کد خبر: ۴۲۶۲۲
تاریخ انتشار: ۲۲ آبان ۱۳۹۳ - ۲۳:۴۷
با ترسیم وتعریفى که از سوى پیشوایان دینى براى مرگ شده، درمى‏یابیم که مرگ براى مؤمن چیزى نیست که ازآن بترسد، بلکه ترس از مرگ باید براى کسانى باشد که در زندگى آنان جز اعمال ناشایست دیده نمى‏شود.

 خطاکار هر لحظه تصوّر مى‏کند ممکن است مأموران قانون براى مجازات به تعقیب او بیایند. وى پیش از تسلیم شدن به قانون آرامش ندارد و پس از آن که بازداشت شد، هر قدم که به دادگاه نزدیک‏تر مى‏شود، دلهره او بیشتر مى‏شود، چون که مى‏داند رسیدن به دادگاه و سپس بازداشتگاه یعنى آغاز تحمل مجازات خطاهاى گذشته، همین‏طور گناهکار به علّت خطاهایى که مرتکب شده مى‏داند با رسیدن مرگ، باید به کیفر گناهان خود برسد، از این رو از مرگ و مردن مى‏ترسد. اما مؤمنان و انسان هاى شایسته چون مرگ را تغییر منزل مى‏دانند و از رسیدگى به پرونده اعمال خود هراسى ندارند، از مرگ نمى‏ترسند. با نگاهى کوتاه به روایاتى که در این موضوع از معصومان (ع) به دست ما رسیده بهتر مى‏توانیم چهره.ی مرگ را ترسیم کنیم:

1- پیامبر اکرم (ص) فرمود:"مرگ هدیه ی مؤمن است".(بحارالأنوار، ج 79، ص 171، به نقل از دعوات راوندى)

2 – امیرالمؤمنین (ع) فرمود:"میان ما و بهشت یا جهنّم چیزى جز مرگ نیست".(همان)

3 – پیامبر (ص) فرمود:"مردم دو دسته هستند: گروهى (با مرگ خود جامعه را) راحت مى‏کنند. گروهى (با مرگ) راحت مى‏شوند. مؤمن با مردن از گرفتارى‏هاى دنیا راحت مى‏شود و به دریاى رحمت خدا و ثواب الهى وارد مى‏شود، اما با مردن ستمکار، مردم، حیوانات و درختان از او آسوده مى‏شوند و برای رسیدن به مجازات اعمال گذشته.ی خود فرستاده مى‏شود. (امالى شیخ الطوسى، منشورات مکتبةالداورى، قم ص 184؛ معانى‏الأخبار، ابن بابویه، مؤسسة اعلمى، بیروت، ص143؛ با کمى تفاوت روایت از امام صادق(ع) نقل شده است.)

4 - امام صادق(ع) فرمود: هر مؤمنى درهنگام مرگ پیامبر (ص) وعلى (ع) را مى‏بیند و خوشحال مى‏شود و هر مشرکى هم در آن هنگام آنان را مى‏بیند، اما سبب ناراحتى او خواهد شد.

5- به امام صادق (ع) گفته شد: مرگ را براى ما توصیف کنید، حضرت فرمود: (مرگ) براى مؤمن همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنى‏ها است که بوى آن او را به خواب ببرد و از همه ی رنج ‏ها و ناراحتی ها راحت شود اما؛ براى کافرهمانند نیش مار و عقرب یا شدیدتر از آن است.

از مجموعه ی سخنان پیشوایان دینى به این نتیجه می رسیم که: مرگ هدیه براى مؤمن و فاصله تا بهشت و سبب راحتى از گرفتاریهاى دنیا و همانند بوییدن خوشبوترین بوییدنی ها است. مؤمن درحال مرگ پیامبر (ص) و على (ع) را مى‏بیند و خوشحال مى‏شود، بنابراین عامل ترس نیست تا مؤمن از آن بترسد؛ اما مرگ براى کافران و گناهکاران همچون گزیدن مار و عقرب و فاصله ی رسیدن به عذاب و کیفر گناهان است و از این رو از آن مى‏ترسند. پاسخ این سؤال را از زاویه ی دیگر نیز مى‏توان بررسى نمود و عوامل مختلف و متعدد را در مورد آن مى‏توان مورد ارزیابى قرار داد. بسیارى از اندیشوران، چه مسلمان و چه غیر مسلمان کوشیده‏اند تا پاسخى معقول و موجه به این پرسش اساسى دهند که فرصت طرح و بررسى آن در این جا نیست. ما تنها به نظر ابن سینا در این باب اشاره کرده و به تحلیل آیات و روایات در پاسخ به این سؤال مى‏پردازیم.

در دیدگاه ابن سینا موجبات ترس از مرگ یکى از امور ذیل است:

1- با مرگ، حقیقت وزندگى ظاهرى و دنیوى برچیده مى‏شود.

2- اینکه نمى‏دانیم چه وقت مى‏میریم.

3- مرگ پدیده اى ناشناخته است و از آن تجربه نداریم و برایمان امرى مبهم است.

4- تجربه ی مرگ انفرادى و فردى است، نه جمعى.

5- مرگ موجب جدایى انسان از متعلقات، دوستان و خویشاوندان مى‏شود.

6- با رسیدن مرگ، همه ی آرزوها و آمال بشرى برباد مى‏رود.(ابن سینا، رسائل، انتشارات قم، بینا، رسالة الشفاء من خوف الموت، ص346 – 360)

ترس از مرگ در فرهنگ قرآنى و روایى به اعتبار و از جهت تفاوت انسان‏ها علت‏هاى گوناگونى دارد. در یک منظر کلى مى‏توان انسان‏ها را از این جهت به سه گروه ناقصان، متوسطان و کاملان تقسیم کرد.

اما دلیل وحشت از مرگ در انسان‏هاى ناقص این است که انسان به حکم فطرت خود حُبّ به بقا و میل به جاودانگى داشته و از فنا، زوال و نیستى متنفر مى‏باشد. از این رو به عالمى که عالم حیات تلقى مى‏شود، عشق ورزیده و از عالمى که به پندار او عالم نیستى است، تنفر دارد.

بنابراین چنین افرادى به دلیل این که ایمان به عالم آخرت نداشته و قلوبشان به حیات و بقاى سرمدى اطمینان نیافته است، به دنیا علاقه‏مند و به حسب فطرت از مرگ هراسان و گریزانند.

خدا عقیده ی این گروه از انسان ها را چنین بیان مى‏کند.

ان هى الا حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما نحن بمبعوثین؛ جز زندگانى دنیایى ما چیزى نیست. می میریم و زنده می شویم و دیگر برانگیخته نخواهیم شد.( مؤمنون، آیه 37)

عامل ترس از مرگ در انسان‏هاى متوسط چیز دیگرى است.

متوسطان که ایمانشان به عالم آخرت و حیات قیامت کامل نیست، به دلیل غفلت از آخرت و عالم بالاتر و برتر و توجه به امور دنیوى وتلاش در آبادانى آن از مرگ مى‏ترسند. ریشه ی این غفلت متابعت از خواسته‏هاى نفسانى و مخالفت با خدا یا آرزوهاى دراز است. اما گروه سوم که انسان‏هاى کامل و مؤمنان مطمئن هستند، از مرگ کراهت ندارند، ولى از آن وحشت و خوف دارند اما ترس آن‏ها مثبت و ارزشمند است، چرا که خوف آن‏ها ازحضور در مقابل عظمت خداوند بوده و مانند ترس وابستگان به دنیاى مادى نیست. خداوند در قلب اولیاى الهى تجلى کرده و مرگ را چون زندگى، امتحان بزرگ الهى مى‏دانند. شوق دیدار خداوند دارند و از این جهت از مرگ هراسان نیستند، بلکه از آن استقبال مى‏کنند. بنابراین هر ترس و وحشت از مرگ بد و منفى یا خوب و مثبت نیست. اگر ترس از مرگ بر اثر غفلت و محدودیت نظر و اندیشه به دنیاى مادى باشد، وحشتى منفى و نابخردانه است. اما اگر وحشت از مرگ براساس خوف از عظمت حق تعالى و ترس ازچگونگى رویارویى با خدا باشد، در عین حال که شوق وصال به پروردگار و راحتى از زندگى سخت مادى نیز در آن باشد، ترس مثبت است. ثانیاً با تفاوت انسان ها و نوع نگرش‏ها عوامل ترس از مرگ متفاوت و گوناگون خواهد بود.

پایان خبر/224224

نام:
ایمیل:
* نظر: