آخرین اخبار
کد خبر: ۲۹۶۱۵
تاریخ انتشار: ۱۷ ارديبهشت ۱۳۹۳ - ۱۱:۴۶
با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در جهاد سازندگی آبادان هر دو برادر به فعالیت پرداختند. شهید عبدالرضا به کارهای نجاری و نقاشی علاقه فراوانی داشت. هم اکنون از وی تابلوهای زیبایی به یادگار مانده است که مبین ذوق و استعداد وی می‌باشد.
به گزارش تنویر به نقل از پایگاه اطلاع رسانی بسیج فرهنگیان فارس شهید عبدالرضا فیروزی‌مقام همانند بسیاری از شهدای دیگر برای ما ناشناخته است. چه اینكه شهید فقط برای رضای خدا و با شناخت از هدفش به راه شهادت می‌رود و لزومی به معرفی خود و علنی شدن شخصیت و مطرح كردن خود نمی‌بیند، و چون هدفش خداست تبلیغ از خود نمی‌كند و به گفته‌ی امامش علی ـ علیه‌السلام ـ معتقد است كه می‌فرماید «افضل الزهد خفی«



شهید عبدالرضا فیروزی مقام در بیست و هفتم آذرماه سال 1331 در جهرم به دنیا آمد. پس از حدود چهار ماه چون پدرش در پالایشگاه نفت آبادان كار می‌كرد به اتفاق مادرش از جهرم به آبادان رفتند. در سال 1344 سیزده ساله بود كه پدرش در سن 42 سالگی در پالایشگاه آبادان به علت تركیدن لوله اسید جان خود را از دست داد. از آن زمان بود كه دوران سختی‌ها و ناراحتی‌های او و برادران و خواهرش كه جمعاً 6 نفر بودند شروع شد.

با تمام مشكلات زندگی، به درس خود ادامه داد و دیپلم طبیعی خود را در آبادان گرفت و در سال 1355 به خدمت سربازی اعزام شد. 6 ماه آموزش در گرگان و پس از آن جهت انجام وظیفه سپاهی دانش به روستای بامسر از توابع بروجرد رهسپار شد. از همان زمان به فكر كمك به بچه‌های روستایی بود تا به آن‌ها آگاهی دهد.

یكی دو بار از طرف آموزش و پرورش آن زمان به گفته‌ها و كتاب‌هایی كه در اختیار بچه‌های روستا قرار داده بود ‌مورد مؤاخذه قرار گرفت.

پس از پایان خدمت مدتی به كار نجاری پرداخت و در بعضی از شركت‌های خارجی كاركرد، تا این كه در سال 1357 همزمان با اوج تظاهرات مردم مبارز ایران خود و برادر شهیدش محمدرضا فیروزی‌مقام به پخش اعلامیه و نوار سخنان امام خمینی پرداختند. در شب سیزدهم دی‌ماه 1357 همراه با برادرش در منزل عموی خود با مقداری اعلامیه و چندین نوار از سخنان امام به وسیله مأموران شهربانی آبادان دستگیر و پس از دوازده روز زندان و شکنجه آزاد شدند.

با به ثمر رسیدن انقلاب اسلامی در جهاد سازندگی آبادان هر دو برادر به فعالیت پرداختند. شهید عبدالرضا به کارهای نجاری و نقاشی علاقه فراوانی داشت. هم اکنون از وی تابلوهای زیبایی به یادگار مانده است که مبین ذوق و استعداد وی می‌باشد.

در سال 1358 و در آموزش و پرورش جهرم مشغول به کار شد و 2 سال در روستای تُرمه و در سال 60 در روستای ایدویه از توابع سیمکان جهرم به تدریس اشتغال داشت. این معلم شهید علاوه بر درس دادن، بچه‌ها را در جهت تداوم انقلاب و جهاد در راه اسلام راهنمایی می‌نمود. نیمی از حقوق خود را صرف خرید دفتر، کتاب و لباس برای بچه‌های بی‌بضاعت می‌نمود.

همیشه می‌گفت: من خودم با سختی و ناراحتی زیاد درس خوانده‌ام و درد این بچه‌ها را به خوبی احساس می‌کنم.

در سال 1359 همزمان با جنگ تحمیلی عراق علیه ایران وارد بسیج شد و پس از شهادت برادرش شوقی بزرگ بر سرش افتاد و به راهی قدم گذاشت که سرانجام به آرزویش که شهادت بود رسید.

روز چهارم فروردین 61 به اتفاق همکار و دوست با وفایش شهید نورالله رضا‌نژاد رهسپار جبهه جنگ در منطقه فکه گردید و سرانجام در روز دوازدهم اردیبهشت 61 در عملیات بیت‌المقدس در شهرستان خرمشهر همراه با دوست خود دعوت حق را لبیک گفت و شهادت را حریصانه در آغوش کشید. جنازه این شهید بزرگوار در شهرستان جهرم تشیع و در قبرستان رضوان در قطعه شهدا به خاک سپرده شد.

فرازهایی از وصیت‌نامه عبدالرضا فیروزی‌مقدم

بسم الله الرحمن الرحیم

درود بر امام امت و سلام بر همه رزمندگان و شهیدان

اناالله و انا الیه راجعون : ما همه از خدائیم و به سوی او باز می‌گردیم.

خدایا گناهان مرا ببخش و تا گناهان مرا نبخشیدی از دنیا مبر. هدف من از رفتن به جبهه جنگ حق بر علیه باطل، فقط به خاطر رضای خداست، نه به خاطر پول و مقام و امید از خدای بی‌همتا آرزو دارم که هر چه زودتر این جنگ بین مسلمین و کافرین را به نفع مسلمین پیروز گرداند و همه‌ی کشورهای غیر اسلامی به سمت اسلام باز گرداند. پیام من به خانواده‌ام این است که وقتی من در جبهه هستم صبر داشته باشند که خدا صابرین را دوست دارد. اگر فرزندی در جبهه شهید شد ناراحت و غمگین نشوند. زیرا این نیمی از وظیفه ما است که در راه اسلام عزیز و میهن گرامی جان خودمان را نثارکنیم.

من برادری داشتم که علاوه بر شغل معلمی در جهاد سازندگی فعالیت چشم‌گیری داشت. او آنقدر خوب و دوست داشتنی بود که روزی که داشت جاده­ی تدارکاتی زیر پل ایستگاه دوازده را می‌ساخت شهید شد و من باید راه او را ادامه دهم تا اسلام عزیز پیروز گردد.

گردآورنده: سودابه مصفا جهرمی

نام:
ایمیل:
* نظر: