کد خبر: ۶۲۱۵۷
تاریخ انتشار: ۱۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۸:۴۹
خبر دادند, حسینت شهید شده, جنازه ای هم برگشته اما قابل شناسایی نیست. ناخود اگاه ذهنم رفت به سال ها قبل..

 يکي از شب هاي سال 1322 در عالم خواب ديدم: «در کنار نهر آبي نشسته و مشغول شستن ظروف آشپزخانه بودم. قابلمه اي را از درون آب بود برداشتم، چهار ماهي درونش بود؛ دو ماهي به رنگ خاکستري، که هنگام برداشتن قابلمه از داخل آن فرار کردند و در آب گم شدند، ولي دو ماهي سبز و سرخ داخل ان ماندند».

روز بعد نزد يکي از بزرگان محل به نام «حاج صفرعلي» رفتم و خواب را برايش تعريف کردم، ايشان که از گذشته من اطلاعي نداشت گفت: «دو ماهي که داخل آب گم شدند، حکايت از آن است که در گذشته صاحب دو دختر بوده اي که در دوران کودکي فوت نموده اند. راست می گفت. در ازدواج قبلي ام صاحب دو فرزند دختر بودم که به علت بيماري فوت کرده بودند.

ادامه داد دو ماهي سبز و سرخ نشانه ي آن است که خداوند به شما در آينده دو فرزند پسر عنايت مي کند، نام يکي را «حسن» و نام ديگري را «حسين» بگذار!

 روزي فرا مي رسد که يکي از اين دو پسرا در راه اسلام به شهادت مي رسد، آن زمان در شناسايي جنازه شک و ترديد می کنند و خودت مي گويي من نشاني از فرزندم دارم!

رو به مسؤلینی که خبر شهادت حسین را اورده بودند گفتم, من می توانم پسرم را شناسایی کنم. مرا بردند کنار شهیدی که امده بود. لباس روی سینه اش را کنار زدم. اشک در چشمانم پیچید. گفتم خودش است حسین من!

گفتند چطور؟

گفتم پسرم عاشق امام حسین بود, در کودکي وقتي برای عزاداري سرور و سالار  شهيدان به «مسجد جامع سعادت آباد» مي رفت آن قدر با دستانش محکم بر سينه مي زد که جاي انگشتانش بر روي سينه ي سمت چپ او باقي ماند!




شهید حسین باقری در سال 1326 در سعادت شهر به دنیا آمد سرانجام در 16 مهرماه سال 1359 در اهواز به شهادت رسید.

منبع:خاطرات کوتاه کوتاه از شهدای فارس


نام:
ایمیل:
* نظر: