چهار راه رضوان شیراز در جوار گلزار شهدا و در محیطی دانشگاهی، همهمهای به پا بود. همه آمده بودند، پیر، جوان، دانشجو، کارگر، زن، مرد، کودک، رزمنده، پاسدار، کارمند، معلم و غیره و همه آنها یک مقصد داشتند.
5 سال پیش بود که پیکر مطهر یکی از لالههای گمنام دوران دفاع مقدس با حضور پرشور و بیسابقه مردم از حرم مطهر حضرت سیدعلاءالدین حسین(ع) در دانشکده باهنر شیراز تشییع و تدفین شده بود. آن زمان هیچکس نمیدانست که این پیکر مطهر متعلق به چه بزرگ مردی است اما همین را میدانستند که او بزرگمردی است که تنها برای رضایت خدا، جان در طبق اخلاص نهاد و به فیض عظیم شهادت نائل شد، او کسی بود که خود گمنامی را انتخاب کرده بود.
شهید نوری، فرمانده گردان ثارالله(ع) لشکر 19 فجر بود
اما قریب دو هفته است که پیکر مطهر این شهید بزرگوار شناسایی شد و مشخص گردید که چه دلاورمردی در این مکان، آرمیده است. او کسی نبود جز یکی از بزرگترین سرداران دوران دفاع مقدس، سردار شهید ولی نوری، فرمانده گردان ثارالله(ع) لشکر 19 فجر. سرداری که به حدی در میان رزمندگان محبوبیت داشت که به «بابا ولی» جبههها شهرت یافته بود.
آری! بابا ولی امروز اینجاست و همه آمدند تا در معیشت خانواده او، مقام رفیعش را تکریم کنند. همرزمان، دوستان، خانواده، اقوام، همولایتی، همشهری همگان از شوق دیدار او سر از پا نمیشناختند چرا که او قریب 30 سال مفقودالاثر بود و تنها میدانستند که در دفاع از خاک پاک این میهن اسلامی تا آخرین نفس رودر رو در مقابل دشمنان این آب و خاک ایستاد و به شهادت رسید.
از ساعت 10 صبح امروز، 25 آذر سالن آمفی تئاتر دانشکده فنی و حرفهای باهنر شیراز مملو از جمعیت شده بود به طوری که افراد بسیاری اعم از زن و مرد مجبور بودند جهت شرکت در مراسم ساعاتی را بایستند چرا که تمام صندلیهای سالن پر شده بود. به راستی شور و حال این افراد که اکثر قریب به اتفاق آنان کسانی بودند که باباولی را میشناختند، وصفناشدنی بود. برخی از آنان اشک شوق به دیده داشتند و برخی دیگر آههایی از نهاد جان میکشیدند که حکایت از روزگارانی پر از خاطره با سردار شهید داشت.
نخستین سخنران این مراسم علویانمهر، رئیس دانشکده باهنر بود که میزبانی این دانشکده را از پیکر مطهر سردار شهید ولی نوری را مایه افتخار و مباهات دانست و گفت: همه مدیون شهدا هستیم و امروز اگر نظام ما در اوج اقتدار است، همگی از برکت خون این شهداست.
پیکر مطهر باباولی در شیراز میماند
وی، نخبگان علمی کشورمان و مدافعان حرم را ادامه دهنده راه شهدای دفاع مقدس برشمرد و از خانواده شهید ولی نوری قدردانی که اجازه دادند تا پیکر مطهر این شهید بزرگوار در این دانشکده باقی بماند.
علویان مهر خاطرنشان کرد: حضور این شهید برکات زیادی برای ما داشته است و فضای فرهنگی دانشکده همواره تحت تأثیر حضور این شهید بوده است.
بنا بر این گزارش، حضور پرشور همرزمان باباولی در این مراسم جلوه خاصی به عظمت و شکوه آن بخشیده بود. چرا که هر کدام از آنان در سینههای خود خاطرههای فراوانی از این سردار شهید داشتند لذا در ادامه این مراسم سردار رنجبر از دوستان صمیمی شهید بزرگوار به سخنرانی پرداخت.
وی در ابتدا به خصوصیات شهدا اشاره کرد و گفت: نخستین خصوصیتی که شهدای ما داشتند اقامه نماز اول وقت بود و در این زمینه مثالهای زیادی میتوانیم بیاوریم از اینکه شهدا مقید بودند که نمازشان را اول وقت به جماعت بخوانند.
رنجبر، دومین خصوصیت شهدای ما را با وضو بودن دانست زیرا کسی که با وضو است گناه نمیکند یا کمتر گناه میکند و به همین دلیل شهدای ما همیشه با وضو بودند.
این یادگار دوران دفاع مقدس خاطرنشان کرد: در سیره قرائت زیارت عاشورا خیلی تأکید شده است و آنان صبحها را بدون زیارت عاشورا شروع نمیکردند حتی اگر در راه و یا سوار ماشین بودند و وقت آنچنانی نداشتند که بخواهند بایستند و زیارت بخوانند اما در هر حالتی از قرائت این دعا غفلت نمیکردند.
وی با بیان اینکه شهدای ما استمرار بر خواندن قرآن داشتند و در هر حالتی به این کار روی میآوردند، گفت: شهادت طلبی یکی از خصوصیات ویژه شهدای ما بود که باز برگرفته از معصومین است.
