کد خبر: ۶۹۵۴۰
تاریخ انتشار: ۱۲ آبان ۱۳۹۴ - ۱۳:۵۶
گوش به فرمان رهبر کبير انقلاب و نائب بر حق مهدي عجل اله باشند

بسم الله الرحمن الرحيم

انا لله و انا اليه راجعون بدرستي که ما از خدائيم و بازگشتمان به سوي خداست . با سلام بر امام امت و ملت غيور شهيدپرور و سلام بر شهدا و رزمندگان و سلام بر مجروحين و معلولين جنگ وصيتنامه خود را شروع مي نمايم . مادر و برادرانم و خواهران مهربانم اميدوارم آخرين سلام مرا بپذيريد ممکن است وقتي که شما اين نوشته را مي خوانيد من ديگر ميان شما نباشم و به ياران قبلي پيوسته باشم . مرگ براي مسلمان معنائي ندارد فقط يک چيز است که ما را از اين دنياي فاني به جهان ابديت مي برد .آن هم اين است که راه خدا را در پيش گيريم و شيطان را از خود برانيم تا به هدف الهي خود برسيم اميدوارم براي من گريه و زاري نکنيد که ممکن است اجر شما کاسته شود ما براي آزمايش آفريده شده ايم خوشا به حال کسي که از اين آزمايش رو سفيد بيرون آيد . ما به قول اماممان به تکليفمان عمل مي کنيم و پيروزي از آن ماست چه خوب است که انسان اين امانتي که خدا نزد ما پرده است به همانگونه به پيشگاهش تقديم نمايم و امانت الهي را خيانت نکنيم و اين از عهده هر کس برخواسته نيست و فقط کساني مي توانند به اين هدف برسند که شيطان رااز خد برانند و راه الهي رادر پيش داشته باشند و فقط هدف اله باشد تا بتوانند به جندالله بپيوندند و کساني مي توانند به هدف الهي خود برسند که کارشان فقط و فقط براي رضاي خدا باشد نه براي شهرت هر چيز که رضاي خداست همان است .اي کاش من به جاي يک جان صد جان داشتم تا بتوانم به اسلام هديه کنم اين جان من که قابليت ان همه عظمت و با شکوهي اسلام را ندارد برادران بسيجيم برادران پاسدارم و برادران ارتشيم شما که مي خواهيد در صراط المستقيم گام بداريد از جنگ و از سختي ها و کمبودها نهراسيد فقط خدا را در نظر داشته باشيد خدا خود ياري کننده شماهاست .برادران من ، من براي رضاي خدا به جبهه رفتم هيچ اجباري در کار نبوده خودم و با وجداني که داشتم راه شهادت سرخ راه حسين عليه السلام را انتخاب کردم و خودم مرگ سرخ را بر ذلت و خواري ترجيح دادم و همچنان که خداوند تبارک اله مي گويد شهيدان زنده اند و انسانها خيال نکنند که شهيدان مرده اند شهيدان زنده ابدي هستند و زندگي جاويدان و هميشگي را انتخاب کرده اند اميدوارم که شماها نيز ادامه دهنده همين راه باشيد من اميدوارم که بتوانم سربازي باشم در خدمت اسلام .مادر عزيزم برادران مهربانم و خواهران گراميم خواهش من از شما اين است که اگر به درجه رفيع شهادت نائل شدم کوچکترين قطره اشکي براي من نريزيد چون که من نمرده ام و زنده ابدي هستم که به سوي دستغيب و رجائي و باهنر و بهشتي مظلوم و بقيه شهيدان در حرکتم تا به آنان برسم ، مادرم و برادرانم شما بايد اين فکر را بکنيد که مي خواهيد مانند حضرت ابراهيم مرا در راه اسلام هديه کنيد همانطور که ابراهيم فرزند اسماعيل را در راه خدا قرباني کرد همان طور که علي عليه السلام در راه اسلام فدا شد و همانطور که امام سوم ما سرور شهيدان و آزادگان حسين بن علي عليه السلام با خون خود درخت اسلام را بارور کرد و شهيداني که تاکنون داده ايم من هم با هر قطره خونم درخت اسلام را سبزتر مي نمايم و اميدوارم که شماها خون شهيدان را پايمال نکنيد به خدا سوگند که ماها قبل از شهادت و ماها در برابر هر قطره خون شهيدان مسئوليتي بس سنگين بر دوش داريم و بايد اين مسئوليت را به خوبي به انجام رسانيم تا خدا از ما خشنود و راضي شود و اين موسي زمان را تنها نگذاريم و امر او را يک به يک انجام دهيم و گوش به فرمان امام باشيم شما بايد فکر کنيد و بدانيد که واقعيت همين است گفتم و پيام من به ملت غيور و شهيدپرور ايران اين است که گوش به فرمان رهبر کبير انقلاب و نائب بر حق مهدي عجل اله باشند و در راه خدا جهاد کنند و به جبهه بروند و گور اين کافران را گم بکنند و با هم همکاري کنند تا اسلام را در تمام دنيا گسترش پيدا کند و برادرانم شما يکي پس از ديگري رسالت شهيدان را که همان ادامه راه آنان است ادامه دهيد و تو مادر مهربانم اميدوارم که در اين لحظه هاي آخر من را از صميم قلب ببخش و هر نافرماني که براي شما کرده ام از خوبي خودتان ببخشيد و هر شب جمعه فاتحي براي من بفرستي تا روحم شاد شود و در سر خود پيرواني که پسرم را در راه اله و قرآن که همان اسلام است فدا کرده ام و از شما خواهش مي نمايم نمازهايي را که من بجا نياورده ام براي من قيم تعيين کنيد تا اگر ممکن است به جا بياورد و مرا در بهشت زهرا سلام اله عليها در همان حسن آباد به خاک بسپاريد و بار خدايا تو خودت شاهد هستي که من باي شهرت و تماشا به جبهه نيامده ام و فقط براي رضاي تو و اسلام به جبهه آمده ام خدايا گناهانم را ببخش خدايا تو خودت هر چه زودتر ظهور مهدي عجل اله صاحب الزمان را نزديکتر بگردان نائب او در انتظار است و تا دنيا پر از عدل شود و کافران از ميان برداشته شوند اگر من شهيد شدم چشمانم را باز بگذاريد و دستهايم را از تابوت بيرون بگذاريد که مردم با چشم خود ببينند که همه ما با دست خالي از اين دنيا مي رويم و چشماهايم را باز بگذاريد تا مردم ببيند و بدانند که من چشم بسته از اين دنيا نرفته ام و خودم با چشماني باز و با آغوشي باز به سوي شهادت رفتم وشماها نيز چشم از مالهاي دنيوي برداريد و بيائيد در راه خدا جهاد کنيد و راه اله را در پيش بگيريد و شما خوانندگان عزيز اميدوارم براي ما دعا کنيد و طلب آمرزش براي ما از خدا بخواهيد و مراه ما را ادامه دهيد و براي ما شهيدان گريه نکنيد و در آخر سلام مرا به همه قومان و خويشان و دوستان برسانيد و از قول من بگوئيد که براي من گريه نکنيد ناراحت نباشيد شهيد که گريه ندارد شهيد زنده ابدي است و هيچ کس مقام شهيد را ندارد . مادرم ، برادرانم و خواهرانم و خويشانم و دوستانم و آشنايانم خداحافظ حلالمان کنيد اميدوارم راه ما را ادامه دهيد و ما را ببخشيد از نافرماني هايي که کرده ام به اميد پيروزي جبهه هاي حق عليه باطل والسلام عليکم ورحمه اله و برکاته . اکبر آسمند

مرگ در راه خدا حجله دامادي ماست اي /خدا حجله بو خوشيه ام دامادم کن

شهيد اكبر آسمند فرزند علي در سال 1343 در روستاي حسن آباد از توابع بخش آباده ديده به جهان گشود .سرانجام در تاريخ 5فروریدن ماه سال 1361 در منطقه عملياتي شوش در حين عمليات فتح المبين به درجه رفيع شهادت نائل شد .

برای اطلاعات بیشتر به زندگی نامه شهید مراجعه کنید.

نام:
ایمیل:
* نظر: