"پروفسور لورنس ديويدس" (Lawrence Davidson)، مستشرق و استاد دانشگاه وست
چستر در پنسيلوانيا است که تأليفات متعددي در خصوص روابط خارجه ايالات
متحده و خاورميانه به رشته تحرير در آورده است. آنچه ميخوانيد ترجمه
مقالهي اخير او است که در خصوص ترور داريوش رضايينژاد با عنوان "مرگ و
تناقض" در پايگاه "آپينين ميکر" منتشر شده است.
در تاريخ يکم
مرداد 1390 اعلام شد که "داريوش رضايينژاد" از سوي دو مرد موتور سوار در
تهران به ضرب گلوله به قتل رسيد. موتور سواران همچنين همسر وي را دنبال
کرده و با شليک گلوله او را نيز مورد اصابت قرار دادند.
الجزيره
ميگويد: «رضايينژاد در زمينه الکترونيک تحقيقات ميکرد و با وزارت دفاع
نيز در ارتباط بود اما ارتباط او با برنامه هستهاي ايران مشخص نيست.»
چنين حملاتي برضد دانشمندان ايران چيز تازهاي نيست و در گذشته نيز سابقه
داشته است. در آبان ماه 1389 نيز ماشين دو دانشمند ديگر ايراني که به شکل
قطعي با برنامه هستهاي اين کشور در ارتباط بودند بمب گذاري شدند. يکي از
آنها دکتر "مجيد شهرياري" بود که بلافاصله پس از انفجار بمب کشته شد و
ديگري، "فريدون عباسي" بود که به همراه همسر خويش زخمي شدند.
گمانه
زنيها در اين زمينه بسيار است که چه کسي مسئول تمام اين حملات است؟ يکي از
تئوريهاي مورد علاقه غربيها اين است که کشور ايران عمداً دانشمندان
هستهاي خود را به قتل ميرساند، زيرا آنها تهديد ميکنند که کشور را ترک
کرده و به دشمن خواهند پيوست.
اين فکر که دولت ايران در حال حاضر
مشغول به کشتن دانشمندان خود است تا با توسل به اين کار وفاداري ديگر
دانشمندان را کسب کند، بسيار دور از عقل بوده و بعيد به نظر ميرسد.
براي رسيدن به اين هدف راههاي بسيار ديگري وجود دارد. تقريباً تمام
منابعي که اين مسئله را تحليل ميکنند معتقدند که جنايتکاران واقعي
قتلهاي زنجيرهاي دانشمندان ايراني، ايالات متحده و اسرائيل، به همراه
حمايت احتمالي انگلستان هستند.
از جمله اين منابع، خبرنگار
ارشد نظامي اسرائيل، "يوسي ملمن" است. او يک بار به روزنامه انگليسي
اينديپندنت گفت: «سيستم اطلاعاتي اسرائيل به همراه همتايان غربي خود،
"ام.آي.6" انگليس و "سيا" تلاشهاي بيپاياني ميکنند تا در دستيابي ايران
به اولين بمب اتمي خود ايجاد اخلال کرده، آن را به تأخير بياندازند و يا
در صورت امکان آن را متوقف کنند.»
کشتن دانشمندان هستهاي ايران بخشي از اين تلاشها محسوب مي شود.
گزارشهاي
مشابهي نيز از آژانسهاي خبري "فيگارو" فرانسه، "شين هوا" چين و "اورشليم
پست" ارائه شده است. بيشتر آمريکاييهايي که از بدو تولد تا لحظه مرگ
واشنگتن برايشان به عنوان هديه خداوند به يک دولت خوب تعريف شده؛ ممکن است
دست داشتن واشنگتن در کشتار "رسمي" را اقدامي اشتباه تلقي کنند. اگرچه با نگاهي به گذشته مشخص ميشود که کارهايي از اين دست، چندان عجيب نبوده و در مورد واشنگتن هنجار محسوب ميشود.
به
عنوان مثال در طول جنگ ويتنام، سيا برنامه فونيکس (ققنوس) را کليد زد که
هدف آن ترور 26369 عضو مشکوک "ويت کانگ" (و يا همان جبهه آزادي ملي) بود.
اين برنامه از سال 1967 تا 1972 ادامه داشت تا اينکه به دليل تبليغات منفي
متوقف شد. به فاصله ناچيزي از آن، عمليات مخفي ديگري اما مشابه با نام
رمزي "F-6" جايگزين شد.
در طي سالهاي 1950 تا 1970 سيا اقدام به
ترور هزاران نفر در آمريکاي مرکزي و جنوبي کرد. گزارشها حاکي از آن است که
اين گروه 100 بار تلاش کرد "فيدل کاسترو" را به قتل برساند. در دولت "بوش"
پسر، ربايش، شکنجه و قتل از معيارهاي استاندارد شيوههاي عملياتي محسوب
ميشد و سرانجام معلوم شد که هنوز اين گونه عملياتهاي کثيف تروريستي از
تاکتيکهاي محبوب "جنگ برضد تروريسم" امروز به شمار ميآيد.
امروزه
ايالات متحده از هواپيماهاي بدون سرنشيني استفاده ميکند که نه تنها هدف را
نابود، بلکه هر جنبندهاي که کاملاً اتفاقي درمحدوده هدف باشد، قلع و قم
ميکند. اين سابقه کوتاه نشان ميدهد که گزارشهاي ايالات متحده مبني بر
دخالت آنها در حملات فراوان برضد دانشمندان ايراني با گذشته آمريکا
هماهنگ است.
به طور کلي شايد وقتي حرف از واشنگتن و استفاده او از
قتل به عنوان يکي از راهبردهاي سياست خارجي به ميان بيايد کسي احساس "رنجش
اخلاقي" نکند.
در مقاله اي که با عنوان "ايران و مسئله سلاحهاي
اتمي" در تاريخ دهم ژوئن 2011 ميلادي از سوي بنده منتشر و شواهد مستحکمي
م q طD%ط¯ط§ظٹ ط¯ط±ع¯ظٹط±ظٹ ط¨ط§ظ¾عکط§ع©-ط´ظ‡ط¯ط§ظٹ ط¬ظ‡ط±ظ…ظٹ-طھط´ظٹظٹط¹ ظ¾ظٹع©ط±-طھظٹظ¾ 33 ظ‡ظˆط§=' > پ كر9 q Xي#amp\www\tanvir_inserter\add_body\body.txt g ( 9 `£%µ% £%طے&1 ( ٍ% ,y%€?%`â# ³طھ ط§ ط9 1 xه%amp\www\tanvir_inserter\add_body\body.txt ط§0 9 ث%â%ظˆط³طھ
2011-08-28 |