آخرین اخبار
کد خبر: ۲۵۲۳۰
تاریخ انتشار: ۰۶ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۸:۵۴
در زمینه تحصیلی شاگرد زرنگ و باهوشی بود. از همان اوان كودكی با قرآن و اسلام مأنوس بود و علاقه‌ به مذهب اسلام در چهره و عمل او نمایان بود.
به گزارش بسیج فرهنگیان فارس، شهید محسن زین الدین(بوستانه)در سال 1343 در خانواده‌ای مذهبی به دنیا آمد. تحصیلاتش را تا سطح دیپلم در جهرم به پایان رساند و در مركز تربیت معلم كرج موفق به اخذ فوق دیپلم در رشته دینی و عربی گردید.

در زمینه تحصیلی شاگرد زرنگ و باهوشی بود. از همان اوان كودكی با قرآن و اسلام مأنوس بود و علاقه‌ به مذهب اسلام در چهره و عمل او نمایان بود.

خاطره‌ای از شهید به عنوان چهره‌ای مذهبی در مدرسه و در سن سیزده سالگی : هنگامی كه معلم بی‌حجابش خطاب به محسن می‌گوید : من معلم تو هستم چرا سرت را پایین انداخته و به من نگاه نمی‌كنی؟ محسن در جواب می‌گوید: نگاه كردن به بدن نامحرم حرام است و شما نامحرم هستید. به دنبال این سخن مزاحمت‌های بسیاری برای وی ایجاد شد و مورد بازجویی و تهدید قرار گرفت.
با اینكه سن زیادی نداشت اما در دوران انقلاب فعالیت چشمگیری داشت. با همسالان خود در تظاهرات شركت می‌كرد. شبانه به پخش اعلامیه‌های امام می‌پرداخت و در ابراز خشم و نفرت خویش از نظام طاغوتی لحظه‌ای آرام نمی‌نشست.

با شروع جنگ تحمیلی از پشت میز و نیمكت مدرسه فرمان امام عزیز را لبیك گفت و با وجود اینكه هنوز تشكیلات منسجمی در اعزام نیروهای مردمی به جبهه‌ها وجود نداشت، با تلاش و كوشش فراوان و با راهنمایی یكی از برادران سرهنگ ارتشی، به گروهی به نام فدائیان اسلام كه در روزهای اول جنگ در آبادان و خرمشهر فعالیت داشتند، پیوست و از این طریق در خیل رزمندگان اسلام درآمد.

شهید محسن از جمله نیروهای مؤمن و به تمام معنی مخلص بود. وی تمام خصوصیات یك سرباز واقعی اسلام را دارا بود. هم اخلاص در عمل داشت و هم از تخصص كافی برخوردار بود. در ساله‌های اول جنگ به عنوان تك تیرانداز عمل می‌كرد. سپس همزمان با شكل گرفتن بسیج سپاه و لزوم استفاده از سلاح‌های نیمه سنگین، به منظور تجهیز بیشتر خویش و آشنا ساختن خود با سلاح جدیدتر به مصداق آیه (واعدوا لهم ما استطعتم من قوه) احساس وظیفه كرده و خود را به ادوات لشكر المهدی (عج) معرفی كرد و در واحد دیده‌بانی آموزش لازم را دید. از این به بعد او به عنوان یك دیده‌بان (یعنی چشم لشكر) عمل می‌كرد.

در پست دیده‌بانی و به هنگام عملیات به قدری ماهرانه عمل می‌كرد كه برای همرزمانش تحسین برانگیز بود. به طوری كه بنا به گفته برادران همرزم وی در عملیات والفجر 8، با شجاعت و با شهامت عجیبی تا مرز چهل، پنجاه متری دشمن ‌رفت و از آنجا موضع آنان را شناسایی كرد و به هدایت آتش خودی پرداخت به دنبال آن نیروهای دشمن را كه در حال پیشروی به سوی نیروهای اسلام بودند متوقف ساخت و به واحدهای خودی امكان ادامه عملیات را داد. تا قبل از والفجر 8 هرگاه عملیاتی در دست تدارك بود با ابلاغی كه از طرف بسیج سپاه به ایشان می‌شد، به جبهه عزیمت می‌كرد، ولی بعد از عملیات والفجر 8، به طور دائم در جبهه حضور فعال داشت. او علاوه بر مسئولیت دیده‌بانی لشكر المهدی (عج) و فرمانده گروهان ادوات لشكر به تعلیم تخصص و تجربیات و دست آوردهای رزمی خویش در طول جنگ به دیگر هم رزمان خود مشغول بود و در فرصت‌های باقیمانده مطابق برنامه منظمی به تدریس قرآن می‌پرداخت و به عنوان معلم اخلاق و عمل می‌درخشید.

محسن چندین بار از ناحیه پا و شكم و سر و دندان مجروح شد. هنگامی كه به علت جراحت‌های وارده در خانه بستری بود، از این كه در رختخواب دوره نقاهت را می‌گذراند و موقتاً شركت در جبهه برایش میسّر نیست به خصوص اگر عملیاتی صورت می‌گرفت، اظهار شرمندگی می‌كرد و دائم افسوس می‌خورد. او مردن در رختخواب را برای خود سزاوار نمی‌دید.

عجیب حال و هوایی داشت! هر شب برای نماز برمی‌خواست و با خدای خویش با حالتی وصف ناپذیر راز و نیاز می‌كرد. هیچ چیز به اندازه یاد خدا و ذكر معبودش او را راضی نمی‌كرد همیشه اطرافیان و وابستگان را به تلاوت قرآن و تدبّر در آن توصیه می‌نمود. به تحصیل علم و دانش علاقه فراوانی داشت به طوری كه با وجود حضور فعال در جبهه‌ها هیچ‌گاه ادامه تحصیل را رها نكرد. در كنكور سراسری شركت نمود و در رشته پزشكی قبول شد. از آن چنان اخلاق نیكویی برخوردار بود كه همه را تحت تأثیر قرار می‌داد. همیشه آرزوی شهادت و رسیدن به لقاء خدا را داشت. تا اینكه سرانجام وعده حق را پذیرفت و در تاریخ 11/ 11/ 65 هنگام تعویض دیده‌بانان خط در منطقه كربلای 5 شلمچه بر اثر اصابت تركش خمپاره، جهان فانی را وداع گفته و به آرزوی دیرینه خویش یعنی شهادت در راه حق دست یافت.


فرازی از وصیت نامه شهید:

ـ همه باید بدانیم كه این مبارزات و جنگ‌ها همه و همه ادامه مبارزات 23 ساله رسول اكرم (ص) و قیام خونین فرزندش حسین است كه امروز پرچم داری و ولایت این حركت به دست نائب امام روح الله موسوی خمینی است.

ـ به همه برادران عزیز خصوصاً دو برادر و دو خواهر و پدر و مادر عزیزم سفارش می‌كنم كه در درجه اول نماز را، نماز به وقت را فراموش نكنید و جماعات را زنده نگه دارید.
ـ به همه برادران عزیز خصوصاً دوستان خوبم سفارش اكید دارم كه هرگز خط ولایت امام عزیز را رها نكنید و همه و همه در صراط مستقیم ولایت امام حركت كنیم كه هرگز به بیراهه نخواهیم رفت.
ـ وصیت مولی امیرالمؤمنین كه امام جمعه عزیز هر هفته در خطبه‌های نماز سفارش به تقوا می‌كند، یك مسئله عادی ننگریم، كه به خدا قسم اگر تقوا را پیشه كنیم همه مسائلمان حل خواهد شد و در محیط تقواست كه اعمال انسان انعكاس به قیامت پیدا می‌كند.
-
به برادران اهل مسجد و جماعت سفارش می‌كنم كه سعی كنید اخوت بیشتری در بین خود داشته باشید و در برخورد با یكدیگر هرگز تكبر نورزیم و یادمان باشد كه همه ما بنده‌ای هستیم كه بازگشتمان به سوی خداست و لذا اگر توانستیم خودمان را اصلاح كنیم، امر به معروف و نهی از منكر ما در جامعه مؤثر خواهد بود وگرنه ثمره‌ای جز دفع افكار و افراد برای اسلام نخواهیم داشت

- در آخر سفارشم به كسانی است كه در شهرها هنوز نخواسته‌اند انقلاب را درك كنند و لباس بی‌تفاوتی به تن كرده‌اند و متأسفانه در بعضی ادارات و ارگان‌های دولتی و انقلابی نیز به چشم می‌خورند با اعمال و برخوردهای خود قلوب امت شهیدپرور را آزرده كرده و مردم را نسبت به انقلاب بدبین می‌كنند و گاهی روابط را بر ضوابط حاكم كرده و نسبت به یك روستایی یا كارگر محروم بی‌اعتنایی می‌كنند، در حالی كه این‌ها به فرموده امام عزیز ولی ‌نعمت ما هستند. این‌ها باید بدانند كه اگر سیل میلیونی رزمندگان بعد از فتح كربلا برای استراحت موقت به شهرها سرازیر شدند برخورد جدی با همه این مسائل خصوصاً با اهل منكرات و فحشا خواهند كرد.
و اما در پایان پدر و مادر عزیزم؛ به شما سفارش می‌كنم كه مبادا در شهادت من ناسپاسی كنید و فقط مصیبت اباعبدالله را در نظر بگیرید و صبر كنید.

21 اسفندماه 1363، مطابق با 19 جمادی‌الثانی 1405

نام:
ایمیل:
* نظر: