زندگي نامه شهيد محمدرضا بادره

شهيد محمد رضا بادره در سال 1342 در روستاي محمود آباد (خفرک علياء) ديده به جهان گشود و دوران کودکي را در روستاي کفر ارسنجان طي کرد و در سال 1348 در مدرسه شوراب ثبت نام کرد و با رنج و مشقت زيادي دوران ابتدائي را در آن مدرسه با موفقيت به پايان رسانيد شهيد در حين درس خواندن به کارهاي کشاورزي و دامپروري مي پرداخت و در سال 1357 به علت اينکه پدرش ناتوان بود کار کشاورزي را رسماً به عهده گرفت و با تلاش فراوان کار مي کرد چون مي دانست که با کار خصوصاً کار کشاورزي مي شود مملکت را از وابستگي اقتصادي نجات داد شهيد محمدرضا فردي مؤدب و مردم دار بود با همه با اخلاق خوب برخورد مي کرد و همين امر باعث شد که در بين مردم روستا محبوبيتي فراوان داشته باشد شهيد محمدرضا با اينکه روزها در مزرعه به کار مشغول بود شبها هم در گروه مقاومت فعاليت مي کرد . شهيد محمدرضا فردي با تقوا بود هميشه به موقع نماز مي خواند حتي قبل از صرف غذا وضو مي گرفت و در مجلس که حضور داشت از غيبت کردن جلوگيري مي کرد حتي بعضي وقتها با افراد غيبت کننده بحث مي کرد و يا مجلس را ترک مي نموده شهيد محمدرضا با پدر و مادر پيرش بسيار خوش رفتاري مي کرد و در تمام کارها با ديگر برادرانش همکاري داشت و اگر کاري براي آنها انجام مي داد از گرفتن دست مزد خودداري مي کرد وي فردي کم توقع بود خصوصاً از دولت جمهوري اسلامي بعضي وقتها که بعضي ها از نارسائيها ناچيزي صحبت مي کردند نامبرده مي گفت: تمام اينها را بايد به حساب آمريکاي جنايتکار بگذاريم شهيد محمدرضا فردي بود که در تمام کارهايش نظم خاص داشت حتي وقتي که مرخص مي گرفت از يگان خدمتي موقعي مي گرفت که بتواند کار مفيدي در روستا به کمک خانواده اش انجام دهد نامبرده خاطرات زيادي دارد از جمله آخرين باري که وي به مرخص آمد به تمام اعضاي خانواده اش گفت: که ديگر منتظر ديد من نباشد و به خودتان وعده ندهيد شهيد اين حرف را زد و براي هميشه رفت نزد محبوبش خداوند متعال . روحش شاد و راهش پر رهرو باد.

عکس و مدارک شهید:

/224224

برچسب ها: شهدای فارس ، شهدای ارسنجان ، 15هزارشهیداستان فارس

X Share

Stumble Upon Delicious Cloob

Digg