کد خبر: ۶۴۹۳۸
تاریخ انتشار: ۲۱ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۳

در هفتمين روز از شهريور ماه سال 43 در شهر ارسنجان به دنيا آمد. پدر در گوش نواز اذان و در گوش چپــش اقامه را گفت: و سپس او را روي دست گرفت و گفت: نام او را بيژن گذاشتم . بيژن با شهد نوشين محبت پـدر و مادري مسلمان تربيت مي شـود و نهال نورسته زندگي اش از جوانه هاي سبــز وقار و متانت آراستگي مي گيرد.

او از دوران کــودکي نسيم جانبخش شــرع اسلام بر جانش وزيدن مي گيرد و به فريضه هايي چون نماز مأنوس مي شود.با خــو گــرفتن به خصلتهايي چــون سخاوت و صداقت ، درستکاري و امانتــداري ، بر زندگي نشاط انگيــز خــود تبسم رضايت مي زند .

سپس در دبستان گام مي گذارد و به تحصيل مي پردازد. خانــواده اش وضع مالي خوبــي نداشتند و بيـــژن که مي ديد چقدر زندگــي به سختي مي گذرد ، بعد از اينکه از مدرسه تعطيل مي شد براي معاش خانواده به کارگــري مي پرداخت و همين امــر باعث شد که در سال دوم راهنمايي ترک تحصيل نمايد . وي در سال 64 بــه همراه تني چند از دوستان عازم خدمت مقدس سربازي مي شود روز اعزام مادر پيشاني او را مي بوسد و او را از قــرآن رد مي کند و با زمزمه اي از نيايش بيژن و دوستانش را بدرقه مي نمايــد .

بيـــژن حدود يک سال در کــرمان خدمت مي کند و سرانجام به مناطق جنگي اعزام مــي گردد و در کربلاي شلمچه به ياران و ياوراني که راه سيد شهيــدان عالم حضرت حسين ابن علي عليه السلام را ادامه مي دادند مي پيوندد.

رزم و کارزار کـــربلاي چهـار آغاز مي شود و باغ ارغــواني جهاد و عطر جوانه هاي سينــه پاک سرشار مي شود و شهادت سيرتان شکيبا دل ، بر ديــوان فتوت و جوانمردي شور بلند رشادت و سلامت مي سرايند ، شلمچه نشينان شب شکن و شير دلان بيشه شجاعت ، بر شيطان صفتان شوم کــردار مي تازند و بيژن جنگ آور مجاهد در پيکاري چيره دستانه شريک مي شود. در چهارمين روز ديماه سال 65 که از آسمان جانفشاني ، باران ستاره مي باريد شهادت ، رشادت و سلحشوري به تن او لباس جاودانگي مي پوشاند و او سبکبال به سوي پروردگار خويش بال مي کشد و سرانجام در سال 76 و پس از يازده سال پيکــر مطهــرش را در گلزار شهداي شهرستان ارسنــجان به خاک مي سپارند.



/224224


مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: