کد خبر: ۵۶۸۰۷
تاریخ انتشار: ۰۵ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۲:۱۶
یادداشت پیرامون سخنان رهبری در روز مبعث در خصوص جاهلیت مدرن/
امروزه امواج جاهلیت مدرن از سوی دنیای الحاد در غرب، پیوسته جوامع انسانی که خواهان حفظ دیانت و عقیده خود می باشند را مورد تاخت و تاز قرار داده و به ادبیات غیر دینی و مسموم خود فرا می خواند.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی بسیج فرهنگیان فارس، امروزه امواج جاهلیت مدرن از سوی دنیای الحاد در غرب، پیوسته جوامع انسانی که خواهان حفظ دیانت و عقیده خود می باشند را مورد تاخت و تاز قرار داده و به ادبیات غیر دینی و مسموم خود فرا می خواند.

در محوریت این امواج، خواهش های نفسانی در دو محور شهوت و غضب متجلی است. ارزش و چرایی باید ها و نبایدها در درخواست های متنوع بشری از زندگی در این دو شاخص تعریف شده و در این میان غریزه حرف اول را در جهان انسان محور خواهد زد.

 اصالت ارزش ها و ضد ارزش ها از دست رفته است و به این ترتیب نسبی گرایی در اصول مطلق در بخش اخلاقیات، دگرگونی ماهیتی و جوهری در جهت گمراه نمودن بشر به راه انداخته و تا جزئی ترین حریم های فردی نیز رسوخ نموده و این چنین است که لابراتورفرهنگی جهان ماده در برابر زندگی فطری قد علم نموده و انسان را در برابر خداوند قرار داده است. انسان در برابر آفریده خویش!!!

ولنگاری های لیبرالیستی از اتاق فکر الحاد، پیوسته در حال بومی سازی قواعد و فرامین شیطان در جوامع انسانی است و روز به روز به درخواست های خود در کنار راندن خوبی ها می افزاید.

و اما فطرت، فطرت در قامت معنویت و با بهره گیری از نقشه راه عقیده تمام قد در برابر الحاد، یاوران و مدیران خود را به مانند مجاهدانی خستگی ناپذیر می پروراند.

 مجاهدانی که با سلاح ایمان، سلوک معنوی را به خردورزی و مسئولیت پذیری اجتماعی شاخص نموده و این گفته باری تعالی را که فرمود:ولِلَّهِ الْعِزَّةُ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِلْمُؤْمِنِينَ را به جهانیان عرضه داشته و طریقت را در مسیر شریعت به منظور وصول به حقیقت عرضه می دارد.

این دو جبهه (فطرت دینی در برابر طبیعت مطلق غریزی) پیوسته خود را در مقابل هم به روزرسانی می نمایند .

 فطرت دینی بر مبنای عقیده محصولی به نام انسان های خود باور را پرورش می دهد. باید ها و نباید های زندگی را از شریعت دریافت داشته  و انسان را به مقام شامخ خلیفه خدا بر زمین خواهد رساند. زیبایی توحید محوری را در رفتارهای زمینی متجلی می سازد و با اتکاء به معنویت فردی، انسان را پیش رونده و سپس پیش برنده خواهند نمود تا جامعه را نیز به سبب تکلیف شرعی و نه صرفا وظیفه انسانی از گمراهی های خود ساخته رهایی بخشد.

پاکیزگی دل را در فکر، معرفت را در پرتو خداشناسی و کمال عمل را در خیر خواهی مردم می جوید. بالندگی جامعه را در شکوفایی ظرفیت های بشری و در مدار فطرت نمایان می سازد. در این جامعه بینش امید و نشاط با توکل بر خداوند و کوشش و تلاش فردی شعار واحد خواهد شد و اینچنین خدا باوری، کار آفرینی و حرکت بخشی، ابتدا پیش روندگی فردی سپس پیش برندگی جمعی را شکل می دهد.

در تربیت عقلانی بشر فطری استعداد های ذاتی به ظهور رسیده و خرد ورزی خود را در عبودیت انسانی به کمال می رساند و این چنین است که محبت و عشق در میان انسان ها به یک باور قلبی تبدیل می شود. " این جهانی است که باید ساخت، اینک نوبت انتخاب است "

اما در مقابل این جبهه که شرح آن داده شد، جبهه شرک و الحاد در قامت جاهلیت مدرن، انسانها را به خود محوری دعوت می نماید.

زندگی بر مبنای طبیعت بشری را توصیه و تبلیغ نموده و او را از فطرت خدا جوی دور می سازد. اینان انسان های هستند که با غریزه خود رفتار می کنند و محصول آن می شود انسان های خود محور، در جامعه ای که انسان محور باشد ارزش ها و ضد ارزش ها، باید ها و نباید ها روی به نسبی گرایی نهاده و مطلق گرایی مفاهیم ارزشی دیگر معنا نخواهد داشت.

 هر کس با توجه به سلیقه و یا نیاز فردی خود  هر امری را می تواند مباح دانسته و ارزشی بداند و یا بلعکس، در این دنیای سراسر نسبی گرایی پیوسته میان سلیقه ها و نه ارزش ها، مدل های فردی به جنگ های گروهی و جمعیتی منتهی خواهد شد و در این میان؛ آن سلیقه ای موفق تر و پیروز است که سلیقه خود را جهانی و رسانه ای نماید.

 در حقیقت حقانیت سلیقه ها در پرتو آرای حداکثری انسان های خود محور تعیین و تایید می شود و نه به واسطه اتصال به حق!!! در این دیدگاه هیچگونه ارزشی تکیه بر اصالت ذاتی خود ندارد و اصالت را در جلب نظر های دیگران می جوید. این ویترین اعتقادی هر روز کالای فرهنگی و اخلاقی جدیدی عرضه می دارد. و اینچنین است که  روز به روز به گمراهی بشر افزوده و او را اسیر در ساخته خود می نماید. گمراهی که پیوسته غلیظ تر و عمیق تر می شود.

در این تفکر انسان هایی کاملترمعرفی می شوند که ماهرانه تر دروغ بگویند، بیشتر شهوت رانی کنند و با شدت بیشتری خشونت ورزی و غضب نمایند.

بشر امروزی هر آنچه را که تصور می نمود می تواند در این ویترین قرار دهد و لذت محض را برای تن خود  فراهم سازد را تجربه نموده و دیگر برای ارضاء  غریزه سیری ناپذیر مطاعی در دست ندارد، به جز خودش را. خودش را نیز قربانی خواهش های غریزی نمود!!!

و این چنین شد که انسان مدرنیته دست به خود زنی هویتی زده و شیطان را که نماد تمامی زشتی ها و پلشتی هاست و روزی به سبب عدم سجده در برابرش از حریم کبریایی رانده شد را می پرستد و بر او سجده می کند!!!  

و انسان در برابر آفریده خود، خداوند متعال  و آن ذات یگانه، تمام قد ایستاده و گستاخی می کند و به این گستاخی خود افتخار می کند و شیطان رانده شده  از درگاهش را می ستاید!!!! و این پارادوکس انسان غریزی در عصر جهالیت مدرن کنونی است.

*حمید حسن زاده

/انتهای پیام/224224

 
نام:
ایمیل:
* نظر: