کد خبر: ۷۵۹۳۲
تاریخ انتشار: ۲۹ دی ۱۳۹۴ - ۱۲:۴۵
تا مي توانيد افراد گمراه را به راه راست هدايت کنيد
بسم الله الرحمن الرحيم .
اين وصيت نامه هائيکه اين عزيزان (شهيدان) مي نويسند مطالعه کنيد پنجاه سال عبادت کرده ايد . امام خميني .
 ولا تحسبن الذين قتلو في سبيل الله امواتا بل احياء عند ربهم يرزقون .
الله اکبر . به نام او ، به نام خدا که از اويم براي اويم ، هستيم براي اوست ، رفتنم براي اوست و بازگشتم به سوي اوست . و با سلام و درود به پيشگاه يگانه منجي عالم بشريت مهدي موعود عجل الله تعالي فرجه الشريف فرزند فاطمه زهرا پهلو شکسته و با سلام و درود به پير جماران خميني بت شکن اين زمان ،  مرد خدا و علي وار زيستن و مبارزه کردن ، و با سلام و درود به رزمندگان اسلام و مجروحين و معلولين و خانواده شهدا همان خانواده هائي که امام عزيز مي فرمايد : خانواده شهدا چشم و چراغ اين ملتند و سلام و درود بر اسيران در بند . من براي دفاع از حيثيت انقلاب اسلامي و مملکت اسلام به فرمان بزرگ رهبر ، مسلمانان جهان و مرجع عاليقدر و حضرت امام خميني به جبهه حق عليه باطل شتافتم . و اميد است که خون ما نهال نو پاي انقلاب اسلامي را بارور کند و شهادت ما موجب آگاهي و رشد فکري جامعه جهاني اسلام گردد و برادران سپاه و بسيج و ساير قواي مسلح شما بعنوان بازوي مسلح ولايت فقيه و سربازان اسلام هستيد و در خاطره ها ياد سربازان صدر اسلام را زنده مي کنيد پس بايد به وظيفه خطيري که داريد آگاه باشيد و آن صيانت از اسلام عزيز است و اين را بايد شب و روز براي رضاي خداوندو حراست از دين خدا انجام دهيد که همه ما مديون اين رهبري و اين انقلاب هستيم و بايد که اين انقلاب را به اقصي نقاط عالم صادر کنيد و همه در يک صف آهنين براي خدا پيکار کنيد و حالت جاذبه داشته باشيد و نه خداي نکرده حالت دفع داشته باشيد و تا مي توانيد افراد گمراه را به راه راست هدايت کنيد و اين گفته امام بزرگوارمان را که فرموده اند وحدت کلمه داشته باشيد در عمل پياده کرده و همه به ريسمان الهي چنگ بزنيد . در انفجار جهل جهاليت عصراتم ، عصر تمدن طلائي تزوير و کباده کشان صلح و پيش کسوتان به اصطلاح عادل و آزاده (سيا ، موسار ، گرگ و ...) بار ديگر طاق نصرت حقوق بشر را با استخوانهاي شکسته و اندام قطعه قطعه شده انسانهاي آزاد و بي آزاد ، آذين بستند ، آنگاه سقف شب را شکافتند بدين اميد که نور را در زيير آوارهاي سنگين سياهي و ظلمت بشکنند اما ستاره هاي آسمان سرخ شهادت شهاب وار جوشن شب را دريدند و تا فتح کامل دروازه هاي صبح رکاب زدند و به لقاءا... پيوستند و اين چنين توطئه جهان خواران بين الملل براي نابودي اميد و جرقه اي که در دل اين آسمان سياه زندگي مستضعفان در رنج نگاه داشته شده پيدا شده است آغاز مي شود . اما ديري نمي گذرد که اين جرقه فتيله خويش را در عرض چند ماه مي پيمايد و به انبار باروت خشم انسانهاي خسته از سلطه بيگانگان رسيد و انفجار آغاز شد انفجاري از کرانه شرق گرفته تا به جنوب ادامه پيدا کرد . انفجاري که مي رود تا دنيا را در برگيرد و رشته هاي پوسيده غارتگران را در نوردد و شب تاريک مستضعفان را روشن گرداند . انفجاري که شراره هاي آتش آن دامن خصم را گرفته و مي رود تا دودمان پليد بعث و بعثيون را در هم پيچد که نه . دودمان غارتگران جهاني را ، از نوکران دون صفت تا ابر جنايتکاران شرق و غرب .و دمندگان اين آتش ملت مستضعف ايران است که هر لحظه بر اثر قهر و خشم انقلابي خود نسبت به متجاوزين با ريختن خون آنان و دادن شهيد شعله هاي اين آتش را افزون مي کند . جرقه اصلي اين انقلاب 15 خرداد بود و شعله اش در 22 بهمن فراگير شد و مي رود تا محيط خويش را در برگيرد و روشنائي ببخشد و اميد بيافريند و در اين بين به هراس افتادگان حقوق بشري و سازمان مللي دست به کار شده اند تا از خارج و داخل اين آتش را خاموش کنند ولي چه بيهوده مي انديشند . منافقين عروسکي که اسير دشت دشمنان شدند دست به ترور و وحشت و ارعاب مي زنند و همچنان خفاشان شب پرشت شبانگاه از مخفي گاه بيرون آمده و خلقي را که ادعاي طرفداري آن را دارند به خاک و خون مي کشند و در اين ميان زحمت کشان واقعي براي خلق و اسلام ، بيشتر هدفشان مي باشد مخصوصا روحانيوني که هميشه پرچمدار مبارزه بر عليه استبداد داخلي و استعمار خارجي بوده اند ، روحانيوني که در چندين دهه اخير در همه نهضتهاي اسلامي پيشتاز مبارزه بوده ولي سرانجام همين دمکرات منشي ها و ليبرالهاي منافق و خائن وابسته زمان خودمان و امثال اينها پيدا شدند و مي خواستند ... ، اينجاست که کلام امام معني پيدا مي کند که شما 50 سال سرکار بوديد چه غلطي کرديد . و من حقير به عنوان يک حزب الهي که اگر لياقت آنرا داشته باشم از شما ملت مسلمان ، خواهران و برادران خويش مي خواهم که روحانيت را در هيچ مسئله اي تنها نگذاريد و با جان و دل از آن حمايت کنيد . و دوست مي داشتم تا همه قدرت جهان را در گلويم جمع مي کردم و فرياد مي زدم : اي مردم لحظه اي فکر کنيد که آخر چرا در اين جامعه آنچنان جوي را مي خواهند برعليه روحانيون درست کنند که ديگر در امور مملکتي نظر ندهند ، چرا . چرا . اينقدر از عمامه سران مي ترسند . ببينيد چه کسي دشمن آنهاست ؟ چه کساني در داخل با آنها مخالفت مي کند ؟ نقش روحاني در نهضت هاي چندين دهه اخير چه بوده ؟ و اگر به اين سئوالها پاسخ درست داده باشيد حتم دارم با من هم صدا مي شويد و فرياد مي زنيد : خواهران و برادران روحانيت را حمايت کنيد . روحانيت را روحانيت را ... باز هم پيام من به امت مسلمان اين است که امام را تنها نگذاريد و به ياري او و کمک به او به نداي هل من ناصر ينصرني امام حسين (ع) لبيک گويند ، ديگر اين که به خانواده شهدا نظر داشته باشيد و به آنها روحيه بدهيد . و تا مي توانيد به جبهه برويد و نگذاريد جبهه ها خالي بماند . به خدا سوگند که هيچ باک ندارم از مردن ، چرا که اماممان فرياد کرد از مرگ چه هراس داريم وقتي به حق مي ميريم . خداوندا تا انقلاب مهدي (عج) امام بزرگوار و انديشمند و دلسوز اسلام را نگهدار تا بتواند مستضعفان جهان را بنا به گفته قرآن وارثين زمين قرار دهد . خدايا ما اين راه را انتخاب کرديم تو نيز بر ما منت گذار و ما را قرين نعمت بزرگ يعني شهادت با درجه تعاليش قرار بده . اي پدرم اي برادرم و اي خواهرم ، اگر من به جبهه نروم شما مي توانيد روز قيامت جواب خانواده شهدا را بدهيد ؟ اين کربلا ديدن بس ماجرا دارد ، ديدار جانانه ، رنج و بلا دارد . من حقير گمنام به جبهه آمدم و دوست دارم گمنام شهيد شوم گمنام هم در همان بيابانها به خاکم بسپاريد . ز کجا آمده ام ، آمدنم بهر چه بود . به کجا مي روم آخر ننمايي وطنم . مرغ باغ ملکوتم ، نيم از عالم خاک ، چند روزي قفسي ساخته اند از بدنم .و سخني با خانواده : و اين آخرين پيام من و گويا خواست عمقي من ا ست به خواهرم که چون کوه استوار و ثابت قدم باش ، جاودانه بمان و از حق خود و فرزندان اين آب و خاک حمايت کن . هان بيدار باش که شهادت من تو را از هدف باز نايستاد ، چرا که هدفمان بسي بالاتر از اينهاست که در راه آن به اينچنين حوادث کوچکي توجهي شود . زينب وار کوله بار مصيبت را به دوش بکش و رسالت شهيدان را به هر کوي و برزن بانگ بزن و برسان . و تو پدر ثابت قدم و استوار پيش برو و گمان مبر که شهدا مرده اند که شهيد شاهد است و جاودانه ، شاهدي بر ظلم ابرجنايتکاراني که هر روزه بر مردم محروم سرخ پوست آمريکايي ، سياه افريقائي ، عرب مستضعف و مسلمانان در ضعف نگاهداشته شده و ستمديده فيليپين ، اريتره ، صحرا و ... مي رود و از برادران و خواهران خويش مي خواهم که صبر داشته باشيد و اميدوارم که همگي در خط اسلام و پيرو ولايت فقيه باشند . در شهادتم گريه نکنيد که نشانه سستي و ضعف و دشمن شاد کن ، شايد باشيد که من با عروس زيباي شهادت ازدواج کرده ام و به آرزوي ديرينه خود رسيده ام و اميدوارم که خداوند اين قرباني را از خانواده ما قبول کند . از امت شهيد پرور مي خواهم که هر کس از من حقير پول و يا چيز ديگري مي خواهد از خانواده ام بگيرد و گرنه ما را حلال کند و هر که من حقير از او پولي مي خواهم به خانواده ام بدهد و پول من را به جبهه نبرد حق عليه باطل بدهيد و سه ماه هم برايم روزه بگيريد . والسلام .به اميد پيروزي رزمندگان اسلام . مظفر اميري . 24/4/62

شهید مظفر امیری در سال 1342  در زاهدان به دنيا آمد، در حمله پدافند والفجر دو در تپه هاي حاج عمران در سال 3مرداد ماه سال 1362 به شهادت رسيد .

برای اطلاعات بیشتر به زندگی نامه شهید مراجعه کنید .
مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: