آخرین اخبار
کد خبر: ۷۶۷۱۰
تاریخ انتشار: ۱۱ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۸:۵۵

" وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ " و از نشانه‏هاى او اينكه از [نوع] خودتان همسرانى براى شما آفريد تا بدانها آرام گيريد و ميانتان دوستى و رحمت نهاد آرى در اين [نعمت] براى مردمى كه مى‏انديشند قطعا نشانه‏هايى است.


 مجتبی رضایی نیا متولد ۷۲ و نگار حجازی متولد ۷۳، زوج جوان دانشگاه پیام نور شیراز هستند که هر دو در رشته برق تحصیل می کنند.آنها هم کلاسی و از فعالان بسیج دانشگاه هستند که در یک ذیحجه سال روز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) یعنی ۱۵ مهر ۹۲ در مراسم ساده دانشگاه، پیوند خوردند و حالا بعد دوسال از زندگی مشترکشان، چنان افکارشان شبیه به هم شده بود که می توان گفت به معنای واقعی "ما" شده بودند.

 

 آنطور که می گفتند؛ دانشجویان دانشگاه در تدارک جشن سالروز ازدواج حضرت علی (ع) و حضرت فاطمه (س) و سخت در جستجوی یک زوج بودند تا مراسم عقدشان را در دانشگاه برگزار کنند.آنها هم که از قبل قرار بوده عقدشان را در دفتر ازدواج برگزار کنند، پیشنهاد دوستانشان را می پذیرند و یک روز خاطره انگیز را رقم می زنند که این جشن دیدگاه های دانشجویان مجرد را نسبت به ازدواج ساده، با تغییرات مثبتی روبه رو می کند.

 

این گفت و گوی صمیمانه در منزل ساده و باصفای این زوج خوشبخت دانشگاه پیام نور شیراز رقم خورده است؛ خانه ای کوچک در کوچه پس کوچه های حوالی فلکه خاتون. تقریبا چهار پنج کوچه پیچ در پیچ و دراز را می گذرانیم تا به آنجا برسیم، رضایی به شوخی می گفت چون نشانی منزلمان کمی پیچیده است مهمانی برایمان نمی آید!

 

 

با لبخند از خاطره نان، پنیر و هندوانه ای می گویند که برای دعوت دوستان متاهل و مجرد هم دانشگاهی به منزلشان به عنوان شام تدارک دیده بودند و تاکید می کنند که آن شب در عین سادگی به همه خوش گذشته است.

 

حجازی هدفش را از این مهمانی ها، رفت و آمد با دوستان مذهبی بیان می کند تا در آینده فرزندش در این فضاها بزرگ شود.

 

حجازی می گفت اول قصد داشتم به توصیه مقام معظم رهبری مهریه را ۱۴ سکه بگذارم اما چون در طول مدت خواستگاری چندین بار من و آقای رضایی به مشهد مشرف شدیم، به نیت امام رضا علیه السلام مهریه را هشت سکه گذاشتیم.از جشن عروسی که می پرسم می گویند جشنی در کار نبوده و تنها مراسم همان عقدی بوده که در  دانشگاه برگزار شده است و بعد از ۹ ماه هم به خانه خودشان آمده اند.

 

حجازی می گوید پدر شوهرم هزینه جشن عروسی را متقبل شده بودند اما ما جشن را نپذیرفتیم و مقداری از آن هزینه را برای شهریه دانشگاه و مخارج تحصیلی و وسایل مورد نیاز زندگی نگه داشتیم و با بقیه پول هم یک خودرو خریدیم، خانه ای هم که در آن ساکن ایم، برای پدر شوهرم است.

 

زندگی مشترک در حالی که هردو هنوز دانشجو هستید برایتان سخت نیست؟

بعد از عقد نگاهت به زندگی اصولی تر، وقتت ارزشمندتر، حواس پرتی ها کمتر و تمرکز بیشتر می شود. نگاه ما به زندگی متاهلی دانشجویی مثل زندگی خوابگاهی ساده و با حداقل امکانات است و با این نگاه توقعمان را از زندگی پایین آورده ایم. به جز یک سری قول های عملی نشده، هیچ تسهیلاتی را ارائه ندادند، احتمالا تسهیلات ازدواج دانشگاه نصیب آینده فرزندانمان شود.

 

خوراک ما که مثل بقیه دانشجوها از سلف دانشگاه تامین می شود، بقیه مخارج زندگی متاهلی مثل مهمانی ها و رفت آمدها که ما اغلب یا سرکلاس دانشگاه یا در نهاد رهبری مشغول کار دانشجویی و یا بیرون از منزل هستیم؛ یعنی عملا خانه نیستیم و اگر هم مهمانی بیاید خیلی ساده با چای و خرما از آنها پذیرایی می کنیم.

 

 

به نظرتان مزایا و معایب ازدواج دانشجویی چیست؟

از مزایای برگزاری ازدواج دانشجویی در فضای دانشگاه و در بین دانشجویانی که اغلب جوان و مجرد هستند، ضمن تغییر دادن نگاه هایشان نسبت به ازدواج، آنها را به این باور می رساند که می توان به آسانی و سادگی زندگی مشترک را آغازکرد.

 

از دیگر مزایای آن چون هر دو مشغول تحصیلیم اصلا فرصتی برای زرق و برق دادن به زندگی را نداریم و همه چیز خیلی ساده پیش می رود و کم کم زوج دانشجو به این روند ساده زیستی عادت می کنند و حتی می توانند تا آخر عمر به همین روند ادامه داد.

 

از معایبش شاید کمی افت تحصیلی است و برای ما که شهریه دانشگاه می دهیم همین دغدغه شهریه آدم را از درس زده و انگیزه را نسبت به ادامه تحصیل کم رنگ تر میکند، قبلا شهریه متاهلان نصف بقیه حساب می شده، اما حالا این قانون برداشته شده است.

 

نظر شما در مورد وجود افرادی امین در دانشگاه به عنوان واسطه ای بین دانشجویان برای ازدواج دانشجویی چیست؟ آیا در دانشگاه شما چنین افرادی وجود دارند؟

تا آنجا که ما در جریانیم در دانشگاهمان چنین اشخاصی وجود ندارد، اما وجود چنین افرادی در دانشگاه به صورت محرمانه لازم است. چراکه از زمانی که ما ازدواج کردیم دانشجویان زیادی برای مشاوره ازدواج به ما مراجعه می کنند و این نشان دهنده چنین خلایی در دانشگاه است.

 

فعالیت هایتان در دانشگاه چیست؟

در انجمن برق، بسیج و نهاد رهبری مشغول هستیم، از فعالیت های انجمن علمی برگزاری کلاس عملی برای رشته برق در دانشگاه است.

 

تفاوت هایی بین شناخت دقیق در ازدواج و وسواس در این کار چیست؟

ازدواج مثل هندوانه سر بسته است اما؛ قطعا باید تحقیقات لازم قبل از آن انجام و مابقی هم به خدا سپرده شود.

 

ازدواج برای آقایان سخت تر است ، چراکه آنها باید انتخاب اولیه را انجام دهند. من انتخاب را بیشتر به خانواده ام سپردم چون با آقای رضایی هم کلاس بودم و هر روز ایشان را می دیدم این احتمال را می دادم که اشتباه کنم، اما چون خانواده و مخصوصا پدرم دید بازتری داشتند بهتر می توانستند تصمیم بگیرند.


 
ایمان و اخلاق آقای رضایی خیال پدرم را از همه بابت راحت کرده بود؛ در صورتی که ایشان موقع خواستگاری چیزی از امکانات زندگی نداشتند و ترم دوم دانشگاه و سربازی هم نرفته بودند.

 

 

یعنی برای شما اهمیتی نداشت که مثلا خانه مستقل از خودتان داشته باشید یا سایر امکانات رفاهی ازدواج؟ دید اطرافیان برایتان اهمیت نداشت؟

من با خانواده ام از همان ابتدا تصمیم گرفتیم که حرف اطرافیان برایمان مهم نباشد و این مسئله در تمام مراحل ازدواج رعایت شد؛ از مهریه کم که در اقوام ما کمتر از ۱۰۰۰ سکه وجود ندارد تا جشن ازدواج. حتی بعضی از اطرافیان به این مقدار مهریه می خندیدند اما پدرم خیلی قاطعانه برخورد کردند.

 

آیا شما برای زندگی ساده دانشجویی تعریف خاصی دارید؟

این مسئله کاملا نسبی و بسته به خودساختگی شخص و نوع زندگی فرد در دوران مجردی اش دارد، کسی که در دوران مجردی یک زندگی کاملا مرفهی داشته، اگر بخواهد در دوران متاهلی یکدفعه زندگی بسیار ساده ای را برای خودش رقم بزند، شاید تا حدی بتواند ادامه بدهد اما از یک جایی به بعد دیگر می برد.

نام:
ایمیل:
* نظر: