شهید قاسم قاسمی در سال 1336 در خانوادهای سرشار از نور معنویت در روستای باغان از توابع شهرستان خنج استان فارس کودکی پا به عرصه وجود گذاشت که برکت و صفا را با خود به ارمغان آورد. نامش را «قاسم» نهادند تا ادامه دهنده راه حضرت قاسم (ع) شود. پنج ساله بود که دست تقدیر مادرش را از او جدا کرد و پدرش برای این که فرزندش در آرامش بزرگ شود با خانمی دلسوز و مهربان ازدواج کرد. قاسم به همسر پدرش مانند مادر خود احترام میگذاشت و او را «مادر» صدا میزد. او در کودکی به مکتب رفت و موفق به ختم 30 جزء قرآن شد. پس از پایان دوره ابتدایی تحصیل را رها کرده و پدر را در امر کشاورزی یاری رساند.
اخلاق پسندیده قاسم زبانزد مردم روستا بود و به همه احترام میگذاشت. باهوش و فداکار بود. با وجود سن کمی که داشت در زلزله قیروکارزین به کمک مردم آن منطقه شتافت و پس از چندماه کار بنایی وساختن سقفی برای زلزله زدگان به دیار خود بازگشت.پدرش با پشتکاری که از قاسم سراغ داشت و میدانست که او با مشکلات صبورانه برخورد میکند در بیست سالگی شرایط ازدواج با برادرزادهاش را برای او فراهم کرد.
پس از ازدواج، قاسم به مدت یک سال به خارج از کشور رفت. از همان جا راهی سفر ملکوتی مکه مکرمه شد و پس از آنکه خبر پدر شدنش را شنید به وطن بازگشت تا همسرش را در تربیت فرزند دلبندشان یاری کند. پس از پیروزی انقلاب، حاج قاسم به پیشنهاد یکی از دوستانش برای پاسداری نام نویسی کرد و پس از چند ماه خدمت صادقانه در سپاه لار به عنوان پاسدار برای رفتن به مناطق جنگی از جمله شوش و سوسنگرد مأمور شد و همچنین به مدت یک سال در حسینیه جماران محافظ جان امام (ره) بود.
حاج قاسم همیشه آرزوی شهادت داشت و موقع رفتن به مأموریت از همسرش میخواست برای شهادتش دعا کند. سرانجام در تاریخ 20 اردیبهشت ماه سال 1365 هنگامی که برای سرکشی به خانواده شهدا و رزمندگان مأمور شده بود با همکارانش در راه کهنویه به خنج توسط منافقین کور دل محاصره شدند. وی پس از مبارزه شجاعانه با اصابت مستقیم گلوله به قلبش به فیض عظیم شهادت نائل آمد. پیکر پاکش را با شکوه وعظمت در زادگاهش به خاک سپردند.
برای اطلاعات بیشتر به
وصیت نامه شهید مراجعه کنید.
/224224