تبیین ویژگیهای سیره باباولی از منظر همرزمانش
رنجبر در ادامه به ویژگیهای شهید ولی نوری اشاره کرد و گفت: شهید نوری به کارش و عشق به ولایت بسیار مصمم بود لذا میتوان گفت که ما رزمندگان دفاع مقدس ولایت را در سلسله مراتب خود میدانستیم تا آنجایی که دستور فرماندهی را دستور ولی امر میدانستیم.
وی با بیان اینکه این شهید بزرگوار از تک تیراندازی در جنگ شروع به فعالیت کرد و در عملیاتهای مختلف فرمانده بود، گفت: در عملیات محرم افتخار داشتم جانشین ایشان در گردان بودم و خیلی چیزها را از او یاد بگیرم مخصوصاً از مدیریت صبر و پایداری درسهای زیادی آموختم.
رنجبر خاطرنشان کرد: شهید نوری مسئولیتهای مختلفی نظیر فرماندهی گردان و تیپ در لشکر 19 فجر داشت تا اینکه در عملیات قدس 3 در حالی که خود تمام نیروهایش را به عقب فرستاده بود و خودش تنها مانده بود، به فیض عظیم شهادت دست یافت.
این یادگار دوران دفاع مقدس در پایان گفت: در حقیقت ما امروز اینجا جمع شدهایم که با بابا ولی بگوییم که با تو عهد میکنیم تا از آن چیزی که برای آن سینه سپر کردی، یعنی انقلاب اسلامی و راه امام، حمایت میکنیم و رکن رکین ما همان ولایت فقیهی است که تو به خاطر آن تا آخرین قطره خونت جنگیدی.
از کتاب شهید نوری رونمایی شد
به گزارش ایکنا، در ادامه این مراسم از کتاب شهید ولی نوری به نام «بابا ولی» که توسط کنگره سرداران و 15 هزار شهید فارس چاپ شده بود، رونمایی شد و سپس تمام افراد حاضر در جلسه به سمت مزار مطهر این شهید بزرگوار راه افتادند.
خانواده شهید ولی نوری در میان حلقه مردم عاشق و دلداده شهدا و در حالی که حلقههای گل به گردن داشتند به مزار پدر بزرگوارشان وارد شدند و در آنجا همراه با اقشار مختلف پس از ادای احترام به ساحت این سردار شهید و اهدای دستههای گل، به پای سخنان یکی دیگر از دوستان صمیمی پدرشان نشستند.
سردار قنبرزاده، جانشین سردار شهید ولی نوری در گردان ثارالله(ع) بود که شروع به خاطرهگویی از این شهید بزرگوار کرد؛ او از آخرین شبی که همراه با باباولی بود گفت؛ آنقدر گفت و گفت تا اشک در دیدگان همگان جمع شد و هر کس در گوشهای ایستاده بود و چشمان نمناکش را پاک میکرد.
وی اذعان کرد که در آخرین شبی که همراه با بابا ولی بودم چندین مسئله را دیدم که بعدها متوجه شدم باباولی خود میدانست که قرار است همان شب شهید شود به عنوان مثال در همان شب حاضر شده تا با بچههای تبلیغات مصاحبه کند در حالی که آن زمان هیچکدام از بچهها حاضر نبودند مصاحبه کنند چرا که اعتقاد داشتند در این صورت از خلوص آنها کاسته خواهد شد.
قنبرزاده همچنین خاطرنشان کرد که باباولی شب قبل عملیات من و تعدادی از دوستانم را جمع کرد و سفارش کرده بود که مقداری پول را در یکی از ماشینهای گردان گذاشته و فردا هر کس که سالم برگشت باید این پول را برای گردان هزینه کند.
اشاره به نحوه شهادت و مفقودالاثر شدن باباولی
در نهایت تشریح نحوه شهادت باباولی بود که آه را از نهاد حاضران بیرون آورد آن زمان که همرزمش تعریف کرد که باباولی بعد از اینکه تمام افراد گردان و همچنین مجروحان عملیات قدس 3 را به عقب منتقل کرده بود، تنها همراه با بیسیم چی خود در میان نیروهای دشمن محاصره شده بود که در این هنگام تقاضای کمک از همرزمانش کرد چرا که زخمی شده بود اما زمانی که همرزمانش تلاش کردند تا او را نجات دهند مشاهده کردند که آنان نیز کاملاً در محاصره دشمن هستند و تنها یک راه بازگشت برای آنان که خود یک گردان 200 نفره بودند و همگی از فرط تشنگی و خستگی توان حرکت نداشتند، وجود دارد و در غیر این صورت همه آنها یا شهید و یا اسیر میشدند و اینگونه بود که پیکر مطهر بابا ولی برای 30 سال مفقود ماند.
این رزمنده دوران دفاع مقدس در بخش پایانی سخنان خود در حالی که بغضی عمیق در گلو داشت این چنین گفت که آقا ولی فرماندهی بود که روحش بزرگ بود؛ او فرماندهی بود که هرچه بیشتر به او نزدیک میشدی عمق وجودش را اقیانوسی پر از تقوا خالص و پاکی میدیدی و او کسی بود که شخصیت بسیاری از شهدای ما به دست او ساخته شد.