان همچون تضاد و توحید که توحیدش در واقع، وحدت مائو است، نه توحید اسلامی، تماما در جریان زدایش فکر اسلامی شیعی در ایران بود که ادامه پیدا کرد. در انتهای صحبت معتقدم با همه این اعمالیکه صورت گرفته است مسئله [عدم] کفایت سیاسی ایشان یک امری است محرز و اگر می‌خواستم به عنوان مخالف صحبت کنم باین دلیل بود که معتقد بودم اینها نباید به صورت ساده و در یکی دو جلسه تمام بشود. تمام اینها باید درجایی مطرح بشود و سندش در اختیار مردم قرار بگیرد، مردم اینها را بخوانند و آگاه بشوند که با چه افرادی در تماس بودند و چه افرادی این مشخصه را...

رئیس- وقت شما تمام است.

دیالمه- این مجموعه نشان دهنده آن است که آقای بنی‌صدر برای ریاست جمهوری ایران کفایت لازم سیاسی را ندارد. والسلام علیکم»

هر چند که در آن روز پرونده بنی‌صدر برای همیشه بسته شد، اما تکلیف افرادی همچون شهید دیالمه هیچگاه به پایان نمی رسید. لذا او در آخرین سخنرانی‌اش که در خارج از مجلس انجام شد، پس از ذکر این مطلب که در زمان انتخابات ریاست جمهوری، کسی به هشدارهای ما توجه نکرد، در مورد دیگر مهره های خطرآفرین برای انقلاب به افشاگری پرداخت که در رأس آن ها میرحسین موسوی بود. اما متاسفانه یک هفته قبل از ورود میرحسین به عرصه اجرایی کشور، دیالمه به شهادت رسید و دیگران نیز به تذکراتش در مورد میرحسین توجهی نکردند. این گذر زمان بود که دوباره ثابت نمود شهید دکتر عبدالحمید دیالمه، علائم خطر را به وضوح می دیده و مسئله از روز نیز برایش روشن‌تر بوده است.
نام:
ایمیل:
* نظر: