شهيد حسين بازيار در سال 1352 در شهرستان شيراز در خانواده اي مذهبي ديده به جهان گشود و مثل اينکه در همان سال نبود که به صحنه تاريخ به ثبت رسيد که پس از هزار و اندي حسين ديگري گام در جاي حسين زهرا سلام اله عليها بگذارد و نداي هل من ناصر ينصرني او را لبيک گويد .شهيد گرانقدر تحصيلات ابتدائي خود را در باختران و کازرون به پايان رسانيد و تحصيلات راهنمايي را درشهرستان قمشه گذراند .پايان تحصيلات راهنمايي بود که تصميم بر اين گرفت که شغل شريف و مقدس روحانيت را بر خود برگزيند از اين رو در حوزه عمليمه صاحب الزمان قمشه ثبت نام کرده و به تحصيلات طلبگي مشغول شد از همان موقع بود که حسين روح ديگري پيدا کرد ، حسين براي ما ديگر يک فرد عادي نبود بلکه تمام کارهايش براي الگو و سرمشق بود که اگر خداوند متعال توان دهد گوشه اي از آن را بيان خواهم کرد . شهيد حسين مدت سه سال و اندي به تحصيلات طلبگي خود در شهرستان قمشه ادامه داد و سپس براي تکميل رسالت خود به حوزه علميه قم پا گذاشت ، آري تمامي انسانهاي خداگونه اينطور هستند که براي نزديکتر شدن به هدف خود از تمام علائق چشم پوشي کرده و هجرت مي کنند . در حال تحصيل در قم بود که تصميم گرفت براي چندمين بار به جبهه هاي نبرد اعزام شود و در همين سفر بود که جامعه اسلامي يکي از بهترين افراد خود را از دست داد و ديگر نتوانست از اين درخت تنومند و گل خوشبو بهره برداري کند. خصوصيات روحي شهيد: اخلاص در نيت : دوستان همين قدر بدانيد که شهيد بزرگوار بسيار با خلوص نيت کارهاي خود را انجام مي داد و اصلا غير خدا را در امور خود وارد نمي ساخت و همواره مي گفت ما کار را آن طور که خداوند راضي باشد انجام مي دهيم حال بندگان خدا هر طور که مي خواهند فکر کنند . اطاعت از رهبري انقلاب : امام خميني را بسيار دوست مي داشت و اوامر او را با جان و دل مي خريد و فقط هوشيار بود تا ايشان از جوانان درخواستي کنند تا او اولين فردي باشد که اين امر را اجرا کند .حتي در وصيتنامه اش مي نويسد آناني که با امام امت و جمهوري اسلامي مخالفند چه حقي دارند که دم از اسلام و قرآن بزنند . عبادت شهيد : از عبادت شهيد عزيز مي توان نمازهاي اول وقت و دعاي کميل و دعاي توسل و نماز جمعه و توسلات ديگر را نام برد . به نماز اول وقت بسيار اهميت مي داد به طوري که حتي بر نهار و شام خود نيز ترجيح مي داد . نماز جمعه را از امور واجب خود مي دانست و گاهي اوقات مي گفت اگر قرار باشد از ميان دعاي کميل و نماز جمعه يکي را انتخاب کنم حتما نماز جمعه را بر مي گزينم با اينکه دعاي کميل را بسيار دوست مي دارم و به کسي که دعاي کميل را به جا مي آورد و نماز جمعه را ترک مي کرد مي گفت : ترک واجب کردي سنت به جاي مي آوري. اخلاق اجتماعي : از غيبت و تهمت و دروغ و خلاصه اين گونه صفات رذيله بسيار بدش مي آمد و تا مي توانست اجازه نمي داد که او حضور دارد و مجلسي که او حضور دارد ذکر غيبت شود و رياکاري خلاف شرع انجام پذيرد. مخصوصا بسيار دقت نظر داشت که گوشهايش با موسيقي حرام آشنا نشود به طوري که حتي از سرودهايي هم که از راديو و تلويزيون پخش مي شد گوش نمي داد و صداي آن را مي بست و اگر موفق به اين کار نمي شد گوشهاي خود را مي گرفت و يا اينکه جلسه را ترک مي گفت. نگاه به نامحرم با زنان برخورد بسيار عجيبي داشت و تا مي توانست از آنان دوري مي کرد حتي در مواقع ضروري هم که با بعضي از آنان هم صحبت مي شد نگاه به صورت آنان نمي کرد و همواره سرش را به زير مي انداخت و يا اينکه به طرف ديگري نگاه مي کرد. عشق و علاقه به خاندان عصمت و طهارت شهيد برگوار بسيار بسيار زياد به اين خانواده علاقه داشت و از نيروي توکل بسيار قوي برخوردار بود به طوري که همواره خود را خادم و گداي اين خاندان مي دانست در اين مورد روزي او را ديدم که از محل تحصيلش خارج مي شد در حالي که دست روي در و ديوار آن مي کشيد و بر صورت خود مي ماليد وقتي از او پرسيدم چه مي کني جواب گفت مگر نمي بيني که روي ديوار نام معصومين عليه السلام را نوشته اند . خوش رفتاري با پدر و مادر و برادران رفتار اين شهيد با والدين خود آن گونه بود که مادرش مي گويد حسين حتي يک بار هم با خشم با من صحبت نکرد و با گشتاخي و چشمان باز به صورت من نگاه نکرد . صبر شهيد: شهيدگرامي از نيروي صبر فوق العاده اي برخوردار بود به طوري که حتي خودش يک بار به منگفت : مثل اينکه خداوند دارد مرا امتحان مي کند و پشت سر هم براي من بيماري مي فرستد . خدا کند از اين امتحان الهي موفق بيرون آيم . توضيحا عرض مي کنم که شهيد حسين در سن کودکي از ناحيه پا ناراحتي پيدا کرد که مانند فلج کودکان بود که با دعاي خير و نذر و خيرات مادرم و توسل به علي بن موسي الرضا شفا پيدا کرد و در سن جواني نيز به بيماري ديگري سينوزيت مبتلا شد که تا پايان عمر به اين بيماري مبتلا بود و در زمستانها بسيار او را اذيت مي کرد و در سالهاي آخر عمر بود که به تب مالت مبتلا شد و خيلي هم حالش بد شد که باز هم صبر و تحمل شفا پيدا کرد .خلاصه در اين مورد او همواره مي گفت
هر که در اين بزم مقرب تر است جام بلا بيشترش مي دهند
مبارزه با منافقين: