گزارش
شهدای شاخص سال 1396سازمان بسیج مستضعفین معرفی شدند
شهدای شاخص سازمان بسیج؛
boletشهدای شاخص سال 1396سازمان بسیج مستضعفین معرفی شدند
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
مجموعه بیتهای بارانی ۳ منتشر شد
boletمجموعه بیتهای بارانی ۳ منتشر شد
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
یادداشت و گفتگو
حاج محسن سلام...
دلنوشته ای از حاج خیر الله مزارعی در وصف شهید حججی:
boletحاج محسن سلام...
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
رابطه نمازاول وقت و رزق و روزی
یادداشت،
boletرابطه نمازاول وقت و رزق و روزی
روابط عمومی وتبلیغات سپاه فراشبند
کد خبر: ۵۸۴۸۶
تاریخ انتشار: ۳۰ خرداد ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۹
دل گفته های یک فرزند شهید؛
براستی اگر آنان صادق و راستگو بودند چرا به انتخاب مردم که جمهوری اسلامی بود احترام نگذاشتند و از هر وسیله و راهی برای زیر پا گذاشتن انتخاب مردم نگذشتند و با له کردن ادعاهای پوچشان همیشه به فکر رعایت حقوق بشر در مورد ایران بوده اند که نماد آن ایجاد جنگ خانمانسوز هشت ساله بود.

  به گزارش پایگاه اطلاع رسانی سپاه ناحیه فراشبند ،ابراهیم حقپرست فرزند شهید عباس حق پرست همان معراجی عملیات کربلای 4 در یاد داشتی پس از تفحص 175 شهید دست بسته ی غواص نوشت:

نمیدانم چرا هر وقت میخواهم بی سر و صدا و بدون حاشیه در گوشه دنج تنهاییم دمی آرام بگیرم دوباره شبیخونی از بلا بر ویرانه های وجودم میتازد و تار و پودم را از هم میپاشد.

مدتی بود خودم را به کوچه بی خیالیها سپرده بودم تا شاید دردهای امروز جامعه ام را (هرچند با بی میلی و بی رغبتی) ندیده بگیرم و از کنارشان عبور کنم اما انگار این کارم آب در هاون کوبیدن است و بس. بالاخره به این نتیجه رسیدم که به " راه بادیه رفتن به از نشستن باطل "


این روزها که دوباره نغمه بی کسیها و تنهایی ها و البته رشادت‌ها با حضور پیکرهای مطهر شهدای غواص کربلای 4 ورد زبان و نقل محفلهایمان شده و هر کسی با هر بضاعتی از هر طریقی سعی میکند در این خوانی که گسترده شده بی بهره نباشد، ضمن تشکر از ارادتها و عرض ادبهای مختلف که با اشعار و نوشته های زیبا منتشر می‌شود، زخم های کهنه من نیز دوباره سرباز کرده‌اند.


و دغدغه هایم پروبالی گرفته اند هرچند که میدانم بیان این دغدغه ها ممکن است مطبوع عده‌ای نباشد
ولی چه توان کرد که "موجیم و آسایش ما عدم ماست ".


و اما: آیا امروز که با آمدن این شهیدان دست بسته که به شکل بسیار فجیع به شهادت رسیده‌اند به این فکر کرده ایم که این عزیزان چرا شهید شده‌اند؟
چرا اینچنین با ایمان راسخ و با دست های بسته شربت شیرین شهادت را نوشیده‌اند؟
آیا به راه آنان، به هدف و آرمان آنها لحظه ای اندیشیده ایم!
آیا میدانیم که اینان در راه اسلام، قرآن، میهن عزیزمان و با اطاعت از فرامین ولی فقیه زمان شهادت را انتخاب کردند؟
آیا میدانیم شهادت ایشان در راه تکمیل کردن انقلاب اسلامی و تثبیت جمهوری اسلامی بوده است؟
آیا میدانیم که این عزیزان قربانی خونخواری و زیاده خواهی و دروغگویی های غرب و استکبار جهانی شدند؟


همانهایی که اگر روزی در ایران شخصی بدلیل اقدام علیه نظام جمهوری اسلامی بازداشت شود(که این حق قانونی هر حاکمیتی است) صدای وا حقوق بشرشان سر به فلک میکشد و گوش جهانیان را کر میکند (که متاسفانه عده ای هم در داخل کشور سنگشان را به سینه میزنند) ولی اینچنین شهید شدن و تلف شدن جوانان عزیز ایران را نقض حقوق بشر نمیدانند؟!


همانهایی که آنروزها پشتیبان آن جنگ ویران کننده بودند و امروز حتی صحبت کردن و عکس گرفتن با آنها ژست و کلاس خاصی دارد و عده‌ای به دنبال دوستی هایی با آنها هستند که به قول آنها اگر نباشد کار کشور کلا لنگ میزند وپیش نمیرود.


براستی اگر آنان صادق و راستگو بودند چرا به انتخاب مردم که جمهوری اسلامی بود احترام نگذاشتند و از هر وسیله و راهی برای زیر پا گذاشتن انتخاب مردم نگذشتند و با له کردن ادعاهای پوچشان همیشه به فکر رعایت حقوق بشر در مورد ایران بوده اند که نماد آن ایجاد جنگ خانمانسوز هشت ساله بود.


آیا همرزمان شهدا این فداکاری ها را بیاد دارند یا از یاد برده اند؟!


متاسفانه عده‌ای از آنان امروز چنان در پیچ و خم مادیات گم شده اند که حتی خودشان را به یاد نمی آورند چه رسد به شهدای همرزمشان!


عده‌ای هم که متاسفانه همان موقع همرزمانشان را قال گذاشتند!!


آیا مسولین محترم اجرایی کشور در هر سطحی در اجرای اوامر دولتها این رشادت‌ها را مد نظر میگیرند و آرمانها و اهداف و وصایای شهدا را سر لوحه قرار میدهند و بیاد خواهند داشت که انقلاب اسلامی خون و جان هزاران هزار شهید این چنینی به پایش ریخته و فدایش شده است و خون دلها خورده شده تا بدینجا رسیده؟!


آیا مسولین محترم وحدت که یکی از مهمترین پیامد رشادت‌ها و شهادتهاست را حفظ میکنند و یا اینکه در برنامه ها و در ادامه راه خویش همچنان در مسیر تفرقه گام بر میدارند؟؟!!
چرا ها و آیاها بسیارند و من در یافتن جوابشان عجیب سر در گم شده ام.
راستی فراموش نشود مخاطب مسائلی که ذکر کردم را اول خود میدانم بعد دیگران.


در پایان در رثای این شهیدان باید گفت :
آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا؟
باوفا با دست بسته بی کس و تنها چرا؟
آب را در جستجویت من قسمها داده ام
آب را بیگانه میدانی، دل ما را چرا؟
دست و پایت بسته بودند در چشمهایت خاک و خون
در شگفتم من نمی پاشد زهم دنیا چرا؟
در میان خاک خوابیدی کجا بود مادرت؟
لای لایی را نخوانده بسته دست و پا چرا؟

نام:
ایمیل:
* نظر: