کد خبر: ۶۸۴۹۰
تاریخ انتشار: ۳۰ مهر ۱۳۹۴ - ۱۲:۲۶
شهید غلامحسین( حمید) عارف؛
بار پروردگارا از تو می‌خواهم اگر شهادت را نصیبم کردی، بدنم تکه تکه شود که در صحرای محشر شرمنده نباشم.
شهید غلامحسین( حمید) عارف دارابی در سال 1336 (( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(علیه السلام)) در داراب به دنیا آمد. و در 22 تیرماه سال 1364 در عملیات رمضان مطایق با شهادت امام علی(علیه السلام) به فیض عظمای شهادت نائل گشت....


سیزده،بیست ویک
زندگینامه :

زائر کربلا بودم. دست به پنجره های ضریح امام حسین(ع) فرو کردم با حالت زار از ایشان پسری خواستم که غلام ایشان باشد. ده ماه بعد، پسرم در 13 رجب، روز میلاد امیر المؤمنین(ع) به دنیا آمد و او را غلامحسین نامیدم. عشق به امام حسین(ع) از همان کودکی در وجودش شعله می کشید، چه شب های سردی که سوار بر موتور از این روستا به او روستا می رفت و برای روستاییان از امام حسین(ع) می گفت و نوحه و مرثیه می خواند. اوج این عشق در وصیت نامه اش هویداست، جایی که نوشته بود:« خدایا من خجالت می کشم در روز قیامت سرور شهیدان بدنش پاره پاره باشد و من سالم باشم. بار پروردگارا از تو می خواهم هر زمان که صلاح دانستی شهید شوم ( ضمن اینکه به تمام مقربانت قسمت می دهم که مرگ در رختخواب را نصیبم نکنی) اگر شهادت نصیبم شد بدنم تکه تکه شود تا شرمنده نباشم!»
آرزویش مستجاب شد، وقتی شب 21 ماه رمضان، شب شهادت امیر المؤمنین(ع) گلوله مستقیم تانک به پیکرش خورد و تکه تکه شد!

سیزده،بیست ویک
شهید غلامحسین( حمید) عارف دارابی در سال  1336 (( 13 رجب) مصادف با میلاد امام علی(علیه السلام)) در داراب به دنیا آمد. و در 22 تیرماه سال 1364 در عملیات رمضان مطایق با شهادت امام علی(علیه السلام) به فیض عظمای شهادت نائل گشت.


سیزده،بیست ویک
خاطره:

روزی کنار مغازه جوشکاری پدرش ایستاده بودم که با موتورش آمد با پول خود مقداری میل گرد خرید و به اندازه هایی که می خواست برش داد. گفت: « آقا یحیی با من میایی؟»
- کجا؟
- به خسویه!
حمید معلم مدرسه روستای خسویه بود. من پشت سرش نشستم، میل گردها را روی پایم گذاشت، مقداری هم نان سنگک، پنیر و حلوای ارده همراه داشت. آنها ها را هم روی میل گردها گذاشت و رفتیم به سمت روستا. جاده خاکی بود و پر از پیچ و پستی وبلندی. از دست اندازها که عبور می کرد، آهن ها به پایم ضربه می زد. جمید گفت: «درد هم دارد؟ »
- معلومه که درد داره!»
- « این طور مواقعی که تو زندگی برای تو سختی پیش میاد به فکر آن زندانی های سیاسی باش که در زمان شاه ملعون سخترین شکنجه ها رو تحمل کردند که این انقلاب به پیروزی برسد.»
وقتی به روستا رسیدیم، دست به کار شد و با ان میل گردها برای بچه های روستا پلی ساخت و جایگزین پل چوبی قبلی کردکه هنگام بارندگی حسابی دردسر ساز بود. نان و پنیر و حلوایش هم همه سهم دانش آموزان بود. در مدتی که در آن روستا بود برای مردم حسینه ساخت و کلی کارهای عمرانی دیگر کرد.
در روستا پیر مرد فقیر و بیماری بود که کسی به او توجه نمی کرد. حمید این پیرمرد را روی دوش کشید و برای در مان به شهر برد و بعد از درمان هم او را به حمام برد.

***
یکی از دانش آموزانش تعریف می کرد؛ روزی سر کلاس یکی از بچه ها بلند شد و گفت: آقای عارف توالت مدرسه دخترانه خراب است.
آقا معلم خیلی عادی گفت: « باشه، درستش می کنیم.»
بعد از کلاس با موتورش رفت دست شویی را دید و بلافاصله رفت داراب و با مقداری جنس برگشت. صبح که به مدرسه آمدیم، دیدیم همه دست شویی ها درست شده است. فهمیدیم که آقای معلم با کمک چندتا از دانش آموزان تا ساعت 12 شب مشغول درست کردن دستشویی های مدرسه بودند.

سیزده،بیست ویک
 قسمتی از وصیتنامه شهید:

هر مسلمان بر حسب وظیفه باید شش ماهی یکبار وصیتنامه خودش را بنویسد که این تجلی اعتقاد به معاد است اما این مسئله در عصر حاضر مدتش کوتاه گردیده چرا که دانشگاهی باز شده که یکی از شرایط آن ثبت نام آن نوشتن وصیتنامه است.

..... اما یادآوری چند نکته لازم است:

1- به همه مردم توصیه می کنم خصوصاً به جوانان عزیز که فقط راه امام و خط او را دنبال می کنند و مطیع قانون باشند و یاور محرومان و طرفدار بیچارگان اما در چهار چوب مکتب.

2- به روستائیان عزیز سفارش می کنم که فقط اطاعت از قوانین جمهوری اسلامی می تواند شما را از زیر یوغ فئودالها و خوانین و کسانی که خون شما را می مکیده اند نجات دهد و در سایه رهبری امام است که شما می توانید به حقتان برسید لذا به عنوان یک برادر که در جریانات شما بودم و دوست دارم که بر اساس معیارهای الهی بر مستکبرین غلبه یابید تاکید می نمایم که در همه کارهایتان اسلام را فراموش نکرده و برای رسیدن به مال و ثروت از روشهای غیر مشروع وارد نشوید و گول شعارهای منحرفین را نخورید و مطمئن باشید که هدف این حکومت اسلامی رسیدگی به وضع مستضعفان است منتها باید صبر پیشه کنید.

3- به دانش آموزان عزیز سفارش می کنیم که مرام حزب الهی خود راحفظ کرده و با تشکیلات منسجم همراه با ضابطه های اسلامی(محل) جلو هر انحرافی را بگیرند و خودتان را برای جبهه ها آماده نمایید قلب شما پاک است خودتان را بسازید و گرد گناه مگردید درس بخوانید که آینده کشور به وجود شما بستگی دارد زیرا بدون آگاهی و سواد مقدور نیست و خود را به سلاح اسلام مسلح کنید چه ممکن است هر شعار انحرافی در شما تزلزل ایجاد نماید.

4- به خواهران اعلام می دارد که حجاب و عفت شما سرآمد هر برنامه ای است زینب(س) را الگو قرار دهید و پیام امام را مخصوصاً در رابطه با روز زن فراموش نکرده و از عمق جان پیروی کنید مسئله ازدواج را همانطوری که اسلام خواسته عمل کنید و در این رابطه سفارشات امام یادتان نرود. 

خواهرهای بزرگتر کوچکترها را برای آینده تربیت می کنند و این را باید بدانند که آینده اسلام به تربیت و تولد فرزندان شما بستگی دارد زیرا که ریشه کار شمایید. انشاء الله که عمل نمایید.

5- به پاسداران و بسیجیها که لباسشان کفنشان است می گویم که تزکیه نفس و تهذیب اخلاق را فراموش نکرده و در تمام کارهایتان قصد قربت و رضای خدا باشد. یادتان باشد که پاسدار خون شهدا و حامی محرومین و ضابط قوانین و پیرو ولایت فقیه هستید از آن تخطی ننمایید.

6- و سخنی هم با فرصت طلبهای ضد انقلابها و گروهکهای چپ و راست و منافقین و ابر قدرتهای شیطانی و کلیه کسانی که حتی بوی مخالفت با اسلام و خط امام از آنها به مشام می رسد باید بدانید که شما دیگر عمرتان تمام است و این انقلاب بدست مهدی(عج) ختم می شود اما من خوشحالم که در برابر شما سازش نکردم و تسلیم نشدم و توصیه ها را نپذیرفتم و حتی به شما رحم نکردم و تنها رضای خدا را در نظرم بود و بس امید است که خداوند قبول فرماید.

7- به دوستان نزدیکم و هم فکر خودم هم بگویم که شما هم باید آماده شوید برای دفاع از اسلام و نجات قدس و برای جنگیدن در رکاب امام زمان(عج) که سرانجام این را پیوستن به خداست و تذکر دهم که افراد ضد انقلاب و فرصت طلبان و ابلهان تحریک شده و چنانچه من شهید شوم شما را سرزنش خواهند کرد در این مورد صبر پیشه کنید که ان الله مع الصابرین در تمام امور حتماً فکرتان و عملتان و برخودتان و ... از اسلام فقاهتی گرفته شود که غیر از این باشد انحراف چون دهانه زاویه است ابتدا کم سرانجام آن بینهایت است و لذا مطالب همیشگی را توصیه می کنم که از روحانیت خط امام هر چند دارای بیتش سیاسی نباشند جدا نشوید زیرا که سوء استفاده چپیها و فرصت طلبان و افراد ابن الوقت جای خالی شما را پر می کنند خصوصاً این که چون در کار اجرایی نبوده اند بیشتر از ما جاذبه دارند ولی در این مورد باید در تشخیص خطوط دقت لازم و کافی را داشته باشید. چنانچه شهادت نصیبم شد مراسم و چگونگی برگزاری آن و هر گونه تصمیم به دست خود شماست اما چون سپاه خوب شده هماهنگ کنید.

یکی از اثرات جنگ را این تشییع جنازه ها و سینه زنیها می دانم لذا می خواهم که سینه زنی و عزاداری خوبی شود نه برای شخص من بلکه برای پاک شدن دلها و آگاهی بیشتر از این مراسم برای تحریک مردم به سوی جبهه ها استفاده کنید.

به خانواده شهدا بیشتر سر بزنید و با دعا خواندن آنها را دلداری دهید.

خانه هایشان را به حسینیه تبدیل کنید که پیام خونشان صادر شود.

بچه ها را رها نکنید و سازمان دهید که در آینده مسئله بسیار داریم در رابطه با مسئله داراب باید بگویم که چون از اول رضای خدا در کار بوده الحمدلله خداوند خودش کارها را اصلاح می کند. شما محکم بایستید و تسلیم و سازش هرگز در کارتان نباشد که خیانت به اسلام است اما در همه حال رضای خدا را فراموش نکنید و اصالت مکتب یادتان نرود.

امید است روحانیت محترم و عظیم الشان در مورد جریانات دارای تحقیقات بیشتر بنمایند و به افراد مفتری و تهمت زن که باعث هتک آبروی محترمین و خدمتگزاران اسلام شده اند آیات عذاب را قرائت و به آنها توضیح دهند که روز قیامت هم هست و به تمامی اعمال نیک و بد بندگان دقیقاً رسیدگی می شود امید است که این عزیزان ما که صادقانه اما بدون تحقیق قضاوت کردند روزی به حقیقت پشت پرده پی ببرند و خادم را از خائن بازشناسند و امید آن که خداوند همه ما را ببخشاید.

برادران دست اتحاد به هم داده و همکاری با ارگانها را فراموش نکنید حضور را از یاد نبرید و از دوستان می خواهم که برادرهای کوچک من را با خط اصیل اسلام و امام آشنا کنند.

مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: